.
#شب_یازدهم_رمضان
🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب یازدهم
📆 زمان:
👈 پنجشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۳
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #مناجات_و_روضه | غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
🔊 دعای #کمیل l اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ
🔊 دعای #کمیل l وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها
🔊 #روضه / دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
🔊 #زمینه / دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم
🔊 #ذکر_و_نغمه_خوانی / خوش آن که حلقههای سر زلف وا کنی
🔊 #مدح / فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است
.👇👇👇👇
✅ مادر اسلام
🔻 شاعر: محمد علی بیابانی
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو
سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو
تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را
نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را
چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را
به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را
برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود
همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود
الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه
الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت
صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد
وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی
ببین که دست های تازیانه می رود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
#محمدعلی_بیابانی
#حضرت_خديجه عليها سلام
#وفات_حضرت_خدیجه
4_6046298497945177738.mp3
40.52M
#مناجات_با_خدا
غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
رمضان آمده و حال بکا نیست مرا
روزگاری به هوای همه کس بال زدم
پر پرواز به درگاه شما نیست مرا
معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست
لذتی در سحر نافله ها نیست مرا
دست من خالی و هر بار تظاهر کردم
کوله باری بجز از کبر و ریا نیست مرا
چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله
بارالها به گمانم که بنا نیست مرا
به حسین تو قسم قافیه را باخته ام
اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا
روزی امشب ما دست کریم است کریم
در کرمخانه ی او چون و چرا نیست مرا
قسمتم کن سحری گوشه ی بین الحرمین
هوسی جز سفر کرب و بلا نیست مرا
شاعر: #علیرضا_خاکساری✍
#ماه_رمضان 1403
.
4_6046298497945177741.mp3
40.78M
#روضه_حضرت_خدیجه
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو
سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو
تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را
نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را
چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را
به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را
برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود
همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود
الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
#محمدعلی_بیابانی ✍
.
#شب_دوازدهم_رمضان
🔊 #ماه_رمضان
🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب دوازدهم
📆 جمعه ۳ فروردین ماه ۱۴۰۳
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #مناجات_و_روضه | مشتاق دیدارم ولی هجران نصیبم می شود
🔊 دعای #ابوحمزه_ثمالی l إِلٰهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِكَ، وَلَا تَمْكُرْ بِى فِى حِيلَتِكَ
🔊 دعای #ابوحمزه_ثمالی l مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّا
🔊 #روضه / یا علی می گویم و پهلو به پهلو می شوم
🔊 #ذکر اباعبدالله الحسین (ع)
🔊 #شور / گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم
👇👇👇👇👇
4_5952021272853482690.mp3
20.68M
📋 باورم نمیشه که داری میری
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باورم نمیشه که داری میری
بعد از این دیدنت آرزوم میشه
باورم نمیشه تنهام بذاری
دیگه داشتنت داره تموم میشه
مگه ما قرار نبود با هم باشیم
دلم و آواره میکنی چرا؟!
مگه این یادگار فاطمه نیست؟!
پیرهنت رو پاره میکنی چرا؟!
بچههات پشت سرت دلواپسن
کوفه وایساده با نیزه روبهروت
بیا این وصیت مادرمه
بیا لبهام و بذارم رو گلوت
غصهم اینه از تو چیزی نمونه
هر کسی چیزی از اعضات ببره
یه کمی خودت سر و بالا بگیر
پنجش و نذار توو موهات ببره
دست و پا نزن که آروم بگیرم
دست و پا نزن که مُحتضر نشی
خنجر و نیزه و تیر دورت پره
دست و پا نزن که زخمیتر نشی
حالا که دیگه گذشت اما بدون
ته گودال جای مادرت نبود
کاری به طرز بریدن ندارم
خدایی خورجین جای سرت نبود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
#زمینه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرآن فاطمه شد زیر و رو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
بارون سنگ ها از همه سو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه چقدر شلوغه گودال
حسین گیر افتاده، توو وسط این جنجال
کمتر اذیتش کنید، نزدیک سه ساعته توی گوداله
کمتر اذیتش کنید، چشم مادرش خیره سوی گوداله
کمتر اذیتش کنید، این هزار و چندمین زخم شمشیره
کمتر اذیتش کنید این هزار و چندمین صوت تکبیره
*شاعر: #حسین_حاجی
.
.
🔊 #شب_سیزدهم_رمضان
🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب سیزدهم
📆 زمان:
👈 شنبه ۴ فروردین ماه ۱۴۰۳
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
👈 کربلایی قاسمعلی محسنی
🔊 #مناجات_و_روضه | دو دل بودم بیایم یا نیایم سوی مهمانی
🔊 دعای #ابوحمزه_ثمالی l أَنْتَ المُحْسِنُ وَنَحْنُ المُسِيئُونَ
🔊 دعای #ابوحمزه_ثمالی l اَللّهُمَّ اِنّى كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلواةِ بَیْنَ یَدَیْكَ
🔊 #روضه / من در بقیع ناله زدم یا گریستم
🔊 #شور / حسین جان، به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
🔊 #شور / آبروی دو عالم
🔊 #شور / شبه بارونه صورتم خیسه یکی این حال منو بنویسه
🔊 #نغمه_خوانی / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
👇👇👇👇
4_5764907195787384322.mp3
32.81M
دو دل بودم بیایم یا نیایم سوی مهمانی
میان توشه ام چیزی نبود الا پشیمانی
4_5764907195787384325.mp3
27.15M
.
#حضرت_ام_البنین
من در بقیع ناله زدم یا گریستم
باران شدم برای شما تا گریستم
مادر صِدام کردی و شرمنده ات شدم
بودم کنیز و پای تو آقا گریستم
زخمت زیاد بود و تو مادر نداشتی
من هم به جای حضرت زهرا گریستم
دیگر لبم به آب خنک بعدِ تو نخورد
تشنه به یاد خشکیِ لبها گریستم
عباس و بچه های علی نذرِ موی تو
کردم فدای تو همه دنیا گریستم
دستش اگر جدا شده غصّه نخورده ام
از این که تو شدی تک و تنها گریستم
باور نمی کنم به سر او عمود خورد
بر روی نعشِ او شده دعوا؛ گریستم
رأسش به دست حرمله افتاد و کوفه رفت
با بستن سرش سر نی ها گریستم
از شرم معجر، او سر نی بی قرار بود
با گریه های غیرت سقا گریستم
در بیت حزن مادرتان صبح تا غروب
باران شدم برای تو آقا گریستم
شاعر: محسن حنیفی✍
.
4_5764907195787384326.mp3
13.43M
حسین جان
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسهٔ آب گذاشتم
واویلا
حسین جان
تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه
واویلا
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
به صحرا
سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو
واویلا
تا حالا
از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می مردم نمی دیدم اونقدر جسارت
واویلا
بهآتیش کشیدن حرم رویامظلوم
نبودی شکستن سرم رو یامظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
بمیرم
گلوی بریده ت همیشه به یادم می مونه
روی چادر سوخته ی من هنوز رد خونه
واویلا
بمیرم
که تو نیزه خوردی و اون نیزه معلومه داغ بود
خدا میدونه واسم اون بدترین اتفاق بود
واویلا
سرتوکه رونیزه ها رفت یامظلوم
همش چادرم زیرپا رفت یامظلوم
جلو چشم نامحرما من افتادم
پناه غریبیم کجا رفت یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
به لحظهٔ بریدن سرت آه می کشم
برای پاره های پیکرت آه می کشم
به اشک ونالهٔ خواهرت آه می کشم
برای ضجه های مادرت آه می کشم
از گودال صدا میاد ؛ شمر داره کجا میاد
خولی داره واسه چی سمت قتلگاه میاد
.