eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه عبد گمراهم و از راه خطا می‌ترسم رو نگردان ز من اصلا به خدا می‌ترسم نکند رو بزنم باز محلـم ندهی نکند من بشوم حبسِ دعا، می‌ترسم علنی پیش نگاه تو گنه‌ها کردم رفته از این دل آلوده حیا می‌ترسم شب قدر است به من قول بده رحم کنی بیشتر از همه از روز جزا می‎ترسم به زمین مانده کلام شهدا ای مردم به زمین مانده کلام شهدا می‎ترسم وای اگر از علی و فاطمه دورم سازند دور باشم من از این خوان عطا می‎ترسم ای رضا جان به بزرگی تو دلخوش کردم در شب اول قبرم تو بیا می‎ترسم نروم پیش حسین بن علی می‌میرم زنده باشم نروم کرب وبلا می‌ترسم گفت زینب که پدر از سر شب بیداری نرو امشب سوی مسجد به خدا می‎ترسم : هر کس دعـایی میکند من هـم فقط یـک حـرف دارم، بارالها این با ذکر دم بگیرم پـای پیـاده از تـا را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ایام ضربت خوردن علیه السلام را محضر امام زمان (عج) و شما شیعیان تسلیت عرض میکنیم. .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه آغوش بگشا بنده ات آمد دوباره مهمان سر افکنده ات آمد دوباره درمانده ای که از کسی خیری ندیده آنکه برایت دردسر دارد رسیده شیطان چه ماهر بود در راهم کمین زد آخر به هر نحوی شده من را زمین زد دور تو را با بی حیایی خط کشیدم از نارفیقانم ولـی منت کشیدم جایی که رفتم بدترین آدم نرفته گرچه تو یادت رفته من یادم رفته یک عمر کج رفتم بزن اصلا غضب کن اما مرا مخفی از این مردم ادب کن سرپیچی از تو کردم وتیرم خطا رفت حالا شدم بی آبرو عفوت کجا رفت ناخواسته از این که با تو در ستیزم خیلی خجالت میکشم خیلی، عزیزم این کوله بارم نیست کوه اشتباه است از بس که بخشیدی مرا رویم سیاه است جای سیاهی را عوض کن با سپیدی بگذر ز جرم من شتر دیدی ندیدی جرات ندارد هیچکس بر من بخندد حیدر مرا هم میخرد، هم می پسندد حب علی را دارم از بنیان و ریشه زهـرا برایم مـادری کرده همیشه تقدیر من را کاشکی زهرا بخواهد یک کـربلا بهر من رسوا بخواهد اصلا ثواب هر شب قدرم حسین است وحشت ندارم راحت قبرم حسین است آنان که از چاه علـی سیراب خوردن ارباب را لب تشنه در گودال بردن : از شـرم گـناه خسته حـالـی دارم پر سـوخته ام شکسته بالی دارم پُرسی تو اگر ز من، چه داری گویم چیزی که ندارم، دست خالی دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه گریه های شب جمعه چه خریدن دارد نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه سر بازار شمـا زجـر کشیدن دارد دل من لک زده تا اسم مرا بنویسند به سر بام حرم میل پریدن دارد رخ یوسف اگرم هرچه که زیباست ولی چهره نه ٰنام شما دست بریدن دارد من شفا یافته ی دست شما بودم وبس شکر باذکر حسین قلب تپیدن دارد همه زوار تو بی دل شده بر میگردند که نیازی دلشان  بر تو شدیدا دارد هر کجا مینگرم عکس حرم میبینم این در خانه ی عشق است دویدن دارد دم محشر که حسین بن علی وارد شد حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد بدنی بی سرو پر زخم فدایش جانها کمر آنجا به خدا جای خمیدن دارد الکی نیست که زینب سر خود میشکند دیدن روی شما سینه دریدن دارد : مهمانِ ڪـربلا شده بانویِ بی نشـــان ای روضه خوان بیاکمی ازعطش بخوان شبهایِ جمعه روبه حرم ڪن فقط بگو از آب هم مضایقه ڪردند ڪــوفیان صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند : با جَذْبه تر از روی تو ارباب ندیدم بی تاب تر از این دل بی تاب ندیدم من خواب حرم دیدم و از خواب پریدم ولله که شیرین تر از این خواب، ندیدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه ز هجر پیر جماران به غم گرفتاریم ز درد دوری او ناله ها ز دل داریم به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب مرید ساقی عشقیم مست دلداریم تمام عزت ایران تصدق سر اوست ز اقتدار خمینی ست آبرو داریم هنوز هم به خدا سر در حسینیه ها میان قاب وفا عکس یار بگذاریم میان ما همه عهدیست تا ابد باقی که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم به جان فاطمه سوگند تا قیامت هم ز حب آل علی دست بر نمی داریم برای حفظ ولایت شهید باید شد که همچنان شهدا بی قرار دیداریم کلام سید علی بر زمین نخواهد نماند که در رکاب علی از تبار عماریم الا سقیفه تباران شعار ما این است برای یاری رهبر همیشه بیداریم به خاک چادر زهرا قسم که ما شیعه شهید آن در و دیوار و خون مسماریم خبر ز صلح حسن نیست حرف کرب و بلاست که ما بلای زمان را به جان خریداریم : آشنائی من و مکتبتان ساده نبود همه این ها اثر حکمت روح الله است "سالها گریه به تو جرم تلقی میشد روضه ی هرشب ما برکت روح الله است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه شبهای جمعه بوی مناجات می رسد از یک حرم به عرش کرامات می رسد شبهای جمعه رایحه بوی سیب عشق از سمت و سوی قبله حاجات می رسد از برکت حسین حسین است و خیر اشک بر ما اگر که اینهمه خیرات می رسد شبهای جمعه قلب من از سینه می پرد بی اختیار درب امانات می رسد شبهای جمعه سینه زنی و ارادتم خیرش به روح تک تک اموات می رسد شبهای جمعه دست تمام غلامها ازگریه های فاطمه سوغات می رسد شبهای جمعه بغض حرم باز می شود پای ضریح، مادر سادات می رسد شبهای جمعه حضرت صدیقه کربلاست بی شک همین دقایق و ساعات می رسد دستی به روی سینه و دستی به پهلویش با چشم خیس اکثر اوقات می رسد : وقتی به یاد و نام شما آب میخوریم انگار جای آب، مِـی ناب میخوریم مردم به نرخ روز اگر میخورند نان ما نان به نرخ حضرت ارباب میخوریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی میان ساحل اَمنت به من امان دادی رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو به بالهای زمین خورده آسمان دادی بساطِ نوکری‌ام را به هم نزن دیگر خودت جوازِ گدایی به این دکان دادی چقدر زار زدم، التماس‌ها کردم ولی براتِ حرم را به دیگران دادی سلام دادم و دادم به باد، تا برسد و در جواب، تو هم پرچمی تکان دادی نبود، لایق این حرف‌ها، ولـی آخر به چشمِ غرقِ گناهم حرم نشان دادی : همه ی فخر من این است که باشم حَرَمَت من و هـزار حـرف نگفته داریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه عنوان نوکـری تـو شد اعتبار ما از جلوه ی عنایت توست اقتدار ما داغت ربوده صبر و قرار از قرارها ای کوه صبر، از تو رسیده قرار ما عشقت کشیده سوی جنون کار عاشقان ما عاشقیم و عشق تو شد افتخار ما نامت نمی رود ز لبانم که نام توست ذکری که تا به روز قیامت شعار ما هر قطره اشک روضه ی تو گوهری بود گوهر کجاست، تا که بسنجد عیار ما ما نوکـران نوکـر ارباب عـالـمیم این جمله حک کنید به سنگ مزار ما هرگز خزان حادثه بر دل اثر نداشت وقتی که هست بزم عـزایت بهار ما اشکی چه میشود تو به چشمان ما دهی تا تر شود ز آب دو دیده عـذار ما کرب و بلا نرفته نداند که غصه چیست؟ کی میشود که سر رسد این انتظار ما : هر شب جمعه تو را ندبه کنان میخوانم نفسم سینه زنی کرد و دلـم گفت حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... .
لب تشنه غرق خون شدی آخر، زبانم لال پا میکشی بر خاکِ دور و بر، زبانم لال سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند محکم، چنانکه زرد شد پیکر، زبانم لال میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند هر لحظه میشد حال تو بدتر، زبانم لال شمرآمد و شد قتلگاهت گوشه ی گودال زد بی ه وا بر حنجرت خنجر، زبانم لال افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش افتاد یک گوشه تنت بی «سر»، زبانم لال انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد شد غرقِ در خونِ تو انگشتر، زبانم لال یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد از داغ تو افتاد تا خواهر، زبانم لال میبُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را پیراهنت را بُرد، ای مادر، زبانم لال رفتند و برگشتند، دیدم حرمله هر بار انداخت نعلِ تازه ای دیگر، زبانم لال : به روی نیـزه‌ها دیـدم سـرت را میان خـون، رهـا بال و پرت را چگـونه قـلب مـن آرام باشد که دیده سـاربان انگشترت را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
❣️ بہ اَبی انٺ و اُمّی نہ بہ والله ڪم اسٺ همہ ے طایفہ ی من بہ فدایٺ @madahanpirbakran
حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام وسطِ روضه ی مکشوف تو اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام بِعَلیٍ، بِعَلیٍ، بِعَلیٍ، بطلب معصیت کرده، چه خاکی به سرم ریخته ام در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم چند موکب زده ام، چاییِ غم ریخته ام عکسهای منِ ناقابل و حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام بسته شد و نوکرِ آواره شدم اربعین را چه کنم؟ سخت به هم ریخته ام : 💔 بیــن عربها و عجــم فرقــی نمی‌دیدی حالا چه‌شد پس از عجم مهمان نمی‌خواهی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله السلام ۳ السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه چه می شود که مجال عبادتی می شد نصیب حلقه به گوشت لیاقتی می شد قدیمها که کمی صاف و ساده تر بودم پس از شکستن دل استجابتی می شد چه خوب چشمه ی چشمم همیشه جاری بود همین که محضرتان عرض حاجتی می شد زمان شور حسینی شعور غالب بود میان سینه زنی ها کرامتی می شد خلاف حالت امروز طعم نان شبم شبیه طعم غذاهای حضرتی می شد به زیر بیرق عباس قد کشیدم من همیشه فرصت عرض ارادتی می شد به این گدای شکسته هنوز امیدی هست اگر که قسمتم آقا زیارتی می شد من و تو و حرم و لحظه های رویایی میان شاه و گدا گر رفاقتی می شد : 💔 چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . .
. صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی میان روضه‌ی اَمنَت به من امان دادی رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو… به بالهای زمین خورده آسمان دادی بساطِ نوکری‌ام را به هم نزن دیگر خودت جوازِ گدایی به این دکان دادی چقدر زار زدم؛ التماس‌ها کردم ولی براتِ حرم را به دیگران دادی سلام دادم و دادم به باد، تا برسد و در جواب، تو هم پرچمی تکان دادی نبود، لایق این حرفها؛ ولی آخر… به چشمِ غرقِ گناهم حرم نشان دادی میان روضه نمُردم ببخش، اما تو… برای اینکه نمیرم به من توان دادی برای اینکه بدُزدد عقیقِ سُرخت را خودت اجازه به دستانِ ساربان دادی به سینه‌ی احدی دستِ رَد نزد جسمت لباسهای خودت را به این و آن دادی هزار مرتبه مُردم میان گودالت از اینکه لحظه‌ی آخر چگونه جان دادی : 💔 صد شکر که قسمت شده هر روز ببوسیم ما کنان شما را... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
هرکس که در معامله با دوست غم خرید حتی اگر زیاد خریده ست، کم خرید قبل از الست بود که ما گریه کن شدیم ما را برای روضه ی خود در عدم خرید اصلا دلیل خلقت ما نوکری اوست این شد که در دل همه ی ما حرم خرید گفتیم روسیاهی ما را نمی خرد دیدیم از قضا همه را با کرم خرید قیمت گرفته بود دل رو سیاه ما وقتی حسین میوه ی گندیده هم خرید یک قطره اشک شافع روز قیامت است ما را حسین فاطمه با این رقم خرید در استکان ساده چرا چای می خوریم؟ باید برای مجلس او جام جم خرید خواهیم دید روز قیامت که فاطمه یک قوم را به نرخ دو دست قلم خرید : 💔 این شب جمعه دلم خیلی گرفته را بسته اند، آقا بگو من چه کنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
. اشک مناجات سحر را میخرد زهرا گریه کن خونین جگر را میخرد زهرا وقتی شریکت شمع باشد سود خواهی برد پروانه ی بی بال و پر را میخرد زهرا از عیش دنیا با خبر باشی ضرر کردی از عیش دنیا بی خبر را میخرد زهرا هی این در و آن در میزنی تا دربدر گردی وقتی گدای دربدر را میخرد زهرا باید درِ این خانه کسب اعتباری کرد آن نوکران معتبر را میخرد زهرا گاهی حوالی حسینیه کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد زهرا هر آنچه که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد زهرا اندازه ی بال مگس خرج حسینش کن این قطره های مختصر را میخرد زهرا از ساعتی که سینه ی او زیر سُمها رفت سینه زنان این پسر را میخرد زهرا : 💔 قسم به چـادر خـاکـیِ مادرت همیشه در هواییِ حرمم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين .
. آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی چشم امید مرا تار نکن یا الله باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی تا که آب از سر من رد نشده کاری کن مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی دم افطار فقط یاد لب عطشانم به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی قَسَمَت میدهم اینبار به عباس علی به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی : 💔 ماه صیام آمد و من در خیال خود با بوسه بر ضریح تو افطار می‌کنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
. بگیـر بالِ مـرا باز در هــوای خودت مرا بِبَر به کنارت، به کربلایِ خودت مـن آشنایِ توام خـانه زادِ مادرتان نصیب دربه درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی دراین شبها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین کـه نـذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گردوخاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتـم شده آقـا، مـرا کـفـن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت : 💔 حرام باد مرا فیض دیدن رویت اگر دهم دوجهان رابه یڪ سرمویت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
❤️ تا بگیرد زندگانے ام صفا،گفتم حسین با همہ بے بندوبارے بارهاگفتم دست هایم راگرفتے هرڪجا خوردم زمین تا نهادم دسٺِ خود را روے پا گفتم حسین 🌷 🍂🥀 *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
5. حاج آقای محبی.mp3
3.71M
اگرچه باغ خواهد باغبان اما به پای جان نگهداری ز گلهای تو دسته دسته خواهم کرد نمیگویم چه آمد بر سر من برسرنعشت ولی امشب نماز خویش را بنشسته خواهم کرد خودم دیدم که صحرا لاله گون بود خودم دیدم زمین دریای خون بود خودم دیدم فضاى آسمانها پُر از اِنا اِلَیهِ راجِعون بود گُلى گُم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را ... خودم دیدم که نور چشم زهرا جراحات تنش از حد فزون بود خودم دیدم گلوى اصغرش را خودم در بر کشیدم اکبرش را خودم دیدم که بر هر برگِ لاله نوشته این سخن با خط خون بود گُلى گُم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را ... گلِ من یک نشان اندَر بدن داشت یکى پیراهنِ کُهنه به تن داشت ...
. دلم برای شما غرق آه و غم شده است نسیم رحمتتان باز شاملم شده است   دعای فاطمه در حق من اثر کرده غلامی در این خانه قسمتم شده است   به قدر دانه ی ارزن کسی مرا نخرید به جز شما چه کسی سایه ی سرم شده است؟  به هر کجا که روم باز پر کشم اینجا کبوتر دل من جلد این حرم شده است  کسی که قطره ی اشکی برای تو ریزد به چشم حضرت زهرا چه محترم شده است  همین که هر شب جمعه میان بزم عزا رسد کسی, به یقین شامل کرم شده است   همیشه روسیهان نیز پیش تو شاهند که خوب و بد به بساطت شبیه هم شده است  ز کودکی در این خانه نوکری کردم گدایی در این خانه عزتم شده است  از آن زمان که  پدر بین روضه ها بردم  غلام کوی ابالفضهل, شهرتم شده است  بهای گریه ی بر تو بود بهشت برین که گریه بهر عزایت تجارتم شده است  خدا کند که بمیرم به پای شش گوشه فقط همین به خدا, حرف آخرم شده است   ✍ ..... .............. شب جمعه حرم یار چه دیدن دارد گریه های من ِ هجران زده دیدن دارد شب جمعه اسٺ نوایی ز حرم میاید نوحه ی حضرٺ زهراسٺ شنیدن دارد
. دلم برای شما غرق آه و غم شده است نسیم رحمتتان باز شاملم شده است   دعای فاطمه در حق من اثر کرده غلامی در این خانه قسمتم شده است   به قدر دانه ی ارزن کسی مرا نخرید به جز شما چه کسی سایه ی سرم شده است؟  به هر کجا که روم باز پر کشم اینجا کبوتر دل من جلد این حرم شده است  کسی که قطره ی اشکی برای تو ریزد به چشم حضرت زهرا چه محترم شده است  همین که هر شب جمعه میان بزم عزا رسد کسی, به یقین شامل کرم شده است   همیشه روسیهان نیز پیش تو شاهند که خوب و بد به بساطت شبیه هم شده است  ز کودکی در این خانه نوکری کردم گدایی در این خانه عزتم شده است  از آن زمان که  پدر بین روضه ها بردم  غلام کوی ابالفضهل, شهرتم شده است  بهای گریه ی بر تو بود بهشت برین که گریه بهر عزایت تجارتم شده است  خدا کند که بمیرم به پای شش گوشه فقط همین به خدا, حرف آخرم شده است   ✍ ..... .............. شب جمعه حرم یار چه دیدن دارد گریه های من ِ هجران زده دیدن دارد شب جمعه اسٺ نوایی ز حرم میاید نوحه ی حضرٺ زهراسٺ شنیدن دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر طاق شفاخانه نوشتند کریمان بیمار و گرفتار نیاید که بیاید؟ بالا سر نوکر، دم تشییع جنازه ارباب وفادار نیاید که بیاید؟ لب تشنه ی آن تشنه لبِ آبِ فراتم سقا دم افطار نیاید که بیاید؟ با سر به زمین خورد و دل خیمه بهم ریخت ای مشک! علمدار نیاید که بیاید؟
هرجا که روضه های تو برپا شود حسین بابیست که به کرب و بلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عـزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آنجا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود : 💔 هر صبح سوى کرب و بلا گريه میکنم هجـر بهشت، چاره ندارد به جز بـکا یااباعبدالله الحسین علیه السلام
. . حجت الاسلام والمسلمین تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن ( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا ) تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن ( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... ) زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ... قلب بابَ ت از شرار زهرِ دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پاتا به سر ، يابن الحسن طفل بودي ، پيش چشمت چشم بابا بسته شد 2 تو نگه كردي و او زد بال و پر ، يابن الحسن آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم طفل بودي ، پيش چشمت دست بابا بسته شد تو نگه كردي و قنفذ ... كودك 6 ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشمِ خود خونِ جگر ، يابن الحسن قرن ها ، فرياد زهرا مادرت آيد به گوش از مدينه بينِ آن ديوار و در « يابن الحسن ... » 3 مادر؛ كاش بودم تا علي را يار بودم من جاي تو بينِ در و ديوار بودم مادر شنيدم بارها از پا فتادي ديدي علي تنها بوَد باز ايستادي ... يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چرا تُربت زهراست مخفي از نظر « يابن الحسن ... » فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ... 👇