eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•سایه ی لطف تو باشه... و سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا ●━━━━━━─────── سایه ی لطف تو باشه روی سرم سرمو بالا میگیرم کم بشه این سایه اگه از رو سرم بهتره اصلا بمیرم مادر بهترین اتفاق زندگی راهِ میون بُره بندگی میشناسم من خودم رو با تو از همون بچگی من اگرچه نوکرم از فَلک فراترم اگه تو باشی مادرم زهرا اینه عینه باورم با مَلَک برابرم اگه تو باشی مادرم زهرا مادری کردی برام مادرم فدات مادر چی بگم از مقام تو مثل نماز واجبه احترامِ تو بهشتو با تموم خوبیاش خدا زده سند به نامِ تو مادر توی دستات کلیدِ جنتِ یا فاطمه نَویدِ جنتِ تو محشر مُهر تأیید تو تأییده جنتِ از تبار قنبرم از همه سرا سرم اگه تو باشی مادرم زهرا بی خیال محشرم میشه اگه بهشت نرم اگه تو باشی مادرم زهرا مادری کردی برام مادرم فدات مادر دعای خیر تو باشه پشت سرم عاقبتم بخیر میشه تموم دنیای منی ممنوتم هوامو داشتی همیشه مادر لبخند تو دعای مستجاب راه حلِ سوالِ بی جواب زندگی با تو یعنی این بهشت بی تو یعنی عذاب با همین چشِ ترم آبرومو میخرم اگه تو باشی مادرم زهرا اینه حرف آخرم در پناهِ حیدرم اگه تو باشی مادرم زهرا مادری کردی برام مادرم فدات مادر ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. دست تو را برای دعا آفریده اند از سمت باز پنجره ها آفریده اند دست مرا برای به دامانتان زدن در لحظه های خوف و رجا آفریده اند از گوشه های چادر پر آبرویتان گرد و غبارهای شفا آفریده اند از ما تمام، مستی و عصیان و از شما تنها شفیع روز جزا آفریده اند عطر گل و بوی یاس را در کوچه باغ زلف شما آفریده اند از برکت نگاه شما خاک خشک را لبریز عطر و رنگ و صدا آفریده اند باران که می زند به سر دشت و باغ را سرمست عشقتان-به خدا- آفریده اند درهای رحمتید و از آن لحظه ی ازل ما را امیدوار شما آفریده اند
. شهید و شهادت ( شهدای اقتدار) ایران همیشه خاکِ عشق و افتخار است اینجا قرارِ عشقِ حیدر برقرار است میدانِ جنگ و علم را تسخیر کردیم ما یاعلی گفتیم و دشمن در فرار است یک لحظه این پرچم نیفتاد از از سرِ دوش دارد علمداری که صاحبْ اِقتدار است خونِ شهیدان در رگم جاری‌ست وَاللّه ما حیدری و کارِ این دیده شکار است ما زیرِ پرچمهایِ سبزِ صلح اَمّا... در لحظه‌یِ پیکار کارِ خصم زار است رو به خدا با پرچمِ عشق و تولّا این چشمها در حسرتِ دیدارِ یار است .
. همزمان با شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها معنیِ فاطمیونید شما وَاللّهِه کربلایی شده‌ام با شهدا وَاللّهِه شک ندارم که خدا بر رویِ دوشِ شهدا می‌گذارد عَلمِ کرب‌و‌بلا  وَاللّهِه خونتان ریخته با ذکرِ حسین و گفتید... دَم‌به‌دم نوحه‌یِ یافاطمه را وَاللّهِه نامتان زینتِ هر کوچه‌یِ شهرم شده است یادتان حاجتِ ما کرده رَوا وَاللّهِه هرکجا گیر ‌وُ گِره خورد به کارم به خدا متوسّل شده‌ام من به حسین و شهدا آخرِ فاطمیه حرفِ شهیدان شده است چقَدَر عمّه‌یِ سادات پریشان شده است یک طرف غسل و کفن کردن اُم‌ُّالنُجَباٰ یک طرف حرفِ غم و غربتِ ایران شده است یک طرف لاله به رویِ کفنی روئیده یک طرف پیکرِ صدپاره که عریان شده است یک طرف دستِ وَرم کرده و رویِ نیلی یک طرف لحظه‌یِ تازاندنِ اَسبان شده است آخرِ فاطمیه صحبتِ گودال شده مادری بس که به صورت زده بی‌حال شده تَهِ گودال زمین خورد... وَ مادر می‌دید خنجری کُند که آمد سویِ حنجر می‌دید دست و پا می‌زد و خواهر رویِ تل مضطر بود زد به سینه لگدی شمرِ ستمگر... می‌دید در میانِ حَرمی دامن و معجر می‌سوخت لحظه‌ای که به رویِ نیزه‌یِ کین سر می‌دید آمد از راه غروب و قافله راه افتاد ساربان آمد و انگشترِ دلبر می‌دید ذکر یافاطمه شد ندبه‌یِ زینب وَاللّه بِاَبی اَنتَ وَ اُمِّی یا اَباعبداللّه .
. با غزل‌پیوسته شهادت حضرت سلام اللّه علیها‌‌ این خبر از پا می‌اَندازد امیرِ آسمان را قدکمانی می‌رود تا که ببیند قدکمان را : باز کُن چشمِ تر وُ تارِ خودت را تا ببینی لرزه‌هایِ زانویِ کوهِ نبردِ بی‌اَمان را خسته‌‌ای از من مگر که بسته‌ای چشمِ خودت را دیده‌اَت را باز کُن  کُشتی امامِ بی‌کسان‌ را روحِ از تن رفته برمی‌گردد این فرمانِ مولاست بسته و وابسته‌یِ دستورِ حیدر جانِ زهراست : مانده‌ام بینِ در وُ دیوار....    اَشکت را نَبینم خورده‌ام زخم از نوکِ مسمار اَشکت را نَبینم گریه‌هایم را نبین .... گریه نکن.... جانم فدایت هم‌نفس .... اَلجار ثُمَّ الدّار  اَشکت را نَبینم نیمه‌شب غسلم بده از رویِ این پیراهنی که.... زخم بسیار است امّا یار.... اَشکت را نَبینم با اجازه چشمِ خود بستم به فکرِ مجتبیٰ باش نیمه‌شب سقّایِ شاهِ تشنه‌یِ کرب‌وُبلا باش می‌شود دنیا بدونِ فاطمه زندانِ حیدر کاش بر لب می‌رسید امشب همین‌جا جانِ حیدر مجتبیٰ صورت به صورت می‌نَهد امّا به سختی چون که دیده خورده بر دیوارها  جانانِ حیدر صورتِ شاهِ کرم باشد کفِ پاهایِ زهرا خانه‌دارِ خانه از حالا گلِ گریانِ حیدر وعده‌گاهِ حیدر وُ زهرا   غروبِ روضه.... گودال دست و پا زد دلبرِ دلها و مادر رفت از حال پشت‌وُرو شد پیکری پیشِ دو دیده.... زار می‌زد لحظه‌ای که بی‌حیا  سر می‌بریده‌‌ .... زار می‌زد پیشِ چشمَش پنجه‌ها می‌شد گِره بر گیسویِ شاه ظالمی مویِ حسینش را کشیده .... زار می‌زد گوشه‌یِ گودال می‌دید او که هِی کردند اَسبان رویِ جسمِ بی‌سری مَرکب دویده .... زار می‌زد زار می‌زد یکسره مادر.... حسین مادر ندارد العجل یابن‌الحسن سردارِ عریان سر ندارد     .
narimani4.mp3
13.52M
قربون اشکات دیگه به دستات موهای زینب شونه نمیشه 🏴 🎤مداح سیدرضا نریمانی 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1362562303.mp3
10.21M
قربون اشکات، دیگه به دستات 🎤کربلایی مهدی دهباشی