eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمی دست و پا بزن پسرم ز مصحف تنت اين آيه های ريخته را چگونه جمع کنم سوی خيمه ها ببرم به فصل کودکی و در سنين پيری خود دو بار داغ پيمبر نشست بر جگرم ميان دشمن از آن گريه می کنم که مگر به کام خشک تو آبی رسد ز چشم ترم من آن شکسته درختم که با هزار تبر جدا ز شاخه شد افتاد بر زمين ثمرم اگر چه خود ز عطش پای تا سرم ميسوخت زبان خشک تو زد بيشتر به دل شررم مگر نه آب بُوَد مهر مادرم زهرا روا نبود تو لب تشنه جان دهی به برم جوان ز دل نرود گر چه از نظر برود تو نِی برون ز دلم ميروی نه از نظرم به پيش ديده ی من پاره پاره ات کردند دلی به رحم نيامد نگفت من پدرم مصيبتی که به من می رسد محبت اوست هزارها چو تو تقديم حيی دادگرم به روز حشر نگريد دو ديده اش "ميثم" کسی که گريه کند بر ستاره ی سحرم استاد حاج غلامرضا سازگار .
پسرم... بگو هنوز برایت کمی توان مانده بگو هنوز برای حسین جان مانده ؟ فقط برای نمازی کنار بابا باش هنوز نیمه ای از روز تا اذان مانده چه میشود کمی این پلک را تکان بدهی چرا که چشم تو خیره به آسمان مانده کمر شکسته ام از حال و روز من پیداست عجیب برجگرم داغ این جوان مانده بیا به گریه ی این پیرمرد رحمی کن عصای من نشکن ،قامتی کمان مانده نسیم هم بدنت را به دست می گیرد شبیه مشت پری که در آشیان مانده شدی شبیه اناری که دانه دانه شده کمی به خاک و کمی دست باغبان مانده شبیه مادر من جمع میکنی خود را که بین پهلوی تو درد بی امان مانده چنان به روی سرت ریختند،ترسیدم هزار شکر که از تو کمی نشان مانده حساب آنچه که مانده است از تو مشکل نیست دوباره میشِمرم چند استخوان مانده تو را به روی عبا تکه تکه می چینم بقیه ی تو ولی دست این و آن مانده چقدر روی دو چشمت هلال ابرو هست برای بدر شدن ماه من زمان مانده چقدر تیغه لب پر ،میان دنده ی توست چقدر نیزه شکسته در این میان مانده تو را از این همه غم میکنم سوا اما هنوز داغی یک نیزه در دهان مانده قرار نیست پدر جان دهد کنار پسر هنوز قصه ی گودال و ساربان مانده قرار نیست فقط عمه ات بماند و من ببینی اش که میان حرامیان مانده کمی به روی سرم باشد و میان حرم که چند دختر نوپا به کاروان مانده بدون تو بدَود چند بار تا گودال ببیندم که نگاهم به آسمان مانده کمان حرمله تیری به سینه ام زده است به چند جا اثر نیزه ی سنان مانده نشسته شمر و عرق می چکد ز پیشانیش برای ضربه ی آخر نفس زنان مانده حسن لطفی .
آنقدر ناله زدم تا که پناهم دادی بی‌رمق بودم و تو قدرت آهم دادی کور بودم که مرا روضه‌تان داد شفا با همین اشک چه نوری به نگاهم دادی همه‌جا رفتم و خوردم به در بسته حسین فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی خیر دنیای منی آخرتم هم با توست به همه خیر رساندی و به ما هم دادی من زمین خورده‌ام اما تو بلندم کردی روی خوش باز به این روی سیاهم دادی آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی مجتبی شکریان
به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش نه توانست بغل گیرد و نه بوسه زند نه توانست بماند نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود اربا اربا دل بابای علی اکبر بود دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده تن صدچاک پسر دیده ،پدر پیر شده ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود پسری مانده به خاک و پدری می نگرد مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد چون که این چاک ترین جسم میان شهداست مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت ور نه می مرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت نويد اسماعيل زاده
به بی‌آبرو اعتنا می‌کنند همان‌ها که مس را طلا می‌کنند زمین‌گیر را آسمان می‌دهند و با باخته خوب تا می‌کنند گنه‌کار شرمنده را می‌خرند سرسفره‌ی خود گدا می‌کنند اگرچه دعاگویشان نیستیم ولی باز ما را دعا می‌کنند مریض گناهی خجالت نکش بیایی به اینجا دوا می‌کنند به یمن کمیل و به یمن علی مرا با خدا آشنا می‌کنند چه آسان به بند خدا می‌کشند چه آسان ز دنیا جدا می‌کنند شب جمعه از لطف ری جمع را همه راهی کربلا می‌کنند خودش دید زینب که سرنیزه‌ها تن شاه را جابجا می‌کنند سیدپوریا هاشمی
از دست مهربان شما هر که نان گرفت بالای دست حاتم طایی مکان گرفت عرض نیاز پیش کریمان درست نیست باید همیشه دست به روی دهان گرفت در روضه‌ی تو دعوت‌مان کرده مادرت شکر خدا که فاطمه تحویل‌مان گرفت دیشب سه‌دفعه نام مسیحایی تورا بر مرده‌ای دمیدم و دیدم که جان گرفت با ذکر و نغمه فاطمه خوشحال می‌شود باید که نام حضرت‌تان را زبان گرفت تو زنده بودی و دم گودال قتلگاه از دست شمر رخت تنت را سنان گرفت با دست خالی از ته گودال برنگشت انگشتر عقیق تو را ساربان گرفت قرآن نخوان که من نگران لب توام مست است و باز دست خودش خیزران گرفت رضا قربانی
34 روز تا عید ولایت حضرت باقر علیه السلام از جابربن عبدالله انصاری (رضوان الله علیه ) روایت میکند که وی گفت از پیغمبر صلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود : ای علی میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم ، عرض کرد آری دوست دارم هرچه میخواهید بفرمایید ، حضرت فرمود : من و شما از یک اصل آفریده شده ایم و سرشت ما یکی است ، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود ، روز قیامت مردم را به نام مادرانشان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را به نام پدرانشان فریاد میزنند. روایت کرده اند که جابر بن عبدالله انصاری در کوچه های مدینه گردش میکرد و میگفت : علی بهترین آدمیان است و هرکس مخالف این باشد وی کافر است ، ای گروه انصار فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب علیهماالسلام آزمایش کنید ، هر کدام امتناع کردند درباره مادرش تحقیق کنید.  ( اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236) از ازل خدا به هر کسی بها نداده عشق مرتضی را به دل شیعه نهاده شیعه بِنِما به پاکی مادر خود فخر شد محبّ مرتضی فقط حلال زاده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 35 روز تا عید ولایت حضرت فاطمه بنت اسد علیهاالسلام در روز چهارم از خانه کعبه خارج شد ، در حالی که امیرالمومنین علیه السلام در دست او بود ، گفت من در بیت الله الحرام رفتم و از میوه ها و غذاهای بهشت خوردم و چون خواستم بیرون آیم ، هاتفی ندا داد ای فاطمه فرزندت را علی نام بگذار ، او علی است و خداوند ِ علی اعلی' می فرماید : من اسم او را ز اسم خود مشتق گردانیدم و او را به آداب خود تأدیب نمودم و بر مشکلات علم خود واقف ساختم ، اوست که بتها را در خانه من خواهد شکست و بالای خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود ، خوشا به حال کسی که او را دوست میدارد و پیروی او کند و وای بر کسی که او را دشمن دارد و نافرمانی او کند. (انوار البهیه صفحه 49 الی 50 ) علی کیست؟همان فاتح نهروان وخندق که از نام خدا، نام جلیلش شده مشتق علی کیست؟همان بت شکن خانه ی ایزد که راه شیعیان او همیشه بوده برحق ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
روزى رسول اكرم صلى‌اللّه عليه وآله نشسته بـود و يكى از فرزنـدانشان را روى زانوى خود نشانده و مى بوسيد و به او میكرد. در اين هنگام مردى از اشراف جاهل خدمت رسول اكـرم صلى اللّه عليه و آله رسيد و به آن حضرت عرض كرد: مـن ده پسر دارم و تا حالا هنوز هيچ كدامشان را براى يك بار هم نبوسيده ام. پيامبر صلى اللّه عليه و آله از اين سخن چنان عصبانى و ناراحت شدند كه مبـاركشان بـرافروخته و قرمز گرديد، آنگاه فرمود: من لا يَرحم لا يُرحم، آنكس كه نسبت به ديگرى رحـم نداشته باشد خدا هم به او رحم نخواهد كرد. و بعد اضافه نمودند من چه كنم اگر خدا رحمت را از دل‌تو كنده است. منبع انسان كامل صفحه ۱۶۸
. ما تا حضرتِ زهرا رو داریم به زندگی امیدواریم .. به نفسِ حاج محمود کریمی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «فان حزب الله هم الغالبون» خدا بامنه این راه روشنه فاطمه معلمه انقلابی بودن ما تا حضرت زهرا رو داریم به زندگی امیدواریم وعدۀ خدا حقه امید عاشقا حقه توسل به بانویِ علی مرتضی حقه «فان حزب الله هم الغالبون» به نام شهید دلها پره امید تا روزی که این پرچم به دست مهدی رسید ما تا سایۀمولا رو داریم به زندگی امیدواریم ما تا حضرت زهرا رو داریم به زندگی امیدواریم چشم دشمنا کوره مسیر ما همش نوره هنوزم علم دسته فداییایِ پر شوره «فان حزب الله هم الغالبون» 👇
babolharam Karimi.mp3
8.13M
ما تا حضرتِ زهرا رو داریم به زندگی امیدواریم .. به نفسِ حاج محمود کریمی
قسمت اول مجموعه فصل عاشقی سال 1390 - حاج محمود کریمی.mp3
34.43M
📻 بشنوید| مجموعه 💠 سال ۱۳۹۰ چیذر هیات رایت العباس ⭕️ صحبتهایی درباره فلسفه هیاتهای مذهبی و سوز و گریه بر امام حسین (ع) ✅ حاج محمود کریمی