💔
غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردی و توی آب نپريدم، من رو هول بده توی آب!
فرمانده گفت:
اگر مطمئن نيستی ميتونی برگردی.
غواص جواب داد:
نه، پاي حرف امام ايستادم. فقط می ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.
آخه تو يه حادثه اقوامم را از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسايه ها تا تو عمليات شرکت کنم.
وقتی فرمانده رمز عملیات رو گفت ، غواص قصهی ما اولين نفری بود که توی آب پريد ! و اولين نفری بود که به شهادت رسيد!
به نام فاطمه (س) حساس بودند
مرید حضرت عباس (ع) بودند
حدیث کربلا و آب و ساقی
نشون میده چرا غواص بودند
روزمون رو متبرک کنیم به نگاه خاص شهدای عملیات کربلای ۴ با صلوات بر پیامبر و آلش
ان شالله امروز ویژه دعامون کنن
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
#حضرت_زهرا
#عملیات کربلای ۴
#شهید_غواص
شهید_نعمت_ولیزاده
شهید_قدرتاله_رستمیفر
♡https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
◻️◻️◻️◻️
می خواستم تورا آسمان بخوانم
از وسعت آبی نگاهت دیدم که آسمان، سجاده کوچکی است که تو برای عبادتِ مُدامت زیر پا می افکنی..
میخواستم تو را اقیانوس صدا کنم -از بی کرانگیات- دیدم که اقیانوس، جرعه آبی است که تو به لب های عطشناک زمین بخشیده ای.
می خواستم تورا نسیم لقب دهم -از لطافت و مهربانی ات- دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس میکنی.
به اینجا رسیدم که:
زیباترین و زیبنده ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است. ای کریم ترین بخشنده روی زمین! ای جواد!
از کتاب "آسمانی ترین مهربانی📚"
به قلم سیدمهدی شجاعی
ولادت امام جواد (ع) تبریک و تهنیت باد 🌺
سلام امام زمانم✋
السلام علیک یا حجت الله فی ارضه
سلام بر تو ای حجت خدا در زمینش
سلام بر تو
ای مولایی که هرکس تو را یافت
به تمام خیر و خوبی ها رسیده.
سلام بر تو
و بر روزی که با آمدنت،
زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد.
✅شب و روز ولادت و شهادت امام جواد علیهالسلام نذر ۹تایی ها یادتون نره
🌹۹ تا لقمه نون وپنیر
🌹۹ تا بسته آجیل مشکل گشا
🌹۹ تا ساندویج
🌹۹تا مرغ
🌹۹تا کیک
🌹۹تا نون
🌱حالا هرچی دوست داری امسال نیت کن وروز تولدشون پخش کن واعجاز امام جواد رو ببین
ان شاالله تا سال دیگه حاجت بگیری😊
شب ولادت حضرت علی علیهالسلام
🟥شرکت در قربانی به نیت امواتتون وشهدا ⬇️
💳۶۰۳۷۶۹۱۶۱۸۱۷۹۶۲۶از ثوابش جانمونی
#خاطرات_شهید🌷🕊
"شــهیدی که نشانی مزارش را برای مادرش نوشت"
چند روز مانده بود که برود جبهه، گفتم: پسرم بیا ازدواج کن، خواهرات ازدواج کردند، برادرت ازدواج کرده، من می خواهم که نشانی خانه ات را داشته باشم،
خندید و گفت: آدرس می خوای مادر؟
گفتم: بله که آدرس می خوام پسرگلم.
یک برگه کاغذ گرفت، نوشت.
گفت بخوان. خواندم: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه ۲۵۵»
فرمانده گردان زرهی لشکر ۲۵ کربلا
#شھید_اردشیر_رحمانی🌷🕊
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃