#حضرت_امالبنین_زمینه
گریه میکنه_یه مادر مرثیه خون
داره با رباب _گهواره رو میده تکون
گریه میکنه_وقتی که میشنوه حرم
ناله میزدن_به خیمه ها آب برسون
تشنه کنار دریا
آبی نخوردی آخر
تو سر بلندم کردی
شیرم حلالت مادر
یوماه یوماه
آب از خجالت تو آب شد
یوماه یوماه
مشکت شرمندهی رباب شد
یوماه یوماه
ویلی علی شبلی ...
تشنه بودی و_نخوردی از آب فرات
تشنه جون دادی_بمیره مادرت برات
تیر حرمله_نذاشت به خیمه برسی
ماه من بگو_چی اومده سر چشات
وقتی جلو چشمات بود
عکسِ لبای اصغر
بی آب نرفتی خیمه
شیرم حلالت مادر
یوماه یوماه
رفتی توو خیمه قحط آب شد
بی تو زینب
راهی مجلس شراب شد
یوماه یوماه
ویلی علی شبلی ...
حرف غیرتت _ شده زبونزد همه
غیرتو چه خوب_نشون دادی توو علقمه
آرزومه که_منو شفاعتم کنی
روز محشرت_که هستی پیش فاطمه
الحق که عباسی و
بودی قد ِ یه لشکر
بودی پناه زینب
شیرم حلالت مادر
یوماه یوماه
بعد از داغت واویلتاه شد
یوماه یوماه
بعد از تو زینب بی پناه شد
یوماه یوماه
ویلی علی شبلی ...
#گروه_شعر_و_سبک_بارگاه
#وفات_حضرت_ام_البنین
👇
.
#حضرت_ام_البنين سلام_الله_علیها
#غزل
در لابلای بغض این کوی و گذرها
پیچیده ذکر "وا حسینا" در سحرها
انگار در یک گوشه از تنهایی خود
روضه گرفته حضرت "ام القمر"ها
یک فاطمه وقتی دوباره روضه خوان است
پر می شود از عطر یاس این دور و برها
دارد به دل داغ تمام نیزه ها را
داغ علی های قبیله، داغ سرها
داغی نشسته مادرانه بر دل او
داغی که می ماند همیشه بر جگرها
جمع مصیباتی که او دیده ست یعنی
"ام البنین" شهر منهای پسرها
#
"وَیلی عَلی شِبلی" عزیز قلب مادر
شیرم حلالت ساقی بی بال و پرها
عباس جان، زینب برایم روضه خوانده
از کربلا، از علقمه، از "إِنْکَسَر"ها
نخل رشید باغ من، بالا بلندم
در بین گلدان جا شدی؟! "آه" از تبرها
آه از غریبی رباب و گریه هایش
در لابلای بغض این کوی و گذرها...
#محمد_جواد_مهدوی
.
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
خوب بود این دم آخر پسرانت بودند!
شرزه شیران جگردار جوانت بودند
این زمین گیر شدن، علت خونین بالی ست
سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست
گفتن از بی کسی ات حال بکاء می خواهد
مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد
چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می گیرد
چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد!؟
گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد
مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد
داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند
اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند
مادر! این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو
از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو
روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم
مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت
پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت
روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان
هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان!
خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر
خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر
خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر
داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر
کوهی از غم به سرِ شانه ی زینب دیدند
دخترت را ملاعام معذب دیدند
#وحید_قاسمی✍
.
.
#حضرت_ام_البنین
شاعر #حسین_جعفری✍
درّ و الماس و گوهر شیره ی جانت بودند
شمع و پروانه و گل ها نگرانت بودند
ادب و فضل، تو را نقش زبانت بودند
،خوب بود این دم آخر پسرانت بودند
شرزه شیران جگر دار جوانت بودند،
ورنه از شدت داغش کمرت خم می شد
بشنوی داغ پسر را به خدا بد حالی ست
گل تو چیده شود دُورِ تو بینی خالي ست
خیمه چون مشک ، عطش دارد و بد احوالی ست
،این زمینگیر شدن علت خونین بالی ست
سرِ بالین تو جای پسرانت خالي ست،
شعله ها بر جگر عالم و آدم می شد
عشق، سر می زند و از تو دعا می خواهد
سرزده می رسد از راه ، تو را می خواهد
به خضاب آمده و خون حنا می خواهد
،گفتن از بی کسی ات حال بکا می خواهد
مادر داغ جوان دیده عصا می خواهد،
بی وجود تو دو چشمش پرِ شبنم می شد
دامنت عطر مزار شهدا می گیرد
از غم ۴ گل تو دل ما می گیرد
هم دل حضرت زهرا و خدا می گیرد
،چه بگویم که از این بغض، صدا می گیرد
چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد،
طاقت شانه ی ما از غم تو کم می شد
اشک صدها ملک از دیده ی نم می ریزد
روضه ات خوانده و غم خاک سرم می ریزد
نشو آشفته دل اهل حرم می ریزد
،گفتنش نیز به جان ، غصه و غم می ریزد
مادر از مرگ پسر زود به هم می ریزد،
مردمش مویه کنان چشمه ی زمزم می شد
گیسو آشفته کن از غربت و از آه بگو
بین هر مرثیه، عباس، تو گه گاه بگو
مثل حیدر غم خود را به دل چاه بگو
،مادر این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو
از قد و قامت آن دلبر و دلخواه بگو،
کربلا غرق عزاداری و ماتم می شد
ما رسیدیم که در دُور و برت گریه کنیم
راه ده تا به عزای پسرت گریه کنیم
کوچه وا کرده و با چشم ترت گریه کنیم
،روضه ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دل سیر برای قمرت گریه کنیم،
اشک در سینه زدن هاست که مرهم می شد
دل شیعه به خدا از غم این ماتم سوخت
در حسینیه به حال دل تو پرچم سوخت
شبنم و نسترن ، آلاله با مریم سوخت
،مادر آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت
پای این روضه شنیدم دل مروان هم سوخت،
نه دل ما که دل فاطمه هم غم می شد
به استقبال شعر جناب #وحید_قاسمی
.
.
#امام_علی #امیرالمؤمنین
به ساحت مقدس حضرت علی ع
غزل ش ۳۳
شیر خدا ...
سحر گاهان که شیر حق رها سازد کنامش را
همه ذرات هستی باده می نوشند نامش را
اگر آب وضو سرد است ؛رود اشک من که هست
فقط مولای من لب تر کند اسم غلامش را
اگر خواب از سر چشمش نمی خواهد که پر گیرد
خیالی نیست خورشیدا ! نگه دار احترامش را !
مؤذن باده ی توحید را آهسته تر نوشد
به جام می کشان ساقی نکوبد نیز جامش را !
اگر آهوست در چشمت رمیدن را برد از یاد
اگر کبکی در اطراف است کوته کن خرامش را !
علی از خانه بیرون زد خلایق ماه را دیدند
و دیگر اختلافی نیست پایان صیامش را
نه در چشم علی خواب است که، بیداریِّ محض است
فقط شاعر به مضمون، سرمه زد چشم کلامش را
جهان کی سخت می گیرد به هر کاو سخت کوش آمد؟!
تلاش صید؛ محکم می کند الیاف دامش را
اگر صیاد ،او باشد ،خوشا در دام کوشیدن
خنک زخمی که شمشیر تو دارد التیامش را
سخاوت را بیاموز از علی زیرا که همچون کوه
نمی دارد دریغ از دشمنان حتی سلامش را
اگر تیغ جوانمردش حدیث لا به لب دارد
بدان معنی است که آهن پذیرا شد مرامش را
علی چشم است و ما روییده مژگانیم بر پلکش
شبیه حضرت قائم که یارانِ قیامش را ...
صدای فزت از پشت خم تاریخ می آید
که هر دم ملتی نابود می سازد امامش را .
#علیرضا_اطلاقی✍
.
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
ای مادر آب، آبرویت
ای علقمه، جامی از سبویت
ای زمزمِ اشک ما ز جویت
دریا، دو سه قطرهء وضویت
ای نام تو بهترین سرآغاز
یا ام بنین مرا بخر باز
ای خدمت دوست، سرنوشتت
ای گریه، انارِ فصلِ کشتت
ای خاکِ درِ علی، سرشتت
ای خانهء فاطمه بهشتت
اینگونه شدی عزیز زهرا
گفتی که منم کنیز زهرا
زینب بغلت بهار دارد
در بین مدینه یار دارد
در کوچه حسن قرار دارد
با اذن تو ذوالفقار دارد
عباس نه! پرچم تو بالاست
از بس که غمش حسین زهراست
در لشکر خود امیر داری
جنگندهء بی نظیر داری
شیری و چهار شیر داری
در کرببلا سفیر داری
روزی که عطش کنار دریاست
امیّد حرم به مشک سقاست
صد حیف که علقمه نبودی
در غربت و همهمه نبودی
تنها طرف همه نبودی
همنالهء فاطمه نبودی
آنجا که تبر روی نگین خورد
عباس در علقمه زمین خورد
گهوارهء ماه، تاب میخواست
آن چشم سیاه، خواب میخواست
نوزاد رباب، آب میخواست
حال همه را خراب می خواست
از داغ عمو که با خبر شد
سرباز حسین، تشنه تر شد
در معرکه آمد از عطش گفت...
از اینکه چطور کرده غش گفت...
از خشکی آن صدای خش گفت...
از حرمله و سه شعبه اش گفت...
آن روضهء مقتل مقرم،
باشد شب هفتم محرم!
#حضرت_ام_البنین
#رضا_دین_پرور ✍
.
14001025eheyat-rasouli-roze.mp3
2.85M
|⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم...
#روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
#روضه_حضرت_عباس
زمینه؛ وَیلی علی شِبلی.mp3
1.79M
#زمینه
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#حضرت_عباس علیهالسلام
🔹ویلی عَلیٰ شِبلی🔹
خون علی توی رگات بود
هیبت حسن تو نگات بود
دعای عزیزای زهرا
همیشه، پشت و پنات بود
چطوری تونستن پسرم
با تو روبرو شن؟ برام سؤاله!
چطوری تونستن بزنن
مشک تو رو مادر؟ آخه محاله!
چطوری تونستن نذارن
که ببری آبو برا سهساله؟
شاید، شد علقمه غوغا
افتاد، دستت روی خاکا
شاید، دورت رو گرفتن
مادر، موندی تک و تنها
«وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه علی مقصد و راهت
غیرت علی تو نگاهت
به فدای قد رشیدت
به فدای روی ماهت
چطوری تونستن پسرم
راهتو به سمت حرم ببندن؟
چطوری تونستن پسرم
به بارون اشکای تو بخندن؟
تو رو زدن و با زدنت
دل حرمو انگار از جا کندن
شاید، نرفتی که بجنگی
رفتی، یه کمی آب بیاری
شاید، گریۀ مشکو دیدن
دیدن، تو هم داری میباری
«وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای پسر و وارثِ حیدر
وارثِ خصائصِ حیدر
تو دلاوری و شجاعت
کوه غیرت، مثه حیدر
چطوری تونستن پسرم
داغتو رو قلب حسین بذارن؟
چطوری تونستن پسرم
نگاشونو از خیمه برندارن؟
چطوری تونستن پسرم
برای جسارت هجوم بیارن؟
شاید، تو علقمه موندی
حتماً، خیلی غصه خوردی
رفتی، خیمهها رو آخر
دست، بی کسی سپردی
«وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
#زمینه
#حضرت_ام_البنین
🔺️بند اول:
گریه میکنه_یه مادر مرثیه خون
داره با رباب _گهواره رو میده تکون
گریه میکنه_وقتی که میشنوه حرم
ناله میزدن_به خیمه ها آب برسون
تشنه کنار دریا
آبی نخوردی آخر
تو سر بلندم کردی
شیرم حلالت مادر
یوماه یوماه
آب از خجالت تو آب شد
یوماه یوماه
مشکت شرمندهی رباب شد
یوماه یوماه
ویلی علی شبلی ...
🔺️بند دوم:
تشنه بودی و_نخوردی از آب فرات
تشنه جون دادی_بمیره مادرت برات
تیر حرمله_نذاشت به خیمه برسی
ماه من بگو_چی اومده سر چشات
وقتی جلو چشمات بود
عکسِ لبای اصغر
بی آب نرفتی خیمه
شیرم حلالت مادر
یوماه یوماه
رفتی توو خیمه قحط آب شد
بی تو زینب
راهی مجلس شراب شد
یوماه یوماه
ویلی علی شبلی ...
🔺️بند سوم:
حرف غیرتت _ شده زبونزد همه
غیرتو چه خوب_نشون دادی توو علقمه
آرزومه که_منو شفاعتم کنی
روز محشرت_که هستی پیش فاطمه
الحق که عباسی و
بودی قد ِ یه لشکر
بودی پناه زینب
شیرم حلالت مادر
یوماه یوماه
بعد از داغت واویلتاه شد
یوماه یوماه
بعد از تو زینب بی پناه شد
یوماه یوماه
ویلی علی شبلی ...
#گروه_شعر_و_سبک_بارگاه
#وفات_حضرت_ام_البنین
.👇
. .
#حضرت_ام_البنین
#مرثیه_حضرت_ام_البنین_س
رسیده بود مدینه ولی برای عزا
امام،قافله اش را نشاند در صحرا
خبر به خیمه زینب رسید می آید
خبر به عمه که ام الشهید می آید
خبر رسید میآید برای استقبال
هلال ماه میآید به پای استهلال
رسیدهاند به هم هردو بیقرار شدند
دو شیرزن که درآغوش هم بهار شدند
دوباره شیون وگرد و غبار پا شده بود
وچشمهای حرم باز کربلا شده بود
سلام وارث زهرانماد اشک سلام
غروب علقمه مادربزرگ مشک سلام
سلام ام الادب،مادر چهار پسر
سلام دختر ابن الکلاب ام قمر
ببین چطوردراین غم شکسته بال شدم
چقدر سر،سرنی دیدم و هلال شدم
هنوز داغی آن آفتاب یادم هست
هنوز حسرت چشم رباب یادم هست
غم نوای بنیَّ بنیَّ را دارم
عزای روی کبود رقیه را دارم
هنوز قامت عباس بین علقمه است
و دستهای بریدهش کنارفاطمه است
هنوزداخل گودال مانده این دل من
نشسته شمر به صدر تمام حاصل من
به خیمه رفتم وپنجاه سال پیرشدم
حسین رفت سرنیزه من اسیرشدم
**
ببار ام مصائب مدینه جای بکاست
ببار شانه ام البنین برای شماست
ببخش سهم من این چار تا پسر کم بود
دو دست وچشم اباالفضل من اگر کم بود
پسربزرگ نکردم به جز برای حسین
که تکه تکهی عباس من فدای حسین
ازاین به بعد اباالفضل کنیه اش سقاست
منم کنیز اباالفضل ، مادرش زهراست
ازاین به بعد که من ام بی بنین شده ام
به چشم اشک زنی وادیه نشین شده ام
درآسمان نگاه خود ابر میسازم
بقیع میروم وچار قبر میسازم
#وحید_عظیم_پور ✍
#بازگشت_به_مدینه
.
.
#حضرت_ام_البنین_س
#شعر_حضرت_ام_البنین_س
#مرثیه_حضرت_ام_البنین_س
مادربزرگ مشکم و دریا دل من است
این چار قبر فرضی من ساحل من است
امالبنین شهرم و از چار پهلوان
یک مشک پاره پاره فقط حاصل من است
پیداست حد داغ من از ضجههای من
اینجا که سنگ گریه کن محفل من است
قبل از حسین لب نزد عباس من به آب
اصلا وفا حقیر ابوفاضل من است
گفتند دست ماه مرا قطع کرده اند
آن دستها که هدیهی ناقابل من است
ضرب عمود لالهی من را گلاب کرد
این شیشهی شکسته همه حاصل من است
مُردم از این که آب نخورد اصغر حسین
شرمندگی ز تشنه لبان قاتل من است
بعد از حسین ام بنین دربهدر شده
از این به بعد کرب و بلا منزل من است
#وحید_عظیم_پور ✍
#حضرت_ام_البنین
.
•
اباالفضلی ام، دلم دخیله...
#سینه_زنی ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
اباالفضلی ام، دلم دخیله عَلَمِ
اباالفضلی ام، اُم البنین مادرمِ
روز افتتاح جنت البقیع
برامون روز مبارکی میشه
حرم اُم البنین با حرمِ
آقامون امام حسن یکی میشه
قسم به قطع الیمین سفره ی اُم البنین
مجربِ واسه ی زیارتِ اربعین
اباالفضلی ام، دلم دخیله عَلَمِ
اباالفضلی ام، اُم البنین مادرمِ
شب جمعه هایی میرسه که ما
از ضریحت نمیشه دل بکنیم
صحن ساقیِ العطاشا تو حرم
میسازیم و سقا خونه میزنیم
گره گشای همه، سیدتی فاطمه
صحن و سرای تو شد، یه شعبه از علقمه
اباالفضلی ام، اُم البنین مادرمِ
اباالفضلی ام، آقام خدایِ کَرَمِ
مادر عشق و وفا و ادبی
نوکر ماهِ بنی هاشمتیم
به علمدار حرم بگو اگه
برسه پاش همه حاج قاسمتیم
هوا، هوای حسین
نوا، نوای حسین
مثل تو میگم همه
کَسَم فدای حسین
اباالفضلی ام، اّم البنین مادرمِ
ــــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_البنین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14001025eheyat-taheri-vahed2.mp3
1.39M
|⇦•اباالفضلی ام، دلم دخیله...
#واحد ویژۀ #وفات_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#وداع_با_فاطمیه
#زبانحال_محبان_با_حضرت_زهرا در مورد غربت غریبش حضرت مهدی علیه السلام😭
بمیرم برای تو مادر
دلت باز برا مهدی خونه
گذشت فاطمیه و باید
هنوز توی صحرا بمونه
ببخش که گلت بوده عمری
با کوتاهیمون غرق غربت
نشد که فرج رو بگیریم
بازم کم گذاشتیم تو هیئت
درسته غریبت هنوز بی کسه
نخور غم بزودی فرج می رسه
بزودی با شیشه ی دارو میاد
برا درمون زخم بازو میاد
میشه دیگه راحت
از این بی کسی ها
از این درد غربت
توی کوه و صحرا
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
ببخش مادر اونجور که باید
دعا واسه مهدی نکردیم
گذشت روضه های تو اما
نشد دور مهدی بگردیم
توی روضه هات اومد اما
ندیدیم که اشکش روونه
نداشتیم لیاقت یه لحظه
که روضه برا ما بخونه
بخونه تو رو بد زدند مادرم
منم شاهد داغ پشت درم
هزار ساله به زخم من زد نمک
کتک خوردی از غاصبین فدک
میام من بزودی
برا انتقامت
مجازات ثانی
میده التیامت
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه #حضرت_زهرا #امام_زمان
.👇
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عزم دولت بر تقویت صنعت فضایی است
رئیسجمهور در جلسه شورایعالی فضایی:
🔹توفیقاتی که در صنایع فضایی بهدست آوردیم، موید این است که تحریمها و طرح انزوای ایران شکست خورده است. عزم دولت بر تقویت صنعت فضایی در کشور است.
🔹در فضاسازیهای دشمن علیه ایران صنعت فضایی هم ردیف با صنعت نظامی است درست مثل این که صنعت هستهای را مساوی با صنعت نظامی بدانند که این یک مغلطه است.
🔹دستیابی به صنعت فضایی و هستهای برای هر ملتی ضرورت دارد.
به کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇
@Jahad_Tabeen1401
Majid Bani Fatemeh - Ey Ahle Haram Miro Alamdar Nayamad [SevilMusic].mp3
2.29M
🎧 مداحی| ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
🎤 سید مجید بنی فاطمه
#جان_فدا
@madahanpirbakran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#وداع_با_فاطمیه
#زبانحال_محبان_با_حضرت_زهرا در مورد غربت غریبش حضرت مهدی علیه السلام😭
مرادقلی:
بمیرم برای تو مادر
دلت باز برا مهدی خونه
گذشت فاطمیه و باید
هنوز توی صحرا بمونه
ببخش که گلت بوده عمری
با کوتاهیمون غرق غربت
نشد که فرج رو بگیریم
بازم کم گذاشتیم تو هیئت
درسته غریبت هنوز بی کسه
نخور غم بزودی فرج می رسه
بزودی با شیشه ی دارو میاد
برا درمون زخم بازو میاد
میشه دیگه راحت
از این بی کسی ها
از این درد غربت
توی کوه و صحرا
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸🌸🌸🌸🌸
ببخش مادر اونجور که باید
دعا واسه مهدی نکردیم
گذشت روضه های تو اما
نشد دور مهدی بگردیم
توی روضه هات اومد اما
ندیدیم که اشکش روونه
نداشتیم لیاقت یه لحظه
که روضه برا ما بخونه
بخونه تو رو بد زدند مادرم
منم شاهد داغ پشت درم
هزار ساله به زخم من زد نمک
کتک خوردی از غاصبین فدک
میام من بزودی
برا انتقامت
مجازات ثانی
میده التیامت
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه #حضرت_زهرا #امام_زمان
#حضرت_ام_البنین__س__نوحه
یا صاحب الزّمان،دائم غمگینی
امشب عزادار امّ البنینی
با آه سینه
رفتی مدینه
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
یا
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
مادر ابالفضل،گشته شهیده
از بس بین بقیع،ناله کشیده
بین روضه ها
افتاده از پا
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
روی خاک بقیع،اشکش روان شد
آخر بین روضه ها نیمه جان شد
در زیر آفتاب
مانده چون ارباب
یاصاحب الزّمان آجرک الله...
شد از آهش دل هر رهگذر خون
گریان شد از سوزش،مروان ملعون
مانند زینب
گشته جان بر لب
یاصاحب الزّمان آجرک الله...
باغ یاسش پرپر شد در کربلا
هستی اش شد فدای خون خدا
گشته او تنها
با کوه غمها
یاصاحب الزّمان آجرک الله...
دستان عباسش از تن جدا شد
تیر سه شعبه در چشمش رها شد
پاره شد مشکش
جاری شد اشکش
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
به یاد لبهای اصغر حزین شد
با ضربه ی عمود نقش زمین شد
افتاد با غربت
بر روی صورت
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
صدای ناله ای در گوشش پیچید
زنی قامت کمان،در مقتلش دید
بین علقمه
آمد فاطمه
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
آمد سویش حسین با قامت خم
تیر از چشمش کشید با قلبی پرغم
دیگر شد تنها
بی یار و سقّا
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
وقتی دست جدای او را بوسید
دشمن به ناله ی جانسوزش خندید
در بین دشمن
شد غرق محن
یاصاحب الزّمان آجرک الله....
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
حضرت ام البنین (س)
نوحه