eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6030503760009105215.mp3
2.73M
عجل الله تعالی فرجه الشریف بند اول: دل كه بيقرار نيست جاي عشق يار نيست اين حالي كه دارم حال انتظار نيست با عملم ميدونم هردم خيلي تو رو اذيت كردم منتظرت نبودم اما منتظري كه من برگردم اي جان ختم الانبيا اباصالح ميخونم هر نفس بيا اباصالح صلي الله عليك يااباصالح بند دوم: حالم رو به راه نيست سهمم يه نگاه نيست دوست دارم اما دوست داشتن گناه نيست با يه نگات دلم واميشه زندگي من احيا ميشه خوشا به حال اونكه داره برا فرج مهيا ميشه باباي مهربون ما اباصالح اسمت رو ميزنيم صدا اباصالح صلي الله عليك يااباصالح بند سوم: بعد هر فريضه اشك من ميريزه دلتنگت که ميشم مينويسم عريضه كجا بايد برم وقتي كه بي تو همه جهان تاريكه ايشالا كه تموم شه دوري ايشالا كه فرج نزديكه هر وقت میرم به کربلا اباصالح دارم روی لبم دعا اباصالح صلي الله عليك يااباصالح
. بند اول : تو صاحب سنت پیغمبری تو وارث شجاعت حیدری مرهم زخم سینه ی مادری یا حجت بن الحسن العسکری به درد فاطمه بده خاتمه لعن علی عدوک فاطمه بند دوم: بیا و از نام علی دم بزن بیا رو بام کعبه پرچم بزن بیا بساط ظلمو بر هم بزن به دومی سیلی محکم بزن روی لب تو باشه این زمزمه لعن علی عدوک فاطمه بند سوم: میرسی و به پا قیامت کنی بر دل عاشقا حکومت کنی شبیه مرتضی قضاوت کنی با پرچم حسین رجعت کنی کنار تو ماه بنی هاشمه لعن علی عدوک فاطمه بند چهارم: تو معنی صلاتی و صیامی وارث ذوالفقار در نیامی منتقم و صاحب انتقامی چشم انتظار لحظه ی قیامی برا فرج همین دعا لازمه لعن علی عدوک فاطمه بند پنجم: فریضه ای که بر همه واجبه دعا برای حضرت صاحبه لعنت به هر خلیفه که غاصبه حق علی بن ابیطالبه شیعه نداره از کسی واهمه لعن علی عدوک فاطمه
. یداحي الباب اْلْضلع مکسور وداعاً یا علي، مأجور * علي من غسّل الزهره ابگلب مکسور هاللیله من شاهد ضلع مکسور غده ایون عاف تغسیله جلس ینحب علی الزهره وْ جبرائیل ایتچّیله سمع صوت الزچیه ایون وداعاً یا ابوالعیله یبوالأیتام. الجفن مسطور وداعاً یا علي، مأجور * وداعاً یا سکون الروح اودعک والضلع دامي واسولفلک یحیدر عن جنین المات جدامي طحت عالعتبه والمحسن کأنّه ایقبّل اجدامي واحس ابگلبه من ینبض ینادیني متت ضامي یِذکرني. ابعطش عاشور وداعاً یا. علي مأجور * علی الباب انطبع دمي و ترمّد وَي لهیب النار ضلع صدري انکسر ضامي و صرخت ابگوه یا المختار شفت من دم ضلع صدري توضّه اتطهر البسمار بقت حسره ابجمر گلبي اندبنّک یحامي الجار و أنادیک ابگلب مقهور وداعاً یا علي مأجور * طحت و بطیحتي المجرم عصرني بحین زع الباب و آنه الّي همني مو ضلعي المهم لا یوگع الجلباب سطرني ابچف قساوه وحیل اصیح ابهم صرت یا یاب ضحک شفته اعلی وناتي و اصد دمع الحسن سچاب یصدلي و گلبه دمّه یفور وداعاً یا. علي مأجور * اون و ادموعي تتراکع علی خدودي ابدموم العین و زینب تجرع العبره و یمسح دمعي صبع حسین لچن من یمسح ادموع العقیله ابواحد و ستین مِنِ الهجره ابرمال الطف لا ناصر و لا هو مْعین و أخوها ابلا ذنب منحور وداعاً یا علي مأجور * من هو الی یمسح ادموع العقیله و هْیه مسبیه تمشي امکبّله و تنعي و مْن الحیره محنیّه رئوس امگطعه و ایْدي و جثث عالغبره مرمیه زینب من عگب عباس و عگب حسین منسیّه أسیره و بالبلاد اتدور وداعاً یا علي مأجور * خادم خدمةالحسین ع
. السلام علیک یا اباعبدالله (ع) از زبون کفش یه مرثیه خون ... من تو اندازه ای نیستم که بگم ... قدر عزتی رو که داری بدون .... من فقط یه لنگه کفش ساده ام که بودم یه سال ، پای یه روضه خون دم در ، سراغمون میومدن خادما با جمله ی خوش اومدین ... روضه دارا با ادب میومدن منو بر می داشتن از روی زمین یه دفعه نشد که من خاکی باشم بی تفاوت خادما نگام کنن ... یه دفعه نشد که تو اون همه کفش نامرتب باشم و رهام کنن ... واسه روضه دارا حتی واجبه ... احترام کفش یه مرثیه خون اگه کسرشأن روضه نمیشه دو سه خط روضه بخونم براتون: نشده یه بار بگی روضه بودم صاحبه روضه بهم سلام نکرد روضه خون ، کفش تو احترام داره کسی به اربابت احترام نکرد .... یه سلام بدیم به اون آقایی که یه جای بوسه رو‌ پیکرش نداشت کشته بودنش ولی تا دو سه روز کسی از روی زمین برش نداشت دهنش نیزه نخورده بود که خورد کسی یه فکری واسه لبش نکرد نامرتب چیدنش رو بوریا آخرم هیشکی مرتبش نکرد ...
. قربون مظلومیت تو مولا برم، یا امیرالمؤمنین می کرد نگاهی به در سوخته می گفت: گل تاب فشار در و دیوار ندارد ✍ .
. زهرا همان کسی است که بیت محقرش طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش او را خدا برای خودش آفریده است تا این که هر سحر بنشیند برابرش شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست مردی پیمبر است که زهراست دخترش مانند احترام خداوند واجب است حفظ مقام فاطمه حتی به همسرش یک نیمه اش نبوت و نیمش ولایت است حالا علی صداش کنم یا پیمبرش دست توسل همه انبیاء بود بر رشته های چادری صبح محشرش ما بچه های فاطمه ممنون فضه ایم از این که وا نشد پس در پای دخترش مسمار در اگر چه برایش مزاحم است اما مجال نیست که بیرون بیاورش علی اکبر لطیفیان .
. یک نفر آمده در را به لگد می‌کوبد پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد