eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. (ع) ⚫️⚫️ بند1⃣ لالایی بخواب ای قمرم لالایی بخواب گل پسرم از عطش شدی بی رمق و میفهمم آخه یه مادرم ..... مثه یه ماهی داری تلظی میکنی بمیره مادر برات داری رو دستم جون میدی بشم الهی فدات ...... دلخوشم به اینکه عمو بیاره برات آب تا بیاد بامشک پر آب عزیزم تو بخواب لالایی لالایی علی علی جان لالایی ........ بند2⃣ آسمون دیگه نمیباره قلب من شده پرشراره رسیده خبر که این حرم سردار و سقا یی نداره ........ گم شده صدات میون این هلهله ها شیرین زبونم علی تشنگیتو به روم نیار یکی یدونم علی ...... نکش ناخنت رو به روی سینم علی جان تو میری و باید به غم بشینم علی جان لالایی لالایی علی علی جان لالایی ..... بند3⃣ سه شعبه چه کر ده با گلوت عوض شد دیگه زردیه روت سربازه آخرینه بابایی چه مردی شدی مثه عموت ...... تنهام گذاشتی یاری بابات رفتی و ازت ندارم گله ازین به بعد هی میخنده به اشک من حرمله ..... باگریه عزیزم لَبَیک به بابا تو گفتی الهی که مادر از روی نیزه نیفتی لالایی لالایی علی علی جان لالایی 💠💠💠💠💠💠 به قلم : .👇
. 🔘🔘🔘 بند1⃣ رنگی به رخ نداری الهی مادر فدات این قده گریه نکن گرفت علی جوون صدات ..... میدونم که تشنه ی آبی تب داری و خیلی بی تابی لالایی میخونم بخوابی(لالا لالایی)۲ محتضری نایی نداری خدا کنه طاقت بیاری داغ تو به دلم نذاری(لالا لالایی)٢ لای لای علی،لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ امیدم این بود عمو میره وآب میاره ولی برگشته بابا با مشک پاره پاره ..... تشنه ای آروم نمیگیری من ندارم واسه تو شیری داری از تشنگی میمیری (لالا لالایی)۲ پیش چشمای مثل دریام داری جون میدی توی دستام نوگل لب تشنه ی تنهام(لالا لالایی)۲ لای لای علی , لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند3⃣ نداری راه چاره داری میری تو میدون مواظب خودت باش فدات بشم مادرجون ..... میری و من دلنگرونم کاشکی برگردی بپوشونم سفیدی گلوتو جونم. عزیزمادر۲ فدای خشکی لبات شم میری زود برگردی فدات شم نداری منتظر به رات شم عزیز مادر۲ لای لای علی لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند4⃣ کی آخه اینجوری پس أمانتی رو میده؟ تورو برام آوردن باگلوی دریده ..... اونا که ترسو و پلیدن سفیدی گلوتو دیدن سرتو گوش تا گوش بریدن عزیز مادر۲ منو ازبند غم رها کن اصغر من چشماتو وا کن منو یکبار مادر صدا کن. عزیز مادر۲ لای لای علی،لای لای علی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• به قلم: .👇
. علیه السلام 🔘🔘🔘 بند1⃣ ای حاجی کرب و بلایی تو گل باغ مجتبایی مناجات تو دیدنیه مجذوب ذات کبریایی یا (مثه بابات چه خوش صدایی) .... ای یادگار حسن ،برام مثه اکبری داری امروز با حرفات ،دل منو میبری حرف رفتن رو نزن ،ای لشکر بی زره میدونم مثه بابات ،دلیر و جنگ آوری .... قاسمم ،بی قراری نکن تو ،گریه زاری ای گل ،آلاله ی من نه زره ،داری بر تن میری چون ،بابات حسن به جنگه ، لشکر دشمن قاسمم وای قاسمم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ تا ناله ی تو رو شنیدم آه سردی از دل کشیدم مثال یه باز شکاری کنار پیکرت رسیدم .... صدای غربت تو ،پیچیده توی صحرا به روی دستای من ،این قد نزن دست و پا موندم چیجوری تو رو ،ببرمت به خیمه پاشیده از هم شدی ،زیره سمّ مرکبا .... چقد زود ،شدی تو مرد قاسمم ، کشیدی قد نامردا ،دورت میگردن دیگه رو ،به پاییزی نمونده ،ازت چیزی جمل رو ،تلافی کردن قاسمم وای قاسم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• شعرو سبک: .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. دریای غرق عصیان، گوهر نیاز دارد این مرغ پرشکسته، به پر نیاز دارد جرم و خطای من را دیدی و باز گفتی حداقل به صدها، دفتر نیاز دارد شد غیبتی که کردم، منجر به غیبت تو رفتار زشت من به کیفر نیاز دارد محتاج خانه ی تو جز در زدن بلد نیست اینجا گدا به نان نه! به در نیاز دارد آقا شدی بگیری دستان خالیم را آقا وگر نه کِی به نوکر نیاز دارد این طفل گریه کن را، فوراً بخر ضررکن من را برای روضه مادر نیاز دارد جز آه، در بساطم چیزی ندارم اصلاً سینه همین گهر را محشر نیاز دارد حاجت زیاد دارم، اما مُهم حسین است نوکر همیشه حال مضطر نیاز دارد قاسم غم حسن را، احلی من العسل کرد با خویش گفت عمویم لشکر نیاز دارد جای زره کفن داشت، جای کلاه، عمامه هم شکل مجتبی شد، منبر نیاز دارد او را زدند اما، در تیررسْ حسن بود در زیر نعل تازه سنگر نیاز دارد او کاکل خودش را در دست دشمنش داد تا که نبیند عمه، معجر نیاز دارد عج ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مهر تو بجز سینه ی ما جا شدنی نیست سنگینی هجران تو حاشا شدنی نیست طفلی که بزرگی بغلش کرده بزرگ است هر قطره ی ناچیز که دریا شدنی نیست بگذار که با طعنه بخندند به اشکم رسوای غم عشق تو رسوا شدنی نیست حاجات مرا دور بریزید همینجا وقتی گره ی کرببلا وا شدنی نیست در روضه نشستن، همه ی زندگی ماست هرکس که دلش سنگ شد احیا شدنی نیست من مَحرم زهرا شدم از بعد مُحرّم این از کرمش بوده وَ اِلاّ ... شدنی نیست چون بین شریعه جگر آل علی سوخت بر گریه کنان آب، گوارا شدنی نیست جانم بفدای لب خشکیده ی اکبر! رفع عطشش جز لب بابا، شدنی نیست چه دیده که بالاسرش ارباب زمین خورد آیینه ی صد تکه تماشا شدنی نیست پهلوی علی را نوک سرنیزه دریده این زخم جگر خورده، مداوا شدنی نیست عمه وسط لشکریان بود، وگر نه بر زانوی بابا رمق پا شدنی نیست عج ✍ .
. فکر خودت را کردی و فکر مرا نه گفتی اذان ظهر را مغرب عشا نه یک در میان تو یکصد و ده جلوه داری عضوی جدا شد از تنت، عضوی جدا نه در کوچه گیر افتاده بودی مثل مادر من دیده ام این کوچه را... در کربلا نه اصغرتر از اصغر شدی خوش قد و بالا! در معجری جا می شوی... روی عبا نه بوسه زدم هرجا که پیدا بوده جسمت اما به عمق این شکاف نیزه ها نه یکبار دیگر پیش پایم پاشو بابا دور و برت قصاب دیدم، دست و پا نه مثل تو من هم رو به قبله هستم اما با استخوانهای شکسته جابجا نه ای کاش میخوردی زمین از روی مرکب اما لگد از چکمه هاشان بی هوا نه زانوکشان صورت به صورت میگذارم روی دو چشم و پلک زخم تو دوا نه از این دو تا انگشت، کاری بر نیامد در آمد از حلق تو خون لخته، صدا نه دشمن به حال زارمان باید بخندد! حالا که عمه آمده میدان چرا نه؟ ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خورشید من که صبحدم بالا می آیی بی طاقتم! امروز یا فردا می آیی؟ هر جا نشستی بین روضه یاد ما باش هر جا نیایی، روضه ی سقا می آیی از اول ماه عزا چشم انتظارم چون مطمئنم روز تاسوعا می آیی امروز آقاجان شما بر عکس عباس صد بار رفتی علقمه ... اما می آیی از داغ مشک پاره پاره غصه خوردی با تشنگی از بین خیمه ها می آیی محض تسلای دل ام البنینش امروز را با مادرت زهرا می آیی ارباب او فرمود که ای ماه تشنه... خوشحال بودم دیدم از دریا می آیی دستت قلم شد در قنوتی که گرفتی با فرق خون از کوفه ی مولا می آیی جای مژه چشمت پُر از تیر است اما به چشم تارم باز هم زیبا می آیی برخیز علمدارم علی در خیمه غش کرد به مادرش گفتم همین حالا می آیی باشد نیا ... وقتی که زینب معجرش رفت بر نی کنار زینب کبرا می آیی ... عج ✍ .
. عباس که ترس از غضب شیر نمیکرد تکیه به دم و قبضه ی شمشیر نمیکرد آن گاه که با مشک پُر از علقمه برگشت ای کاش می آمد به حرم، دیر نمیکرد تنها به صف لشکر دشمن زد و جنگید در او رجز حرمله تأثیر نمیکرد هرچند که دستان ابالفضل قلم شد دندان به دهان داشت و توفیر نمیکرد قولش سر جا بود که با سر به زمین خورد فکری بجز آن کودک بی شیر نمیکرد چیزی بجز آن تیر که میخورد به مشکش او را وسط معرکه تحقیر نمیکرد بالاسر عباس، حسین آمد و خم شد او را که غم و داغ جوان پیر نمیکرد... آن صورت پاشیده ز هم پیش حسینش آنقدر ادب داشت که تغییر نمیکرد اصلاً چه تلاشی! همه ی سر متلاشی است با فرق شکسته روی نی گیر نمیکرد عباس اگر بود کسی خواهرشان را همچون اسرا در غل و زنجیر نمیکرد ✍ .
. فکر و ذکرم وسط خوف و رجا ریخت بهم دل بی تاب من از «ادراک اخا» ریخت بهم سعی کن پا نشوی پیش دو زانوی خَمَم بعد سعی ات، همه ی سعی و صفا ریخت بهم علقمه گرچه شده کوفه و تو مثل علی از مدینه چه خبر؟ ... کرببلا ریخت بهم زائر دستِ قلم، دستِ شکسته شده است چه سرت آمده که مادر ما ریخت بهم زخم پهلوی تو پیداست که یادم نرود پهلوی فاطمه با ضربه ی پا ریخت بهم تیر خوردی ولی آتش به نوک تیر نخورد مادرم را نوک آن میخ جفا ریخت بهم پرچمت مثل همان چادر خاکی شده است خاطرات حسن و کوچه مرا ریخت بهم آب مهریه ی زهرا و حرم تشنه ی آب ریخت مشکت همه جا و همه جا ریخت بهم قول دادی به رباب ... آب برایش ببری اصغرش را تب و گرمای هوا ریخت بهم خبر غارت تو زود رسیده به حرم خواهرم را گذر از شام بلا ریخت بهم ✍ ‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هر جا توسل به حضرت فاطمه شد پیروز شدیم «یا مَوْلاتى یا فاطِمَهُ أَغیثینى» ۱۴ مرتبه 💠 این ساعات انتخابات این ذکر رو زیاد بر زبان جاری کنیم: 🔰اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‌🔰 خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکنه بر ما مسلط نکن.. .
. نمانده فرصت آن دلبری ها خداحافظ برادر خواهری ها! گرفتارم نکن مشکل گشایم! حلالم کن مرا این آخری ها اگر باید امام خیمه باشم کن آرامم تو با پیغمبری ها مرو دق میکنم! من را بغل کن بجای زحمت آن مادری ها در و میخ و لگد یادت که مانده! پریشانم از این یادآوری ها لباس کهنه ای مادر فرستاد مواظب باش! دارد مشتری ها کمی از تشنگی ات گفته بودی نگفته بودی از غارتگری ها برای زینب انگشتت مهم است برای ساربان انگشتری ها خیالت جمع، قبل از رفتن تو گره خورده تمام روسری ها خودت رخت اسارت بر تنم کن گذشت آن روزها، آن سروری ها مصیبت میشود با شمر و خولی تحمل کردن دربدری ها ✍ .
. دلبر گیسو پریشانم! پریشانم مکن زیر حجم سنگباران، بوسه بارانم مکن چشم تارم خیمه زد بر گودی زیر گلوت در میان خیمه و گودال، حیرانم مکن غیرتی های حرم رفتند، تو ماندی فقط جان زهرا مادرت، درگیر بحرانم مکن از قفا دیدم ترا، پشت سرت خوردم زمین شمر خنجر می کشد، برگرد! ویرانم مکن من اسیر آن لباس پاره ام از صبح زود با لباس پاره همراه اسیرانم مکن معجرم را سفت بستم، پس تو دلواپس مباش از روی نی آمدن با خود، پشیمانم مکن ✍ .
. ۱۴۰۳ أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء... هنگام عزاست ای خدا روضه خوان عالَم کجاست هنگام عزاست چرا صاحب ِ خیمه از ما جداست ماه غم رسید بین روضه، قامت مهدی خمید ماه غم رسید چرا صاحب الزّمان مونده طرید توی روضه ها با قلبی صبور میخونیم دعا برای ظهور بین گریه ها با اشک دو عین فرج رو میخوایم به حقّ حسین أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء... 🌸 رحمی کن خدا ما نداریم چاره بین فتنه ها رحمی کن خدا بی پناهیم در بین این دشمنا درده بی حساب تا نیاد مهدی زندگیه عذاب درده بی حساب کن دعای ظهورش رو مستجاب أین المنتقم بر لب زمزمه ست ذکر العجل یابن فاطمه ست بین گریه ها با اشک دو عین فرج رو میخوایم به حقّ حسین أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء... 🌸 رحمی کن خدا شده مولای ما آواره چرا رحمی کن خدا عمر او بگذشته با صبر و رضا نور چشم ما عمریه خون گریه میکنه چرا نور چشم ما روزو شب تنهایی میگیره عزا عمری مضطره بین کوه و دشت هیچ کس دنبال آقامون نگشت بین گریه ها با اشک دو عین فرج رو میخوایم به حقّ حسین أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. ۱۰۷۴ یابن الحسن ای یوسف زهرا کجایی مدینه ای یاکه نجف یا کربلایی بیا که من مردم از این درد جدایی نوای من یا صاحب الزمان دعای من یا صاحب الزمان ندای من یا صاحب الزمان آه کی میشه ببینمت آقاجان میسوزم من از فراق و هجران **** برای ما روضه بخون عزیز زهرا بگو ز جسم غرقِ خون عزیز زهرا بگو ز موی پریشون عزیز زهرا کاشکی یه بار ای هستیِ خدا ناحیه رو بشنوم از شما کاش بمیرم از غم کربلا آه والشمرُ جالسٌ علیٰ صدره خاکی شد مویی که شب قدره **** 👇 ............ ۱۰۷۵ محرم اومدو غمی عظما بپا شد مادر ما فاطمه باز صاحب عزا شد پیرهن جدم پرچم عرش خدا شد یابن شبیب دل غرقِ در غمه عمه‌ی ما اسیر ماتمه چندروز دیگه دورش نامحرمه آه به رسم و شیوه‌ی جاهلیّت کشتن جد مارو توو سه ساعت **** ............... ۱۰۷۶ پشیمونم چجور بگم میا به کوفه نزدیک میشی قدم قدم میا به کوفه شرمنده‌ی روی توام میا به کوفه مسلم آقا جونش فدای تو دلواپسم فقط برای تو کاش نریزه به هم رگای تو آه می‌سوزم برا لب خشکیدت می‌گریم برا تن پاشیدت **** وصیته مسلمت اینه از روی دار برگردو دختراتو تو مدینه بگذار یا لااقل بیا زیاد پوشیه بردار برگرد آقا وگرنه دیر میشه توو این سفر رقیه پیر میشه خواهرته اینجا اسیر میشه آه ناموست بزم جسارت میره می‌بینی معجرا غارت میره **** ................. ۱۰۷۷ بوی جدای می‌آد از اینجا حسین جان به قتلگاهت اومدی شدم پریشان چیکار کنم اگه تنت بمونه عریان روباه برا طفل تو شیر میشه دخترت از غصه ها پیر میشه بی تو دیگه زینب اسیر میشه آه من و تو از کودکی هم دردیم بیا با هم مدینه برگردیم **** خیمه زدی و دل من به پیچ و تابه دلشوره‌ی من واسه‌ی طفل ربابه شیش ماهه جون بده اگه برام عذابه خیمه بزن توو دل خواهرت اونجا نمیان روی پیکرت خنجری نیست اونجا رو حنجرت آه موهات توو پنجه‌ی شمر می‌مونه قصد داره رو خاک برت گردونه **** ............... ۱۰۷۸ یه سر زتو برگشته اما کمه بابا رگای خونینت چقد درهمه بابا یه وقتی اومدی که خوابن همه بابا بر روی نیزه بردنت چجور سر نمی‌رفته زدنت به زور مهمون شدی چرا توی تنور آه چشمای من به چش تو دوخته‌ست نصف صورتت چرا که سوخته‌ست **** شبای بی کسی یه روزی سر می‌آدش دندونم افتاده ولی باز درمیادش عمه همش به من می‌گفت پدر می‌آدش گفت که میای اما نه بی بدن گفت که میای سر میزنی به من حالا با من یه ذره حرف بزن آه دستامو روی گوشام میذارم شرمنده که گوشواره ندارم **** .............. ۱۰۷۹ بذار برن بشن فدای علی اصغر بذار برن تا که نبینن بین لشگر یه عده میرن سراغ خلخال و معجر میدم قسم تو رو به مادرم تا که باشن دو گل پرپرم رو نیزه ها سایه بون حرم آه نبینن تو قتلگاه افتادی نبینن زیر لگد جون دادی **** بیار بالا سرت رو ای غریب مادر دو تا شهید من فدای تو برادر خجالت از خواهر نکش عزیز خواهر سر تا به پا شدی دچار درد ممنون که آوردیشون از نبرد تو تنشون که نیزه گیر نکرد آه رو دستت بر نمی‌گشتن ای‌کاش جسمشون عبا نمی‌خواست داداش **** ........ ۱۰۸۰ با دیدن وضع تنت شدم پریشان خون رفته از تنت چقد ای شاه عطشان من اومدم یه کم نفس بگیر عموجان هر کی رسید یه زخم به تو زده تیراشونو به سینه جا نده از کمرت نیزه دراومده آه باورکن که دل نداره عمه که تیرا رو در بیاره عمه **** از خیمه اومدم عمو جان در بر تو خاکم به سر خاکی شده چرا سر تو سپر کنم دستم رو واسه پیکر تو دستای من آویزونه به مو این نفسای آخره عمو قاتل که اومده روبرو حرمله گلومو از هم پاشید به دست و پا زدنم می‌خندید **** ............. ۱۰۸۱ یکی اومد چنگ زدو موهاتو کشیده تو جون دادی و عمه زینبت خمیده امانت حسن زیر پا قد کشیده حالا چجور بگیرمت بغل می‌زدنت با کینه‌ی جمل بر روی نی میری تو ماه عسل آه تا که تیر باران شدی دامادم به یاد بابات حسن افتادم **** می‌ریزه اشک چشم من شبیه خونت شدی پریشون و عمو شد پریشونت صدای استخوون میاد از هر تکونت روی تنت برو بیا شده خون رو موهات مثه حنا شده بند بند جسمت نخ نما شده آه یه لشگر از روی سینه‌ت رد شد شرمنده که پیکرت لگد شد **** ............ .👇