May 11
May 11
#دلتنگی_هاےدختر_دوساله
نیایش کنترل تلویزیون رو برداشت
به حالت موبایل گرفت
شروع به صحبت کرد
_الو سلام. خوبی؟؟
مادربزرگش باخنده پرسید کیه نیایش جان
گفت بابامه
دلم براش تنگ شده
زنگ زدم باهاش صحبت کنم
@madadazshohada
یا مهدی:
سلام
رفته بودیم حرم آقا امام رضا(علیه السلام)
برای نماز و زیارت اونشب قرار بود برگردیم یزد
خودک بود و همسرم و دامادم و دخترم و بچه هاشون
نمیدونم دلم خیلی شکسته بود خیلی گریه میکردم میخواستم هنوز باشم برنگردم
گفتم یا امام رضا اگر میشه یه جایی برای من بذار یه اتاقی که بمونم بقیه برن من میخوام یک شب دیگه باشم دوست داشتم باز فرداشبش بیام خیلی اشک میریختم نمیخواستم برگردممنزل بعد مراسمات بود داماد و همسرم و بقیه میخواستن برگردن دیدم من حال برگشتن هم ندارم گریه کردم گفتم نمیشه یخورده دیگه باشیم دیدم اذیت میشن بعد دامادم گفتن که شما باشید یکی از نوه هام که پسر بود ماندیم و به امام رضا گفته بودم میخوام یه شب دیگه باشم آقا قبول کرد
بعد از زیارت یککم دیگه موندیم و برگشتیم منزل پیاده اومدیم یخورده راه بود ولی راه رو بلد بودیم
رسیدیم خونه و اونا نشسته بودن وبعد کمی که گذشت دیدم همسرم یک کلید بهم نشون داد
گفت اگر گفتی این چیه گفتم نمیدونم
گفت این کلیده یه بنده خدا داده که یزدی هست یه خونه تو مشهد داره گفته این خونه خالیه اگر میخواهید مشهد بمونید میتونید چند روز هم میتونید باشید
تو دلم یه ذوقی کردم گفتم یا امام رضا من گفتم میخوام بمونم جا برامون جور شد
دامادمون هم باید میرفت سرکار میخواست برگرده دیگه بعد فردا رفتیم اونجا
اونجا هم خیلی دور نبود از حرم
من از امام رضا خواسته بودم یکشب دیگه جا میخوام همون یک شب هم شد اجازه داده بودن بیشتر بمونیم ولی همون یک شب دیگه موندیم بعد جایی که بودیم رو خالی کردیم دامادم هم یک روز دیگه مرخصی گرفت
همسرم بهم گفت اگر میخواهی. ما بیشتر بمونیم دامادمون و خانوادش برگردن ما خودمون برمیگردیم دیگه من همونجوری که از امام رضا خواسته بودم همونجوری شد واقعا از امام هرچی بخواهی بهت میده من هرچی خواستم بهم داده
@madadazshohada
یا مهدی:
سلام دورود خدا بربندگان خوب و صالحش
با همسرم رفتیم رواق پایین حرم
وقتی خواسیتم بریم بالا رسیدیم جایی که فقط پله برقی بود برای بالا رفتن
هیچ راهی یا پله ای نبود راستی نگفتم من از پله برقی خیلی وحشت دارم نمدونم قبلا باهاش میرفتم یکی دوبار برام
اتفاقی افتاد که دیگه ترسیده شدم هرجا پله برقی هست من خودم با پله ثابت میرم یا با آسانسور
اونجا دیگه هیچ نبود حالا خودم و همسرم که داشت اصرار میکرد بیا کمکت میکنم کاری نداره یه خادم آقا هم اونجا ایستاده بود وفتی شاهد حرفای همسرم شد ایشون اومد وگفت کاری نداره مادر پات و بگذار داشت من و راهنمایی میکرد که من از خجالت داشتم زمین فرو میرفتم دیگه خیلی گیر کردم یه خانم دوتا مرد دارند به من فشار میارند وای نمیدونم چی شد یک لحظه پله برقی ایستاد و خادم هم نگاه کرد گفت خراب شد ببین ایستاد حالا برو
از خوشحالی میخواستم بال در بیارم
گفتم قربونت امام رضا(ع) کار من رو تو درست کردی واقعا که امام رضا(ع) من رو اونجا نجات داد
@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹زیارت سردار شهید سلیمانی و شهید پورجعفری در حرم امام رضا(ع)
@madadazshohada
هدایت شده از شهیدحاجقاسمسلیمانی
📌حاج قاسم به من گفت: اگر شهید شدم برای من سنگ تمام بگذار
✍صادق آهنگران، در یادواره «سازهای خاکی»: من همیشه میدیدم هربار که دوستان حاج قاسم یک به یک شهید میشدند، این بیتابی و شوق به وصل در او بیشتر میشد. وقتی برای یادواره شهدا همراه ایشان به شهر همدان سفر کردیم و بر سر مزار شهید همدانی دور هم گرد آمدیم و حال خوبی هم برقرار شد، حاج قاسم به من گفت: «برای من هم آرزوی شهادت کن».
حتی در زمانی دیگر که به تهران بازمیگشتیم، یکی از سرداران عزیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول ارائه گزارشی بود و من میدیدم که حاج قاسم گرچه مشغول شنیدن گزارش بود اما هراز چندگاهی هم به من نگاه تیزی میکرد و بعد دوباره به آن عزیز نگاه میکرد، تا اینکه به من دوباره نگاه کرد و گفت: «صادق، اگر شهید شدم برای من سنگ تمام بگذار»
هدایت شده از نکات ناب قرآن و اهلبیت
ویژگی اخلاقی امام رضا علیه السلام
🔸همه ما امام رضا علیه السلام رو بیشتر با رئوف بودنشون میشناسیم؛ اما به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت ضامن آهو این بار سراغ معرفی ۱۰ ویژگی رفتاری و اخلاقی ایشون رفتیم
حاج آقا فاطمی نیا:
*امام رضا(ع) ميفرمايند: "هرزائري كه مرادرغربت زيارت كند، در سه موقف هولناك به يادش هستم، اول درهنگام سخت مرگ وجان دادن،دوم در زمان سنجش اعمال و سوم در لحظه ي عبور از صراط."*
پس همه بايد معرفت و حقِ ثامن الحجج (ع) را بشناسيم.
*زيارت بامعرفت فراترازهمه ي زيارات است؛زائر با تمام وجود، معرفت وحق امام معصوم راميشناسد؛ معرفت درجاتي دارد، معرفت به معناي باور قلبي است واينكه حجت خدا، امام من است ومن بايد تحت خواست وعلاقه ي او ،زندگي خودراطراحي كنم . بايد در عمل علاقه ي خودرابه امام رضا (ع) ثابت كنيم، اگر ما پيرو حقيقي باشيم، هرگز رها نميشويم، چون امام معصوم پدري مهربان است كه هرگز دست فرزندش را رها نميكند.*
✍کانال استاد
@madadazshohada
خدایا..
ما رو اونقدر آدم ڪن
که بفھمیم #هیچی نیسیم!
یہ موقعی مغرورنشیم بہ خودمون..
مقدسها همهے کارشان خوب است
فقط باید «منِ» خودشان را
با «خدا» عوض کنند..🌱
#شیخرجبعلیخیاط
گفت خواب دیدم تکفیریها روی سینه ام نشستند تا سرم را جدا کنند من فریاد زدم
#اربابم_حسین؏ آمد فرمود: نترس درد ندارد عزیزمن سر توراجدا میکنند اما دردی حس نخواهی کرد
#شهید_ذوالفقار_حسن_عزالدین🌹
https://eitaa.com/madadazshohada
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+ اذانِ هر کسی فرق میکنه!
این کلیپ خیلی خیلی خیلی قشنگه..
پیشنهاد میکنم حتما ببینید♥️
#حجاب | #امام_زمان
z:
@madadazshohada
امامرضاجانمـ❤️
قرار ما حرم توست یا امام رضا
امید ما کرم توست یا امام رضا
خوشا به حال دل عاشقی که در هر حال
کبوتر حرم توست یا امام رضا...!!
✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
#چهارشنبههاےامامرضایی💚
🌹به فضل و عنایت الهی و نگاه پر مهر امام رضا هر چهارشنبه همه خادم الرضا میشویم ..
👌هرکس هرکاری بلد هست روز چهارشنبه یک تا چندکار رو به عشق امام رضا انجام بده به نیت تعجیل در فرج مولامون حضرت صاحب الزمان عج
✅اعجازش در زندگیت میبینی ، امام رضا مدیون کسی نمیمونه
#خادم #امام رضا #هستم
https://eitaa.com/madadazshohada
عزیزان نیازمند داریم که هنوز نتونسته کیف برای دخترش تهیه کنه وگریه بچه برای مادر قابل تحمل نیست
همدیگرو یاری کنیم
✅کمک هاتون رو برای کمک به فرزندان نیازمندوصدقات به این شماره واریز کنید وحتما بعد از واریز اطلاع بدید
6037691638770875
به این شماره اطلاع بدن
09393169880 عزیزخانی
#معرفے_مختصر_شهید_صدر_زاده🌷
💢یه #جوان تو دل برویی💗 بود،آدم لذت میبرد نگاهش کنه😍 من واقعا عاشقش بودم، اونوقت این جوان رو چون ما راه نمی دادیم🚷 بیاد رفت #مشهد در قالب فاطمیون به اسم #افغانی ثبت نام کرد خودشو رسوند اینجا...
هیئتی🏴 راه انداخته بود بنام #حضرت_ابوالفضل وقتی مادرش علت این نامگذاری را جویا می شود میگوید بخاطر #ادب حضرت،آخه ارباب خیلی با ادب بودند👌 به امام حسین(علیه السلام ) خیلی ارادت داشتند من #شیفته ادب حضرت عباسم
💢دوستانش گفتند وقتی #شهید شد قمقمه اش پر از آب💧 بود و لب های خشکش ما را به یاد تشنه لبان #کربلا می انداخت او لب به آب نزده بود🚱 تا بعد #شهادت از جام ساقی کربلا آب بنوشد
💢 #نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام بود، ده دقیقه الی یک ربع⏰ قبل از آذان ظهر تاسوعا یعنی دقیقا همان لحظه ای که 24 سال🗓 پیش نذر حضرت عباس(علیه السلام ) شده به درجه ی رفیع #شهادت نایل می شود🕊
#شهید #مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
🌷🌿🌷🌿z:
@madadazshohada
یا مهدی:
سلام.خداقوت🌷
بنده خیییلی پیگیر زندگینامه شهدا بخصوص شهدای مدافع حرم بوده وهستم🌷
دوسال قبل بعد از بیش از بیست سال مستاجری، تصمیم به خرید خانه گرفتیم اما شرایط فراهم کردن پول خرید برایمان فراهم نمیشد و ازطرفی همسرم که مردی مومن و متعهد است امید فراوانی به خرید داشت. یک شب ازفرط ناراحتی خیییلی گریه کردم و به شهدای مدافع حرم توسل کردم تا آنچه صلاحمان بود را برایمان رقم بزنند.در عالم خواب بیرون از هیئت بزرگی منتظر آمدن همسرم که در آن مکان مشغول عزاداری بود بودم تا از او بخواهم قید خرید خانه را بزند و منصرفش کنم .مردی به سمتم آمده وبا چهره ای ناراحت گفت: بعضیا رزقشون لا یَحتسبه
و با حالتی عصبانی انگشت اشاره شون رو به سمتم گرفتند و فریاد زدند شک نکن😳ناگهان از خواب پریدم و این صحنه مدام جلوی رویم بود انگار آن مرد را میشناختم از همان لحظه عکسای گوشی ام را مرور کردم تا شاید ایشان از دوستان همسرم باشند خلاصه چند روزی فکرم درگیر خوابم بود و قلبم آرامش گرفته بود و شرایط خریدو حتی تعمیر خانه هم بطور معجزه آسایی برایمان فراهم شد☺️
یک شب به نیت شادی روح شهدای مدافع حرم دو رکعت نماز خوانده و از خدا خواستم صاحب چهره خوابم را که اطمینان داشتم شخص معمولی نیست به من بشناساند🌹خدا میداند در دل تاریکی شب یک لحظه صفحه گوشی ام روشن شد و عکس آن مرد که زیرش نوشته بود شهید مدافع حرم سید مصطفی صدرزاده نمایان شد و من که آن غریبه آشنارا شناختم به پهنای صورت اشک ریختم و از ایشان خواستم که برادر ورفیق شهیدم در همه لحظات زندگی بمانند و خدا میداند هر سعادتی برای زیارت و کارهای خیر پیدا میکنم به محضرشان هدیه کرده و بیشتر از قبل به واجباتم اهمیت میدهم تا لیاقت خواهری آن بزرگوار را داشته باشم چرا که سید ابراهیم بزرگوارم❤️ بتهای ضعف اعتقاداتم به رزق الهی که بی گمان نصیبمان میشد را در قلبم شکسته و از لغزیدن به مسیر شیطانی 👿حفظ کرد تا بیشتر به یاد وذکر خداوند مشغول باشم
و بارها در مشکلاتم با ایشان درد دل کرده و برادرانه حاجتم را برآورده نموده
https://eitaa.com/madadazshohada
یا مهدی:
بسم رب الشهدا
کار اداری داشتیم قرار بود با زن عموم بریم...و پسر عموم با تلفن گویا نوبت گرفته بودن رسیدیم نگهبان گفت اشتباهی گرفتین باید ۳ رو انتخاب میکردین ولی ۲ رو زدید😘 گفتن برید و مجدد تلفنی نوبت بگیرید که یکی دو ماه بعد میرسه نوبتتون😢 خیلی ناراحت شدیم و زن عموم ناراحت یه گوشه ای ایستاده بود و گفت بزار برم از کارمندا یه سوالی بکنم و بیام که از پنجره که باز بود صداش کردم گفت میگن اصلا نمیشه 😔 گفتم زن عمو برو پیش رئیس و اونم با ناامیدی رفت😒 منم زود متوسل شدم به امام زمان عج و ۳ بار باتوجه گفتم «یاصاحب الزمان ادرکنی» و بعدش یه تسبیح صلوات برا شهدای گمنام و یه تسبیح هم برا شهید مصطفی صدرزاده نذر کردم و گفتم عنایتی بکنید شهدا☺️ یهو دیدم زن عموم با خوشحالی میگه بیا آقای رئیس کارمونو را انداختن و مشکل حل شد😉 و من چقد ذوق کردم از لطف خدا و عنایت شهدا😊
آری شهدا عند ربهم یرزقون هستن☺️
https://eitaa.com/madadazshohada