🍀🍃🍀
#داستان_واقعی
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم
🌷🍃 یکی از فضلاء و از دوستان مورد وثوق، از قول یکی از علمای مورد اعتمادش، برای اینجانب (نگارنده) چنین نقل میکرد:
🌺🍃 یکی از بچههای بسیجی در جبهه به من وصیت کرد که در مجلس ختم او منبر بروم، از قضا روزی که از زیارت مشهد مقدس برگشتم، دیدم اطلاعیه مجلس ختم او که در همان روز بود، بر در و دیوار نصب شده است. بلافاصله خود را به پدر شهید رساندم و عرض کردم که طبق وصیت من باید منبر بروم.
🌼🍃 به منبر رفتم و در سخنان خود از خصوصیات شهید و عشق او به حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف ) گفتم و اینکه در جبههها، ذکر همیشگی این شهید، خطاب به مولایش امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف ) چنین بود:
🌹🍃 «یابن الزهراء! گشتهام از فراق تو شیدا، یا بیا یک نگاهی به ما کن، یا به دستت مرا در کفن کن».
🌸🍃 تا این مطلب را گفتم، شخصی از میان مجلس بهپا خاست گفت: من غسال بودم، دیشب رفتم بدن شهید را کفن و تجهیز کنم. ناگهان دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد. من برای لحظاتی از وحشت مثل یک چوب خشک شده بودم.
🌹🍃 فرمود: برو بیرون، خودم باید کفن کنم. وقتی برگشتم، بوی عطر در فضا پیچیده بود و بدن کفن شده و آماده تشییع بود.
📚 میر مهر (جلوههای محبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف).
💖✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ
💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
____🍃🌸🍃____
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
❤️ساعت عـاشقـی❤️
همـه رو به حـرم آقـا برای عرض ارادت✋
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.🌹
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺💦🌺
✨ خدا به ما میگه، هر جا کم آوردی،
هر وقت مشکلی داشتی، از صبر و نماز کمک بگیر
اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاة
👀 نماز نگاه انسان رو متحول میکنه
نگاهی که به آسمونه ...
و تو رو هم همراه خودش به آسمون میبره🕊
اون وقت، وقتی از آسمون به زمیـ🌍ـن نگاه میکنی ...
فقط یه تـ⚽️ـوپ بزرگ میبینی ...
✅ و میفهمی اصلا این توپ خونهی تو نیست
که از دست دادنش ناراحتت کنه ...
👌 یادت باشه
😔 هر جا کم آوردی،
😫 هر وقت مشکلی داشتی
💪 نماز هست...
ازش کمک بگیر
رفیق #نمازت_رو_دریاب
#فوروارد_یادتون_نره 🌺
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌙 #مناجات_شبانه 🌙
🌱 خدایا ... من بہ جبهہ نبرد حق علیہ باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم . امیدوارم خریدار جان من تو باشے ، نہ ڪس دیگر ....
دلم مےخواهد ڪه در آخرین لحظہ هاے زندگےام ، بدنم و جسمم آغشتہ بہ خون در راه تو باشد ، نہ راه دیگر ...
#سردار_شهید_حسن_شفیع_زاده🌷
#یاد_شهدا_باصلوات 🌹🌱
💖✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ
💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#شبتون_شهدایی 💫
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
1_52088543.MP3
911.4K
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_306_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
⇜ #سادگی و خاکی بودنت
⇜بی ریا بودنت
⇜خودمانی بودنت☺️
⇜داش #مشتی بودنت
⇜بزرگ بودنت
⇜کوچک انگاشتن #نفس_ات
#ابراهیم_جان
این روزها خیلی خیلی کم داریم #تورا 😔
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#سلام_روزتون_شهدایی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#شقایقی_در_جمجمه_شهید
کم کم آثار خستگی و یأس در چهره تک تک بچه های گروه تفحص نمایان شد و دیگر با اینکه خیلی زحمت کشیده بودیم مایوس شدیم😥 و اتفاقا نکته جالب اینکه آن روز، روز ولادت با سعادت قطب عالم امکان حضرت بقیة الله اعظم بود در حالی که ناامید شده بودیم از امام زمان (عج) کمک خواستیم و به ایشان توسل کردیم.❤️
نزدیک ظهر بود، در قسمتی از آن بیابان خشک و برهوت شقایقی نظرم را جلب کرد. برایم جالب بود، رفتم که #شقایق را از ریشه در آورم متوجه چیزی در زیر خاک شدم، خاک ها را کنار زدم، دیدم ریشه شقایق از جمجمه یک شهید روییده است.🕊
نکته جالب اینکه بعد از تحقیقات شناسایی هویت شهید مذکور، معلوم شد که نام این شهید بزرگوار مهدی منتظر القائم بوده است.😭
#شهید_مهدی_منتظر_قائم 🌹
امام زمان(عج) و شهدا، ص ١١٠؛
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
🌹ﻳﺎﺩﻱ اﺯ ﺷﻬﺪاﻱ ﻏﺮﻳﺐ اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ🌹
✍ شهیدمرتضي جاویدی و جليل اسلامي همه جا با هم بودند. اصلاً جنگ را هم با هم آموختند. با هم به خط مي زدند، با هم به شناسايي مي رفتند، با هم گردان فجر را تحويل گرفتند و اداره کردند. اگر سخت ترين عمليات ها را به لشکر المهدي(عج) مي دادند، در نوک پيکان حمله المهدي(عج) گردان فجر بود و در نوک اين پيکان جليل اسلامي. گاه مي شد جليل چندين شبانه روز وارد عراق مي شد و عمليات هاي نفوذي در خاک دشمن انجام مي داد و باز مي گشت. جليل و مرتضي رابطه عجيبي با هم داشتند. وقتي جليل شهيد شد، کمر مرتضي شکست.
✍مدتي از شهادت جليل مي گذشت که مرتضي را ديدم، هنوز لباس مشکي به تن داشت و عزادار جليل بود. از او پرسيدم چرا مشکي را عوض نمي کني؟ گفت: «داغ جليل را هيچ گاه نمي توانم فراموش کنم.»
ادامه داد: «جليل فکر و مغز گردان بود. درست است که من فرمانده گردان بودم، اما بي جليل نمي توانستم گردان را اداره کنم. راستش را بخواهي الان هم دائم کنارم حضور دارد. حالا هم شب ها مي آيد کنارم و مثل گذشته در کار ها مرا راهنمايي مي کند. بار ها شده، بين خواب بيداري مي آيد در چادر فرماندهي کنارم مي نشيند و ساعت ها با هم صحبت مي کنيم.»
غبطه خوردم به اين همه مهر و محبت و دوستي اين دو نفر که حتي بعد از شهادت هم بين آنها وجود داشت.
#شهیدجلیل_اسلامی
#شهید_مرتضی_جاویدی
#شهدای_فارس
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺