#یاعالی_بحق_علی
🦋بهترین نقطه دنیا صَحن مولا حیدر است
🦋آن که گشته مالک دنیا و عُقبا حیدر است
🦋آبرو دارم من از شمس جمال مرتضی
🦋آن که کرده قلب ما را چو ن مُصَفا حیدر است
🦋فخر من باشد به عالم شیعه مولا شدم
🦋شیعگی من فقط از لُطف آقا حیدراست
🦋گر نگویند کافرهستم مردمان این جهان
🦋فاش گویم که خدای المُثَنا حیدر است
🦋او یداللهّ ، اسداللّه و شمشیر خداست
🦋اهل عالم صاحب عرش مُعَّلا حیدراست
🦋دست خود بر دامن لطفش بزنم من تا ابد
🦋آن که هرگز رد نکرده چو گدا را حیدر است
🦋نور خورشیدی که این گونه تلألو می زند
🦋بی شک از نور رُخ زیبای مولا حیدر است
🦋تا نگاهم به سر ایوان طلایت می خورد
🦋می نویسم بهترین بهترینها حیدر است
🦋فتح خیبر که شده شُهره در آفاق وجود
🦋کمترین کار امیر جان و دلها ، حیدر است
🦋من نباشم لایق مدح شهنشاه نجف
🦋آنکه باشد از دو دنیا فوق والا حیدر است
.
هدایت شده از کانون مداحان
🔰 از ملت عزیز بخاطر حسن رفتارشان در دهه عاشورا تشکر میکنم
🏴 عزاداری امسال در تاریخ کشور ماندگار شد
🔻 رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با اجلاس آموزش و پرورش:
از ملت عزیز ایران تشکر میکنم به خاطر حسن رفتارشان در دههی عاشورا که واقعاً امسال را به عنوان یک پدیده در تاریخ کشور ماندگار کرد.
وجود محدودیتهای شدید ناشی از بیماری و انتشار بیماری و مراقبت از اینکه این انتشار انجام نگیرد، در عین حال حفظ شور حسینی و حفظ مجالس. این مجالس عظیمی که تشکیل شد و حرکت عظیم معنویای که مردم از خودشان نشان دادند.
همچنین از گویندگان محترم، مداحان و مرثیهخوانان محترم و عزیز من واقعاً صمیمانه تشکر میکنم. بنده کسی نیستم که تشکر کنم، به عنوان یک فرد مرید اهل بیت علیهمالسلام و مرید عاشورا، حقیقتاً متشکرم. ۹۹/۰۶/۱۱
دامن کشان رفتی…
دلم زیر و رو شد!
چشم حرامی با حرم روبرو شد…
بیا برگرد خیمه
ای کس و کارم
منو تنها نگذار؛ ای علمدارم…
آب به خیمه نرسید
فدای سرت!
حسین قامتش خمید

فدای سرت!
میرفتی نگاه ربابو ندیدی
میرفتی تو موجای آبو ندیدی
میرفتی همه خیمه حرف از عمو شد
که برگشتنت آرزو شد
دوباره غم من شروع شد
کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری!
غریب مادرم.. غریب مادرم
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حمید علیمی دامن کشان رفتی
﷽
#شب_سیزدهم_محرم
👈وقتی امام سجّاد (علیه السلام) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده امام حسین (علیه السلام) نهاد و در حالی که اشک بر گونههایش جاری بود، فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته» «چه مبارک است زمینی که بدن مطهّر تو را دربرگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی؛ بعد از تو شبهامان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده ای برای اهل بیت (علیهم السّلام) و خاندانت اختیار کند؛ ای زاده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد». آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام علیه السلام نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السّلام) الّذی قتلوه عطشاناً غریباً». 👉
🌿🌿🌿
👈13 محرّم روزی است که امام سجّاد (علیه السّلام) به اذن خداوند متعال و با اعجاز امامت به کربلا طیّ الأرض نموده، و ابدان مطهّر امام حسین (علیه السّلام) و شهـــداء کربلا را دفن نمودند؛ چرا که «..وَ لا يَلِي الْوَصِيَّ إِلا الْوَصِيُ.» (الكافي، ج 8، ص 206) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عهدهدار تجهيز پیکر وصى نشود، مگر وصىّ.👉
🌿🌿🌿
🌸عظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ ع وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص... التماس دعای فرج🌸
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
#دفن_شهدا
.
حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقه خاتم۲
موقع وداع
خداحافظ ای نگارو حبیبم
خداحافظ ای ، غمگسار و طبیبم
خدا حافظ ای قرار و شکیبم
خدا حافظ ای امام غریبم
خداحافظ ای حسین جانم
*حسین هم گفت: زینبم...
مسوزان از غم تو بال و پرم را
ببین اشکِ کودکانِ حرم را ۲
تو از مرکب ، طفلِ خسته جدا کن
ز گوشِ او گوشواره تو وا کن
حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقه خاتم ۲
.
اما لحن زینب س شام غریبان عوض شد👇
خدا حافظ ای برادر زینب //
به خون غلطان در برابر زینب ۲
برادر جان بی تو در دل صحرا //
شده تنها خواهرت گل زهرا ۳
ز زخم تنت روی ریگ بیابان //
به اشک دل و سوز و آه یتیمان
تنت بی سر مانده در دل صحرا //
سرت هر دم روی نیزه اعدا
کند گریه خواهر تو به هر شب //
شده محمل، جای روضه ی زینب
تو ای سوره ی پاره در بر زینب // مزن دست و پا در برابر زینب
به شهر شام در هجوم نظر ها // کند خنده دشمنت به غم ما
زند سیلی دشمنت به رخ من // دلم خون است از جسارت دشمن
حسین جان ای آبروی دو عالم // نگین سلیمان به حلقه خاتم
#سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
.
#روضه و مناجات جانسوز #کوفه و #اسارت خاندان آل الله _
استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ......
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....
هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....
بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ...
سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان
اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده
به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
👇
AUD-20200817-WA0058.mp3
5.47M
دامن کشان رفتی، حمید علیمی
4_6032981457922688543.mp3
12.2M
خداحافظ ای برادرزینب..
خداحافظ سایه ی سرزینب😭
#کربلایی_حمید_علیمی
#سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
.
#کوفه
#ام_حبیبه
#روضه و توسل زیبا _ورود کاروان اسرا به کوفه و ماجرایِ اُم حَبیبه _ حاج امیر کرمانشاهی
اين است نوايِ دِلِ من در همه حالآت
از روزِ ازل تا بِ دم صبحِ مکافات
نقش است به لوحِ دلِ من با قلم عشق
این جاست حسینیۀ تو عمۀ سادات ...
خوبانِ روزگار مسلمانِ زینبند
دیوانۀ حسینُ پریشانِ زینبند
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
حتماً کنیز و پیرغلامانِ زینبند
در جنت الحسین تمام حسینیان
هستند غرق ناز که مهمان زینبند
مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان
بیچاره طنین حسین جان زینبند ....
کعبه رقیب حُرمت زینب نمی شود
عالم حریف هیبت زینب نمی شود
این ها که گفته اند ز عیسی مسیح ها
یک قطره از کرامت زینب نمی شود
هر جا که حرف اوست همان جاست کربلا
در هر مکان که صحبت زینب نمی شود ...
باید به سوی عرش خدایش سفر کند
روی زمین رعایت زینب نمی شود
تنها به احترام حسینش اسیر شد
هر عاشقی که حضرت زینب نمی شود
زینب اگر نبود محرّم نداشتیم
هیئت نبود ، این همه آدم نداشتیم
وقتی غرور حیدری اش جلوه گر شود
هر کس که هست مرد خطر بی جگر شود
تنها پیمبری ست که باید چهل مسیر
با شمر ها و حرمله ها همسفر شود ...
بین حرامیان سپرِ هر اسیر شد
اما کسی نبود برایش سپَر شود
با دست های بسته نمی شد به سر زند
سر را شکست تا کمی آرام تر شود
*عرضِ روضه ام : گفت نذر کردم یه بار دیگه معلمِ قرآنم زینبُ ببینم ... هر فقیر و اسیری وارد شهر میشه نان و خرما صدقه بدم ....
خبر آوردن اُمِ حبیبه یه کاروان اسیر وارد شهر شده ... (گفت نون و خرما ببرید) بردن و برگشتن گفتن اُم حبیبه از ما قبول نکردن ... ( گفت چطور مگه ؟) گفت آخه فرمودن صدقه بر ما حرامِ ... گفت یا للعحب مگه کی واردِ شهر شده ؟؟
میگن خودش چادر به کمر بست گفت برم ببینم کی اومده ... اومد دید یه عده رو سوارِ شتر هایِ بی جهاز کردن ... سوال کرد بزرگِ این کاروان کیه؟
سیدا،با دست عمه تون رو نشون دادن .... اومد جلو گفت چرا نون و خرمایِ منو قبول نکردید؟ با اون هیبتِ حیدری فرمود صدقه به ما حرامِ ....
گفت تا جایی که من میدونم و یادمه صدقه فقط به بچه هایِ پیغمبر حرامه ؟؟؟...
فرمود اُمِ حبیبه برا چی نذر کرده بودی ؟ عرض کرد خانم یه بار دیگه معلم قرآنم زینب رو ببینم ...
فرمود ام حبیبه نذرت قبول .... من زینبم ....
نوکرا ... میگن ام حبیبه یکی دو قدم فاصله گرفت ، خانم مگه چند وقته ندیدمت ...چرا انقد شکسته شدی ... چرا قدت خمیده ....؟؟ اصلاً باور نمیشه شما زینب باشی ... اگه شما زینبی ، زینب همیشه یه نشونه داشت ... همه جا سایه به سایۀ حسینش بود ... به من بگو اگه زینبی پس کجاست حسینت ...
فرمود ام حبیبه .... اون سری که بالایِ نیزه داره قرآن میخونه .....*
حسین ....
👇