eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab2Fatemieh2-1393[08] (2).mp3
3.4M
سلام الله علیها 🎤 گرچه در این شام غم، ماه عزا کامل است در دل تاریک شب، غسل و کفن مشکل است سیلی طوفان به باغ، هست مصیبت ولی اوج غم باغبان سوختن حاصل است رود به هر جا روَد عاشق دریا شود موج به هرجا زنَد، دلخوشی اش ساحل است وای که دارد اجل حلقه به در می زند در خم دیوار و در، پهلوی او حائل است او گه گلوبند اوست، موجب عتقُ العبید اوست که افطار او شام شب سائل است آه که در کربلا حادثه تکرار شد دید سری روی نی در جلوی محمل است سرخ و خجل علقمه از قدم مادر است بوسه گه فاطمه (س) دست ابوفاضل است تیر و سنان می زند بوسه به چشمان او دست عمود حدید بر رخ او مایل است گفت که دستان من پیشکش کوچکی است جان به فدای حسین (ع) تحفه ناقابل است
. در شب فراق / نوحه سبک مرحوم حاج اکبر ناظم ------------ امشب علی گیرد ز غم نشانه شوید تن زهرای خود شبانه دیده اش ، غرقه خون چهره اش ، لاله گون گرید ز داغ همسر خود بر حال یاس پرپر خود یا فاطمه اُم ابیها..... امشب علی با قلب زار و خسته دستش رسد بر بازوی شکسته می کند ، ناله ها بر لبش ، این صدا ای هستی ام زهرا مرو تو صدیقه کبری مرو تو یاا فاطمه اُم ابیها..... امشب علی می جوشد اشک و آهش بر چهره ی زهرا فتد نگاهش می شود ، دیده تر زین عزا ، خون جگر گوید که ای یار شهیده با رفتنت قدم خمیده یا فاطمه اُم آبی‌ها..... مولا علی با قلب پاره پاره طفلان کنند این صحنه را نظاره جملگی ، بی معین خسته و ، دل غمین از داغ مادر بی قرارند جز ناله و شیون ندارند یا فاطمه اُم ابیها..... ** «یاسر»✍ 👇
. کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند ✅ حاج حیدر توکلی .
1401.09.16_3.mp3
6.54M
🔻 🎤 حجت الاسلام 🔊 گریز 📆 چهارشنبه ۱۶آذر ماه ۱۴۰۱ 🕌 مسجد شهداء| صفاییه بعد از پنج کفن چرا سحر تمام شد
. نوحه واحد فاطمیه سبک ای علمدار ...... جسمِ مادر مخفیانه یارِ حیدر رویِ شانه یاسِ حیدر خدایا شبانه می‌رود رویِ شانه زِ خانه فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ پر شکسته پر کشیدی چه مصیبت ها که دیدی وای از آن طعنه‌ها که شنیدی دردِ بابا به جانت خریدی فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ سینه‌ات شد پاره پاره روضه‌ات در ب وُ شراره کرده مهدیِ زهرا نظاره دیده افتادنِ گوش وُ واره فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ بی‌قرارم ای قرارم رویِ قبرت سر گُذارم بی تو سنگِ صبوری ندارم چاه وُ شد بعدِ تو غمگسارم فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ مجلسِ یاس عشق و احساس بیت‌العبّاس تا کفُّ‌العبّاس دستِ من خالی امّا علمگیر رشته‌یِ دل به‌ مویِ تو زنجیر ای علمدار ای علمدار /۲/ ای علمدار علمدار علمدار /۲/ سلام_الله_علیها ✍️ .👇 ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
. |⇦•بد زدنت... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── *امیر المؤمنین میخواد بدن زهراش رو بشوره همچین که این پرِ چادر و کنار زد. آروم آروم بندای روسری رو باز کرد.اول نگاش به صورت خورد.یهو زیر لب شروع کرد زمزمه کردن..‌* بد زدنت، جلو چشای حسنت *یهو امام حسنم از اون طرف شروع کرد روضه بخونه..* ازکوچه امون برو.. برو دیگه نبینم تورو دستش سیاهه نزن.. *ازبالا شروع کرد سر و گردن رو شست. یه وقت فکر نکنی یه نفر دونفر سه نفر زدن.نه والله.شهید عجمیان رو دیدین.یه نفر رد میشد.دید دارن میزنن اونم اومد یه لگد زد ورفت.بعضیاشون دیدن انگار علی مامور به صبره....* یادم نمیرود که همه داد میزدن طوری بزن که علی بی پسر شود *اما همچین‌که روسری رو باز کرد یه مرتبه دید دو طرف صورت سیاهه آخه راوی میگه نه اینکه فکر کنی یه دستی زده.دوتا دستو آورد بالا...* آخ به یک ضربت دوسیلی خورد زهرا یکی ازضرب دست و آن یک ز دیوار *حالا فهمیدی چرا امام حسن پیر شد؟ابی عبدالله وامام حسن هردو فاصله ی سنیشون خیلی زیاد نیست.اماهرکی امام حسن رو میدید، میدید که همه ی محاسنش سفید شده .....* «دستتو بیار بالا ناله بزن یا زهرا..» ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. ✍ هلال می‌شود از بار ماتمش قد ماه به خاک می‌چکد اشک و به عرش می‌رود آه به زیر چوبهٔ تابوت، شانه‌ای لرزان درون سینه پر از بغض ماتمی جانکاه هوای باغچهٔ خانه را خزان زده است که عمر مادرمان شد شبیه گل کوتاه چقدر غصه ز چشم پدر سرازیر است؟ نگاه می‌کند از گوش چشم جانب چاه صدای سوختهٔ در هنوز می‌آید: که روز من شده از دود آه شام سیاه گذشتن از دل کوچه دوباره مشکل شد از اتفاق پر از خاطرات بستن راه شب است و هفت نفر در سکوت می‌خواند «به عزت و شرف لا اله الا الله» .
. ✍ گل گلخانه ام،ای صفای حرم از چه یا فاطمه،می روی از برم مرو یا فاطمه۲ بنگر فاطمه،صبر من کم شده در کنار تو من،قامتم خم شده مرو یا فاطمه۲ از چه یا فاطمه،شد بهارت خزان می روی کن نظر،غربتم شد عیان مرو یا فاطمه۲ می روی فاطمه،سوی خلد برین گرید از غم حسین،شده حیدر غمین مرو یا فاطمه۲ ای صبور علی،مرو از خانه ام می شود بعد تو،خانه غمخانه ام مرو یا فاطمه۲ گرد تو فاطمه،همچو پروانه ام به حق زینبت،مرو ریحانه ام مرو یا فاطمه۲ ماه رخشنده ام،یار رزمنده ام می روی فاطمه،از تو شرمنده ام مرو یا فاطمه۲ گشته ام فاطمه،دیده گریان تو حسن و زینبت،شد پریشان تو مرو یا فاطمه۲ .............. ۵۲ (حضرت زهرا س) شیعیان علی،شب غربت شده خانه ی مرتضی،غرق محنت شده آه و واویلتا۲ بیت مولی علی،شده غمخانه اش رفته از این جهان،نور کاشانه اش آه و واویلتا۲ علی بی فاطمه،جان او بر لب است در کنار حسین،خونجگر زینب است آه و واویلتا۲ خانه ی فاطمه،شده غرق محن از غم مادرش،خون بگرید حسن آه و واویلتا۲ بعد زهرا علی،قسمتش غم شده از غم همسرش،قامتش خم شده آه و واویلتا۲ روح صبر و رضا،می کند گریه ها خانه ی فاطمه،شده بزم عزا آه و واویلتا۲ همسر مرتضی،زیر خاک آرمید بر روی قبر او،اشک حیدر چکید آه و واویلتا۲ بهر زهرای خود،در عزا حیدر است زینب خونجگر،ذکر او مادر است آه و واویلتا۲ بهر زهرا بود،مرتضی بی قرار بعد زهرا شده،غربتش آشکار آه و واویلتا۲ ...................... . بعد زهرا دل،مرتضی خون شده دخت غمپرورش،زار و محزون شده مرتضی شد غریب۲ رفته از این جهان،بانوی خانه اش قبر زهرا چو شمع،علی پروانه اش مرتضی شد غریب۲ از غم فاطمه،اشک حیدر روان تا به محشر بود،قبر او بی نشان مرتضی شد غریب۲ بعد مادر ز غم،حسنش شد حزین در کنار حسین،زینبش شد غمین مرتضی شد غریب۲ از غم فاطمه،بزم ماتم به پاست علی مرتضی،گریه اش بی صداست مرتضی شد غریب۲ شه مشکل گشا،زانویش خم شده بعد زهرای خود،صبر او کم شده مرتضی شد غریب۲ شامل مرتضی،رنج و حرمان شده بعد زهرا علی،دیده گریان شده مرتضی شد غریب۲ خانه ی مرتضی،شده بیت الحزن بهر مادر غمین،هم حسین و حسن مرتضی شد غریب۲ ............................ . می دهم فاطمه،غسل تو نیمه شب آمده از غمت،جان حیدر به لب آه و واویلتا۲ ناله کم زن حسین،گریه کم کن حسن دیده گریان کنم،مادرت را کفن آه و واویلتا۲ می دهم غسل تو،ای گل چیده ام ریزد ای یار من،اشک از دیده ام آه و واویلتا۲ خونجگر از غمت،نور دیده شدم وقت غسل و کفن،قد خمیده شدم آه و واویلتا۲ آب ریزد کنیز،بر روی پیکرت شده هنگام غسل،خونجگر دخترت آه و واویلتا۲ شده ام فاطمه،دیده گریان تو گریه حیدر کند،بر یتیمان تو آه و واویلتا۲ ای صفای حرم،می روی از برم بی تو یا فاطمه،بشکسته پرم آه و واویلتا۲ بر علی فاطمه،تویی نور دو عین یاد غم های تو،نالد از غم حسین آه و واویلتا۲ .👇
. علیه‌السلام ✍ آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضهٔ "مسمار" حقیقت دارد؟ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .................. . سلام‌الله‌علیها ✍ کوهم ولی از فراق تو لرزیدم آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم می‌سوزم از این داغ که وقت غسلت رویی که به من نشان ندادی دیدم .
. گریه های مخفیانه غسل و تشییع شبانه یك مزار بی نشانه آتشم زد آتشم زد مانده ام با چشم گریان میكشم آه از دل و جان رفتی و شام غریبان آتشم زد آتشم زد میگذارم وقت غسل پیكر تو سر به دیوار تازه فهمیدم چه كرده وای من با سینه مسمار ""تا حالا خود مولا همه رو آروم میكرد،می فرمود آروم تر گریه كنید،نذارید دشمن شاد شیم،مادرتون راضی نیست،اسما میگه یه وقت دیدم خود آقا سر به دیوار گذاشته،بلند بلند ناله میزنه"" میگذارم وقت غسل پیكر تو سر به دیوار تازه فهمیدم چه كرده وای من با سینه مسمار تازه دیدم زخم پهلو تازه دیدم خون بازو سادات مثل من زهرا شكست در این مدینه حرمتت ای داد بی داد بشكند دستی كه زد سیلی به روی صورتت ای داد بی داد الوداع ای فاطمه جان كن حلالم فاطمه جان بر دل من داغ جانكاه مثل گل عمر تو كوتاه چیده ام رویت لحد آه داد بی داد، داد بی داد وای من از جان بر لب بعد تو دیگر از امشب خانه دارم گشته زینب داد بی داد، داد بی داد مانده ام بالای قبر تو چرا من زنده هستم از پیمبر با امانت داریم شرمنده هستم روی زخم دل نمك خورد پیش من زهرا كتك خورد عالمی حیران شده از صبر من از صبر تو ای داد بی داد عده ای فردا روند دنبال نبش قبر تو ای داد بی داد ...... .
. و (س) و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تبر زده شاخه و برگ و برم را گرفته غم تاب و توان دلم را نشسته‌ام در بر یاس شکسته بود نگاهم سوی پیکر زهرا تویی گل بهارم زدی گره به کارم (2) دل من محزون غمت پُرِ از درد المت ببین یتیمانت همه محزونند شکسته بال و پر همه دلخونند تویی گل بهارم زدی گره به کارم (2) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چگونه این روی کبود تو شویم وَ با که درد دل خسته بگویم رسیده دستم به کبودی بازو شکسته بغض غم تو به گلویم من آن گره گشایم که شد غمت بلایم (2) جگرم را شعله زدی تو چرا حرفی نزدی ز درد پهلو بی خبرم زهرا زدی تو آتش بر جگرم زهرا تویی گل بهارم زدی گره به کارم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعر_سبک ✍ 👇👇
. زهرا شبونه، شکسته غرورم موندم چجوری، تنت رو بشورم زینب داره می بینه تابوتو دیدم دیگه کبودیِ روتو آخر نگفتی زخمِ بازوتو ای وای خانوم، ای وای خانوم با آبِ غسلت، اشکم روونه کشته علی رو، دفنِ شبونه مظلومه زهرا 4 ******* حالا که وقته، تشیعِ جنازس بازم به رویِ، کفن خونِ تازس امشب علی کنارِ تو مُرده زخم تو دادمو درآورده چی بوده که به صورت خورده ای وای خانوم، ای وای خانوم واسه همین بود، رو می گرفتی از کوچه آخر، چیزی نگفتی مظلومه زهرا 4 ******* باور ندارم، تو قبری عزیزم آخه چجوری، رو تو خاک بریزم پاشو ببین علی گرفتاره این خونه رو سرِ من آواره رفتی و خونِ تو رو دیواره ای وای خانوم، ای وای خانوم تا صبح میمونم، امشب کنارت افتادم از پا، روی مزارت مظلومه زهرا 4 👇 ............................... . روز شهادت ~ سبک زهرا شبونه شکستی غرورم .. زهرا ، ببین بغض گرفته گلومو برگرد ، که دوریت سفید کرده مومو۲ (برگرد که خونه بی تو دلگیره برگرد که زینب داره می میره)۲ برگرد حسن بهونه میگیره ... حالا که من پُر از غم و دردم هی دور بستر تو میگردم برگرد ببین درُ عوض کردم ... برگرد زهرا ... با رفتن تو دل بی شکیبه برگرد عزیزم ، حیدر غریبه حیدر غریبه ... حیدر غریبه ... ....****.... فصل بهاره چرا تو خزونی۲ برگرد عزیزم تو خیلی جوونی۲ (جای تو نیست میون این تابوت برگرد ایشالله خوب میشه پهلوت)۲ کشته منو زخم روی بازوت از من نگیر نگاهِ کم سوتو با من نگفتی درد پهلوتو حق داشتی پوشوندی ازم روتو برگرد زهرا ... با رفتن تو دل بی شکیبه برگرد عزیزم ، حیدر غریبه حیدر غریبه ... حیدر غریبه ... .....****..... باشه قرار من و تو، توو گودال۲ پیش چشامون حسین میره از حال۲ (میبینی که رو مرکب افتاده  پیشِ نگاهِ زینب افتاده دفنش به نیمۀ شب افتاده)۲ میبینی انگشترشو بردن پیراهن از تنش درآوردن زن هایِ خیمه کعب نی خوردن زهرا برگرد ... اونجا بیا و باز مادری کن فکری برای بی معجری کن زینب غریبه ... زینب غریبه ...
. امشب که دگر بسته شده دیده ی کوثر سخت است، سخن گفتنِ ما از دلِ حیدر بالینِ سرِ پیکرِ زهراست، چه غوغا مظلوم به مظلومه کند، گریه مکرر تا حال ندیدست کسی شیرِ خدا را اینگونه زمین خورده ز یک امرِ مقدر تابوتِ تو بانوست، سبک تر ز پرِ کاه سنگینیِ داغِ تو کجا و درِ خیبر رد کرد ز دور و برِ خانه، همه کس را یک نعش فقط مانده در این بیتِ محقر دور و برِ تابوت، فقط چند یتیمند طفلانِ علی مانده و خاموشیِ مادر تجهیزِ شبِ غسل و شبِ کفن و شبِ دفن از کلّ مصیباتِ جهان است فراتر بر یک یکِ اَیتامِ حرم، کرد سفارش آرام بگیرید، عزیزانِ پیمبر اَسماء بریز آب، دهَم فاطمه را غسل اَسماء نریز آب، دگر نیست میسر بشکست سکوتِ همۀ اهلِ حرم را بازوی ورم کردۀ بانوی مطهر فریادِ علی، کرد در آن لحظه قیامت بگذاشت به دیوارِ حرم، ناله کنان سر خونِ تنِ حامیِ علی، بند نیامد خون گریۀ مولاست، از آن واقعه برتر هرجور که بود، آن تنِ بشکسته کفن شد اما بخدا بندِ کفن باز شد از سر دستانِ شهیده ز کفن باز برون شد فریادِ یتیمانِ علی رفت به محشر می‌گفت منادی که یتیمانِ خودت را دریاب علی، حالِ ملائک شده مضطر با چند نفر، گشت غریبانه چو تشییع پس در دل شب، خاک شد آن بانوی پرپر می‌زد به سرِ قبر، علی با کفِ افسوس می‌گفت که شرمنده شدم من ز پیمبر سلام_الله_علیها ✍ .
‍ . غسل تنت امشب ، (شده مشکل من )۳ زخم روی سینه ت ، (شده قاتل من)۳ تنت رو شستم از زیر پیراهن هنوز با زخمت درگیره پیراهن پر از جراحته تنت ، (بمیرم برات)۳ انگار یه لشکر زدنت ، بمیرم برات ****** با اشک میریزم آب رو برگای یاست آتیش زده من رو گلای لباست وجودم زهرا از قصه لبریزه داره از پهلوت خونابه میریزه خونی شده باز کفنت ، بمیرم برات انگار یه لشکر زدنت ، بمیرم برات
۴۱ شد شام غریبان و علی گشته دلش خون زینب به کنار حسن تو شده محزون ای نور وجودم،غمگین تو بودم گریان تو هستم،ای یاس کبودم مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان علی آمد به کنارت چون کعبه ی دل بهر علی گشته مزارت ای کوه اطاعت،من فدای صبرت گریم ز فراقت،در کنار قبرت مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان حسنین در غم و گریان از سوز غمت زینب تو گشته پریشان بانوی یگانه،رفتی تو ز خانه یا فاطمه گشته،اشک من روانه مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان و نگر یار غریبم با یاد غمت فاطمه بی صبر و شکیبم ای مظهر تقوا،ای روح تولا رفتی و پس از تو،حیدر شده تنها مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان و دلم خون ز غم توست دلسوخته حیدر ز غم و عمر کم توست ای نور دو دیده،ای یاس شهیده از سوز غم تو،قامتم خمیده مظلومه یا زهرا۲ ..................... ۴۵ با داغ تو یا فاطمه جان شب شده روزم من پیکر پاکت بدهم غسل و بسوزم نالم به کنارت،گشته بی قرارت خون گریه کنم من،بهر یادگارت یا فاطمه جانم۲ خون گریه کنم تا بدهم غسل تن تو نالد ز برای تو حسین و حسن تو ای نور دو دیده،دسته گل چیده هنگامه ی غسلت،قامتم خمیده یا فاطمه جانم۲ تا این که نمایم کفنت خون دل من شد سوزانده تر از ماتم تو اشک حسن شد رفتی ز بر من،ای محرم رازم زین ماتم عظمی،در سوز و گدازم یا فاطمه جانم۲ تا غسل نمودم بدنت یار غریبم از دیدن رخسار تو غم گشته نصیبم شد خانه ی حیدر،غرق محن امشب ریزد ز دو دیده،اشک حسن امشب یا فاطمه جانم۲ تابوت تو را می برم از خانه دل شب گردیده کنار بدنت خون دل زینب می برم شبانه،پیکرت ز خانه یا فاطمه گشته،اشک من روانه یا فاطمه جانم۲ ................ ۳۹ تو رفتی و من سوزم و گریم ز برایت غمخانه شده بعد تو این بیت و سرایت یا فاطمه رفتی،خون شد جگر من ریزد ز غم تو،اشک بصر من زهرا گل حیدر۲ با گریه کنار بدن پاک تو هستم با دیدن رخسار تو از پا بنشستم ای روح و روانم،آرامش جانم رفتی و غمینم،یار قد کمانم زهرا گل حیدر۲ از ماتم تو جان علی آمده بر لب بر سینه زند از غم تو حضرت زینب گریان تو زهرا،شد نور دو عینت مجتبی بسوزد،همراه حسینت زهرا گل حیدر۲ خون شد دل من تا که بدیدم رخ نیلی گردیده کبود از ستم و ضربه ی سیلی وای از دل زینب،خون شد دل زینب داغ تو شرر زد،بر حاصل زینب زهرا گل حیدر۲ نور بصر حیدر کرار تو بودی بر آل علی محرم اسرار تو بودی ای یار غریبم،غم گشته نصیبم در کنار جسمت،بی صبر و شکیبم زهرا گل حیدر۲ ..................... . با تو سخنی گویم و این خواهش زهراست بانوی سرای تو علی زینب کبراست بنگر تو به حالم،بهر تو بنالم رخساره ی نیلی،گردیده مدالم مولی علی حیدر۴ شب غسل بده پیکر من را تو به خانه بنما کفنم یا علی با اشک روانه نگذار ببیند،زینب کفن من نگذار بریزد،اشک حسن من مولی علی حیدر۴ ای نور دل فاطمه کم گشته شکیبم شب دفن نما پیکر من یار غریبم با اشک روانه،تو ببر ز خانه پیکرم علی جان،کن دفن شبانه مولی علی حیدر۴ بیمار تو آماده ی رفتن شده حیدر ذکر لب زینب شده یا فاطمه مادر موسم وصال و،رفتنم رسیده من بمیرم از چه،قامتت خمیده مولی علی حیدر۴ من می روم از پیش تو ای یاور زهرا راهی بشود فاطمه ی تو سوی عقبی ای همسر مظلوم،از حق شدی محروم همچنان پیمبر،تو پاکی و معصوم مولی علی حیدر۴ .👇
. از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده کارم برای امر ظهورت دعا شده خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد حالا که مهر تو به دل من عطا شده مهلت بده که گریه کنم در فراق تو با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده ای کاش وقت آمدنت زودتر شود تنها ظهور، حاجت این بینوا شده مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن آقا بگو که قلب تو از من رضا شده آقا ببین در وسط روضه های سخت کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده شام شهادت است کجا غرق ناله ای در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده شام شهادت ِهمه ی هستی ِعلیست گویا که وقت غسل خود ِمرتضی شده با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده می ریزد آب روی تن و آب می شود پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده امر ِسکوت داده ولی داد می زند بی تاب؛ قلب حیدر ِخیبرگشا شده آهی کشید در وسط ناله ها و گفت اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام دستم به زخمهای تنش آشنا شده می ریزم آب روی تن کوثرم چرا بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین مشغول ِغسل پیکر خیرالنساء شده گل را کسی به زیر لگد له نمی کند یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا چون استخوان سینه ی او جابه جا شده خیلی کشیده درد، بمیرم برای او بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده حالا کنار غسل جراحات فاطمه قلبم دوباره راهی کربوبلا شده رد شد فقط دو دست من از روی زخمها وای از نگاه زینب و رأس جدا شده غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن وای از نگاه زینب و موی حنا شده شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. 📋 شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب (س) حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم یک خانه، همه خواب، همه خواب، و جز هِق هِق آهسته‏ی یک مرد، و یا ناله‏ی آرام دو سه کودک بی تاب، اگر گوش کنی می شنوی زمزمه‏ی ریختن آب اگر چه همه خوابند، ولی در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که این شب، شب بی مادری زینب کبراست، شب اصلی ضربت زدن حضرت مولاست، شب غسل گل یاس علی حضرت زهراست علی بود وَ یک زانوی لرزان، علی بود و غم تازه یتیمان، علی بود وَ آن اشک روان، سینه‏ی محزون پر از درد، وَ آن گریه‏ی پنهان، علی بود، وَ یک یاس شهیده، همان شیر خدا، حیدر کرار وَ رنگی که ز رخسار پریده، همان فاتح خیبر، که قدش سخت خمیده، علی بود، همان همسر زهرا، که چندی است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامی نشنیده، علی بود وَ رخساره‏ی زهرا که سه ماه است ندیده علی بود و دلی خسته در آن بارش غمها، علی بود وَ اسماء، کنار بدن خسته‏ی زهرا، در آن نیمه شب ساکت و خلوت، همان نیمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصیبت، شب مرگ علی، شب مرگ گل یاس، علی کرد نگاهی سوی اسماء، که بریز آب روان بر روی گلبرگ گل یاس وَ با اشک نگاهی به تن فاطمه اش کرد و چنین گفت: عزیز دل حیدر، مددی کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشویم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل یاس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علی سوی گلش باز علی بود وَ قلبی که به اندازه‏ی یک فاطمه غم داشت، علی بود وَ بازوی کبودی که ورم داشت وَ دستان علی بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علی زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علی چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سینه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روی شانه‏ی دیوار زد و زار زد و گفت:، نگفتی به علی فاطمه یک بار، از این زخم وَ از قصه‏ی دیوار، از این اذیت، آزار، از این سینه و از لطمه‏ی مسمار، خدایا چه کند حیدر کرار؟! همه عالم هستی، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک یتیمیّ حسین و حسن و زینب و کلثوم، به جز زمزمه‏ی ریختن آب، از آن خانه صدائی به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صدای طپش یک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ریشه گسسته، صدای کمرِ کوه، که از غصه شکسته فقط آه کشید آه، علی با مدد فاطمه استاد روی پا، وَ چنین گفت به اسما، بریز آب به روی گل حیدر، ولی سعی کن آرام بریزی که یاسم شده پرپر، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی که گلم خسته‏ی خسته است، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی، که پهلوش شکسته است علی شست تنش را، و َبا گریه چنین گفت به زهرا: شدی پرپر و این شهر نفهمید، که گل طاقت این اذیت و این همه آزار ندارد، تو رفتی و علی یار ندارد، وَ در مردم این شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولی کاش به گلبرگ شقایق بنوسیند، که گل تاب فشار در و دیوار ندارد ... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 (س) (س) شروع کرد بندهای روسری رو آروم آروم گره‌هاش و باز کرد، تا اومد گره رو باز کنه دید حسن یه فریادی زد:« آه! مادر». راز بین حسن و مادر برملا شد. امیرالمومنین به امام حسن و امام حسین گفت:« من و اسماء این بدن و غسل میدیم فقط شما مواظب زینب باشید، زینب نباید خون ببینه؛ زینب نباید بازوی شکسته ببینه؛ زینب نباید این صحنه‌ها رو ببینه؛ ولی بزار زینب ببینه، بزار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره؛ بزار زینب غسل زیر پیراهن و یاد بگیره؛ بزار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه؛ یه شبی این غسل به دردش می‌خوره. زن غساله اومد این بدن و غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار می‌کنه. کجا؟! من این بدن و غسل نمیدم. همه جای این بدن شکسته‌ست، همه جای این بدن سیاهه... یهو بی‌بی بدو بدو اومد کار خودمه من یاد گرفتم، من اون شبی که مدینه بابام بدن مادرم و غسل میداد یادمه بلدم؛ بلدم چه جوری غسل بدم. بابام اینجوری غسل میداد؛ بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده کارم برای امر ظهورت دعا شده خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد حالا که مهر تو به دل من عطا شده مهلت بده که گریه کنم در فراق تو با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده ای کاش وقت آمدنت زودتر شود تنها ظهور، حاجت این بینوا شده مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن آقا بگو که قلب تو از من رضا شده آقا ببین که در وسط روضه های سخت کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده شام شهادت است کجا غرق ناله ای در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده شام شهادت  ِهمه ی هستی  ِعلیست گویا که وقت غسل خود  ِمرتضی شده با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده می ریزد آب روی تن و آب می شود پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده امر  ِسکوت داده ولی داد می زند بی تاب؛ قلب حیدر  ِخیبرگشا شده آهی کشید در وسط ناله ها و گفت اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام دستم به زخمهای تنش آشنا شده می ریزم آب روی تن کوثرم چرا بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین مشغول  ِغسل پیکر خیرالنساء شده گل را کسی به زیر لگد له نمی کند یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا چون استخوان سینه ی او جابه جا شده خیلی کشیده درد، بمیرم برای او بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده حالا کنار غسل جراحات فاطمه قلبم دوباره راهی کربوبلا شده رد شد فقط دو دست من از روی زخمها وای از نگاه زینب و رأس جدا شده غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن وای از نگاه زینب و موی حنا شده شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده کارم برای امر ظهورت دعا شده خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد حالا که مهر تو به دل من عطا شده مهلت بده که گریه کنم در فراق تو با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده ای کاش وقت آمدنت زودتر شود تنها ظهور، حاجت این بینوا شده مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن آقا بگو که قلب تو از من رضا شده آقا ببین که در وسط روضه های سخت کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده شام شهادت است کجا غرق ناله ای در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده شام شهادت ِهمه ی هستی ِعلیست گویا که وقت غسل خود ِمرتضی شده با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده می ریزد آب روی تن و آب می شود پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده امر ِسکوت داده ولی داد می زند بی تاب؛ قلب حیدر ِخیبرگشا شده آهی کشید در وسط ناله ها و گفت اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام دستم به زخمهای تنش آشنا شده می ریزم آب روی تن کوثرم چرا بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین مشغول ِغسل پیکر خیرالنساء شده گل را کسی به زیر لگد له نمی کند یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا چون استخوان سینه ی او جابه جا شده خیلی کشیده درد، بمیرم برای او بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده حالا کنار غسل جراحات فاطمه قلبم دوباره راهی کربوبلا شده رد شد فقط دو دست من از روی زخمها وای از نگاه زینب و رأس جدا شده غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن وای از نگاه زینب و موی حنا شده شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده ✍️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . مقدمتان رابه این کانال2هزارنفری گرامی می داریم
. شهادت سلام الله علیها آه از پی آه گلخانه می سوخت در شعله ور بود یک گل میان دیوار و در بود طاقت چگونه با فشار در بیارد این گل به همراه خودش یک غنچه دارد یا زهرا مظلومه زهرا دشمن به جان این خانه افتاد در پیش شمعی پروانه افتاد با خون نوشته بانویی که خونجگر بود که هر چه شد با فاطمه از میخ در بود یا زهرا مظلومه زهرا ✍ ........ . دیگر سر آمد غمهای زهرا میگردم امشب مهمان بابا این آخرین دیدار ما باشد علی جان کن گریه بر زهرا و بهر این یتیمان الوداع مظلوم علی جان دیگر رسیده صبح وصالم آیینه ی من بنما حلالم مولا حلالم کن که دیدم با چه دردی شب تا سحر با ناله ی من گریه کردی الوداع مظلوم علی جان ............. . شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سلمان بگرید اسما بگرید عالم برای زهرا بگرید آب روان بر داغ کوثر گریه میکرد با زخم بازو چشم حیدر گریه میکرد واویلا زهرا یا زهرا خون گشته جاری از چشم مهتاب آهسته ریزند بر پیکری آب در نیمه شب غسل گل پرپر چه سخت است در پیش طفلان شستن مادر چه سخت است واویلا زهرا یا زهرا .............. . 488 _ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نوحه بعد از شهادت ای پر کشیده ای پر شکسته بالای قبرت حیدر نشسته باور نمیکردم چنین روزی ببینم شمع مزارت گشته قلب آتشینم یازهرا مظلومه زهرا با رفتن تو افتادم از پا من بی تو ماندم تنهای تنها میمیرم از داغ تو ای یار جوانم قرآن من بر قبر تو قرآن بخوانم یا زهرا مظلومه زهرا ✍ 👇
. 🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند:‌ السلام ای - قدر و کوثر حالم با تو - خوبه مادر ای چادرت - حبل المتین محشر با تو - میشه تضمین مادر اسمت گره گشا / مادر ای نورِ هل اتی از تو چه پنهون که بازم / دلتنگم واسه کربلا ای مادر بی حرمم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ این کوچه س یا - قتلگاهه آخ مادرم - پا به ماهه آخ مادرم - چشماش تاره دست خستش - رو دیواره دستاش رد شد از رو سرم / افتاد رو خاکا مادرم هر جوری هس مادرمو / باید تا خونه ببرم ای مادر بی سپرم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ هر چی کوچه - باریک تر شد دنیا واسم - تاریک تر شد هر چی دستاش - می رفت بالا سیر میشدم - از این دنیا اومد راه کوچه رو بست / غرورم توو کوچه شکست یادم مونده که مادرم / روی خاکِ کوچه نشست ای مادر بی سپرم ۴ ........................ . 🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند:‌ السلام ای - قدر و کوثر حالم با تو - خوبه مادر ای چادرت - حبل المتین محشر با تو - میشه تضمین مادر اسمت گره گشا / مادر ای نورِ هل اتی از تو چه پنهون که بازم / دلتنگم واسه کربلا ای مادر بی حرمم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پشت خونه - جمعن اوباش نامرد در رو - واکرد با پاش هر چی کینه - داشت از حیدر جم کرد توو پاش - کوبید رو در در افتاده روی پرش / داره می سوزه معجرش فضه خودت رو برسون / از دست رفت دیگه پسرش مادر مادر وای مادرم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کم کم مادر - میره از هوش قنفذ می زد - روی بازوش واویلا از - خون جگری می زدنش - چل نفری قد مادر شده کمون / دشمن می زد زخم زبون حیدر رو  دارن می برن / توی کوچه کشون کشون مادر مادر وای مادرم ۴ ............. . 🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند:‌ السلام ای - قدر و کوثر حالم با تو - خوبه مادر ای چادرت - حبل المتین محشر با تو - میشه تضمین مادر اسمت گره گشا / مادر ای نورِ هل اتی از تو چه پنهون که بازم / دلتنگم واسه کربلا ای مادر بی حرمم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آب می ریزم  ـ رو پیکرت زخمی شده  - بال و پرت چی می بینم - از این بازو خورد دستم به - زخم پهلو تازه می فهمم که چرا/مرگت رو خواستی از خدا صورت تو نیلی شده/با سیلی های بی هوا ای زهرای زخمی من۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سر میذارم - روی دیوار آه از میخ و - آه از مسمار با خون دل - غسلت میدم پاشو از جات -نور دیدم حیدر بعدِ تو پیر شده/زینب از دنیا سیر شده تازه می فهمم که چرا /مجتبی ت گوشه گیر شده ای زهرای زخمی من۴ ................... . 🏴 ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند:‌ السلام ای - قدر و کوثر حالم با تو - خوبه مادر ای چادرت - حبل المتین محشر با تو - میشه تضمین مادر اسمت گره گشا / مادر ای نورِ هل اتی از تو چه پنهون که بازم / دلتنگم واسه کربلا ای مادر بی حرمم ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خونه بی تو - سوت و کوره فضه داره - خون می شوره جای دستات -  رو دیواره چشمام واست - خون می باره از هم پاشیده زندگیم/پاشو یارِ همیشگیم پاشو تا باز مث قدیم /دردامونو به هم بگیم ای زهرای زخمی من۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جای خالی ت- پیرم کرده از زندگی - سیرم کرده زینب بی تو -  غرق آهه انگار فکرِ- قتلگاهه فکرِ بوسه به حنجره /فکرِ کُندیه خنجره فکرِ اون لحظه س که سنان /سر رو رو نیزه می بره ای بی کفن حسین من۴ 👇
. سلام الله علیها ریحانه النبی ماه مدینه اجر رسالت را دارد به سینه زهرا گلی بود با عمر کوتاه یا صاحب الزمان آجرک الله □□□ خانه در آتش و پروانه می سوخت یاس یاسین در آن گلخانه می سوخت بیت ولایت شده قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله □□□ شکسته قامت نخل طوبی شد هر چه شد با علی در کوچه ها شد مدینه گریان دارد به لب آه یا صاحب الزمان آجرک الله □□□ در سوگ فاطمه غم گریه میکرد اول مظلوم عالم گریه میکرد می گرید چشم ستاره و ماه یا صاحب الزمان آجرک الله ............... . سبک:حاج ناظم آهسته آهسته بریز آب اسما تا مظلومی شوید مظلومه اش را علی گریان و دارد زمزمه صلی الله علیک یا فاطمه کوثر را میشوید با اشک دیده سخت است کفن پوشد بر قد خمیده جان بر لب شدند طفلانش همه صلی الله علیک یا فاطمه بر زخم بازوی زهرا کشد دست صدای گریه ی علی بلند است خیمه ی صبرش شد بی قائمه صلی الله علیک یا فاطمه 👇
. قامت خمیده بود ولی سرفراز بود زهرا میان آتش و خون در نماز بود در را شکست آن که نفهمیده بود که حتی به روی او در این خانه باز بود از فضهُ خذینیِ او اینقدر بدان وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود بازوش سرّ قوت بازوی مرتضاست اما غلاف در پی افشای راز بود حبل المتین شده است گرفتار ریسمان مضطر شده همان که خودش چاره ساز بود گفتند زخم پهلوی او بسته شد؟ نشد حتی زمان غسل هم این روضه باز بود آری مزار گمشده‌ی بی نشان او بی انتهاترین غزل اعتراض بود آخر جهاز فاطمه بر دخترش رسید وقتی سوار بر شتر بی‌جهاز بود * شاعر: .
. زهرا شبونه، شکسته غرورم موندم چجوری، تنت رو بشورم زینب داره می بینه تابوتو دیدم دیگه کبودیِ روتو آخر نگفتی زخمِ بازوتو ای وای خانوم، ای وای خانوم با آبِ غسلت، اشکم روونه کشته علی رو، دفنِ شبونه مظلومه زهرا 4 *** حالا که وقته، تشیعِ جنازس بازم به رویِ، کفن خونِ تازس امشب علی کنارِ تو مُرده زخم تو دادمو درآورده چی بوده که به صورتت خورده ای وای خانوم، ای وای خانوم واسه همین بود، رو می گرفتی از کوچه آخر، چیزی نگفتی مظلومه زهرا 4 *** باور ندارم، تو قبری عزیزم آخه چجوری، رو تو خاک بریزم پاشو ببین علی گرفتاره این خونه رو سرِ من آواره رفتی و خونِ تو رو دیواره ای وای خانوم، ای وای خانوم تا صبح میمونم، امشب کنارت افتادم از پا، روی مزارت مظلومه زهرا 4 👇 ............................... . روز شهادت سبک زهرا شبونه شکستی غرورم .. زهرا ، ببین بغض گرفته گلومو برگرد ، که دوریت سفید کرده مومو۲ (برگرد که خونه بی تو دلگیره برگرد که زینب داره می میره)۲ برگرد حسن بهونه میگیره ... حالا که من پُر از غم و دردم هی دور بستر تو میگردم برگرد ببین درُ عوض کردم ... برگرد زهرا ... با رفتن تو دل بی شکیبه برگرد عزیزم ، حیدر غریبه حیدر غریبه ... حیدر غریبه ... ....****.... فصل بهاره چرا تو خزونی۲ برگرد عزیزم تو خیلی جوونی۲ (جای تو نیست میون این تابوت برگرد ایشالله خوب میشه پهلوت)۲ کشته منو زخم روی بازوت از من نگیر نگاهِ کم سوتو با من نگفتی درد پهلوتو حق داشتی پوشوندی ازم روتو برگرد زهرا ... با رفتن تو دل بی شکیبه برگرد عزیزم ، حیدر غریبه حیدر غریبه ... حیدر غریبه ... .....****..... باشه قرار من و تو، توو گودال۲ پیش چشامون حسین میره از حال۲ (میبینی که رو مرکب افتاده  پیشِ نگاهِ زینب افتاده دفنش به نیمۀ شب افتاده)۲ میبینی انگشترشو بردن پیراهن از تنش درآوردن زن هایِ خیمه کعب نی خوردن زهرا برگرد ... اونجا بیا و باز مادری کن فکری برای بی معجری کن زینب غریبه ... زینب غریبه ... 👇👇
. یا علی بنشین کنارم من وصیت با تو دارم آمد ای جان من وقت هجران گریه کن بر من و بر یتیمان الوداع الوداع ای علی جان 🏴 اولین مظلوم عالم کن حلالم کن حلالم گر چه از خانه ات پر کشیدم از تو جز خیر و خوبی ندیدم الوداع الوداع ای علی جان 🏴 دیده ام خواب پدر را میروم امشب ز دنیا بعد از این نشنوی تو صدایم می‌سپارم تو را بر خدایم الوداع الوداع ای علی جان ✍ ................... ..................... . اشک حیدر اشک اسما گشته آب غسل زهرا شوید آهسته آهسته حیدر زخم پهلو و بازوی کوثر الوداع الوداع فاطمه جان 🏴 دست محنت زد روی دست شیون مولا بلند است لرزه افتاده بر زانوی او دست حیدر رسیده به بازو الوداع الوداع فاطمه جان 🏴 نیمه ی شب مخفیانه می‌رود مادر ز خانه پیش چشم یتیمان مضطر رفته بر شانه تابوت مادر الوداع الوداع فاطمه جان 🏴 ای کبودی در کبودی یاور حیدر تو بودی شستن یاس پرپر چه سخت است نیمه شب دفن مادر چه سخت است الوداع الوداع فاطمه جان شاعر:میثم مومنی نژاد✍ ................. . آتش و دود آتش و دود فاطمه در پشت در بود بر عزیز پیمبر جفا شد با لگد درب آن خانه وا شد فاطمه فاطمه فاطمه جان 🏴 شعله تا عرش خدا رفت دست بسته مرتضی رفت فضه کو که علی بی پسر شد هر چه شد بین دیوار و در شد فاطمه فاطمه فاطمه جان 🏴 اجر ذی القربی ادا شد غنچه از شاخه جدا شد ای خدا کوه غیرت چه دیده که عبا روی زهرا کشیده فاطمه فاطمه فاطمه جان 🏴 وامصیبت وامصیبت گشته بر قرآن جسارت از چه در بیت امن االهی کشته شد مادر بی گناهی فاطمه فاطمه فاطمه جان شاعر:میثم مومنی نژاد ✍ 👇👇