🌺 مدد از شهدا 🌺
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت پنجاه و سوم ▫️تیزی کلامم خماریِ این خواستگاری ناخواسته را از سرش پراند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت پنجاه و سوم ▫️تیزی کلامم خماریِ این خواستگاری ناخواسته را از سرش پراند
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت پنجاه و چهارم
▫️لحنش بهقدری با محبت بود که بیاختیار به سمتش چرخیدم؛ شاید برای دلخوش کردن من به زحمت لبخندی زد و با مهربانی نجوا کرد: «خوشبختی حق شماست. نذارید این حق رو هیچکس ازتون بگیره، حتی بهخاطر زینب، این حق رو از خودتون نگیرید!»
▪️سپس از کنارم بلند شد، با متانت چند قدم زد، دوباره روبرویم ایستاد و احساسش را بیریا عیان کرد: «بدون در نظر گرفتن زینب، ببینید میتونید من رو قبول کنید؟»
▫️از نگاه سرگردانم اوج پریشانیام را حس کرد و فهمیده بود نمیتوانم به همراهیاش اطمینان کنم که با حالتی مصمم ضمانت داد: «میدونم شما تو زندگی قبلیتون تجربۀ تلخی داشتید اما من قول میدم نذارم تو زندگی با من اذیت بشید.»
▪️برای نخستین بار هر دو در چشمان همدیگر خیره مانده و من میدیدم برای گفتن هر کلمه چه عذابی میکشد که تلاش میکرد لبخند بزند و روی چشمانش را پردهای از اشک گرفته بود.
▫️مرتب پلک میزد تا دربرابر هجوم گریه مقاومت کند و عوضِ اشک، عشق فاطمه از آسمان چشمانش بیدریغ میبارید.
▪️میفهمیدم تنها به خاطر زینب میخواهد عشقش را قربانی کند و برای راضی کردن دل من ناشیانه تقلا میکرد که کلافه از جا بلند شدم.
▪️نه محتاج محبتش بودم نه وجدانم قبول میکرد این دختر معصوم را رها کنم که قاطعانه تکلیفش را مشخص کردم: «شما هر وقت بخواید میتونید زینب رو بیارید پیش من، هر چند روز دلش بخواد میتونه اینجا بمونه اما من نمیتونم با شما ازدواج کنم.»
▫️دیگر منتظر پاسخش نماندم و زینب هم با من از جا بلند شده بود که دستش را گرفتم، سمت پلهها به راه افتادم و کلام بلند مهدی جانم را به آتش کشید: «گفتم فقط منو ببین! بازم که میگی زینب!»
▪️با عصبانیت به سمتش چرخیدم؛ در برابر آیینه دلشکستۀ چشمانش نشد صبوری کنم و غم مانده روی قلبم را با نفسهایی خسته نشانش دادم: «من فقط تو رو میبینم که هیچ احساسی به من نداری!»
▫️نگاه زینب به من بود که شاید تا این لحظه ناراحتیام را ندیده بود و مهدی برای دخترش حاضر بود به هر آب و آتشی بزند که قدمی به سمتم آمد و مردانه تمنا کرد: «اگه خودم رو قبول داری، برای احساسم به من فرصت بده!»
▪️در تاریکی حیاط و نور ملایم مهتابی، چشمانش شبیه دریا شده و صداقت در کلماتش موج میزد: «انتظار نداشته باش انقدر زود بتونم با شرایط جدید کنار بیام ولی قول میدم یه کاری کنم که همیشه آرامش داشته باشی!»
▫️در برابر نجابت نگاه و حرارت لحن گرمش، برای گفتن هر حرفی کلمه کم آورده بودم و او برایم سنگ تمام میگذاشت: «من مرتب مأموریت میام عراق، بعضیوقتا هم میرم سوریه و لبنان اما بیشتر عراق هستم. برای اینکه شما راحت باشید منم میام همینجا زندگی میکنم، اینجوری خودم هم بیشتر پیش زینب هستم. تو بغداد خونه میگیریم که خیلی از پدر و مادرتون دور نباشید.»
▪️او میگفت و هر کلامش شبیه قطرات باران، زمین خشک قلبم را نرم میکرد و باز پای دلم میلنگید و میترسیدم هرگز نتواند عاشقم شود.
▫️سفرشان برای زیارت عتبات، چند روز طول کشید و در تمام این مدت، او با زینب هر روز برای دیدارم تا فلوجه میآمد.
▫️ساعتها صحبت میکرد تا شخصیتش را بهتر بشناسم و میدیدم چه زجری میکشد تا داغ مصیبت فاطمه را پشت لبخندهایی نیمهجان پنهان کند مبادا باز پشیمان شوم و خبر نداشت من هر بار که چشمانش را میبینم، عشق قدیمی در قلبم تازهتر میشود.
▪️شب نیمۀ شعبان دیگر دست خالی به دیدارم نیامد و از بازار کربلا، چادر حریر سفیدی سوغات آورده بود و سرانجام من با همین چادر تبرک، پای سفرۀ عقدش در حرم کاظمین نشستم.
▫️از آن روزی که عقدم با عامر به هم خورد، هر بار وارد حرم میشدم خاطرات تلخ عامر، حال خوش زیارتم را به هم میزد و حالا مهدی با صورت جذاب و چشمان مهربان و نگاه نجیبش کنارم نشسته بود تا زیباترین تصویر زندگیام در همین حرم جان بگیرد.
▪️ساعتی به اذان مغرب ۲۵ ماه شعبان، خطبۀ عقد ما در صحن باصفای کاظمین قرائت شد و تنها خدا میداند در دلم چه غوغایی بود که میان خطبه یک لحظه نگاهم در چشمان مهدی نشست و دیدم نگاهش جایی دور از من، گم شده و گرهِ گریه، تار و پود مژگانش را به هم بافته است.
▫️میدانستم حسرت حضور فاطمه، جانش را به آتش کشیده و او نمیخواست دل من بشکند که به رویم خندید و چه خندهای که همزمان قطره اشکی از گوشه چشمانش چکید.
▪️صوت صلوات که در فضا پیچید، باور کردم مَحرم مهدی شدم و هنوز برای لمس احساسش آماده نبودم که دستم را میان انگشتان گرمش گرفت تا حلقه ازدواجمان را دستم کند.
▫️نگاه مهربانش به چشمانم بود و میخواست فقط شریک شادیهایش باشم که از بین هزار غم نهفته در نفسهایش، با کلام شیرینش کام دلم را طعم عسل کرد: «ممنونم که قبول کردی، انشاءالله شرمندت نشم.»...
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
📖 ادامه دارد...
♦️سلام بر شهید محمد بروجردی که میگفت: هر کجا که باشی اگر برای رضای خدا کار کنی، همان جا الگو خواهی بود.
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
دوستان نفری ۱۴ صلوات هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها به نیت شفاشون هدیه کنید
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
🍃
🌹
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین 🚩
و علی علی بن الحسین🚩
و علی اولاد الحسین 🚩
و علی اصحاب الحسین🚩 (علیهالسلام )
🌹
🍃@madadazshohada
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون.....
🌸شهدای عزیز این چله🌸
شهدای عزیز❤️
1- 🌷شهدای گمنام✅
۲- 🌷شهید سید حسن نصرالله✅
۳- 🌷شهیدسیدهاشم صفی الدین✅
۴-🌷شهید علیرضا اسحاقی✅
۵- 🌷شهید حجت اسدی✅
۶_ 🌷شهید ناصر کاظمی✅
۷- 🌷شهید حمید رضا زمانی✅
۸- 🌷شهید سجاد طاهر نیا✅
۹- 🌷شهید محمد امین صمدی✅
۱۰- 🌷شهید سعید کریمی✅
۱۱- 🌷شهیدعلی آقا زاده✅
۱۲- 🌷شهیدحسین محمدی✅
۱۳--🌷شهید صادق امید زاده✅
۱۴--🌷شهیدسجاد منصوری✅
۱۵-🌷شهید حمزه جهان دیده✅
۱۶-🌷شهیدمحمدمهدی شاهرخی فر✅
۱۷-🌷شهیده معصومه کرباسی ✅
۱۸-🌷شهید علی الهادی✅
۱۹-🌷شهید سردار سنوار✅
۲۰-🌷شهیدسردار نیلفروشان✅
۲۱-🌷شهید امین کریمی
۲۲-🌷شهید علی حیدری
۲۳-🌷شهیدعلی قوچانی
۲۴-🌷شهید محسن زیارتی
۲۵-🌷شهید رضا کارگر برزی
۲۶-🌷شهیدعلی کبودوندی
۲۷-🌷شهیدسید مهدی موسوی
۲۸🌷-شهیدعلی شرفخانلو
۲۹-🌷شهیدعلی فاتحی نصر آبادی
۳۰-🌷شهیدرضا پور خسروانی
۳۱-🌷شهیدمحمد اسلامی جهرمی
۳۲-🌷شهیدمجید سلمانیان
۳۳-🌷شهید علیرضا هاشمی پناه
۳۴-🌷شهیدسید علی کاشی
۳۵-🌷شهیدسید مهدی جلالتی
۳۶-🌷شهید حسین امان اللهی
۳۷-🌷شهیدمحسن صداقت
۳۸-🌷شهیدعلی آقابابایی
۳۹-🌷شهیدعلی صالحی روزبهائی
۴۰-🌷شهیدیوسف قربانی
روز اول👈🏼 ۱۰ آبان✅
روز دوم👈🏼 ۱۱ آبان✅
روز سوم👈🏼 ۱۲ آبان✅
روز چهارم👈🏼 ۱۳ ابان✅
روز پنجم👈🏼 ۱۴ آبان✅
روز ششم👈🏼 ۱۵ ابان✅
روز هفتم👈🏼 ۱۶ آبان✅
روز هشتم👈🏼 ۱۷ آبان✅
روز نهم👈🏼 ۱۸ آبان✅
روز دهم👈🏼 ۱۹ آبان✅
روز یازدهم👈🏼 ۲۰ آبان✅
روز دوازدهم👈🏼 ۲۱ آبان✅
روز سیزدهم👈🏼 ۲۲ آبان✅
روز چهاردهم👈🏼 ۲۳ آبان✅
روز پانزدهم👈🏼 ۲۴آآبان✅
روز شانزدهم👈🏼 ۲۵ آبان✅
روز هفدهم👈🏼 ۲۶ آبان✅
روز هجدهم👈🏼 ۲۷ آبان✅
روز نوزدهم👈🏼 ۲۸ آبان✅
روز بیستم👈🏼 ۲۹ آبان✅
روز بیست ویکم👈🏼 ۳۰ آبان
روز بیست دوم👈🏼 ۱ آذر
روز بیست وسوم👈🏼 ۲ آذر
روز بیست وچهارم👈🏼 ۳ آذر
روز بیست وپنجم👈🏼 ۴ آذر
روز بیست وششم👈🏼 ۵ آذر
روز بیست وهفتم👈🏼 ۶ آذر
روز بیست وهشتم👈🏼 ۷ آذر
روز بیست ونهم👈🏼 ۸ آذر
روز سی ام 👈🏼 ۹ آذر
روز سی ویکم👈🏼 ۱۰ اذر
روز سی دوم👈🏼 ۱۱ آذر
روز سی سوم👈🏼 ۱۲ آذر
روز سی وچهارم👈🏼 ۱۳ آذر
روز سی وپنجم👈🏼 ۱۴ آذر
روز سی وششم👈🏼 ۱۵ آذر
روز سی وهفتم👈🏼 ۱۶ آذر
روز سی وهشتم👈🏼 ۱۷ آذر
روز سی ونهم👈🏼 ۱۸ آذر
روز چهلم👈🏼 ۱۹ آذر
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ویک زیارت عاشورا هدیه به شهید همون روز ( زیارت عاشورا اختیاری هستش اجبار نیست)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫
27.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاج عباس نیلفروشان که بود؟
مرور کوتاهی بر یک عمر مجاهدت های پنهان شهید نیلفروشان
🌹اینجامدداز شهداست👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با فرزندان شهید نیلفروشان
🌹اینجامدداز شهداست👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهدای عبای مقام معظم رهبری برای همراه شدن با پیکر شهید سردار نیلفروشان
@madadazshohada