eitaa logo
معبر۱۷
383 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
940 ویدیو
11 فایل
هـی دم زدیـم از یـاد یـاران و شـہـیدان امـا وفـای بر شـہیـدان یـادمـان رفــت ۱۳۹۷/۰۱/۱۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از سردار شهید حاج محمدحسن الله‌دادی (●ولادت: ۱۳۳۳، روستای کودزر اراک ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای۵) 🌷 پای ثابت برنامه‌های فرهنگی روستا بود. دیوار نویسی می‌کرد، طراحی بلد بود، نمایش‌نامه هم می‌نوشت. سلحشوری و شهامتش را می‌شود توی نمایش‌نامه «از کربلای حسینی تا کربلای خمینی» دید. 💥 جنگ که شد بیشتر عملیات‌ها را شرکت کرد. چهار بار مجروحیت و از دست دادن هفتاد درصد بینایی هم نتوانست مانع ماندنش در جبهه‌ها شود. 🌷 همیشه این شعر ورد لبش بود: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشامم چون زدند یک قطره از مشک حسینی سبقت از عود و گلاب و نافه عنبر گرفتم آن روز وقتی گلوله خورد، به بیمارستان امام حسین علیه‌السلام نرسیده، از کربلای شلمچه رفت کربلای معلی. 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حاج محمدحسن الله‌دادی" صلوات🌹 @mabar17
شهیدان قبله‌ی آمال عشقند سرافرازان خوش اقبال عشقند به گرد گنبد زرین مولا کبوترهای خونین‌بال عشقند 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (دست خط پسرمه) 🌷 پیکر یکی از شهدا به نام «احمدزاده» را که براساس شواهد دوستانش پیدا کرده بودیم، هیچ پلاک و مدرکی نداشت، تحویل خانواده‌اش دادیم. ❤️ مادر او با دیدن چند تکه استخوان، مات و مبهوت، فقط می‌گفت: «این بچه من نیست!» حق هم داشت. ❤️ او در همان لحظات، تکه پاره‌های لباس شهید را می‌جست که ناگهان چیزی توجه‌اش را جلب کرد. دستانش را میان استخوان‌ها برد و خودکار رنگ و رو رفته‌ای را در آورد. با گوشه چادر، بدنه خودکار را پاک کرد. سریع مغزی خودکار را درآورد و تکه کاغذی را که داخل بدنه آن لوله شده بود، خارج ساخت. اشک در چشمانش حلقه زد. همه متعجب شده بودند که چه شده، دیدیم بر روی کاغذ لوله شده نوشته شده: 《احمدزاده》. ❤️ مادر آن را بوسید و گفت: «این دست خط پسرم، این پیکر پسرمه، خودشه.» 🖥 منبع: سایت نوید شاهد 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (تشرف شهداء محضر حضرت امام زمان"عج") 🌷[شهید مهدی فضل خدا] در دست نوشته‌هایش آورده بود: 🕶《از ناحیه چشم مجروح شده بودم. در بیمارستان بعد از عمل گفتند: «دیگر بینایی خود را بدست نمی‌آورید.» امیدم برای رفتن به جبهه از بین رفته بود. گریه می‌کردم و ناراحت بودم. غروب یکی از روزهای جمعه در اوج ناامیدی به مولایم متوسل شدم. از عمق جان مولایم را صدا می‌کردم. در حال زمزمه بودم که صدای پایی شنیدم. ☀️ تازه وارد سلام کرد و گفت: ❓«آقا مهدی! حالت چطوره؟!» ✅ با بی حوصلگی گفتم: «با من چکار دارید. ولم کنید. راحتم بگذارید.» ☀️ فرمودند: «آقا مهدی! شما با ما کار داشتی، مگر بینایی چشمت را نمی خواستی!؟» یک لحظه زبان بند آمد. دستی روی صورتم حس کردم. چشمانم یکباره باز شد. آنچه می‌دیدم وجود نازنینی بود که در مقابلم قرار داشت. به اطراف نگاه کردم. در همین حین احساس کردم آقا در حال خروج از اتاق است. شتابان به دنبالش دویدم. ☀️ همین طور که می‌رفتم فرمود: «برگرد!» ✅ گفتم: «نه آقا. بگذارید من با شما بیایم...» سرا پا نشناخته به دنبالش از اتاق بیرون رفتم. اما کسی را ندیدم. جلوی راه پله پایم پیچ خورد و از پله‌ها افتادم. وقتی چشم گشودم روی تخت بیمارستان بودم. آنها با تعجب به چشمان شفا یافته من خیره شده بودند و من دنبال گمشده‌ام بودم.》 📖 منبع: کتاب وصال، صفحه ۱۰۹ تا ۱۱۱ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر شهید "مهدی فضل خدا" صلوات🌹 @mabar17
🌷سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی زین‌الدین: 🌹《پیام شهیدان؛ حفظ جمهوری اسلامی، تزکیه و جهاد اکبر است.》 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
با تیر جفا خانه خرابش کردند او در پی آب بود و آبش کردند عباس که شیر سربلندست؛ ولی شرمنده‌ی بی شیر ربابش کردند 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا قمر بنی هاشم🏴 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 گزیده‌ی وصیت‌نامه‌ی شهدای حماسه آفرین استان قم: 🌷 شهید سلمان اویسی: ✅《وصیتم به امت شهیدپرور این است تنها از خط ولایت فقیه که خط ولایت امام زمان(عج) و ولایت رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ولایت رب‌العالمين است، پیروی کنید.》 🌷 شهید وحید شریف زارع: ✅《عزیزانم! از ولایت فقیه دفاع نمایید و همیشه پشتیبان او باشید که بقا و زوال شما بستگی به ولايت فقيه دارد.》 🌷 شهید حسن انوری: ✅《پشتیبان اسلام فقاهتی و ولایت فقیه باشید تا آسیبی نبینید.》 🌷 شهید ابوالفضل آرمیده: ✅《پشتیبان ولایت فقیه باشید. اوامر رهبر انقلاب را مو به مو اجرا کنید.》 🌷 شهید رضا بهلولی: ✅《من شما را به حکم وظیفه‌ی شرعی به اطاعت از اولی‌الامر تاکید می‌کنم و هشدار می‌دهم انحراف از خط ولایت فقیه، طی کردن راه نابودی است.》 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (سرباز رهبر) ✅ اولین جلسه‌ی کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه بود. پس از سخنرانی، هنگامی که آقا در حال عبور از سالن کنفرانس بود، سیدحسن، خودش را به آقا رساند و دست ایشان را بوسید. ❗️برایم کمی تامل برانگیز بود. دو روز بعد که به دیدار سیدحسن نصرالله رفتیم، قضیه را پرسیدم. 🔆 سید حسن گفت: 《امسال، رسانه‌های جهانی مرا به عنوان «مرد سال» نامیده‌اند و در کشورهای عربی نیز عنوان «موفق ترین رهبر جهان عرب» را به من داده‌اند، دیروز چون مراسم به طور مستقیم در جهان پخش می‌شد، مناسب دیدم به همه بگویم که من سرباز رهبر انقلابم.》 📖 منبع: کتاب یک سبد گل محمدی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌻اللهُمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنه‌ای🌻 @mabar17
با لاله شهید عشق را یک سخن است کای لاله، تو را جلالت از خون من است سر دادن و جان به دیگران بخشیدن این شیوه‌ی عاشقان خونین کفن است 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (زیارت دوم را هم بخوان!) ✅ گفتم دقت کنید، مثل این که امروز قراره خبری بشه. یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: «الله اکبر، لشکر ما هم می‌خواهد شهید بده، التماس دعا، شفاعت یادت نره و ...» وسط میدان مین بودیم. گفتم بچه‌ها مواظب باشید. ناگهان یکی از بچه‌ها فریاد زد: «شهید!» از فریاد او، همه ترسیدیم. بعد از بیرون آوردن پیکر، شهید هیچ مدرکی نداشت و یک پایش هم نبود. ✅ گفتم: «بچه‌ها نذری بکنیم، هر کجا پلاک پیدا شد، یک زیارت عاشورا بخوانیم.» یکی از بچه‌ها گفت: «یکی هم برای پایش» یکی دیگر از بچه‌ها هم به شوخی گفت: «شانس آوردیم فقط یک پا و یک پلاکش نیست، و گرنه دو سه روز باید این اتراق می‌کردیم.» چند دقیق بعد، پا و پوتین که از مچ قطع شده بود، پیدا شد. زیارت را خواندیم. غروب برگشتیم مقر، اما پلاک پیدا نشد. ❗️همان کسی که شوخی می‌کرد، آمد و گفت: «زیارت عاشورای دوم را بخوان! هویت شهید روی زبونه پوتین نوشته شده.» 🖥 از سایت نوید شاهد 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهدای گمنام و شهدای تفحص شـهدا صلوات🌹 @mabar17
امشب بلا جویانּ عاشق در نمازند فردا به نوک نیزه سرها سر فرازند امشب دهد آل علی را پاس، عباس فردا کنند اهل حرم عباس، عباس 🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹السَّلام علیک یا اباعبدالله الحسین🌹 🏴عرض تسليت🏴 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 📢 طنین ولایت (...اوضاع این‌گونه نمی‌ماند!) ☀️ حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله): ✅《همان عصر عاشورا بنا به نقل بعضى از روايات، زينب به برادرزاده‌ى خودش على‌بن‌الحسين عليه‌الصلاةوالسلام گفت، اى برادزاده‌ى من، اوضاع اينجورى نمى‌ماند ... ♦️ اين قبرها آباد خواهد شد، اين پرچم برافراشته خواهد شد، مردم و ملتها و نسلها گروه گروه مى‌آيند از اين‌جا درس مى‌گيرند و برمى‌گردند. اين‌جا مدرس آزاديخواهان عالم خواهد شد، و شد.》 ۱۳۶۳/۰۸/۲۲ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🌹 🌻اللهُـمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنه‌ای🌻 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 ☀️ حالات اصحاب در شب عاشورا 🔆 حضرت آیت‌الله بهجت(قدس‌سره): در حالات اصحاب سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا آمده است: «لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْل؛ زمزمه‌ای همانند صدای زنبور عسل داشتند». (یعنی به نجوا با خدا و نماز و خواندن قرآن مشغول بودند و زمزمه‌هایشان مانند صدای زنبور در صحرا می‌پیچید؛ لهوف، ص۹۴) همچنین آمده است که ایشان: «مَا بَینَ راکعٍ وَ ساجِدٍ وَ قائِمٍ وَ قاعِدٍ؛ در حالات مختلف برخی در رکوع و برخی در سجده و برخی ایستاده و بعضی نشسته [به عبادت و رازونیاز و مناجات و انس با خدا مشغول بودند». و در خطبۀ همام در شمار ویژگی‌های متّقین آمده است: «[أَمَّا اللَّیْلَ] فَصافّونَ أَقْدامَهُمْ تَالِینَ لِاَجْزاءِ الْقُرآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتِیلاً؛ در شب [برای عبادت] پاهایشان را کنار هم قرار می‌دهند و قرآن را شمرده‌شمرده و با تدبر می‌خوانند». 📖 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٧٣ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🌹 🏴عرض تسليت🏴 🌻التماس دعا🌻 @mabar17
سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد. سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد. سلام بر آن محاسن بخون خضاب شد. سلام بر آن گونه خاک آلوده. سلام برآن کسی که خونش به ظلم ریخته شد. 🏴🏴🏴🏴🏴 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از آیت‌الله شهید سید اسدالله مدنی (●ولادت: ۱۲۹۳، آذرشهر ☆ ○شهادت: ۱۳۶۰، تبریز ☆ ■مزار: حرم مطهر حضرت فاطمه‌ى معصومه"سلام‌الله‌علیها") 🌷می‌گفتند: ✅《هم به سیادتم شک کرده بودم هم می‌خواستم بدونم شهید می‌شم یا نه؟ توی خواب رسیدم محضر امام حسین، آقا دست به سرم کشیدند و فرمودند: ☀️ «یا بني! إنک مقتول.» فهمیدم هم سیدم، هم شهید می‌شم.》 🎤 راوی: آیت‌الله فاضلیان 📚 منبع: ماهنامه جاودانه‌ها 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🌹 🌷نثار روح مطهر آیت‌الله شهید "سید اسدالله مدنی" امام جمعه‌ی تبریز صلوات🌷 @mabar17
از شبنم اشک، گونه‌هامان تر بود تشییع جنازه‌ی گلی پرپر بود از منبر دست‌ها چو بالا می‌رفت در صحن حسینیه‌ی دل محشر بود 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از سردار شهید رحیم آنجفی (●ولادت: ۱۳۳۲، روستای مرزیجران اراک ☆ ○شهادت: ۱۳۶۲، مهران، عملیات والفجر۳) 🌷 شهید رحیم آنجفی دارای روحیات و خصوصیات اخلاقی خاصی بود. 🌹 از جمله، وقتی آماده‌ی عملیات می‌شد، خضاب می‌کرد و محاسن خود را حنا می‌نمود؛ در هنگام مبارزه، شعارهای حماسی می‌سرود و سعی داشت که آمادگی نیروهای اسلام را برای جهاد در راه خدا، دو چندان کند. ☀️ زمانی که مشکلات بر ما فشار می‌آورد، کلمات سریع و روشنی می‌گفت و تکلیف الهی را بر همه گوشزد می‌نمود. ✅ این کار، تأثیر بسزایی در بالا رفتن روحیه رزمندگان داشت. 🎤 راوی: سردار نورخدا قاسمی 📖 منبع: کتاب سرداران سپاه عشق، ص۹۶ و ۹۷ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید رحیم آنجفی صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (کوچ پرستوها) 🌷وقتی جنازه‌های شهدا را بردند «بهشت معصومه»، ما هم رفتیم. خیلی بی تابی می‌کردم. آنگاه که در مقابل تابوت نورانی «جواد» شکسته زانو زدم، انگار که دست محبت او یکباره بر قلبم نشست. 🌹 آرامش عجیبی به من دست داد. خم شدم و آهسته، صورتش را بوسیدم. ❤️ پس برخاستم و گفتم: - جواد! خوشا به سعادتت! بالاخره به آرزویت رسیدی. 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 ✅ چیزی از شهادت جواد نگذشته بود که برادر کوچکترش «علی» گفت: - بابا! من نمی‌توانم ببینم که اسلحه جواد بر زمین مانده باشد. 🌷 رفت و ساکش را برداشت. چرخی در میان خانه زد و مثل کسی که می‌خواهد یکباره از همه چیز دل بکند، آمد و گفت: - بابا! خدا حافظ، ما هم رفتیم. ❤️ خدا شاهد است همان موقع که گفت «ما هم رفتیم!»، دیگر از او قطع امید کردم. 🌷 رفت و چهار ماه بعد از شهادت جواد، او نیز با بال بلند «خون»، از آسمان خاک کوچید و به پرستوهای مهاجر بهشت پیوست! 🎤 راوی: پدر شهیدان عابدی 📚 منبع: کتاب علمداران سرفراز، ج۱، ص۱۸۷ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر سردار شهید "جواد عابدی" و برادر شهیدش "علی عابدی" صلوات🌹 @mabar17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 حتماً ببینید 📽 خاطره‌ای از سردار شهید مهدی زین‌الدین 🎤 راوی: حاج علی حاجی‌زاده 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 💐هفته‌ی دفاع‌مقدس گرامی‌باد💐 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 📢 پیام حضرت روح الله(ره)《برکات جنگ》 ☀️ حضرت امام خمینی(رحمةالله‌علیه): ✅《هر روز ما در جنگ برکتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ایم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته‌ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده‌ایم که باید روی پای خودمان بایستیم.》 📚 منبع: مجموعه‌ی صحیفه‌ی نور، ج۲۱، ص۹۴ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر حضرت امام خمینی(رحمةالله‌علیه) صلوات🌹 💐هفته‌ی دفاع‌مقدس گرامی‌باد💐 @mabar17
☀️ حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله): ✅《این جنگ هشت ساله و این دفاع مقدس، از بزرگترین افتخارات ملت ایران بود.》 🌴🌾🌷🌴🌾🌷 💐هفته‌ی دفاع‌مقدس گرامی‌باد💐 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از سردار شهید کاوه نبیری (●ولادت: ۱۳۴۱، تهران ☆ ○ شهادت: ۱۳۶۵، عملیات کربلای۵، شلمچه) 🌷 شهید "کاوه" از سرداران نامی و شجاعی بود که در طول دفاع مقدس تا زمان شهادت یکسره در میدان جنگ حضور داشت و اعتقادش این بود که جنگ در رأس تمام امور است. 🌷 کاوه عملش از گفتارش بهتر بود و صبر و متانتش زبانزد رزمندگان بود. چهره مصممش قوت قلبی بود برای سلحشوران اسلام. در عملیات «والفجر ۸» که دشمن تمام توان خود را برای باز پس گیری فاو به کار بست و در نهایت بعد از مدت طولانی و دادن تلفات سنگین، توانست یکی از پدهای کارخانه نمک را پس بگیرد، با سردار جعفری° به منطقه رفتیم و با چهره مصمم و خندان کاوه مواجه شدیم، به نحوی که تصور کردیم هیچ اتفاقی نیافتاده است. ❓وقتی سردار جعفری وضعیت را پرسید کاوه فرمود: ✅《من آخرین نفر هستم و کسی جلوتر از من نیست و این به واسطه شجاعت، ایمان قوی و روحیه بسیار بالای او بود.》 🎤 راوی: سردار حاج ابوالفضل شکارچی ° سردار حاج غلامرضا جعفری(فرمانده‌ی لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب‌"علیه‌السلام" در دوران دفاع‌مقدس) 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "کاوه نبیری" صلوات🌹 @mabar17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 حتماً ببینید 📽 کلیپ "فرمانده‌ی قلب‌ها" 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زین‌الدین صلوات🌹 💐هفته‌ی دفاع‌مقدس گرامی‌باد💐 @mabar17
آیینه و آب، حاصل یاد شماست آمیزه‌ی درد و داغ، همزاد شماست این خاک که از ترنم لاله پر است دفترچه‌ی خاطرات فریاد شماست 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 💐هفته‌ی دفاع‌مقدس گرامی‌باد💐 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (صدام رو کشتید؟) 🌷 وقتی یکی دو ماه بعد، محمدعلی امینی‌بیات، که به قول بسیجی‌ها خدای تخریب بود، در همان منطقه فارسیات شهید شد، به مرتضی گفتم:‌ «خودت برو قم تو مراسم تشییع و تدفینش شرکت کن و بیا.» مرتضی دو سه روزه برگشت. گفتم: «این همه راه رفتی قم، سری هم به خانواده‌ات تو تهران می‌زدی و برمی‌گشتی.» می‌خندید که رفتم، ولی ننه‌مون راهمون نداد!‌ گفتم:‌ «مگه می‌شه؟» توضیح داد وقتی در می‌زند، مادرش در را باز می‌کند، دو دستش را می‌گیرد دو طرف در حیاط و در جواب سلام مرتضی، خیلی جدی می‌گوید: «علیک السلام! صدام رو کشتید؟» - نه مادر! قربونت برم. به این زودی که نمی‌شه. - پس واسه چی برگشتی؟! - اومدم قم تشییع جنازه یکی از شهدا. گفتم سری هم به شما بزنم. - خیلی خب. فکر کردم اومدی مرخصی. حالا که واسه شهید اومدی، بیا تو. یه چایی بخور و سریع برگرد جبهه! 📖 منبع: کتاب هدایت سوم (خاطرات سردار محمدجعفر اسدی، انتشارات سوره مهر، ص۹۱) 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر شهید "محمدعلی امینی‌بیات" صلوات🌹 💐هفته‌ی دفاع‌مقدس گرامی‌باد💐 @mabar17