برشی از کتاب #دشمن_شناسی
امروز سعی میشود در زمینههای گوناگون برای جوامع مختلف الگو تراشیده بشود. حقیقتاً سیاستهایی این را دنبال میکنند. ما نیاز داریم برای جوان خودمان، برای نسل نونهال خودمان، الگوهایی را از بخشهای مختلف مشخّص کنیم؛ آنکس که علاقهی به علم دارد، آنکس که علاقهی به هنر دارد، آنکس که علاقهی به ادبیّات یا تاریخ یا کارهای عملی دارد، آنکس که علاقهی به کشاورزی یا صنعت یا فناوری دارد، هر کدام بتوانند الگوهای شایستهی خودشان را پیدا کنند. این یکی از کارهای لازم ماست.
#سیزدهمین_کتاب_سیر_مطالعاتی_تمدنساز
#سیدعلی_خامنهای خبرنگار بسیج نیوز پیربکران موسوی
✨﷽✨
✅سرانجام شاهد بی گناهی یوسف
✍در برخی از تفاسیر قرآن نقل شده است: چون یوسف بر مسند حکومت مصر نشست، به نظرش رسید که در امور مملکتی، وزیری لازم دارد که بتواند به اصلاح معیشت و تربیت مردم برخیزد و درهای عدل و محبت را به روی آنان بگشاید.
امین وحی از سوی حق به نزد او آمد و گفت: خدا می فرماید: تو را وزیری لازم است. یوسف فرمود: من نیز در این خیالم ولی کسی که سزاوار این مسند باشد نمی دانم کیست؟ جبرئیل گفت: فردا صبح که از مقرّ حکومت حرکت می کنی، اول کسی که بنظرت آمد، این منصب را به او ارزانی دار! یوسف اول صبح نظرش به کسی افتاد که به شدت ضعیف و لاغر و رخساره زرد بود و بسته ای از هیمه بر پشت داشت، با خود گفت: این شخص تحمل مسئولیت وزارت را نخواهد داشت.
خواست از وی بگذرد، امین وحی به او گفت: از او مگذر و او را برای پست وزارت انتخاب کن ، زیرا که او را بر تو حقی است ، او همان کسی است که در دربار عزیز مصر به پاکی و عصمت تو شهادت داد ، او را این لیاقت هست که امروز پست وزارت را به او وا گذاری! جایی که حضرت حق به خاطر شهادتی صحیح، پست وزارت به شاهد پاکی و عصمت یوسف عطا می کند، به کسی که عمری به وحدانیّت او شهادت می دهد چه خواهد داد؟!
آری، لطف و رحمت حضرت دوست چیزی نیست که قابل درک باشد و در این مقام پای عقل عاقلان و خرد خردمندان و هوش هوشمندان لنگ است و کسی را قدرت فهم این حقایق آن چنان که هست نیست.
📚مطالعه کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریانhttp://eitaa.com/joinchat/957677588Cc124bfea22 قرارگاه فرهنگی ولی امر شهر و بخش پیربکران
هدایت شده از کانون مداحان
﷽ســـــلام
🖌زائرهمیشه بعدنجف کربلارود
یعنی غدیراذن دخول محرم است
◀️مـــداحان
وچهره نام آشنای مداحی اهلبیت
■استاد
■حاج مهدی منصوری
🎙بااجرای دیکلمه خوانی نابغه11ساله
علی اصغرصفازاده
🕙10:30فردا
■صبح جمعه
🕙مدت جلسه50دقیقه
■لازم به ذکراست
■کلاسهاآموزش مداحی
■ویژه خواهران وبرادران
■بصورت رایگان
■به روش وسبک قدیم وجدید
■راس ساعت9صبح آغاز
■وبادروس
■شبهای محرم
■میزبان شماخواهیم بود
■مکان
■اصفهان
■خیابان سروش
■چهارراه عسکریه
■کوچه مهدیه اصفهان
■دقیقا
■مقابل
■مهدیه بزرگ اصفهان
■ساختمان
((حسینیه فرهنگی قرآنی صرافان))
■کانون مداحان وشاعران آئینی
■■■■■■مقدمتان گرامی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
🌸🍃🌸🍃
بزرگی تعریف میکرد؛هفت یا هشت ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.
پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره.
گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه از جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
دنیا رو سرم چرخ میخورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج صبوری!
مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من!
ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست!
بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟
چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه كتاب های روانشناسی خوندن و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه...!
http://eitaa.com/joinchat/957677588Cc124bfea22 قرارگاه فرهنگی ولی امر شهر پیربکران و بخش پیربکران
کلاس آموزش مداحی امام حسین پیربکران جمعه ها ساعت ۹ صبح صدا سازی و دستگاهای مداحی یکشنبه ها روضه ومقتل عصر ها ساعت ۱۷/۳۰ چهارشنبه شبها جلسه هیئت و کار عملی ساعت ۲۱شب کلاسها به صورت رایگان می باشد شماره تماس جهت ثبت نام کلاسها ۰۹۱۳۰۸۵۷۶۲۵ موسوی
نمونه نوحه زنجیرزنی تک ضرب کتاب اشک زنجیر
نمونه نوحه زنجیرزنی سه ضرب از کتاب اشک زنجیر
#روضه | ماجرای یک زخم کهنه ..
#شبهای_جمعهhttp://eitaa.com/joinchat/2446852097Cc1b0344a82