🍃✨🍃✨🍃
🕗 ساعت دوباره هشت
دلم می تپد عجیب ❤️
مثل کسی که گم شده درغربتی غریب 💚
🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌹
🌹 علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌹
🌹 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌹
🌹 و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌹
🌹 و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌹
🌹 الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌹
🌹 صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌹
🌹 زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌹
🌹 کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌹
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃🕊🌷
#کلام_شهدا
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
🌼هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی #خداست و همه #ریشه در عدم رعایت حلال و #حرام خدا دارد.
#مراقب_باشیم 🚫
#شهیدحاج_حسین_خرازی ❤
🍀@mabareshohada🌷
هدایت شده از 🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
قبل از خواب زمزمہ ڪنیم🍃🌸
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
✨"خداونداااا✨
آخر و عاقبت ڪارهاے ما را
ختم بہ خیر ڪن ..."🍃🌸
🌙آرامش شب نصیب تون🌙
@mabareshohada
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_171
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌹🕊🌹🕊🌹
#متن_ترجمه
#صفحه_171قرآن_کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
4_5983137993085420285.MP3
786.8K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_171قرآن_کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
محتاجم ...
محتاجِ
یک فنجان چای
که پهلویش
تـــــو
باشـی ....
🌷شهید محمدحسین محمدخانی🌷
(حاج عمار)
📎سلام ،صبحـتــون شهــدایــی🌺
@mabareshohada
🌷🍃🌷
#سلام_بر_ابراهیم ✋
🍃پورياي ولي
☘ايرج گرائي
مسابقات قهرماني باشگاهها در سال 1355 بود. مقام اول مسابقات🏅، هم جايزه
نقدي ميگرفت 💰هم به انتخابي کشــور ميرفت. ابراهيم در اوج آمادگي بود.
هرکس يک مسابقه از او ميديد اين مطلب را تأييد ميكرد. مربيان ميگفتند:
امسال در 74 کيلو کسي حريف ابراهيم نيست.💪
مسابقات شروع شــد. ابراهيم همه را يکي يکي از پيش رو برميداشت💪. با
چهار کشتي که برگزار کرد به نيمه نهائي رسيد. کشتي ها را يا ضربه ميکرد يا با امتياز بالا مي برد🌹
به رفقايم گفتم: مطمئن باشــيد، امسال يه کشتي گير از باشگاه ما ميره تيم
ملي. در ديدار نيمه نهائي با اينکه حريفش خيلي مطرح بود ولي ابراهيم برنده شد. او با اقتدار به فينال رفت. 🙏
حريف پاياني او آقاي »محمود.ك« بود. ايشان همان سال قهرمان مسابقات
ارتشهاي جهان شده بود. 🏆
قبل از شروع فينال رفتم پيش ابراهيم توی رختکن و گفتم: من مسابقه هاي
حريفت رو ديدم. خيلي ضعيفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت كن. خوب
کشتي بگير، من مطمئنم امسال برا تيم ملي انتخاب ميشي.☺️
مربي، آخرين توصيه ها را به ابراهيم گوشــزد ميکرد. در حالي که ابراهيم
بندهاي کفشش را مي بست. بعد با هم به سمت تشک رفتند.
#ادامه_دارد...👇
@mabareshohada
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🌷🍃🌷
به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پاي من آســيب
ديده. هواي ما رو داشته باش.✋
َ ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم.
بازيهاي او را ديده بودم. توي كشــتي اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم
فنهائي✌️ بود که روي پا ميزد. اما اصلا به پاي من نزديک نشد! 😍
ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي
به فينال رفتم.😔
ابراهيم با اينکه راحت ميتونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي
اين کار رو نکرد.😊
بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشــم! از
شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگهاي داشت.💪
ولي من خوشــحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال،
بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن.💔
اما توي فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب
ديده، اما دقيقًا با اولين حرکت همان پاي آســيب ديــده من را گرفت. آه از 😭
نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم.😕
آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرماني بود.❤️
از آن روز تــا حاال با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديدهام. خدا را هم
شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.
صحبتهايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه
فقط به صحبتهايش فکر ميکردم.🤔
يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از
رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:
💖(ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي)💖
@mabareshohada
#ڪرامت شهیــــد💔
برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند
آمدم بر سر مزار #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی و خیلی گریه کردم و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم بستنی بدهم در مزارتان و برایتان #زیارت_عاشورا بخوانم
آن شب خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادند، #خداوند به من بعد از دیدن خواب فرزندی عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد
فرزندی سالم و زیبا، من هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان، بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید ادا کردم.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
@mabareshohada