eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
7.8هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
30 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن تبلیغات در مدداز شهدا https://eitaa.com/joinchat/3693085358Ce30425eed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼سلام هرکس تقاضای ختم قران یا ختم صلوات یا ختم ۴۰ سوره یس یاختم امن یجیب و .....داشت به من پیام بده و هدیه اش رو پرداخت کنه و این مبلغ صرف امور خیر میشه بعد اعضای گروه ذکرها و ختم ها رو انجام میدن و خانمهایی که در اذکار و ختم ها شرکت میکنند در اون کار خیر شریکنند. هدیه ختم قران ۴۰۰ تومن ختم ۴۰ زیارت عاشورا ۱۲۰ تومن ختم ۴۰ حدیث کسا ۱۲۰ تومن ختم ۴۰ سوره یس ۱۲۰ تومن ختم ۴۰ سوره ملک ۱۰۰ تومن ختم۴۰ سوره الرحمن ۱۰۰ تومن ختم ۴۰ سوره واقعه ۱۰۰ تومن ختم ۴۰ سوره حشر ۱۰۰ تومن ختم ۱۴۰۰۰ صلوات ۱۲۰ تومن ختم ۴۰ ایه الکرسی ۵۰ تومن ختم ۴۰ دعای فرج ۵۰ تومن ختم ۴۰ فاتحه کبیره ۵۰ تومن ختم ۳۰۰۰۰ استغفار ۲۵۰ تومن ختم ۳۰۰۰۰صلوات ۲۵۰ تومن ختم ۱۸۰۰۰ صلوات ۱۵۰ تومن 💳6037691638770875 (زهرا عزیزخانی) لطفاً بعد واریز خبر بدید برای سفارش ختم به این ایدی پیام بدید👇👇👇👇👇👇👇 @yazaahrah گروه ذکر هدیه به شهدا واهل بیت....👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3532783829C1350c5e044 🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌺ثواب صلوات در شب جمعه🌺 حضرت صادق علیه السلام فرمودند: ❣از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهایی از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان به سوی زمین میآیند و ❣تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمینویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام. https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
سلام لطفا به نیت خواهر یکی از اعضای عزیزمون که حال جسمی وروحی خوبی نداره وبچه کوچیک داره.. نفری یک حمد شفا بخونید خیر ببینید🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مهدی زین الدین: هر کس شهدا را شب جمعه یاد کند، شهدا او را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند شادی روح شهدا الفاتحة مع الصلوات @madadazshohada
آمده‌ایم به قطعه شهدای گمنام، قطعه سرداران بی‌پلاک؛ جایی که در دل هر مزارش، یک رزمنده بی‌ادعا آرمیده است، رزمنده‌ای که در آتش باران گلوله و خمپاره بیشتر از 30 سال پیش آسمانی شده و حالا اینجاست، بی نام، بی نشان، با سنگ مزاری که «شهید گمنام» نام گرفته، شهیدی که فرزند روح‌ا... است. سن و سالش معلوم نیست، اسم ندارد، کسی نمی‌داند اهل کجا بوده...رزمنده‌ای که بی‌پلاک پرکشیده سمت آسمان. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 «»
قطعه بی نام و نشان ها🌹🕊🌹 بیش از 4 هزار شهید گمنام در بهشت زهرا مدفن دارند. مزار دو هزار و 500 نفر از آن ها در قطعه 44 است و الباقی شان چشم و چراغ قطعه‌ها و ردیف های دیگر شده‌اند. آن‌هایی که پا سوز این مزارها و مرام صاحب شان هستند می دانند که اینجا هیچ وقت خدا از قدم‌های مشتاق و لب‌های به ذکر نشسته و چشم‌های اشک آورده خالی نمی‌شود. بی‌اغراق قطعه شهدای گمنام شلوغ‌ترین تکه بهشت زهراست. اینجا بازار نذری دادن و نذری گرفتن و حاجت و شفاعت خواستن داغ است. مادرانی که هنوز پایی برای راه رفتن دارند به بوی گمشده‌شان خیلی وقت ها دل تنگ‌شان را پای این مزار ها می آورند. آن هایی که شهید ندارند حواس‌شان به شانه‌های افتاده‌ای که زیر چادرهای سیاهی که با صدای هق هق خفه‌ای تکان می‌خورند هست. این جور وقت‌ها اینجا دور این مادرانی که پاره‌های استخوان شهیدشان هنوز از راه نرسیده و آرامِ دل ندارند خالی نمی‌ماند.کسی آرام آرام فراز های زیارت عاشورا را از بر می خواند و قرار به دل های بی قرار بر می‌گردد. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 «»
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …!!!(: 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴 *خب دوستان* *امشب* *مهمان 💕شهدای گمنام💕بودیم *هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام* *در هیاهوی محشر* *فراموشمون نکنید* *برادر ان شهید*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه است دست بر سینه نهاده،همه تعظیم کنید... مادری دست به پهلو به حرم می آید... https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
بقیه ی همسفرها گفتن ما هم خسته هستیم پیاده بشیم . گفتن نه فقط ایشون و همسرشون ‌به همراه همسرم از اتوبوس پیاده شدیم و همراه بسیجیان به سمت سنگر حرکت کردیم در مقابل درب ورودی سنگر با کمال احترام ایستادند و به من و همسرم تعارف کردند که واردسنگر شویم. درب ورودی سنگر کمی شیب دار بود وقتی وارد سنگر شدیم چیزی که خیلی برایم جالب بود بزرگی بیش از حد آن سنگر بود که دست راست آن به صورت مسجد بسیار بزرگی بود البته بدون فرش که تعداد زیادی رزمنده با سربند یا فاطمه زهراس بر روی زمین نشسته بودند و به شدت مشغول کار بودند. پرونده های زیادی در دست داشتند و در حال رسیدگی به پرونده‌ها بودند چند نفر از آنان نیز بی سیم به دست داشتند و مرتباً با بی سیم صحبت می‌کردند حال و هوای بسیجیان خیلی مانند شب‌های عملیاتی بود که در تلویزیون دیده بودم. در سمت چپ سنگر یک دروازه ای وجود داشت که سراسر نور بود و شدت نور آن به گونه ای بود که قادر به دیدن آن طرف نور نبودم. نور بسیار عجیبی بود و این بسیجیان همگی در داخل این نور وارد می شدند و بعد از مدتی با تعداد زیادی پرونده خارج می شدند تمام آنان سربند یا فاطمه زهراس بسته بودند. به قدری کار و تلاش و زحمت آنان زیاد بود که پیش خودم فکر میکردم چقدر انرژی بالایی دارن در این هنگام از داخل دروازه سراسر نور آقایی بسیار رشید و خوشرو و پر انرژی به سمت ما آمدند و احوالپرسی گرمی کردند و نام مرا به زبان جاری کرده و خوش آمد گفتند و بعد من و همسرم را به سمت صندلی که از گونی‌های شنی ساخته شده بود راهنمایی کردند(. بسیجیان ایشان را حاج آقا یاسینی صدا میکردند.) ‌‎‎‌‎‎‎💧💦💧💦💧💦💧💦 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ قسمت چهارم 🌷 ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا علی اصغر خنده ای کرد و گفت بله☺️ همه ی ما شهید شدیم☺️ مگه شما نمی دانستید؟؟؟ ما همگی شهید شدیم🌷 جا خوردم و زبانم بند آمده بود اشک از چشمانم جاری شده بود😭 باورم نمی شد به چهره های رزمندگان و بسیجیان نگاه می کردم یکی از دیگری زیباتر و رشید تر، با اخلاق و مهربان و....... . خدایاااا مگه میشه😮 خدایا تمام اینها شهید شده اند بغض گلویم را گرفته بود و می فشرد نمی‌دانستم چه بگویم به همسرم نگاه کردم مجدداً ایشان اشاره کرد که سکوت کنم🤫 باورم نمی شد من بین شهدا بودم و لحظه ای به ذهنم رسید که شاید قرار است من نیز با آنان بپیوندم در این فکرها بودم که شهید یاسینی از داخل دروازه ی پر از نور بیرون آمد و به سمت ما آمد گفتند خستگی شما رفع شد؟؟؟؟ نگاه می کردم نمی توانستم پاسخ بدهم به سختی گفتم بله. بغض گلویم را گرفته بود😩 شهید یاسینی به علی اصغر گفت آقای قلعه ای بروید و سوغاتی خانم .......... را بیاورید. علی‌اصغر به سرعت وارد نور شد و بعد از مدتی از دروازه ی نور خارج شد و یک جعبه سفید بسیار بزرگ که شباهت زیادی به جعبه شیرینی داشت در دستانش بود و به شهید یاسینی تحویل داد. شهید یاسینی جعبه را گرفتند و به من گفتند خانوم آقاجانی نگران سوغاتی برای خویشاوندان و دوستان و آشنایانتان نباشید آنچه از سوغاتی که نیاز است برای آنان ببرید در این جعبه گذاشته‌ایم. این جعبه آنقدر سوغاتی در درونش است که به هر کس بدهید تمام نمی شود.🌷 من به قدری خوشحال شدم 😍که نمی دانستم چی بگم فقط به همسرم گفتم خدا را هزار مرتبه شکر 🙏 چون بسیار نگران خرید سوغاتی و هدر رفتن زمان زیارت بودم.به لطف خدا و حاج آقا یاسینی دیگه نیاز نیست زمانی را صرف خرید کنیم و می توانیم تماماً به زیارت امام حسین علیه‌السلام برسیم👍 با شوق زیادی جعبه را در دست گرفتم ولی در ذهنم دائماً می گفتم مگر در این جعبه چقدر سوغاتی هست که ایشان می‌گویند به هرکس بدهید تمام نمی شود؟؟؟؟🤔 این فکرها ذهنم‌ را درگیر کرده بود که شهید یاسینی فرمودن راستی خانم............. از این سوغاتی ها حتما به خانم ها............... بدید.( نام سه نفر از آشنایان را بردن) . پاسخ دادم چشم حتما. همراه با شهید یاسینی و شهید قلعه ای کم کم ‌به سمت درب خروجی سنگر رفتیم و همسرم از پذیرایی و زحماتشان تشکر میکردن و تعدادی از بسیجیان عزیزی که متوجه شده بودم همگی شهید شده اند به همراه شهید یاسینی و علی اصغر عزیز (که زحمت زیادی برای من کشیده بود ) تا دم درب اتوبوس ما را همراهی و بدرقه کردن. یکی از شهدای عزیز درب اتوبوس را باز کرد و به همراه همسرم سوار شدیم. همزمان با حرکت اتوبوس و دست تکان دادن و خداحافظی با شهدا از خواب بیدار شدم. گویا کسی بیدارم کرد .نگاهم به اولین چیزی که افتاد ساعت دیواری بود ساعت هفت را نشان میداد. نمیدونستم چه موقعی از روز هست. هفت صبح یا عصر؟🤔 دست راستم را حرکت دادم متوجه تسبیح شدم که هنوز در دستم بود.