بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اطلاعیه فوری فوری
با توجه سفر هیئت محترم دولت به استان قم
عزیزان که فاقد مسکن هستند
می توانند با دست داشتن کارت ملی
به آدرس قم آخر زنیبل آباد(صدوق) میدان مفید باغ موزه دفاع مقدس مراجعه نمایند و برای مسکن ملی ثبت نام نمایند مهلت ثبت نام امروز پنجشنبه 20 تا ساعت ۱۸ وفردا جمعه ٢۱ اردیبهشت ساعت ۸ الی ۱۴ می باشد یاد آور می شود مهلت ثبت نام تمدید نخواهد شد
این ثبت نام صرفا جاماندگان از ثبت نام مسکن ملی می باشد
با تقدیم احترام
هیئت مدیره اتحادیه تعاونی مسکن کارگری استان قم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
می گفت :
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون
داشته باشید..
پرسیدیم چرا؟ گفت :
اینا چشماشون معجزه میکنه.
هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه یه نگاهتون بهشون بخوره.
می گفت: بندهها فراموش کارن؛ یادشون میره یکی اون بالا هست که همه چیزو میبینه.
ولی این شهدا انگار انعکاس ِنگاه خدان.
انگار با نگاهشون بهت میگن ما رفتیم که تو با گناهات ظهور و عقب بندازی؟
ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟
میگی جوونم؛ میگه منم جوون بودم شهید شدم.
بهتر نیست یه بهونه بهتر بیاری؟!
می گفت : خیلی جاها جلوتونو میگیرن.
#شهید_سعید_کمالی_کفراتی 🕊
❣برای شادی روح پاک و مطهر همه شهدا
❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان
@madadazshohada
🔴 تقدیم به همهی عمّهها
توی فرهنگ کوچهبازاری، عمه یک چهره بدجنسه که همه اخلاقای بد بچهها بهش رفته و همه لعن و نفرینا نثارشه، نصف جوک و لطیفهها هم که شوخی با عمهخانوماس.
اما توی سِیرِ زندگی اهلبیت عمه نقش محوری داره و انگاری جای پای عمهها توی همهی تحولاتِ بزرگ هست!
از صفیه عمهی پیامبر گرامی تا حکیمهخاتون عمهی امام زمان، عمهها هستند و نقش ایفا میکنند که خب این قصه با درخشش حضرت زینب به اوج خودش میرسه و به عمه جایگاهی ویژه میبخشه!
بین این عمههای شهیر، یک عمهای هم هست که ظاهرا جوانتر از بقیه بوده و حتی نقل شده که ایشون مجرد هم بوده!
عمه جانِ جوادالائمه!
عمهای که زیارتش با زیارت حضرت زهرا برابر دونسته شده و آقا علیبن موسیالرضا و جوادالائمه هم به زیارت این عمهی گرامی خیلی سفارش نموده.
عمهی جوانی که حرکت و هجرتش نقطهی عطف همهی حرکتهای بعد از خودش در مسیر حمایت از ولایته.
بذارید الکی فلسفیش نکنم و همینطور خودمونی ادامه بدم.
شما در هر نقطه از ایران که سر به دیوارِ امامزادهای بذارید و عرض حاجتی کنید، نفسی چاق کنید و عطر گلاب حرمی رو بریزید توی ریههاتون، زیر باد کولر گازی یا توی سایهی ایوون بقعهای خستگی در کنید، از صدای گنجشکهای صحنش لذتی ببرید، صفحه قرآنی بخونید، دو رکعت نمازی بجا بیارید، حاجتی بگیرید و حتی اگه تو مسیر مسافرت، خسته و کوفته، توی نمازخونهای پایی دراز کنید و آخیشِ از ته دلی بگید، باید بدونید که تجربهی هر کدوم از این حالِ خوبها رو مدیونِ همون عمهای هستید که چند قرن پیش راه افتاد سمت ایران و با جای قدمهاش رودی از نور و حیات و نَفَس رو جاری کرد سمت ایرانِ ما و بعد از اومدنِ اون عمه بود که میشد توی هر قریه و روستایی از ایران، بقعهای برای تازه کردن نفس و پاک کردن اشک پیدا کرد...
تولدتون مبارک عمهای که از حجاز برای ما ایرانیها یک چمدون نه، که هزار هزار چمدون عشق و هجرت و جهاد و شهادت سوغات آوردید و ما با سوغاتیهای شما بود که بیشتر از چهل ساله سربلندِ دو سراییم💚
✍ملیحه سادات مهدوی
راستی! کفالت امام خمینی جان، هم با عمهشون بوده😅 باید هشتگ بزنیم: #این_عمههای_اثرگذار
بفرستید برای عمههاتون
🌺سلام دوستان
یک گروهی داریم که هرچی دلتون میخاد میتونید در این گروه بزارید🍃
میتونید عضو بشید واز مطالب خوبی که دوستان میزارند بهره ببرید😊👇
https://eitaa.com/joinchat/3621585128C0be468c1a2
به ياد دختران گرامي شهدا ...
از شهادت پدرانتان
آرامش سهم ما مي شود
و قلب شکسته سهم شما ...
چه تقسيم عادلانه اي !!!😔
روز #دختر بر نازدانه هاي شهداي مدافع حرم مبارک🦋♥️
((🕌°•🕊))
🌹شاطری که شهید مدافع حرم شد!
🔰شهید حسن قاسمی دانا از بسیجیان فعال شهر مشهد مقدس و مربی رزم نیروهای بسیج بود. در اکثر رزمایشهای بسیج داوطلبانه شرکت میکرد.
🎓 با اینکه در دانشگاه قبول شده بود اما به دانشگاه نرفت
و در مغازه نانوایی پدرش مشغول به کار گشت. در روزهای گرم ماه مبارک رمضان که به پخت نان مشغول بود، به مادرش که نگران سلامتیاش بود، میگفت:
♨️ کار در این شرایط سخت، هم یک امتحان است و هم باعث آمرزش گناهان میشود.
🌐 درآمد بالایی داشت و میتوانست مثل خیلی از جوانان دیگر مشغول امور دنیوی شود اما جسارت تکفیریها به حریم اسلام در سوریه غیرت حیدریاش را خدشهدار کرده بود و برای رفتن به سوریه ثبتنام نمود و ۲۲روز پس از نخستین اعزامش، ۱۹اردیبهشت۱۳۹۳ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
🌹سالروز شهادت مدافع حرم
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
هدیه نثار روح پاک شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
اللهمعجللولیکالفرج
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهیدقاسمی دانا💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشق #قسمت_چهل_و_هشتم @madadazshohada هوالعشـــق ❤️ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ با کناره کف دستم اشکم را پاک م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشق #قسمت_چهل_و_هشتم @madadazshohada هوالعشـــق ❤️ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ با کناره کف دستم اشکم را پاک م
#مدافع_عشق
#قسمت_چهل_و_نهم
@madadazshohada
❤️ هوالعشـــق❤️
❣❤️❣❤️❣❤️❣
چند دقیقه ای راه بیشتر به حرم نمانده که یڪ لحظه لبش را گاز میگیرد و می ایستد.مضطرب نگاهش میکنم...
_ چی شد؟؟؟
_ هیچی خوبم. یکم بدنم دردگرفت...
_ مطمئنی خوبی؟...میخوای برگردیم هتل؟
_ نه خانوم! امروز قراره حاجت بگیریما!
لبخند میزنم اما ته دلم هنوز میلرزد...
نرسیده به حرم از یک مغازه آبمیوه فروشی یک لیوان بزرگ آب پرتغال طبیعی میگیرد با دو نی و با خوشحالی کنارم می آیـد.
_ بیا بخور ببین اگر دوست داشتی یکی دیگه بخرم.آخه بعضی اب میوه ها تلخ میشه...
به دو نی اشاره میکنم
_ ولی فکر کنم کلن هدفت این بوده که تو یه لیوان بخوریما...
میخندد و از خجالت نگاهش را ازمن میدزدد. تا حرم دست در دستت و در آرامش مطلق بودم.زیارت تنها با او حال و هوایی دیگر داشت. تا نزدیک اذان مغرب در حیاط نشسته ایم و فقط به گنبد نگاه میکنیم. از وقتی که رسیدیم مدام نفس میزند و درد میکشد. اما من تمام تلاشم را میکنم تا حواسش را پی چیز دیگر جمع کنم. نگاهش میکنم و سرم را روی شانه اش میگذارم این اولین بار است که این حرکت را میکنم.صدای نفس نفس را حالا بوضوح میشنوم. دیگر تاب ندارم ،دستش را میگیرم
_ میخوای برگردیم؟
_ نه من حاجتمو میخوام
_ خب بخدا آقا میده ....توالان باید بیشتر استراحت کنی...
مثل بچه ها بغض و سرش را کج میکند
_ نه یا حاجت یا هیچی...
خدایا چقدر! از وقتی هم من فهمیده ام شکننده تر شده...
همان لحظه آقایی با فرم نظامی ازمقابلمان رد میشود و درست در چند قدمی ما سمت چپمان مینشیند...
نگاه پر از دردش را به مرد میدوزد و آه میکشی
مرد می ایستد و برای نماز اقامه میبندد.
علی اکبر هم دستش را در جیب شلوارش فرو میبرد و تسبیح تربتت را بیرون می آورد.سرش را چندباری به چپ و راست تکان میدهد و زمزمه میکند:
_ هوای این روزای من هوای سنگره...
یه حسی روحمو تا زینبیه میبره
تاکی باید بشینمو خدا خدا کنم....
به عکس صورت شهیدامون نگا کنم...
.
.
باز لرزش شانه هایش و صدای بلند هق هقش..آنقدر که نفسهایش به شماره می افتد و من نگران دستش را فشار میدهم..
#نفـس_نزن_جانا
#ڪه_جانم_میرود
❣❤️❣❤️❣❤️❣
❣❤️❣❤️❣❤️❣
✍ ادامه دارد ...
@madadazshohada
💖 کانال مدداز شهدا
@madadazshohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»