eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 دردای من بی درمونه ✔️ | ✔️ ۱۳۹۷ ✔️ "ع" ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ دردای من، بی درمونه حیدر امشب، سرگردونه چرا به من، نگفته بودی که پیکر،ِ مثل خزونه رو این کفن گل زخمت، زده جوونه باز دوباره/ چشات و وا کن عزیزم من و نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم جانم زهرا، جانم زهرا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ چشم ها سرخِ، دل ها مُضطر با نجوای، مادر مادر... ببین دارن، آتیش میگیرن ببین گلات، دارن میمین تو این سکوت حتی نمیشه، زبون بگیرن کاشکی می شد/ پیشِ مزارت بمونم علی رو هم خاک بکنم تا که کنارت بمونم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ سیل خونه، اشکای من از دستم رفت، دنیای من به کی بگم، چه حالی دارم با بُغضی که، توی گلومه تو رفتی و منم مثلِ تو، کارم تمومه قاتل من/ آتیش این صبر منه دیگه از امشب خونمون بدون تو قبر من ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ دینا پُر شد، از بوی یاس تا از مرکب، افتاد عباس یه تشنه لب، کنارِ دریا رو دامنِ، یه قد خمیده رها شده رو خاک صحرا، دسته بریده فاطمه شد/ مادرِ سردار حسین مادرِ سقای حرم عباس علمدار حسین 〰〰〰〰〰〰〰〰 .
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عبد توام اگر ز کرم باورم کنی... پا بر سرم بنه که ز عالم سرم کنی... یا همچو شمع، سوخته کن، قطره قطره آب  یا شعله‌ای ببخش، که خاکسترم کنی  عمری به زخم‌های تنت گریه کرده‌ ام  تا وقت مرگ، خنده به چشم ترم کنی  خار رهم، مگر به نگاه تو گل شوم  خاک در توام، تو مگر گوهرم کنی  یک عمر سائل در این خانه بوده ام  حاشا که وقت مرگ، جدا زین درم کنی  تنها شراب روح من از جام چشم توست  چشمی گشا که مست از این ساغرم کنی  یک عمر دوختم، به نگاه تو، چشم خویش  تا یک نگاه، در نگه آخرم کنی  از ذرّه کمترم، تو توانی به یک نگاه  برتر ز آفتابِ جهان پرورم کنی  هرگز به جز در تو دری را نمی‌زنم  ای وای اگر گدای در دیگرم کنی!  من "میثمم" امید که مَحشور از کرم  با میثم علی به صف محشرم کنی شاعر: [ نخل میثم ] بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن، چراغ آه را از بس‌که دود آه من، گردید سدّ راه من در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را گفتم به شب، زاری کنم خونِ جگر جاری کنم صبح آمد و دادم ز کف این رشتۀ کوتاه را تا محرم اسرار من با بذل جان شد یار من بر راز گوئی، کرده‌ام پیدا درون چاه، را شاعر: [ نخل میثم ] سوزم و سازم و ناید ز درون فریادم کاش من زودتر از فاطمه جان می دادم از زمانی كه شریك غمم ازدستم رفت هر دم آید غمی از نو به مبارك بادم کاش روزی که زدی ناله کنار دیوار چون در سوخته می سوخت همه بنیادم كس نداند كه در آن دم به تو و من چه گذشت تو نفس می زدی و من ز نفس افتادم شاعر [ نخل میثم ] ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حاج‌محمودکریمی
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تعالی الله چنان سیلی زدی بر صورت دریا کز آن سیلی به جوش آمد سراوا غیرت دریا نشد وصل لب خشک تو آخر قسمت دریا در اینجا کاسه‌ی خون گشت چشمه حیرت دریا تو تا شام ابد از چشم دریا خواب را بردی تو تا صبح قیامت آبروی آب را بردی تو آن سقای بی‌دستی که شد دریا گرفتارت به دور قبر تا روز جزا آب است زوارت به دریا آب دادی از یم چشم گوهربارت به روی آب مانده تا قیامت نقش ایثارت نگاهت تا به آب افتاد دیدم تشنه‌تر گشتی عطش را نوش جان کردی ز دریا تشنه برگشتی عباسم و در پی خطر می گردم دور و بر خیمه تا سحر می گردم صدبار اگر علقمه را فتح كنم هر بار دوباره تشنه بر می‌گردم شاعر : ز نیش تیرها نوش وجودت زخم کاری شد علم افتاد و دست افتاد جان در بی‌قراری شد برای غربتت بر خاک اشک مشک جاری شد تمام هست و بود خویـش تقدیم خدا کردی تو در دریا نهادی پا و دل بر تشنگی بستی تو سقایی و از جام عطش تا حشر سرمستی تو با بی‌دستی‌ات دست خـدا را تا ابد دستی تو تا روز قیامت همچنان باب الحسین هستی نه تنها روز عاشورا امیر جیش داداری تو روز حشر هم پشت سر حیدر علمداری تو عباسی که جبریل امین بوسیده دستت را به یاد کربلا ام ‌البنین بوسیده دستت را چه می‌گویم امیر المؤمنین بوسیده دستت را به وقت دفن زین ‌العابدین بوسیده دستت ببوسم پای زوار حریم با صفایت را کرم کن تا که "میثم" سجده آرد خاک پایت را شاعر: کس پیش تو دم ز زور و بازو نزد کو آن که برابر تو زانو نزد لب تشنه ز علقمه گذشتی آری دریا که به رودخانه ها رو نزد شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حاج‌محمودکریمی