eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌷 دختر_شینا – قسمت 1⃣1⃣ در روستا، پاییز که از راه می‌رسد، عروسی‌ها هم رونق می‌گیرند. مردم بعد از برداشت محصولاتشان آستین بالا می‌زنند و دنبال کار خیر جوان‌ها می‌روند. دوازدهم آذر ماه 1356 بود. صبح زود آماده شدیم برای جاری کردن خطبه‌ی عقد به دمق برویم. آن‌وقت دمق مرکز بخش بود. صمد و پدرش به خانه‌ی ما آمدند. چادر سر کردم و به همراه پدرم به راه افتادم. مادرم تا جلوی در بدرقه‌ام کرد. مرا بوسید و بیخ گوشم برایم دعا خواند. من ترک موتور پدرم نشستم و صمد هم ترک موتور پدرش. دمق یک محضرخانه بیشتر نداشت. صاحب محضرخانه پیرمرد خوش‌‌رویی بود. شناسنامه‌ی من و صمد را گرفت. کمی سربه‌سر صمد گذاشت و گفت: « برو خدا را شکر کن شناسنامه‌ی عروس خانم عکس‌دار نیست و من نمی‌توانم برای تو عقدش کنم. از این موقعیت خوب بهره ببر و خودت را توی هچل نینداز. » ما به این شوخی خندیدیم؛ اما وقتی متوجه شدیم محضردار به هیچ عنوان با شناسنامه‌ی بدون عکس خطبه‌ی عقد را جاری نمی‌کند، اول ناراحت شدیم و بعد دست از پا درازتر سوار موتورها شدیم و برگشتیم قایش. همه تعجب کرده بودند چطور به این زودی برگشته‌ایم. برایشان توضیح دادیم. موتورها را گذاشتیم خانه. سوار مینی‌بوس شدیم و رفتیم همدان. عصر بود که رسیدیم. پدر صمد گفت: « بهتر است اول برویم عکس بگیریم. » همدان میدان بزرگ و قشنگی داشت که بسیار زیبا و دیدنی بود. توی این میدان، پر از باغچه و سبزه و گل بود. وسط میدان حوض بزرگ و پرآبی قرار داشت. وسط این حوض هم روی پایه‌ای سنگی، مجسمه‌ی شاه، سوار بر اسب، ایستاده بود. عکاس دوره‌گردی توی میدان عکس می‌گرفت. پدر صمد گفت: « بهتر است همین‌جا عکس بگیریم.» بعد رفت و با عکاس صحبت کرد. عکاس به من اشاره کرد تا روی پیت هفده کیلویی روغنی، که کنار شمشادها بود، بنشینم. عکاس رفت پشت دوربین پایه‌دارش ایستاد. پارچه‌ی سیاهی را که به دوربین وصل بود، روی سرش انداخت و دستش را توی هوا نگه داشت و گفت: « این‌جا را نگاه کن. » من نشستم و صاف و بی‌حرکت به دست عکاس خیره شدم. کمی بعد، عکاس از زیر پارچه‌ی سیاه بیرون آمد و گفت: « نیم ساعت دیگر عکس حاضر می‌شود. » کمی توی میدان گشتیم تا عکس‌ها آماده شد. پدر صمد عکس‌ها را گرفت و به من داد. خیلی زشت و بد افتاده بودم. به پدرم نگاه کردم و گفتم: « حاج‌آقا! یعنی من این شکلی‌ام؟! » پدرم اخم کرد و گفت: « آقا چرا این‌طوری عکس گرفتی. دختر من که این شکلی نیست. » عکاس چیزی نگفت. او داشت پولش را می‌شمرد؛ اما پدر صمد گفت: « خیلی هم قشنگ و خوب است عروس من، هیچ عیبی ندارد.‌ » عکس‌ها را توی کیفم گذاشتم و راه افتادیم طرف خانه‌ی دوست پدر صمد. شب را آن‌جا خوابیدیم. صبح زود پدرم رفت و شناسنامه‌ام را عکس‌دار کرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. عاقد شناسنامه‌هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: « خانم قدم‌خیر محمدی‌کنعان! وکیلم شما را با یک جلد کلام اللّه مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای... » بقیه‌ی جمله‌ی عاقد را نشنیدم. دلم شور می‌زد. به پدرم نگاه کردم. لبخندی روی لب‌هایش نشسته بود. سرش را چند‌بار به علامت تأیید تکان داد. گفتم: « با اجازه‌ی پدرم، بله. » محضردار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تا امضا کنیم. من که مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم. به جای امضا جاهایی را که محضردار نشانم می‌داد، انگشت می‌زدم. اما صمد امضا می‌کرد. از محضر که بیرون آمدیم، حال دیگری داشتم. حس می‌کردم جیزی و کسی دارد من را از پدرم جدا می‌کند. به همین خاطر تمام مدت بغض کرده بودم و کنار پدرم ایستاده بودم و یک لحظه از او جدا نمی‌شدم. ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه‌خانه‌ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم کنار هم نشستیم. صمد طوری که کسی متوجه نشود، اشاره کرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم که یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود. مدام از این طرف به آن طرف می‌رفت و می‌آمد کنار میز می‌ایستاد و می‌گفت: « چیزی کم و کسر ندارید. » عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: « چرا. بیا بنشین. تو را کم داریم. » دیزی‌ها را که آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره‌ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون این‌که سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه‌ای بود. بعد از ناهار سوار مینی‌بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: « حاج‌آقا من می‌خواهم پیش شما بنشینم. » 🔰ادامه دارد.... @madadazshohada
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆یه خستگی در کنید😄 کوچکترین ‌خادم اربعین👶🏻 از داخل روروئک شیلنگ گرفته🥰 ✨✨✨ 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠
شهید علیرضا دهقان منشادی.m4a
5.49M
شهیدی که مردم را میبره کربلا . هر که دارد هوس کرببلا بسم الله . شهید علیرضا دهقان منشادی😪😪😪😪😪😪😪😪😪 بسیار شنیدنی لطفا نشر دهید برای دیدن بقیه روایات شهدا به کانال ما بپیوندید 👇 @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃 🍃 🌹 اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋ تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین 🚩 و علی علی بن الحسین🚩 و علی اولاد الحسین 🚩 و علی اصحاب الحسین🚩 (علیه‌السلام ) 🌹 🍃@madadazshohada 🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️ 🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون..... 🌸شهدای عزیز این چله🌸 شهدای عزیز❤️ 1- 🌷شهدای گمنام✅ ۲- 🌷شهید شاهرخ ضرغام✅ ۳- 🌷شهید سید کاظم عاملو✅ ۴-🌷شهیدحاج حسین معز غلامی✅ ۵- 🌷شهید مجتبی قاضی زاده✅ ۶_ 🌷شهید امیر علی محمدیان✅ ۷- 🌷شهید سید رحمان هاشمی✅ ۸- 🌷شهید علی امرایی✅ ۹- 🌷شهید حسین جمالی✅ ۱۰- 🌷شهیده زهرا حسنی سعدی✅ ۱۱- 🌷شهید سید عبدالله رضوی طاهری✅ ۱۲- 🌷شهید ابراهیم رشید✅ ۱۳--🌷شهید علی اکبر جوادی✅ ۱۴--🌷شهید محمد معماریان✅ ۱۵-🌷شهید روح الله عجمیان✅ ۱۶-🌷شهیدمحمد رضا دهقان✅ ۱۷-🌷شهیدعلی اکبر نظری✅ ۱۸-🌷شهید محمد مسرور✅ ۱۹-🌷شهیدحامد سلطانی✅ ۲۰-🌷شهید محمد وزوایی ✅ ۲۱-🌷شهید علی اکبر بادپا همدانی✅ ۲۲-🌷شهید سید مهدی جلادتی✅ ۲۳-🌷شهید وحید زمانی نیا✅ ۲۴-🌷شهید جواد گودرزی✅ ۲۵-🌷شهید سردار حسن ترک✅ ۲۶-🌷شهید محمد رضا دستواره ۲۷-🌷شهید ابراهیم آسمی ۲۸🌷-شهید قاسم غریب ۲۹-🌷شهید مهدی صابری ۳۰-🌷شهیدعلیرضا توسلی ۳۱-🌷شهیدمحمد حسین مرادی ۳۲-🌷شهید میثم مدواری ۳۳-🌷شهید مرتضی کریمی ۳۴-🌷شهید حمید سیاهکالی مرادی ۳۵-🌷شهید حامد جوانی ۳۶-🌷شهید رضا کارگر برزی ۳۷-🌷شهید مسلم خیزاب ۳۸-🌷شهیدبابک نوری ۳۹-🌷شهیدالیاس چگینی ۴۰-🌷شهیدمهدی ذاکر حسینی روز اول👈🏼 ۱۰ مرداد✅ روز دوم👈🏼 ۱۱ مرداد ✅ روز سوم👈🏼 ۱۲ مرداد✅ روز چهارم👈🏼 ۱۳ مرداد✅ روز پنجم👈🏼 ۱۴ مرداد✅ روز ششم👈🏼 ۱۵ مرداد✅ روز هفتم👈🏼 ۱۶ مرداد✅ روز هشتم👈🏼 ۱۷ مرداد✅ روز نهم👈🏼 ۱۸ مرداد✅ روز دهم👈🏼 ۱۹ مرداد✅ روز یازدهم👈🏼 ۲۰ مرداد✅ روز دوازدهم👈🏼 ۲۱ مرداد✅ روز سیزدهم👈🏼 ۲۲ مرداد✅ روز چهاردهم👈🏼 ۲۳ مرداد✅ روز پانزدهم👈🏼 ۲۴ مرداد✅ روز شانزدهم👈🏼 ۲۵ مرداد✅ روز هفدهم👈🏼 ۲۶ مرداد✅ روز هجدهم👈🏼 ۲۷ مرداد✅ روز نوزدهم👈🏼 ۲۸ مرداد✅ روز بیستم👈🏼 ۲۹مرداد✅ روز بیست ویکم👈🏼 ۳۰ مرداد✅ روز بیست دوم👈🏼 ۳۱ مرداد✅ روز بیست وسوم👈🏼 ۱ شهریور✅ روز بیست وچهارم👈🏼 ۲ شهریور✅ روز بیست وپنجم👈🏼 ۳ شهریور✅ روز بیست وششم👈🏼 ۴ شهریور روز بیست وهفتم👈🏼 ۵ شهریور روز بیست وهشتم👈🏼 ۶ شهریور روز بیست ونهم👈🏼 ۷ شهریور روز سی ام 👈🏼 ۸ شهریور روز سی ویکم👈🏼 ۹ شهریور روز سی دوم👈🏼 ۱۰ شهریور روز سی سوم👈🏼 ۱۱ شهریور روز سی وچهارم👈🏼 ۱۲ شهریور روز سی وپنجم👈🏼 ۱۳ شهریور روز سی وششم👈🏼 ۱۴ شهریور روز سی وهفتم👈🏼 ۱۵ شهریور روز سی وهشتم👈🏼 ۱۶ شهریور روز سی ونهم👈🏼 ۱۷ شهریور روز چهلم👈🏼 ۱۸ شهریور 🌼روزتون شهدایی🌼 ❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ویک زیارت عاشورا هدیه به شهید همون روز ( زیارت عاشورا اختیاری هستش اجبار نیست) 🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼 🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷 ❤️حاجت روا ان شالله❤️ 🌷التماس دعا🌷 @madadazshohada 💫♥️🍃♥️🍃💫
وصيتنامه📝 شهید حسن ترک🌹 وصيت نامه شهيد حسن ترك کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات به محمد و آل محمد است . ذکر ظاهری ارزشـی ندارد . ذکر باید عمـلی باشد .خدا را به خاطر نعمـت هایی که به ما داده عملا" شکر کنید . قسمتي از وصيت نامه شهيد: برادران و خواهران توصيه شديد مي‌كنم به شما در تربيت نسل خردسال و نوجوان زيرا كه تضمين آينده اسلام است اين غنچه‌هاي نشكفته را دريابيد و شما هستيد كه از اين افراد مي‌توانيد بزرگان فردا را بسازيد از اين زمينه‌هاي مناسب براي رشد كه شكل نگرفته استفاده كنيم و طبق احكام خدا شكل دهيم، پدران و مادران در آشنايي فرزندانشان با قرآن و جلسات و برنامه هاي مذهبي بكوشيد و تشويقشان كنند و اما پدر و مادر گراميم اميدوارم كه دراين مدتي كه در خدمت شما بوده‌ام از من راضي باشيد هرچند در لحظات آخر فرصت خدا حافظي نبود ولي وعده ملاقات انشاء‌الله با روي گشاده و خندان نزد زهرا(س) و پيامبر خدا(ص) در كنار حوض كوثر. حسن ترك 🌺شادی روح شهید صلوات @madadazshohada
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهیدامروزمون حسن ترک اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @madadazshohada
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 🌸 🗓 امروز  شنبه ☀️  ۳   شهریور   ١۴٠۳   ه. ش 🌙  ۱۹   صفر    ١۴۴۶  ه.ق  🌲 ٢۴    اوت   ٢٠٢۴    ميلادی @madadazshohada🌸🍃