✨
🌺🍃 در سفر مكه همراه حاج مهدي بودم.
به هر مقام كه مي رسيديم، حاج مهدي براي عبادت و نماز مشوق و همراه خوبي بود.
رسم است زمان احرام بستن حاجي بايد لباس هايش را با حوله سفيد عوض كند و لبيك بگويد تا مُحرم شود.
همه اين كار را با خوشحالي و سرعت انجام مي دادند.
اما حاج مهدي حال عجيبي داشت. حوله را پوشيده بود، اما لبيك نمي گفت.
حدود نيم ساعت فقط گريه مي كرد و نماز مي خواند.
گفتم: حاجي سريع لبيك را بگو تا حركت كنيم، دير شد.
گفت: «من نمي توانم دروغ بگويم. لبيك كه مي گويم، بايد از ته قلب باشد و من هنوز آمادگي آن را پيدا نكرده ام.»
نيم ساعتي گذشت تا بالاخره راضي شد و گفت:
« لبيك، اللهم لبيك.»
#ﺷﻬﻴد_حاج_ﻣﻬﺪی_ﺯاﺭﻉ
#شهدای_فارس 🌹
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌹
گونی های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار،
#حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد😐.
پرید به ما که: «دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره»
از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده، کسی حق ندارد☝️ نان بپزد و بدهد به بچه ها.
تا مدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می کردیم وسط سفره،
نان های سالم تر را جدا می کردیم و می خوردیم.🙂😑
🍃🌹
#شهید_محمدابراهیم_همت ❤️
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🕊💌🕊
💌 #ساعت_هشت_عاشقی
🌹هرجا هستیم دلمون رو راهی صحن و سرای امام هشتم بکنیم و سلامی عرض کنیم:
✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ✨
💌💌💌💌💌💌💌💌
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💠
🌷🍃سه شنبه شب
نسیم جمکرانت خانه دل را دهد حال و هوایی
عزیز فاطمه(سلام الله علیها) ای صاحب جانها
بگو پس کی می آیی
#سه_شنبه_های_جمکرانی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
1_60978904.MP3
884.4K
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_363_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #کتاب_عارفانہ🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_بیست_و_سوم ☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿 در
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_بیست_و_چهارم
با احمدآقا و چند نفــــږ از بچہ هاے مسجد راهے بهشتـــــ زهرا شدیم. همیشہ برنامہ ۍ ما بہ ایݩ صورتـــ بود ڪہ سریــــــع از بهشتـــ زهرا برمے ڴشتیم تا بہ نمــــ❤️ــاز جماعتـــ مسجد امین الدولہ برسیݥ.
امـــ❗️ـــا آن روز دیــــر راه افتادیم. گفتیــــم : نماز را در بهــــ☘️ــشت زهرا مے خوانیم.
بہ ابتداے جاده رسیدیم. ترافیـــڪ شدیـــــــدے
ایجاد شده بود. ماشیـــن در راه بنداݩ متوقفـ🚫ــ شد.
احمد نگاهے به ساعتــ🕐ـــش ڪرد. بعد درباره ے نماز #اول_وقتـــ صحبتــــ ڪرد امـــا ڪسے تحویل نگرفتــــ❗️
احمدآقا از ماشیــــن #پیاده_شد❗️ بعد هم از همہ معذرتـــ خواهے ڪرد❗️
گفتیـــم : احمدآقا ڪجا مے ری⁉️
جوابـــ داد : ایــــن راه بنـــدان حالاحالاها باز نمیشہ ، ما هم به نمـــ💜ـــاز #اول_وقتـــ نمی رسیم. من با اجازه #میــــرݦ اونــ سمتــ جاده ، یڪ مسجـــــد هستـــ ڪہ نمــــ💛ـــازم رو مے خوانم و بر مے گردݦ مسجد❗️
احمدآقا باز هم معذرتــــ خواهے ڪرد و رفت.
او هـــــر جا ڪہ بود نمازشـ را #اول_وقتـــ و با #حضــــــــــور_قلبــ اقامہ مے ڪږد.
در جاده و خیابان و... #فرقے برایش نݦے ڪرد.
همہ جا ملڪ خدا بود و او هم بنده ےے خدا.
***
بسیــــــــ🌿🌿ـــــــــــــج
( استاد محمد شاهی )
همہ ے اهل محـــݪ احتراݦ خانواده ے آن ها را داشتند. حمیدرضــا ، برادر بزرڴـــ تر احمدآقا ، سال اول جنڴ به #شہــــ💐ـــادت رسید.
همانـ سال بود ڪہ ایشاݩ وارد بسیــــــڄ شد.
طے مدتے ڭہ ایݜاݧ در بسیـــــج مسجد فعالیتـــ داشت همہ ۍ نوجواݩ هاے محــــل جذبـــ #اخلاق و #رفتــــار ایشان شدند. هر زمانــ احمدآقا به مسجــــد مے آمد جمعے نوجوانـ بہ دنباݪ او بودند.
مدتے بعد ایشاݩ بہ عنوانـــــ #مسئــــول پذیرش پایگاه بسیــــج مسجد امین الدوله انتخاب شد مسجدے ڪہ پـــر از #طلبـــــــــہ هاے فاضـل و انسان هاے وارستــــہ بود.
بعد از مدتے مسئولیتــــ ڪارهاے #فرهنگے مسجد نیز بہ عهده ے ایشانــ قرار گرفتــــ.
ڪنارفعالیتــــ در اینجا در مسجد امام حسن (علیه السلام ) #نیـــز ڪارهاے فرهنگے را انجام مے داد.
نڪتہ ے قابل توجـــــ❗️ــہ براے من این بود ڪہ وقتے ما در شرایط عادے هستیــــݦ حضور قلب در نماز #نداریم. یا اگر مشغݪہ ی فڪری داشته باشیم ، دیگــــر حواسے براے ما نمے ماند.
یا اگـــر ڪار اجرایی به عهده ے ما واگذار شود ، ڪه دیگــر هیچ❗️ ڪاملا حواس ما در نماز
#پــــــــرتــــــ می شودـ
احمدآقا #عارفی وارستہ بود ڪہ......
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از
انتشارات ومولف برای تایپ.
#تذکر❌تایپ کتاب هادر فضای مجازی حتما بایدبا کسب اجازه از انتشارات ومولف باشد.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#ستارههای_زینبی
🔹آقاسجاد روز عملیات گشته بود و یک #کاغذ کوچک پیدا کرده بوده و روی آن نامهای نوشته📝 بود و خواسته بود تا #خانم یکی از دوستانش در جمع خانمها بخواند.
🔸نوشته بود که«اگر من رفتم فکر نکنید از سر دوست نداشتن بوده، #اتفاقاً از سر زیادی دوست داشتن💞 است.» بعد خطاب به من گفته بود که اگر کسی گفت #شوهر شما، شما را دوست نداشت که گذاشت و رفت،😐 همه اینها #حرفهای دنیاییست و من شما را از خودم #جدا نمیدانم.
🔹به پسرش 👦هم نوشته بود با اینکه خیلی #دوست داشتم تو را ببینم ولی نشد.❌ من صدای بچههای #شیعیان سوریه را میشنیدم و نمیتوانستم بمانم😔
✍️ به روایت همسربزرگوار شهید
#شهید_سجاد_طاهرنیا 🌷
#سالروز_ولادت
شادی روحش #صلوات
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌺
توی تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدم ظرف های شام را یکی شسته.
نمی دانستیم کار کیه.
یک شب، مچش را گرفتیم.
آقا مهدی بود.
گفت «من روزها نمی رسم کمکتون کنم.
ولی ظرف های شب با من»
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
1_60979456.MP3
977K
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_364_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_بیست_و_پنجم
🌹🌹🌹🌹🌹
احمد آقا عارفی وارسته بود که نمازهایش بوی ملاقات با پروردگار می داد.
معمولا چنین انسان هایی یا از جامعه فاصله می گیرند. یا اگر وارد جامعه و مسجد شوند ، خود را درگیر هیچ کاری نمی کنند تا حضور قلب داشته باشند.
بارها از این عارف نماها دیده ایم که فقط سجاده و عبای خود را می شناسند دیگر هیچ...
اما این شاگرد وارسته آیت الله حق شناس درس ایمان و عمل را از استادش فرا گرفته بود.
او سخت ترین کارهای اجرایی مسجد را برعهده داشت و در عین حال ، روز به روز بر معنویتش افزوده می شد❗️
من دیده ام برخی مدعیان عرفان ، وقتی نماز را به پایان می رسانند مشغول ذکر و تسبیح و... می شوند.
اما احمد آقا وقتی نماز معراج گونه اش به پایان می رسید و سفر عرفانی اش تمام می شد ، همگان با نمازگزاران مسجد تکبیرها را تکرار می کرد.
الله اکبر خمینی رهبر...
بعد دستانش را به نشانه ی دعا در مقابل صورتش قرار می داد و مانند بقیه می گفت :
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی....
بعد هم مشغول تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) می شد. آن هم با #توجه_کامل
وقتی تعقیبات نماز به اتمام می رسید از جا بلند می شد و مشغول فعالیت های بسیج و فرهنگی می شد.
البته در میان شاگردان حضرت استاد چنین افرادی کم نبودند. که این هم از زحمات حاج آقای حق شناس بود.
به قول آن انسان وارسته : (( آیت الله حق شناس عرفان و سلوک را به سطح پایین جامعه منتقل کرد.
ایشان عرفان و دوستی با خدا را کوچه بازاری کرد. کم نبودند از کسبه های بازار و افراد عادی که در کنار زندگی روزمره خود راه سیر و سلوک را از این انسان خدایی آموختند. ))
🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از
انتشارات ومولف برای تایپ.
#تذکر❌تایپ کتاب هادر فضای مجازی حتما بایدبا کسب اجازه از انتشارات ومولف باشد.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💦🌺💦
سلام بر شما خوبان
به زودی مرحله دوم "طرح نذر حجاب "با عنوان" حفظ حجاب پیام حضرت رقیه در عاشورا "ویژه ماه محرم حسینی علیه السلام اجراء میشود .
دریافت کارت تخفیف نذر حجاب از مساجد،مزارشهداء،نمازجمعه،مدارس ،سازمان تبلیغات ،کمیته امداد پایگاههای بسیج و حوزه خواهران و.....
اطلاع رسانی به زودی ازهمین کانال،وکانال ججاب فاطمی .
نشر به دیگران صدقه جاریه است .
ڪلیڪ ڪنید 👇
@foroshgah_koosar
🌹🌾🌹🌾🌹🌾
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨
📎 شهیدی که برای رفتنش به سوریه نذر کرد لب به آب نزند.
۸ دی ماه ۷۰ درتهران به دنیاآمد، روحیه اش جهادی بود و ارادت خاصی به شهدا داشت، مخصوصا شهید بابایی، شهیدکشوری و شهید کلهر.
اهل #نماز_اول_وقت و امر به معروف بود، با جذبه، خوشرو و کم حرف بود و در رشته های هاپکیدو و جودو و کونگ فو فعالیت داشت و استادهم بود، چندین بار مقام اول کشوری را بدست آورد. از ۲۱سالگی مشتاق دفاع از حرم و اعزام به سوریه بود، ولی بدلیل اینکه تک پسر بود و پدرش جانباز ۸ سال دفاع مقدس بود اعزامش نمیکردند، بعد از ۳ سال تلاش، در سفرش به کربلا، با توسل و مددگرفتن از امام حسین و حضرت عباس (علیهما السلام) نذر کرده بود تا زمانی که پایش به حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) نرسد آب به لبانش نزند، نذرش هم قبول شد، فردای روزی که از کربلای برگشت پدرش او را همراه خود برای آموزش به پادگان برد، بعد از یک ماه در تاریخ ۱۲دی ماه ۹٤ ساعت ۱۱ ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده برود، سریع غسل شهادت کرد و راه افتاد.
سرانجام در۱۳ دی ماه ۹٤ به سوریه اعزام شد. همیشه آرزو داشت روی شناسنامه اش مهر شهادت بخورد که درتاریخ ۲۱دی ماه ۹۴به آرزویش رسید.
🌷شهید عباس آبیاری🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💠🍃🌷🍃💠
#خاطرات_شهدا
در ایامی که شبانه روز برای تدوین و مونتاژ در صدا و سیما بودیم، به محض اینکه وقت نماز می رسید،همین که قرآن شروع می شد سید قلم را زمین می گذاشت، لباس را می پوشید و بچه ها را صدا می زد: حرکت کنید که وقت نماز است.
سپس به طرف مسجد بلال حرکت می کرد. سید همیشه از اولین کسانی بود که وارد مسجد می شد.
🌷 شهید سید مرتضی آوینی
#نماز_اول_وقت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
༻﷽༺
#ساعت_هشت_عاشقی 🍃❤️
ای کاش کبوتر حریمت باشم
یا هم نفس صبح و نسیمت باشم
از چشم دلم بیا و بردار حجاب
تا زائر چشمان رحیمت باشم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم 😍
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺