#امیرالمومنین_علی
#عیدالله_اکبر_ثانی
به یمن نام شما می شوم حریف ردیف
غزل بگویمت ایندفعه با ردیف ردیف
ردیف شعر علی جز علی نمی بینم
علی علی شنوم از لب شریف ردیف
در آن زمان که تو بودی میان آن مردم
بگو چگونه شده این همه خلیفه ردیف؟!
ردیف و قافیه و شعر، ابتر است اگر_
که شاعرت نکند لعن بر سقیفه ردیف
قسم به جان پیمبر، قسم به ظهر غدیر
خدا نموده به مدح شما صحیفه ردیف
ردیف کن نجفم را به جان فاطمه ات
شود زیارتم از لطف آن عفیفه ردیف...
امید افضلی
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امیرالمومنین_علی
#عیدالله_اکبر_ثانی
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهاد
مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم چارده معصوم را باید گزید
پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول
پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن
گر بلائی آید از عشق شهید کربلا
عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی
اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست
بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
سرخی روی موالی سکه نام علی است
بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن
بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی
لاف را باید که دانی از کجا باید زدن
ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم
طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن
بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید
خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
شاه نعمت الله ولی
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امیرالمومنین_علی
#عیدالله_اکبر_ثانی
غزلی بخوان بشوَد عیان ، که امیرِ روز جزا علیست
که حسابِ ما که عِقابِ ما ، که عذابِ ما همه با علیست
نشد از غم ضُعَفا جدا ، و َ کسی که در پیِ هر گدا
برَوَد شبانه و بی صدا ، ببَرَد لباس و غذا علیست
همه رمز و راز جهان بدان ، شده در عبای علی نهان
شد اگر کسی یَل و پهلوان ، به یقین که از دَمِ یا علیست
همه دم بگو "بِکَ یا علی" ، که نفس علی که هوا علی
که دوا علی که شِفا علی ، که دعای دفعِ بلا علیست
ز علی کسی که جدا شود ، و اگرچه از خُلفا شود
تو بِدان که یک شَبه "لا" شود ، به خدا که نونِ "لَنا" علیست
بوَد اولین ، بوَد آخِرین ، شَهِ مسلمین ، شَهِ مومنین
برو در صفاتِ خدا ببین ، نه علی خدا که خدا علیست
بروَد فراتَر از آن چه که ، نرسیده بالِ ملائکه
قَدَری که در دلِ معرکه ، درِ قلعه کنده ز جا علیست
چه صلابتی و چه شوکتی ، چه شجاعتی و چه هیبتی
به صفا و مروه چه حاجتی ، به صفا قَسم که صفا علیست
نجف است و ساغَرِ تا لبه ... ، نجف است و مستی هر شبه
نجف است و گیجی عقربه ، تب و لرزِ قبله نما علیست
وَ به لطفِ پاکی مادرم ، نشدم حرامی و از سَرم
نرود که بنده ی حیدرم ، سَنَد شرافتِ ما علیست
محسن کاویانی
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
قبله ي عالم
گاه با زلف تو کج میشود اینجا قبله
خم ابروی تو محراب شده یا قبله؟
کعبه بود و نجف آمد همه حیران گشتند
و خدا خواست بماند به معما قبله
تا به ما راه نشان داده سر زلف علی
بنویسید سر زلف علی را قبله
تا علی هست همین است مسیر الله
نرود راه فلانی و فلان تا قبله
کعبه تنها ترکش کرد مرا مشتاقش
کعبه یک سنگ نشان است و الا قبله
هر کجا هست مرا سمت نجف مایل کن
شده ایوان طلایی تو تنها قبله
پای اگر داشت سراسیمه میامد به حرم
بوسه میزد به در مرقد مولا قبله
امیرفرخنده
#اشعار_مدح_ناب_اميرالمومنين #امير_فرخنده #شعر_مدح_مولا
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
انگيزه خلقت
پروانه شدم قسم به جانت
تا جان بدهم در آستانت
از روز نخست خاندانم
مدیون تواند و خاندانت
جز دُرّ و گهر نریخت مولا
تا آخر عمر از دهانت
هر شب به رخت پناه بردیم
هر شب به دو ابروی کمانت
شرمنده ترم نکن علی جان
با این همه لطف بی کرانت
ما را به کدام صید کردی
ابروت و یا که گیسوانت
شاید که دل مرا بدزدند
پس میدهمش به تو امانت
باید چه گِلی به سر بگیرد
آنکس که نخورده آب و نانت
اذنی بده تا که در رجب هم
یک شب بشویم میهمانت
مولای هر آنچه هست مخلوق
امشب چه خوشند شیعیانت
خواندیم تو را و مست گشتیم
اینگونه علی پرست گشتیم
همسایه ی کردگار حیدر
سرمایه ی روزگار حیدر
ما خشک تر از کویر خشکیم
تو سبز تر از بهار حیدر
گفتیم علی و دُر گرفتیم
از خواهر ذوالفقار حیدر
ما را همه با تو میشناسند
ای مایه ی اعتبار حیدر
درگیر تو گشته ایم آقا
داریم اگر قرار حیدر
سرمایه ی ما محبت توست
آیینه ی استوار حیدر
غیر از تو و خانواده ات حق
دارد به که افتخار حیدر
مردیم از این فراق و دوری
مولای طلایه دار حیدر
در شهر نجف بُکش تو ما را
نه گوشه ی این دیار حیدر
ما از تو به جز تو را نخواهیم
شهزاده ی شهسوار حیدر
از هجر تو ما خراب هستیم
در پای تو پا رکاب هستیم
جان دو جهان جهان فدایت
ماهی و ستاره بچه هایت
بگذار کمی بها بگیریم
ما را نتکانی از عبایت
در صبح نمیرویم هرگز
یک شب نزنیم اگر صدایت
سلطان زمین و آسمانها
ماتیم همه ز ماجرایت
ما را به شما حواله دادند
تا اینکه شویم خاک پایت
گفتی که مرا خدا نخوانید
جانم به نصیحت بجایت
اما چه کنم نمیتوانم
ای شاه نگویمت خدایت
زهرای بتول مرحمت کرد
اینکه شده ام غزل سرایت
بستم دل پاره پاره ام را
پایین ضریح با صفایت
افتاده گره به کار و بارم
قربان ید گره گشایت
غیر از تو و حلقه های زلفت
با هیچ کسی ندارم الفت
از عالم و آدمی سری تو
از هر چه که هست بهتری تو
آنها که تو را عمیق دیدند
گفتند رسول دیگری تو
بر دوش نبی قدم نهادی
معلوم شود که حیدری تو ...
#ابراهيم_لآلي #اشعار_مدح_حضرت_علي #شعر_مدح_اميرالمومنين
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آزادم
صید آزادم دلم افتاده در دام علی
مست گشتم چون زدم لب بر لب جام علی
چون کبوتر پر زدم بالا و پست چرخ را
نیست آسایش به غیر از گوشهء بام علی
شهد شیرین ولایت چون به کامم خانه کرد
شد کمالم جلوه گر با بردن نام علی
عین ما بینا شد از ع علی پس عیب نیست
سر بگردانم به سوی قبلهء لام علی
چون مهارم را به دست کس ندادم ، فاطمه
بست من را در نجف تا دل شود رام علی
سیم و زر سرمایهء دنیا مداران گشت و ما
سینه ای داریم پر از دُرّ اسلام علی
روز محشر هر که می جوید کسی را ، شیعه هم
میگذارد سر به زیر سایهء گام علی
داریوش جعفری
#اشعار_مدح_مولا #داریوش_جعفری #شعر_ایینی #شعر_حضرت_علی
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نان حلالم تویی علی
انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد
عاشق فرار از همه عالم به یار کرد
دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد
در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..!
ما را به روی بال ملا ئک سوار کرد
سنگ دلم به یک نگهت کیمیا شود
از بند جرم خبط و معاصی رها شود
هرکس به درد عشق شما مبتلا شود
بی شک شبهه شامل لطف خدا شود
بی چاره آن که از سرکویت فرار کرد
صیدی که خود نشسته به دام شما منم
مست و خراب باده ی جام شما منم
در آرزوی بوسه ز کام شما منم
از کودکی همیشه غلام شما منم
خالق مرا فقیر و تو را سفره دار کرد
چون مرتضی علی به دو عالم نگار کیست؟
آیینه دار حضرت پروردگار کیست؟
جبریل را معلم و آموزگار کیست؟
حصن حصین و ناجی و منجی ز نار کیست؟
صفر مرا خدا به ولایت هزار کرد...!
آن ذره ای که از نظرت افتاب شد
در بین خم نشسته و آخر شراب شد
هر کس چشید از می ات عالیجناب شد
باده ز فیض دست تو خوردن ثواب شد
چشم مرا پیاله چشمت خمار کرد
ذکرت مرا به رقص جنون در بیاورد
فطرس به یمن کودک تو پر بیاورد
خالق اگر دوباره پیمبر بیاورد
کی شرزه ای شبیه به حیدر بیاورد؟
حتی خدا به خلقت تو افتخار کرد...
تو درب شهر علم رسول مؤیدی
واضح ترین تلالوء انوار سرمدی
از پای تا به سر تو تماما محمدی
از بسکه مست بوی گل یاس احمدی...
...زهرا تو را برای خودش اختیارکرد
در بین سفره نان حلالم تویی علی
درسرنوشت و طالع و فالم تویی علی
دارم یقین که اوج کمالم تویی علی
بی شک همای رحمت عالم تویی علی
الحق که خوب وصف تو را شهریار کرد!!
بر من مسیر عشق و غمت را نشان بده
بر میتم ز لطف و عنایت تو جان بده
بر این اسیر بی کس و کارت امان بده
بی پرده گویمت،به سگت استخوان بده
مهرت هواس و هوش مرا تارومار کرد
یک رشته از عبای تو سکان آسمان
خال لب تو نقطه پرگار این جهان
خاک ره تو سرمه چشمان عاشقان
جاروی صحن فاطمه ات با فرشتگان
عالم به دور فاطمه ی تو مدار کرد
محمد قانع
#شعر_مدح_امیرالمومنین
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
و من یمت یرنی
به حیرتم چه بگویم احد و یا که صمد
به آنکه هست به معنی لم یلد یولد
کسی که مرغ خیالات هم به او نرسد
چه دست و پا بزند مدعی به دست خرد
مسلماً به الوهیت علی پی برد
کسی که هست برای مقام او به صدد
«و من یمت یرنی» را همین که ساقی گفت
وزید بوی شراب از غبار سنگ لحد
هنوز ناله ی عمربن عبدود از قبر
درون رود زمان میرود به سوی ابد
عجیب نیست ز امواج حمله ی علوی
که پلک قلعه ی خیبر هنوز هم بپرد
همان زمان که به نعلین وصله میزد در
حریم عرش خداوند گشته بود رصد
اگر که نفس پیمبر علی ست پس قطعا
نوشته اند دو جان را برای یک مفرد
کسی که سجده کند سوی کعبه ی سیار
به حرف مردم کافر نمیشود مرتد
سرابِ شهر نجف از بخار میکده هاست
که مست میکندم آن بخار صد در صد
اگر نبود غلامی کوی آن حضرت
به هیچ قیمت ممکن نمیزدم اشهد
محمود شهرستانی
#شعر_مدح_امیرالمومنین
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دلداده
از ابتدای سخن انتهاش معلوم است
هر آنکه گفت از ایشان بهاش معلوم است
رسیده ام به خدا چون رسیده ام به علی
که ارتباط علی با خداش معلوم است
پیمبرم شب معراج با تعجب دید
به جای جای جنان ردپاش معلوم است
میان جنگ نگاهش تن عدو لرزاند
هراس دشمن او در صداش معلوم است
چنان برای حضورش دونیم شد کعبه
هنوز هم که هنوز است جاش معلوم است
همان قَدَر که حرامیِ منکرش معلوم
حلال زادگی شیعه هاش معلوم است
نه اینکه چند مسیحی شدند دلداده اش
خود مسیح شده مبتلاش معلوم است
چه احتیاج به تخت و چه احتیاج به تاج
غلامحضرت حیدر بهاش معلوم است
شهریار سنجری
#شعر_شاه_نجف #شعر_فضائل_اميرالمومنين #شعر_مدح_امام_علي #شعر_مدح_اميرالمومنين
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مولای من
خدا در آینه اش آنقدر علی را دید
که بر خود از همه نزدیک تر علی را دید
نبی سپرد زمین را به او و هرچه که رفت...
...به سمت عرش خدا، بیشتر علی را دید
چنان یسار و یمین را به تیغ دوخته که
زمین به قامت صدها نفر علی را دید
یلان سر به هوا ذوالفقار را دیدند
و قلعه نیز که شد در به در علی را دید
نداشت هر دل ناپاک چشم دیدن عشق
وگرنه میشود از گوش کر علی را دید
و مهربانی اش از هیچ کس نشد پنهان
که هر بنی بشری چون پدر علی را دید
خلاصه بحث خدا بودن و نبودن اوست
اگر شود فقط از یک نظر علی را دید
محمد رضا رضائی
#شعر_مدح_امیرالمومنین
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سنگ محک
سر داده اند پای علی سر شناس ها
چشمان اوست معدن گوهرشناس ها
شاگرد ” ضربه علیٍ یومُ خندق” اند
شمشیر می زنند اگر سرشناس ها
نهج البلاغه رفت به بازار زرگران
سنگ محک زدند به سر زرشناس ها
تا نقطه های خطبه او رفت آسمان
شد پرستاره دیده اخترشناس ها
هوهوی ذوالفقار علی را شنیده اند
از شقشقیه اش همه منبر شناس ها
ساقی برای متقیان خطبه خوانده است
یعنی رسیده دور به ساغرشناس ها
نهج البلاغه خواندم و قرآن بلد شدم
پی برده ام به حرف برادرشناس ها
صادق میرصالحیان
#اشعار_امام_علی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_مولا
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_زمان_عج
#غزل
در نگاهم نقش می بندد نگاهت عاقبت
میشوم یکروز یارِ دلبخواهت عاقبت
قرعهٔ فال امامت شد به نام تو ولی
قسمت من شد فراق روی ماهت عاقبت
بست چشمش را به روی هر که جز تو مهزیار
راه پیدا کرد سمت خیمه گاهت عاقبت
دلخوشم تنها به اینکه این غریبِ بی پناه
میشود آرام روزی در پناهت عاقبت
این خیال عاشقانه می کشد آخر مرا
پیش ِ پایت میدهم جان در سپاهت عاقبت
لحظه ای لب تر کنی در راه تو «سر» میدهد
عاشق چشم انتظار و سر براهت عاقبت
در کنار کعبه یعنی می سپارم از لبم-؟!
-بوسه بر دستان گرم و خیرخواهت عاقبت؟!
شال سبز هاشمی بر گردنت دل می برَد
دلربایی میکند خال سیاهت عاقبت
حسن یوسف ها و نرگس ها جوانه میزنند
زیر باران با نماز صبحگاهت عاقبت!
#مرضیه_عاطفی
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*