eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها اقتداره علیمو.. افتخاره علیمو.. اُسکُتوا..که بانفسم ذوالفقاره علیمو.. من زینبم...این صدایِ حیدره.. من زینبم.. دخترِ شیره خدا.. من زینبم..خطبه هام زهراییه.. من زینبم..فاتحِ شامه بلا.. کوفه و شامو..میکنم ویرونه دشمن ما هم..تا ابد ملعونه.. راه من حقه..پس بدونید مردم نام زینب رو..قله ها می مونه یا عقیلة العرب...زينب زينب زينب.. کوهِ عزم و شَرفمو.. فتحِ کوفه س هدفمو.. نورِ چشمِ حسنمو.. دُختِ شاهِ نجفمو.. من زینبم...از تبارِ فاطمه.. من زینبم...معرکه گردانمو.. من زینبم... شِبه شاهِ علقمه.. من زینبم..یک تنه توفانمو.. ابن مرجانه.. میشود سرگردان از تشر هایم..شد تن او لرزان.. با نگاه خود.. مثل شیرِ خیبر کاخِ دشمن را..میکنم من ویران یا عقیلة العرب...زينب زينب زينب.. اومده شیرِ عربی دَستِشه پرچمِ نبی داره میخونه رَجزو.. بَه چه‌نام و چه‌نَسبی من حیدرم..دستمه دستِ خدا من حیدرم..کعبه زایشگاهمه من حیدرم..پادشاهِ عالمو.. من حیدرم..غزوه تفریگاهمه هر کسی اومد..به مصافم فهمید چرخشه تیغه..ذوالفقار و تا دید.. هی عقب رفت و..داد و فریاد میزد اسداللهه.. از تو راهش دَرید.. یا امیرالمومنین...حیدر حیدر حیدر.. .👇
. جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان دادند در خرابه‌ی بی‌سقف، جایشان آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند از نینوا به عرش برین شد، نوایشان کردند نرم، سینه‌ی جمعی که روز و شب زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان جمعی که بود پنجه‌ی ایشان، گره‌گشای بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان آن فرقه‌ای که واسطه‌ی رزق عالمند دادند نان به رسم تصدّق، برایشان «جودی»، به روزگار زند خیمه‌ی شهی از آن دمی که گشت گدای گدایشان .
. بند اول: بازم میباره از چشمام بارون باشم یک شب جمعه ای مهمون تویی حضرت شاه و من رعیت تموم زندگیم به تو مدیون مدیون توام ای شاه کرم امسالو بذارم اقا بیام بامادرم بین الحرمین از باب نجات یک سلام ویژه به تو ای آب حیات دل مست تو در تاب و تبه افتخارشه غلام بی بی زینبه مجنون شبم رویای حرم کاش فدا بشه براتو آقاجون سرم اربابم حسین... ---------- بند دوم: زیارتت واسم شده رویا با رویاتم میرم عرش اعلا میدونم اگ نوکر بمونم دعام میکنه حضرت زهرا راه تو حسین بهترین صراط کل عالمی فدای یک نیم نگات یابن فاطمه شاه عرفات کربلا و هیاتت سفینه نجات من خار توام ای نور دوعین دل عجین شده با روضه های تو حسین با نفرینتم حرم میکنی من بدم ولی تویی که درم میکنی اربابم حسین.. ---------- بند سوم: دوباره چشمامون مثل دریاس تو روضه میشیم غرق در احساس میبینم وقتی علم رو میگم رحم الله عمی العباس یابن مرتضى حضرت ادب مرد رزم و نور ماه و سلطان عرب سردار حسین ذکر تو شفا تو مرادی و مریدتن ارمنیا ای خدای عشق معدن سخا تو نهایت غیرت و عفت وحیا بی تابه دلم واسه حرمت اوج عزته بودن زیر علمت اربابم حسین... ---------------
‍ . توسّل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آمد به مَحضَرَت،این عاصیِ حقیر با کوهی از گناه،محزون و سر به زیر گنجینه کرم،محبوب بی نظیر دل بر غمت اسیر،تو شاه و من فقیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... یادِ غَمِ تو جُز،جاهم نمیدهد غیر از شَراره بر آهم‌ نمیدهد جُز تو کسی مرا،راهم ‌نمیدهد بر ذرّه هم بتاب،ای کوکبِ مُنیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ای عَبدِ صالحِ،مَعبودِ عالَمین دِلگرمیِ حرم،ای نور هر دو عین گشتی به راه دین،قربانیِ حسین جانت شده فدا،با ضَربِ تیغ و تیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... نورِ تو مَکّی و،عطرت مدینه ای ای روشنای دل،تو سوز سینه ای شرمنده از رباب،هَم از سکینه ای وَز این خِجالَتت بودی تو ناگُزیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ای بر لَبِ همه،نامِ تو زَمزَمه نامِ تو را بَرَد با گریه فاطمه سَقّای تشنه لَب،گشتی به عَلقمه با ضَربَتِ عَمود،از مَرکَبَت به زیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ✍ .
. السلام علیک یا سید الساجدین هستی و وجود خود به جانان دادی در اوج دعا تو درس عرفان دادی هم زینت جمع عابدان بودی و هم از غم ‌ماه عاشقان جان دادی ✍ .
. علیه‌السلام بند اول گریه، گریه، گریه...، کارت بوده سی‌سال از بس گریه کردی، آخر رفتی از حال با یاد سری که، رفته بود رو نیزه با یاد تنی که، مونده بود تو گودال۲ هرجا دیدی آب، گریه کردی با یاد رباب، گریه کردی تو هر خلوتی، روضه خوندی از بزم شراب، گریه کردی۲ «به‌ما تنها اهانت‌می‌شد، ای کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! دریغا! کشتن یک طفل با تیر سه‌پر در جنگ دل سنگ و مرام ننگ می‌خواهد مهارت نه!»۲ با گریه می‌گفتی، از جون‌ودل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند دوم دنیا باخبر شد، از آزار کوفه بد شد تا همیشه، حال زار کوفه مردم گریه‌کردن، پای منبر تو وقتی روضه خوندی، تو بازار کوفه۲ با بغض گلوت، گریه کردی خوندی از عموت، گریه کردی توی هر نماز، روضه خوندی توی هر قنوت، گریه کردی۲ «اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به آتش می‌سپردم خیمه را اما به غارت نه»۲ داغ تو توی هر دل، شد مشتعل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند سوم با این که به سختی، رفته بر تو ایام زیر دِین حرفات، مونده دین اسلام هرکس که دلیل، اشکاتو می‌پرسید با گریه می‌گفتی؛ الشام، الشام، الشام! روز وشب مدام، گریه کردی با یاد امام، گریه کردی با هر روضه که، یادت اومد از بازار شام، گریه‌کردی۲ «به دیدار کریم‌بن کریمی رفت در گودال نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت نه به‌سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد اما با بشارت نه!»۲ داغت شده عجین با، هر آب‌وگِل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ ✍ ➖➖➖ 👇
. 📝شورحضرت‌عبـاس‌علیه‌السـلام 🏴محرم الحرام ۱۴۰۳ 📝بند اول ای‌ کس‌و‌کار‌ اباعبدالله‌ ابـالفضل ای‌ عـلمدار‌ اباعبدالله ،‌ابـالفضل نگران‌‌ اهل‌‌خیمه‌ ها نمیشه‌‌قطعاً تا تـورو‌داره‌‌اباعبدالله ،‌ ابـالفضل عموی‌‌ زیبای‌ رقیه تمـوم‌ دنیای‌ رقیه‌ حقیقتاً ذخر‌ الحسینی پنـاه‌ بـابـای‌ رقیه ماه‌زمینی تو‌سفره‌دار‌،سفره‌‌ی‌ام‌البنینی ابالفضل‌ابالفضل زیباترینی آقا‌کفیل‌زینب‌محمل‌نشینی ابالفضل‌ابالفضل 📝بند دوم صاحب‌دستای‌گره‌گشا،ابالفضل قوت بازوی علم کشا، ابالفضل اگه از همه بریدی چاره نداری زیر‌لب‌زمزمه‌کن‌ بگو یا ابالفضل عاشقم و بی تقصیرم تو دستای تو تقدیرم به قلبم افتاده آخر که تو روضه‌ت میمیرم تو‌بینظیری پدرت‌شیرخدا‌هستُ‌توبچه‌شیری ابالفضل‌ابالفضل خیلی‌دلیری انتـقام‌‌سیــلی‌‌مـادر‌،رو‌میگیـری ابالفضل‌ابالفضل ✏️شعر و سبک : امین‌فطری‌(قزوین) یوسف‌کیانی(اصفهان) .👇
. 📋 تو رو رها کردیم و رفتیم و دنیا رو گشتیم کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو رها کردیم و رفتیم و دنیا رو گشتیم شفا در خونه‌ت بود دنبالش هرجا رو گشتیم تازه فهمیدیم فریادرس تویی و بس تازه فهمیدیم هرچی هست تویی و بس تازه فهمیدیم درمون توو نگاهته تازه فهمیدیم عالم در پناهته عشق ما حسین، حَسْبُنَا حسین اربعین ما رو برگردن کربلا حسین «سَیِّدی حسین، سَیِّدی حسین» دلی که توو این دنیا حیرونه آقا همیشه به خدا به جز روضه‌ت هیچ جایی آروم نمیشه تازه فهمیدیم جز تو تکیه‌گاهی نیست تازه فهمیدیم غیر از تو پناهی نیست تازه فهمیدیم این روضه زیارته تازه فهمیدیم خوشبختی توو هیئته من از این عَلَم، دل نمی‌کَنَم خیلی بی‌قرارم آقا واسه‌ی حرم «سَیِّدی حسین، سَیِّدی حسین» زندگی بی عشقت وَاللهِ زندونه آقا حالا نوکرت بیشتر قَدرِت رو می‌دونه آقا تازه فهمیدیم دنیامون بی‌تو غمه تازه فهمیدیم آرامش توو حَرمه تازه فهمیدیم حال ما با تو خوشه تازه فهمیدیم دوری ما رو می‌کُشه اسم تو دَواء، ذکر تو شِفاء لَک زده دل من واسه چای موکبا من از این عَلَم، دل نمی‌کَنَم خیلی بی‌قرارم آقا واسه‌ی حرم « سیدی حسین، سیدی حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ "تازه فهمیدیم فریادرس تویی و بس" ✍ ؛ محمدرضا رضایی؛ یوسف زندیه .👇
. علیه السلام بند1⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای کربلا جلوی چشمامه،طلوع خورشیدِ روی نیزه ها خیمه های سوخته، نمیره یه لحظه از خاطر من به اسارت رفتن، همه اهل بیت و ناموس خدا یادمه رقیّه رو، با تازیونه میزدن بی هوا بدونِ هیچ، عذر و بهونه میزدن نمیذاشتن راه بره، آبله های کَفِ پاش میدیدن راه نمیاد، هِی جا میمونه میزدن سی و چهار سال، جلو چشمای منه قَدِّ کَمونی سی و چهار سال، جلو چشمای منه گوشای خونی بند2⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای توی راه جلوی چشمامه، از روی نیزه میفتاد سَرِ ماه دستای عمّه م رو، بسته بودن با طناب میکشیدن مونده بود سرگردون، بین نامحرما بی یار و پناه عمو عبّاسم ما رو، از بالای نیزه میدید همه ی جسارتو، اهانتا رو می شنید اینو حس میکردم،وقتی که ما رو میزدن أشکِ غیرت بی‌صدا، از ابر چشماش میچکید سی و چهار سال،میگذره بازم چشام چشمه ی خونه سی و چهار سال،مرهم زخم دلم اشک روونه بند3⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای شهر شام جلوی چشمامه، پشت دروازه و داد و ازدحام میپیچه تو گوشم،صدای رقیّه که دائم میگفت نزنین نامردا، نزنین بسّه خودم دارم میام هر نفس غصه هایی، که روز و شب یادم میاد بیشتر از همه یه غم، اذیّتم کرده زیاد اونجایی که جلویِ، چشمِ یه عدّه بی حیا عمه زینبم اومد، تو مجلس إبن زیاد سی و چهار سال، خواب میبینم روضه ی تشت طلا رو سی و چهار سال، خواب میبینم ضربه های بی هوا رو شعر و سبک: انجمن تکیه نوکری مشهد .👇
. علیه السلام بند1⃣ روزای من غصه، همه شبام گریه مجروحم از ماتم، مرهم برام گریه گرسنه و تشنه، کشتن امامم رو شده سر سفره، آب و غذام گریه کبوترای حرم رو یادم نرفته پرپر زدن توی خیمه بی آب و دونه دیگه بعد از شام و کوفه هیچ‌وقت نذاشتم یتیمی تو غصه‌ی نون شب بمونه عمریه هر شب میگم زیر لب از داغ این غم خَلِّصنی یا رب امون از این غم بند2⃣ توی گلوم مونده، بغضی که سنگینه گرچه ندیدم که، عمه چی می‌بینه ولی شنیدم که، همش صدا می‌زد جای نشستن نیست، رو تن آئینه می‌دیدم وقتی میرفت خورشید سمت مغرب با اشکای عمه خون از ابرا می‌بارید می‌زد فریاد وامحمدا واحسینا با این ناله‌ طاق عرش اعلی می‌لرزید سر که جدا شد سر و صدا شد میون خیمه محشر به پا شد امون از این غم بند3⃣ نمیره از یادم، مصیبتای شام از کربلا بدتر، کرب و بلای شام تو کوچه و بازار، زخم زبون خوردم چه تلخ و سنگین بود، حال و هوای شام دلیل این گریه‌ها اون بزم شرابه دیدم دوباره نزول "والشمس" و اونجا زد بی‌حیا خیزران به آیات قرآن اون لحظه گفتم "کَفی بالله شهیدا" دلم کباب شد از غصه آب شد تا خواهر من کنیز خطاب شد امون از این غم شعر و سبک: ✍ انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. علیه السلام ‌ بند1⃣ علی نامش مشی و مرامش مشی و مرام حیدر کرار علی عزمش شیوه ی رزمش شیوه ی رزم حیدر کرار حریف صلابتش نمیشه کسی وقارش ارثیه ی اجدادیه می جنگه با دشمنای دین خدا با تیغ صحیفه ی سجادیه ذکر رفع هر مشکلی علی بن حسین بن علی بند2⃣ علی دینش دین و آئینش دین و آئین حیدر کرار علی حلمش حکمت و علمش حکمت و علم حیدر کرار برای رسوندن صدای خدا به گوش تمامی اهل زمین تو خونش حتی از اون غلام سیاه می سازه مبلغ احکام دین تسبیحات هر سائلی علی بن حسین بن علی بند3⃣ علی ذاتش کل صفاتش کل صفات حیدر کرار علی رازش حال نمازش حال نماز حیدر کرار ایشالا یه روز شبیه شاه نجف می سازیم تو حرمش ایوون طلا میشینیم تو صحن با صفای بقیع میگیم از فضائل شیر خدا جا داره توی هر دلی علی بن حسین بن علی شعر و سبک: ✍ انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. سلام الله علیها داغ پیغمبر حق بدیدم پشت در اه مادر شنیدم فرق بشکسته ی مرتضی را با دو چشمان خود من بدیدم پاره های دل مجتبی را غصه و درد بی منتها را گریه های حسن بعد مادر شکوه هایش از آن کوچه و در غصه ها با خون دل ها خورده ام من در زمانه رنج بسیار برده ام من زینبم من زینبم من زینبم من 2 داغ هجده عزیزم بدیدم العطش های طفلان شنیدم کربلا در پی شاه بی سر روی خار بیابان دویدم استخوان های سینه بدیدم اه و ناله ز مادر شنیدم پاره های تنه پاره ی را تکه تکه خودم جمع نمودم وای از این قلب هزینم من غریبم خواهم از حق تا حسینم را ببینم زینبم من زینبم من زینبم من2 ساقی و مشک خوشکیده اش را آن لبان ترک خورده اش را فرق بشکافته و چشم خونش قد رعنای پاشیده اش را این همه را به عینه بدیدم گفتنه یا اخایش را شنیدم بهر او شد هراسان حسینم انکسر ظهریش را شنیدم گریه های کودکان را من شنیدم بی کسیه شاه دین را من بدیدم زینبم من زینبم من زینبم من2 کوفه و شام غم را بدیدم زخم زبان و طعنه شنیدم بعد عباس علمدار لشکر دست بسته چه رنج ها کشیدم شام و بزم شراب عیش و نوشش طفل سه سالو درد گوشش طعنه بر سکینه زد حرامی دخترت را حسین کرد نشانی طاقت از کف داده بودم ای حسین جان نور عینم تارو پودم ای حسین جان زینبم من زینبم من زینبم من2 ✍ 👇