eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون پیام تسلیت فرمانده ناحیه مقاومت بسیج فلاورجان ،خبر درگذشت حجت الاسلام والمسلمین محسن شریعت فرزند گرامی مرحوم ”آیت الله صفرعلی شریعت ” موجب تأسف، تأثر فراوان و تألم خاطر اینجاب شد. ضمن تسلیت این ضایعه دردناک به خانواده معزز شریعت ومردم شهید پرور شهرستان فلاورجان از درگاه خداوند منان و رحمان برای آن مرحوم رحمت واسعه الهی، آمرزش و علو درجات و برای خانواده خدوم و انقلابی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسألت دارم. سرهنگ پاسدار جواد فصیحی
✍️ بیشتر از دو سوم از رجب گذشت ...و هنوز بعضی از ما، از این ماه، برای حمام کردنِ روحمان، استفاده نکردیم! و هنوز روحمان، وزن سنگین چرک‌های قبل از رجب را، با خود بدوش می‌کشد ...این رسم همه‌ی مهمانی هاست ؛ برای حضور در مهمانی، اول استحمام می‌کنند، و بعد خود را می‌پیرایند و می‌آرایند ... رجب فصل استحمام است؛ فصل سبک شدن ... باید این تسبیح، به آخر نرسیده، تطهیر شویم. خدای مهربانم کمکمان کن تا بتوانیم از فیوضات ماه پربرکت رجب بهره‌مند شده و در نتیجه عمل به خواسته‌هایت از یاران خاص مولایمان( امام زمان عج‌الله) شویم و در رکاب ایشان نائل به مقام رفیع شهادت و رسیدن به رستگاری کامل ..... ملتمس دعای خیر همه‌ی شما عزیزان هستیم
. 🎤 عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد بهر شفای کودک منظور میِ آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود يك هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست محسن عرب خالقی . مشکل گشای کارها باب الحوائج ذکر توسّل های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج» پر می کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می سازد او با کظم غیظش از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته محمد فردوسی .
. علیه‌السلام 🔹یوسف فاطمه🔹 ای بنای حرم عدل و امان را بانی ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی تو اَمینُ‌اللَّهی و بر درِ بیتُ‌الشَّرَفت هست جبریل امین را شرف دربانی آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک، از تماشای رُخت دست دهد حیرانی تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور تو مسیحایی و داری نفسی رحمانی تویی آن نوح، که خود روح نجاتی، هر گاه، گیتی از سیل حوادث بشود توفانی گردش چشم تو و گردش افلاک یکی‌ست نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی.. که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟ آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود روح قدسیِ تو در کالبد انسانی جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی از لب لعل تو، انوار هدایت جاری‌ست ای سحاب کرمت، در همه‌جا بارانی ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را می‌خوانند شجر طیبه در معرفت قرآنی حبس و تبعید به فتوای تو محبوب‌تر است، از قبول ستم و سلطۀ بی‌ایمانی بر در قاضی حاجات مناجات‌کنان عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی آفتابی و سفر می‌کنی از شرق به غرب عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی به پریشانی تو دجلۀ بغداد گریست ای نصیب تو همه بی‌سر و بی‌سامانی اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید نشود جلوۀ انوار الهی، فانی شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی تا مرا رخصت پابوس تو قسمت نشود منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی.. «گر چه دوريم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نبود در سفر روحانی» با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد عوض گریه کند دیده گلاب‌افشانی به بَرَت آمده‌ام، تا ببرم فیضی از آن جذبۀ معنوی و جاذبۀ روحانی چه بخواهم؟ که تو خود حال مرا می‌بینی چه بگویم؟ که تو خود درد مرا می‌دانی نظری کن که «شفق» مُحرم کوی تو شود ای بنای حرم عدل و امان را بانی! 📝 .
. ‍ زیبا _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج محمدرضا طاهری ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ {(نورِ چشم ترم ، ای ز جان بهترم سویِ بابا بیا ، این دم آخرم )۲ سر به خاکِ غریبی میگذارم آتشِ زهر کین در سینه دارم بینِ زنجیر و غل جان میسپارم رضا ... رضا ... رضا ... رضا ...}۲ (بال و پر بسته ام،مضطر و خسته ام)۲ ارثِ زهرا شده،دستِ بشکسته ام دیدنی گشته اینجا سوز و آهم سرِ زانویِ من شد سجده گاهم غیرِ مرگ از خدا چیزی نخواهم رضا ... رضا ... رضا ... رضا ... نورِ چشم ترم ، ای ز جان بهترم سویِ بابا بیا ، این دم آخرم )۲ سر به خاکِ غریبی میگذارم آتشِ زهر کین در سینه دارم بینِ زنجیر و غل جان میسپارم رضا ... رضا ... رضا ... رضا ... 👇
علیه‌السلام 🔹حکم رهایی🔹 روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت مغنّیان خوش‌آواز و مطربان، در آن به گِرد مَسند او پای‌کوب و دست‌افشان... بگفت تا که بیاید ابوالعطا به حضور به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور ابوالعطاء که بر شعر و شاعریش درود ز بی‌وفایی دنیا زبان به نظم گشود ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری که اشک دیدۀ هارون ز چهره شد جاری چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند که شعر او تن هارون مست را لرزاند زبان گشود به تحسین، که ای بلند‌مقام! کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام خلیفه را سخنان تو داد آگاهی ز ما بگو صلۀ شعر خود چه می‌خواهی بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی مرا به حبس بود یک امام زندانی مراست یار عزیزی چهارده سال است گهی به حبس و گهی گوشۀ سیه‌چال است ضعیف گشته به زیر شکنجه‌ها تن او بُوَد جراحت زنجیرها به گردن او من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر به غیر حکم رهایی موسی جعفر چو یافت خواهش آن شاعر توانا را نوشت حکم رهایی نجل زهرا را نوشته را به همان شاعر گرامی داد بگفت صبح، امام تو می‌شود آزاد ابوالعطاء ز شادی نخفت آن شب را گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است به وقت صبح، عزیزش ز حبس آزاد است علی الصباح روان شد به جانب زندان لبش به خنده و چشمش ز شوق اشک‌افشان اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان عزیز ختم رسل را رها کن از زندان به خنده سندی شاهک جواب او را داد که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد ابوالعطاء نگاهش به جانب در بود در انتظار عزیز دل پیمبر بود که در گشوده شد و شد برون چهار نفر به دوششان بدنی بود روی تختۀ در هزار جان گرامی فدای آن پیکر که بود پیکر مجروح موسی جعفر گشوده بود ستم پیشه‌ای به طعنه زبان که هست این بدن آن امام رافضیان امام، موسی جعفر که جان فدای تنش اگر چهار نفر شد مشیّع بدنش مشیّعین تن پاک یوسف زهرا شدند ده تن، هنگام ظهر عاشورا به اسب‌ها ز ره کینه نعل تازه زدند چه زخم‌ها که دوباره بر آن جنازه زدند... 📝 .
. ثوابش هدیه به روح برادرم سبک 15 مهدوی امامم ای پناه ما نور هل أتی' خورشید عالمین میدونم ای غریب آقا شدی این روزا راهیّ کاظمین از داغ موسی بن جعفر آهی توی سینه داری یاد زندونیّ بغداد از دیده هات خون می باری می بینی نالشو.......از داغ مستدام عجّل وفاتیه........... ذکر لبش مدام اللهم عجّل لولیّک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 می بینی یه گل خزون تو قعر سجون شده غرق جفا می بینی اونو بی امون زده هر زمون سِندی ِ بی حیا روز و شب در بین زندون از دشمن دیده جسارت بین کُند و سلسله ها ساق پاش داره جراحت آخر شده با زهر.......مسموم و خون جگر جسمش رو چار غلام.....بردند با تخته در اللهم عجّل لولیّک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) شادی روح برادر تازه درگذشته ی شاعر محترم فاتحه و صلوات .
آخرین جرعه های آبشار مهربانی خدا در ماه رجب.mp3
4.95M
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 🌕 خداوند تبارک و تعالی، ملکی را در آسمان هفتم قرار داده است که به او داعی [دعوت کننده] می‌گویند. 🌸هنگامی که ماه رجب فرا می‏رسد، هر شب تا صبح ندا می‌دهد که خوشا به حال ذاکرین [خدا]، خوشا به حال طاعت‌کنندگان و ❤️❤️❤️ خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشین باشد و از کسی که از من اطاعت کند، اطاعت می‌کنم و می‌بخشم کسی را که طلب استغفار کند؛ [زیرا] ماه [رجب] ماه من است و بنده، بنده من است و رحمت، رحمت من است. هر کس مرا در این ماه بخواند، او را اجابت می‌کنم و هر کس از من [چیزی] درخواست کند، به او عطا می‌کنم و کسی که از من هدایت بخواهد، او را هدایت می‌کنم. این ماه [رجب] را ریسمانی بین خودم و بندگانم قرار دادم. پس کسی که به وسیله این ماه [به این ریسمان] چنگ بزند، به [قرب] من خواهد رسید.» روزهای آخر ماه رجب را غنیمت بدانیم روزه ی این ایام بسیار بسیار ثواب دارد 🌸🌸🌸🌸🌸 فرموده ی امام صادق علیه السلام : کسی جز خدا ثواب روزه ی این ماه را نمی داند اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌸🌸
. مُسمّط مربّع شهادت امام موسی‌کاظم علیه السلام دارم از صحن‌وُسرایِ تو عجب خاطره‌هایی!!! چه سرایی... چه صفایی... همه جا بود رضایی این دو تا گنبدِ نورانی و زیبا و طلایی... دلِ ما را به خداییِ خدا کرده خدایی می‌دهد بویِ خراسانِ رضا صحن‌وُسرایت پدرِ شاه پدرْ مادرِ شاعر به فدایت شکرُللَه که ولی نعمتِ ایران پسرِ توست روضه‌خوان است هر آن کس که مریدِ پدرِ توست پاره‌یِ قلبِ نبی... پاره‌یِ جان و جگرِ توست هر که شد دربه‌درِ کرب و بلا دربه‌درِ توست بابِ حاجاتی و مبنایِ مناجات و دعایی تو دوایی تو شفایی تو کس‌وُکارِ گدایی بند و زنجیر و نگهبان همه در بندِ مَرامت می کنی گوشه‌یِ زندانِ ستمکار... اِمامت روضه‌اَت روضه‌یِ اَلشّام شد و کرد قیامت حکمِ آزادیِ تو حکمِ غمِ شاه و غلامت روضه‌خوانِ تو رضا گوشه‌ای از صحنِ عتیق است زخمِ غُلها به رویِ ساقِ دو پایِ تو عمیق است اثرِ ضربه‌یِ شلّاقِ جفا رویِ تنِ توست بر رویِ شانه‌یِ حَمّالِ غریبه بدنِ توست تهِ گودالِ بلا خانه‌یِ جَدُّ و وطنِ توست هر کجا می‌روم امروز سخن از کفنِ توست کفنِ قیمتیِ پیکرِ پاکت شده روضه بدنِ شاه... رویِ خاک و سرش بر رویِ نیزه آه... بالایِ سرت می‌کشد آقا پسرِ تو می‌کند شکرِ خدا نیست رویِ نیزه سرِ تو زیرِ سُمها نَشِکسته اُستخوانِ کمرِ تو دشمنِ دینِ خدا کِل نَکِشد دور ُو برِ تو همه‌یِ روضه همین است غروبی که حرم سوخت... دختری گفت پدر روسری‌اَم رویِ سرم سوخت دستِ ناموسِ خدا بسته به دستانِ طناب است سفرِ حرمله با اهلِ حرم شرحِ عذاب است زدنِ سنگ به سر از نظرِ شرع... ثواب است!!! هدفِ سخت... سرِ کوچکِ فرزندِ رباب است سرش افتاد زمین مادرش افتاد... بمیرم یار برگرد... کشیدند سرش داد... بمیرم .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم () - شهادت امام موسی‌کاظم علیه السلام سبک شور ما یا فاطرُ... حکمِ آزادیِ آقای مرا داده زهرِ دشمنی و کینه‌ها ای خدا باب‌الحوائج می‌شود گوشه‌یِ زندان چرا حاجت‌روا؟! می‌زند بر صورت و بر سر پسر اِی خدا بر روی لنگه‌دَری جسمِ پدر اِی خدا خارجی می‌خواند او را بی‌حیا اِی خدا روضه مثلِ روضه‌یِ شامِ بلا اِی خدا وا اماما وا اماما وا غریب (۴) مانده بند و غُل به رویِ پیکرش مانده ردِّ تازیانه بر پَرش غصّه‌ها دیده ولی شکرِخدا که ندیده سَر به نیزه دخترش روضه یعنی آن سری که رویِ نی... اِی خدا... کرده راهِ کربلا تا کوفه طی اِی خدا روضه یعنی پیشِ چشمِ خواهری اِی خدا بر لبِ کعبه زده کین کعبِ نی اِی خدا یاحسینُ یاحسینُ یاحسین (۴) .
كانال تخصصى هروله.mp3
8.1M
🎤 • فَـقـٖيـر اُومَـدِه دَرِه خُــونِــه‍...... و یطعمون طعامه سفره ی ما بدون شامه فقیر اومده در خونه فقیرو که کسی نمیرونه یه تیکه نون سهم کریم و یه تیکه نون سهم حسینه َاَنفِقوا ممّا تُحِبّون اینم غذای زینبینه خدا راضی حسن راضی خدا راضی حسین راضی علی جان سفره ی عشقو توو این خونه تو میندازی (علی جانم علی جانم۴) ................................. و یطعمون طعامه سفره ی ما بدون شامه یتیم اومده پر از درده مبادا دست خالی برگرده درسته که خالیه سفره درستع که نونم نداریم تا سایه ی تو رو سر ماست چیزی توو خونه کم نداریم خدا مهرت رو توو قلبم شبیه آیه نازل کرد خدا با تو امام من برام نعمت رو کامل کرد (علی جانم علی جانم۴) ................................. و یطعمون طعامه سفره ی ما بدون شامه اسیر اومده دلش خونه ولی گرسنه که نمیمونه خدا کنه که هیچ اسیری هیچ جایی بی غذا نمونه خصوصاً اون بچه یتیمی که میخوابه کنج ویرونه سه ساله دختری مجروح سه ساله دختری پیره رو گونش ردّ یه پنجه رو دستاش جای زنجیره (حسین جانم حسین جانم۴) شاعر: محسن عربخالقی 📢حاج مهدی رسولی 🔶و یطعمون طعامه... ویژه مراسم عصر شهادت حضرت زهرا(س)
4_6021681502046128064.mp3
9.29M
"سفره موسی بن جعفرعليه السلام'' 🎙 صابر خراسانی 🎙 🖌 محسن عرب خالقی 🎶 سیدحجت الله حسینی 📍 توليد آستان قدس رضوي
1_57426861.mp3
4.28M
🥀تموم جسم تو سیاهه و خونی 🥀گناه تو چی بود که کنج زندونی 🎤حاج محمدرضا_طاهری ◾️ شهادت_امام کاظم علیه السلام
۰ 🎤 تموم جسم تو سیاهه و خونی گناه تو چی بود که کنج زندونی . روزای تو مثل شبات شده تیره چند ساله که پاهات تو غل و زنجیره . گوشه ی زندون شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودی غروبا می شد تازیونه افطارت . باب الحوائج باب الحوائج موسی بن جعفر مولا  . اونی که از داغت روونه اشکامه اونی که روز و شب شنیدی دشنامه . تو گوشه ی غربت از نفس افتادی رضا نبود پیشت وقتی که جون دادی . همیشه آقا روی تن تو جای کبودی بوده اونی که هر شب شما رو میزد خودش یهودی بوده . باب الحوائج باب الحوائج موسی بن جعفر مولا  . هنوز جای زنجیر رو دست و بازوته یه تخته ی پاره واسه تو تابوته . موقع تشییعت عاشقاتون گریون شد آخرش آقا جسم تو گلبارون . بمیرم آقا برا تنی که به زیر تیر و سنگه میون گودال کفن نداره سر لباسش جنگه . غریب مادر غریب مادر حسین . با چراغ اشک ، گرم جسـتجو خاک را با یاد گل می کرد بو . یافت آن گل را ، ولی پرپر شده پاره پاره پیکری بی سر شده . گفت : آیا یوسف زهرا تویی ؟ آن که من گم کرده ام آیا تویی ؟ https://eitaa.com/emame3vom/39110 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلایی حسن عطایی - www.hajatnews.ir.mp3
6.02M
🔸 (دلم زاره رو سینم یه عالم غصه تلمباره) 🔈 ◾️ویژه . حضرت علیه السلام 〰〰〰〰〰〰 دلم زاره دلم زاره دلم زاره تو سینم یه عالم غصه تلمباره تو زندونمو روز و شب من تاره به زحمت، به سختی، نمازامو میخونم تو قل و زنجیر همش یک، یهودی، منو میزنه با ناسزا و تحقیر به زیر، شکنجش، بلنده صدای ناله های شبگیر عذابم میده سندی بی سر و پا منو میزنه با لگد بی مهابا خدایا خدایا خدایا میلرزه صدام، شب آخره دم مردنم، دلم مضطره من غریبم غریبم غریبم 3 〰〰〰〰〰〰 @emame3vom تموم تنم از پا تا سرم زخمه از این تازیونه بال و پرم زخمه شکسته ساق پا و پیکرم زخمه میبینم، که هارون، تو زندون یه زن رقاصه میاره به این سن، رسیدم، هنوزم پی اذیت پی آزاره یه پیرمر،دِ مجروح، تو زندون بلا عمری گرفتاره سرم رو روی خاک زندون میذارم تو سینم یه عالم غم و غصه دارم سوی مادرم رهسپام شده حاجتم، تو این لحظه ها رضا جان من، کنارم بیا من غریبم غریبم غریبم 3 〰〰〰〰〰〰 تو این لحظه ی آخر پریشون حالم بلنده صدای آه و غم و نالم آخه روضه خون روضه ی گودالم به یادم، می افته، غریب گیرش آوردن گل زهرا رو به یادم، می افته، شه تشنه لب و خنده ی اغیارو به یادم، می افته، تازوندن رو بدن ها همه اسبا رو همه غصه و سوز و دردم همینه که عمه سری رو به نیزه میبینه یه عمره دل من حزینه سری روی نی، تنی بر زمین میگه فاطمه، به صوت حزین آه بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ 3 https://eitaa.com/emame3vom/39115 .
Output_Merge.mp3
3.13M
🔳 مرثیه و روضه 🏴 🚩 السلام علیک الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ علیه السلام ♦️مرثیه امام موسی بن جعفر سلام الله علیه علیه السلام