eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی آیینه ی لطافت مادر خوش آمدی ای آن کسی که شهرت نام بلند تو از عرش رفته است فراتر...خوش آمدی از اشک شوق پر شده چشمان مجتبی ای روشنای چشم برادر خوش آمدی دروازه های کوفه به دست تو فتح شد یاد آور حماسه ی خیبر خوش آمدی محشر به نام نامی ات آغاز می شود ای زیر و رو کننده ی محشر خوش آمدی امشب شب دف است ، شب جام و باده است امشب خدا به فاطمه فرزند داده است از خاک پات، بوسه گرفته ست کهکشان سجده کنند بر تو شب و روز عرشیان از شوکت مقام تو این بس که بی وضو نام تو را حسین نیاورد‌ بر زبان عالم حریف جوش و خروشت نمی شود آن لحظه ای که پای حسین است در میان ای دست های تو پل مابِین عرش و فرش پیوند داده ای تو زمین را به آسمان محو علیِّ اکبرِ ارباب می شوی از بس که او شبیه علی می دهد اذان ذکر علی الدوام تمام ملائکه! بر چادر تو باد سلام ملائکه عالم فدای قلب صبوری که داشتی خورشید و ماه خیره ی نوری که داشتی ابن زیاد وقت ورودت به کاخ کفر عاجز شد از شکوه و غروری که داشتی دنیا ندیده است به خود در تمام عمر مثل برادران غیوری که داشتی صدها هزار حضرت موسی گذشته اند از جای جای وادی طوری که داشتی خورشیدِ بی غروبِ شب و روز کربلا! عالم ندیده است حسینی تر از تو را ای سرو پاکباز که غرق عنایتی دست مرا بگیر که دریای رحمتی از درک جایگاه تو این خلق عاجز اند مثل علی و فاطمه اعجاز خلقتی در وقت خطبه خواندن تو کل کائنات گفتند یکصدا: چه وقاری! چه شوکتی یک جا گناه های زبان پاک می شود وقتی که نقل می کند از تو فضیلتی جز اینکه خاک پای تو باشیم تا ابد در زندگی خویش نداریم حاجتی ای آبروی روی علی، ای خدای صبر باید نوشت: "زینب کبری" به جای صبر هدیه بده به خانه ی قلبم بهار را آرام کن دوباره دل بی قرار را زینب تو کیستی که به وقت نماز خویش وا داشتی ستایش پروردگار را آن خطبه های حیدری ات، بعد سال ها زنده نمود خاطره ی ذوالفقار را وقتی که خلق کرد خدا کائنات را دست تو داد گردش این روزگار را هر طور می شود دل ما را درست کن ما داده ایم دست خودت اختیار را جز تو کسی لیاقت زینب شدن نداشت دلداده ای شبیه حسین و حسن نداشت امشب بساط نوکری ما فراهم است بانو! فقط زیارت کرب و بلا کم است شکر خدا که سایه ی پر مِهر چادرت روی سر تمامیِ ذرات عالم است با اسم تو زمین و زمان زیر و رو شود پس نام نامی تو همان اسم اعظم است ای کوه صبر! ای که جهان زیر بال توست از تو مدد گرفته اگر کوه محکم است ما را بخر ، نگاه به اعمال ما مکن اینجا که آمدیم بد و خوب درهم است صدها هزار آسیه شاگرد مکتبت نام حسین هست شب و روز بر لبت خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است عالم به زیر دِین علمدار زینب است هر کس که حیدری ست بدهکار فاطمه ست هرکس حسینی است بدهکار زینب است امروز اگر که نامی از اسلام مانده است مدیون جان فشانی و ایثار زینب است از پادشاه های دو عالم غنی تر است آن سائلی که خادم دربار زینب است عباس ، ماهِ بی بدلِ خیمه هاست که از روی نیزه نیز نگهدار زینب است 🔸شاعر: ________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .
سلام‌ممکن صوت و متن جا به جا باشد دقت کنید
کلی شهدای ؛ 💥 تعداد ۲۱۳۲۵۵ نفــر بوده که شامل؛ ــ ۱۵۵۰۸۱ نفر در درگیری مستقیم با دشمن، ــ ۱۶۱۵۴ نفر در حملات دشمن به شهرها، ــ ۱۱۸۱۴ نفر درحوادث متفرقه ــ و سایر موارد ۹۸۸۹ نفر بوده است. ـ از این آمار تعداد ۱۵۵۲۵۹ نفر مجرد، ــ تعداد ۵۵۹۹۶ نفر متأهل، ــ تعداد ۷۰۵۴ نفر ۱۴ ساله و کمتر، ــ تعداد ۶۵۵۷۵ نفر بین ۱۵ تا ۱۹ ساله، ــ تعداد ۸۷۱۰۶ نفر بین ۲۰ تا ۲۳ ساله، ــ تعداد ۲۲۷۰۳ نفر بین ۲۴ تا ۲۹ ساله، ــ تعداد ۳۰۸۱۷ نفر ۳۰ ساله و بالاتر بوده 🌷 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کادر: ۲۳۱۹۹ نفر سرباز: ۱۶۷۳۸ نفغر 🌹ارتش جمهوری اسلامی کادر: ۹۰۸۹ نفر سرباز: ۳۶۹۶۵ نفر 🌹نیروی انتظامی جمهوری اسلامی کادر: ۲۹۲۶ نفر سرباز: ۵۶۷۲ نفر 🌹شغل آزاد: ۳۱۶۷۴ نفر 🌹دانش آموز: ۳۲۲۷۵ نفر 🌹دانشجو: ۲۶۰۸ نفر 🌹روحانی: ۲۷۴۲ نفر 🌹بیکار: ۶۱۲۸ نفر 🌹دولتی: ۲۶۲۹۳ نفر 🌹بسیج ویژه: ۲۳۲۹ نفر 🌹خانه دار: ۳۱۳۶ نفر 🌹کودک: ۲۹۰۶ نفر 🌹غیر ایرانی: ۴۵۶۴ نفر 🌹🌹جمـــع کــل: ۲۱۳۲۵۵ نــفر... 🍃آیا میدانید: شروع جنگ ایران و عراق از تاریخ ۳۱/۶/۱۳۵۹ بوده است. 🍃 آیا میدانید: عراق با ۱۲ لشگر زرهی، مکانیزه، پیاده و ۳۶ تیپ مستقل از ۳ محور (جنوبی؛ میانی؛ شمالی) به ایران حمله کرده است. 🍃 آیا میدانید: عراق با ماشین جنگی ــ ۵۴۰۰ دستگاه تانگ، ــ ۴۰۰ قبضه توپ ضدهوائی، ــ ۳۶۶ فروند هواپیما، ــ ۴۰۰ فروند هلی کوپتر، به سرزمین اسلامی ایران حمله کرده است. 🍃 آیا میدانید : جنگ تحمیلی عراق بر ایران طولانی ترین و پرهزینه ترین و وسیع ترین جنگ بوده است (۵/۱ برابر جنگ جهانی اول، ۲ برابر جنگ جهاني دوم) 🍃آیا میدانید: در طول ۸ سال دفاع مقدس ــ ۱۹ عملیات بزرگ، ــ ۱۹ عملیات متوسط، ــ ۱۲۵ عملیات کوچک، توسط رزمندگان اسلام انجام شد. 🍃آیا میدانید: جنگ تحمیلی عراق بر ایران ۲۸۸۷ روز (۹۶ ماه) و ۸ سال طول کشیده است. 🍃آیامیدانید : درطول نبرد ۸ سال دفاع مقدس ۱۰۰۰ روز نبرد فعال بوده است. 🍃 آیامیدانید: در طول ۸ سال دفاع مقدس: ــ ۲۱۳ هزار شهید ، ــ ۱۴۰ هزار جانباز ، ــ ۳۲۰ هزار مجروح ، ــ ۴۰ هزار نفر آزاده 🍃 آیا میدانید : در طول جنگ تحمیلی عراق بر ایران تعداد ۷۲۳۶۳ نفر عراقی اسیر و تعداد ۳۹۵۱۴۸ کشته و تعداد ۳۶۶ فروند هواپیما و ۹۰ هلیکوپتر سرنگون شده 🍃آیا میدانید: درطول ۸ سال دفاع مقدس: ــ ۷ عملیات بارمز یا الله ــ ۱۳ عملیات با رمز محمد رسول الله ــ ۷ عملیات بانام علی ــ ۱۳ عملیات با نام زهرا ــ ۱۱ عملیات با نام حسین ــ و ۸ عملیات با رمز یا صاحب الزمان بوده است. 🍃آیا میدانید: در طول ۸ سال دفاع مقدس: ــ ۴۵۰۰۰ شهید نام محمد ــ ۲۰۰۰۰ شهید در نامشان کلمه الله داشته اند ــ ۳۰۰۰۰ شهید نام علی ــ ۲۰۰۰ شهید نام رضا ــ ۱۳۰۰۰ شهید نام حسین ــ ۵۴۰۰ شهید نام عباس ــ ۴۵۰۰ شهید نام اکبر ــ ۳۵۰۰ شهید نام اصغر ــ ۲۳۰۰ شهید نام قاسم داشته اند و بقیه نامهای مطهر دیگری داشته اند... 🍃آیا میدانید : از ۲۱۳ هزار شهید؛ ۱۷۱۲۳۵ هزار شهید درخط مقدم، ۱۶۸۷۰ نفر براثر حملات هوائی و توپخانه و بقیه در مکانهای دیگر از جبهه به شهادت رسیده اند.. 🍃آیا میدانید: ــ ۴۴ درصد شهدا سن آنها از ۱۶ تا ۲۰ سال ــ ۳۰ درصد از ۲۱ تا ۲۶ سال ــ ۸ درصد ۲۶ تا ۳۰ سال ــ ۱۸ درصد بالای ۳۰ سال بودند.
. 🔸️رباعی 🔸️میلاد حضرت ام‌المصائب 🔸️ کبری(س) زینب که حقیقت خدای ازلیست    زین اب و نامش زخداوند جلیست سرتا به قدم جلوه زهرا شده است منصوره ی مستوره به دامان علیست .
منتظر ظهور (سوسن): ✴️ یکشنبه 👈 8 دی 98 👈 2 جمادی الاول 1441👈29 نوامبر 2019 🏛 مناسبت های اسلامی و دینی. 🌙🌟 احکام اسلامی و دینی. ❇️روز خلقت حضرت حواء و بسیار مبارک و خوب برای: ✅خواستگاری عقد و عروسی. ✅بنایی خانه و شروع به ساخت و ساز. ✅امور کشاورزی . ✅تجارت و داد و ستد. ✅و در پی کارها و نیازها رفتن خوب است. 👼نوزاد امروز مبارک و خوب تربیت شود.ان شاءالله. ✈️ مسافرت بسیار خوب به سلامت می روید و برمی گردید ان شاءالله. 🔭احکام نجوم. امروز برای امور زیر خوب است. ✳️شروع به ساخت و ساز. ✳️جابجایی خانه و مغازه. ✳️نقل و انتقالات. ✳️بردن جهیزیه عروس. ✳️و معامله و داد و ستد نیک است.. 💑مباشرت و مجامعت. امشب (شب دوشنبه) مباشرت خوب و فرزند حاصل از ان حافظ قران گردد ان شاءالله و برای سلامتی نیز نیک.است. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب و باعث حاجت روایی می شود ان شاءالله. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #فصد انداختن در این روز، از ماه قمری خوب نیست. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸ب بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام
. 💐💐💐💐💐💐💐💐 سلام صبح روز یکشنبه شما بخیر السلام علیک یا امیرالمومنین علی علیه السلام السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها یاذالجلال والاکرام 🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽 💠 اهمیت تلاوت قرآن امام صادق عليه السلام : خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید: 1⃣ بركتش كم میشود 2⃣ فرشتگان آن را ترك مى كنند (رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.) 3⃣ شياطين در آن حضور مى يابند. (نزاع و جدال در آن خانه زیاد است،آرامش ندارند ) خواندن قرآن در خانه این سه گرفتاری را برطرف می کند 📚كافى، ج 2، ص 499، ح 1. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه خواستم دست تو را باز نمایم که نشد پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد همه همدست شدند دست خدا را بستند خواستم این گره کور گشایم که نشد ریختند بر سر من، دست زتو بردارم هر چه کردم نکنند از تو جدایم که نشد سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین قنفذ آنقدر زد، انداخت زپایم که نشد دست خود را به در سوخته حائل کردم جان شش ماهه خود حفظ نمایم که نشد حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می شد می شد امروز بخوابد روی پایم که نشد خواستم زودتر از این بروم نزد پدر زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد دست بشکسته اگر یاری زهرا می کرد میشد این قطره اشک تو شفایم که نشد به همین پهلوی بشکسته حلالم کن علی خواستم دست تو را باز نمایم که نشد : یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو مسمـارِ در و غـلاف و تیغ و بازو حق دارد، اگر که مـادرم میگیرد یک دست به دیوار و یکی بر پهلو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺑﺎﻍ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻓﺨﺮ ﻧﺒﻮّﺕ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺵ ﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﯼ ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺣﺸﺮ ﯾﺎﺭﺵ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺛﻨﺎﯼ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻋﺠﺰ ﻣﺎ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺳﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺣﻤﺔٌ ﻟﻠﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﻭ ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﺩﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﺪﺍﻟﻠّﻬﯽ ﺩﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻠﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻤﺘﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻤﺎﻝ ﺑﯽ ﻣﺜﺎﻝ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻞّ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﻓﻠﮏ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﺤﺸﺮ ﮐﺒﺮﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺣﯿﺪﺭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺮ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻟﻄﻒ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﺤﻔﻞ ﺍﻓﻼ‌ﮐﯿﺎﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺯ ﺭﺃﻓﺖ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﺑﺎ ﺧﺎﮐﯿﺎﻥ ﺍﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﻗﺮﺏ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺟﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻣﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻣﺤﻮ ﮐﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﻣﻼ‌ﯾﮏ ﺑﻨﺪﮤ ﺻﻒّ ﻧﻌﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺣﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﻫﻮﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﯽ ﺯﻭﺍﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻃﺎﻫﺮﻩ، ﺍﻧﺴﯿّﻪ، ﺣﻮﺭﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺻﺪّﯾﻘﻪ، ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍنم ﮐﻪ ﺍﯼ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﮐﻤﯿﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺗﺎ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻀﻤﺌﻦ ﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺭﺷﺘﻪ‌ﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻏﺰﻝ، ﻗﻄﻌﻪ، ﻗﺼﺎﺋﺪ ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﺣﻮﺭ، ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﯾﺎ ﻣﻠﮏ، ﯾﺎ ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﭼﯿﺴﺘﯽ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ؟ "ﻣﯿﺜﻤﻢ" ﯾﻌﻨﯽ ﮔﺪﺍﯼ ﺧﺎﻧﮥ ﺧﺸﺖ ﻭ ﮔﻠﺖ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﮔﻨﻪ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺎﺣﻠﺖ .
گفتگوی امیرالمؤمنین با زهرای مرضیه س  آیینه‌ها آینه با آینه شد رو‌به روی خوش بود آیینه‌ها را گفت‌و‌گوی گرچه پنهان بود راز سینه‌ها هیچ پنهان نیست از آیینه‌ها منعکس در آینه، تصویر شد بی‌نهایت، دردها تکثیر شد بسته لب، از شرح سوز و سازها چشم‌ها گفتند بر هم رازها رازها گفتند با هم با نگاه هر دو آیینه، مکدّر شد ز آه گفت ای آیینۀ بشکسته‌ام جز تو، در بر روی عالم بسته‌ام ای بهشت آرزوهای علی ای دو چشمت دین و دنیای علی... شام غم را پرتوِ اُمّیدِ من کوکب من، ماه من، خورشید من! ای نچیده گل زِ رویت آفتاب وی ندیده شب، شبِ مویت به خواب در دل هر ذرّه، نور مِهر تو مِهر هم، سایه‌نشینِ چهر تو یک نگاهت بِه ز صد خُلد بَرین نی، که یک ایمای تو خُلدآفرین! 🔹 خانهٔ آیینه‌ها خانۀ ما گرچه از خِشت است و گِل خشت روی خشت نَه، دل روی دل آستانش، آسمانِ آسمان سقف، بالاتر ز بام کهکشان پایۀ دیوار آن، بر طاق عرش وز پَرِ خود عرشیان آورده فرش خاک آن را، شُسته آب سلسبیل گَرد آن را رُفته، بال جبرئیل ناودان‌ریزش، بِه از ماءِ مَعین بوریایش، گیسوانِ حور عین روشنی زین خانه دارد، نور هم روزَنَش، بُرده سبق از طور هم کی به سینا پای، موسی می‌گذاشت گر سُراغِ خِشتی از این خانه داشت «لَنْ تَرانی» بوده زین سینا جدای رفته از این خانه، هر کس تا خدای... هر تنی جان و، ز جان جانانه‌تر هر گُهر از آن گُهر، دُردانه‌تر دخترانت بانوان مریمند هر دو در عِزّت عَلم در عالمند تا تو هستی قبلۀ کاشانه‌ام کعبه می‌گردد به گِرد خانه‌ام 🔹 جلوه‌های آیینه آنچه در این خانه خود را می‌نُمود عشق بود و عشق بود و عشق بود رو بدین سو دارد از هر سو، بهشت تا بگیرد از تو رنگ و بو بهشت خانۀ ما گُلبنِ صدق و صفاست فاش ‌گویم خانۀ عشق خداست نورها از پرتو روبند توست آفتاب خانه‌ام لبخند توست عین و شین و قاف، بی تو عشق نیست غیر تو معنای این سه حرف، کیست؟ 🔹 غربت و قربت آیینه‌ها ما غریبیم و شناسای هَمیم دولت بیدار و رؤیای همیم چون دو مصرع، روبرو با هم شدیم شاه‌بیت شعر عشق و غم شدیم... ای تبسّم، آرزومند لَبَت ای سحر، مست از مناجات شَبَت... گو بگردانند روی از من همه دوست تا زهراست، گو دشمن همه! گو به آن، کز تیغ من در واهمه‌ست ذوالفقارم جوهرش از فاطمه‌ست با چه جُرأت در دلت غم پا بهشت کوثر من نیست جای غم، بهشت آسمانِ چشمِ تو تا اَبری است کاسۀ صبرم پُر از بی‌صبری است نَفْسِ هستی زندۀ انفاس توست چَرخشِ نُه‌چرخ، با دستاس توست شد دل دستاس هم پابستِ تو مفتخر از بوسه‌ها بر دستِ تو جانمازت، ای بهشت خانه‌ام، بُرده دل از خشت خشت خانه‌ام از جلالت، مَحوِ تو ختم رسل وز جمالت عقل کُل شد، عشق کل آن که بر فرق رسولان تاج بود پُشتْ‌گرم از تو شب معراج بود گفت ای از تو، وجود مُمکنات نی عزیز من! عزیز کائنات ای تو را دست خدا در آستین مرکز هستی، مشو خانه‌نشین خیز و با داغت چو لاله خو مگیر در بغل همچون جَنین، زانو مگیر خیز، ای حق‌ جوشن و زهرا‌ زِره مانده بر دست تو چشم هر گِرِه از چه رو در خانۀ محنت‌زده مانده‌ای چون مردم تهمت‌زده غم مَبادَت ای سلام بی‌جواب نیست در خفّاش، مِهرِ آفتاب آتش باطل همه افروختند بیشتر از در، دل حق سوختند 🔹 آیینه در آتش آدمی در صورت و، شیطان‌سرشت، دوزخی افروخت، بر باغ بهشت... شعله‌ها تا دامن ناهید رفت دودِ در، در دیدۀ خورشید رفت... بین دود و آتش و دیوار و در بهر طفلم کردم احساس خطر هرچه نیرو داشتم بردم به کار تا نبیند غنچه‌ام آسیب خار... تا که باطل با حقیقت در فِتاد آیه‌ای از سورهٔ کوثر فتاد لیک بر من هر قَدَر بیداد رفت چون تو را دیدم همه از یاد رفت... 🔹 احرام آیینه یافتم میقات من پشت دَر است حفظ «رَبُّ ‌الْبَیت» از حج برتر است رَمی شیطان کردم از اَمرِ جلیل تا بگیرم کعبه از اصحاب فیل بسته بودم پشت در، اِحرام خود رَهسپَر کردم به مسجد، گام خود سعی کردم تا نماند فاصله از صفا تا مَروِه کردم هَروَله گفتم او شمع است و من پَروانه‌ام برنگردم بی علی در خانه‌ام حجّ من، رخسار حیدر دیدن است طوف من، دور علی گردیدن است آن قَدَر ای قبلۀ بیت‌الحرام دُورِ تو گشتم که شد حَجّم، تمام 🔹 آه بر آیینه‌ها گفت ای هستی من از هستِ تو باعثِ برپایی من دستِ تو نیست غم، گر خلق با من دشمن است تا تویی با من، دو عالم با من است وی به نخل آرزویم شاخ و برگ ای هوادار علی، تا پای مرگ زآن‌همه ایثار، مَرهون توأم ای سراپا عشق، ممنون توأم دیدمت ای کوکب اقبال من بود چشمت، باز هم دنبال من نام خود را خصم داغ ننگ زد دید با خود شیشه داری، سنگ زد ای صدف، آن گوهر یکدانه کو؟ غنچۀ نشکفتۀ گلخانه کو؟ 🔹 غسل آیینه برد در شب، تا نبیند بی‌نقاب ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب برد در شب پیکری هم‌رنگ شب بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب شسته دست از جان، تن جانانه شست شمع شد، خاکستر پروانه شست... 👇
👆 هم مدینه سینه‌ای بی غم نداشت هم دلی بی اشک و خون، عالم نداشت نیست در کس طاقت بشنیدنش با علی یارب چه شد؟ با دیدنش درد آن جان جهان، از تن شنید راز غسل از زیر پیراهن شنید... دستِ دستِ حق چو بر بازو رسید آن‌چنان خم شد که تا زانو رسید دست و بازو، گفت‌وگوها داشتند بهر هم، باز آرزوها داشتند دست، از بازوی بشکسته، خجل بازو، از دستی که شد بسته، خجل با زبان زخم، بازو، راز گفت دست حق، شد گوش و آن نجوا شِنُفت... گفت بازو، من که رفتم خون‌فشان تو، یدالله، فوق ایدیهم، بمان 🔹 آیینه و آیینۀ کوچک راز هستی در کفن پیچیده شد لاله‌ای با یاسمین پوشیده شد موج‌ها آغوش دریا یافتند چون نسیمی، ‌سوی گل بشتافتند دو پسر، سبقت گرفته از پدر جانب مادر، روان بی پا و سر این، به روی سینۀ مادر فِتاد آن، رخ خود بر کف پایش نهاد از نسیمی، گل شکوفا می‌شود برگ برگِ گل، ز هم وا می‌شود ناگهان بند کفن، خود باز شد داستان عشق، باز آغاز شد... مانده حیران، بر که گرید آسمان بهر مادر، یا پدر، یا کودکان؟... 🔹 تشییع آیینه نیمه‌شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف، احمد به استقبال او ظاهرا تشییع یک پیکر، ولی باطناً تشییع زهرا و علی... دو عزیز فاطمه همراهشان مشعلِ سوزانشان از آهشان ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک، آمال علی چشم، نور از دست داده؛ پا، رمق اشک، بر مهتابِ رویش، چون شفق... آه، سرد و بغض پنهان در گلو بود با آن عده، گرم گفت‌وگو آه آه ای همرهان، آهسته‌تر می‌بَرید اسرار را؛ سر بسته‌تر این تن آزرده باشد جان من جان فدایش؛ او شده قربان من همرهان این لیلۀ قدر من است من هلال از داغ و، این بدر من است اشک من زین گل، شده گل‌فام‌تر هستی‌ام را می‌بَرید؛ آرام‌تر! وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ای، غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پرکوکب‌تر است بعد از امشب، روزم از شب، شب‌تر است زین گل من باغ رضوان، نفحه داشت مصحف من بود و، هجده صفحه داشت مرهمی ‌خرج دلم چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید! 🔹 با خاطرات آیینه سینه‌اش آتشفشان، از هُرم آه چشم او بر ماه، سر، دنبال چاه زَمزَمش در چشم و لَب در زمزمه در سخن با خاطرات فاطمه: مرغ جانت از قفس، آزاد شد رفتی اما دوست، دشمن‌شاد شد! شب نهادی پا به کوچک‌خانه‌ام می‌بَرم شب هم تو را بر شانه‌ام خانه‌ام را رشک گلشن داشتی سوختی چون شمع و، روشن داشتی... ذره‌ای مِهر تو در کاهِش نبود بر لبت نُه‌سال، یک‌خواهش نبود! بارها از دوش من برداشتی جای آن تابوت خود بگذاشتی ای تو را کار و عبادت، متصل دستۀ دستاس، از دستت خجل با تو، غم در خانۀ من جا نداشت بَعد تو در جای‌جایش پا گذاشت یاد داری خانه هرگه آمدم با تپش‌های دلم در می‌زدم؟ با صفای کامل و مِهر تمام صد غمم بردی ز دل با یک‌کلام بس نگاه ناتمامم کرده‌ای با لب بی‌جان، سلامم کرده‌ای من که بودم با تو غرق آرزو، خاک می‌ریزم به فرق آرزو نی علی از درد، گل‌گون گریه کرد از غمت دیوار و در، خون گریه کرد داغ تو بنیان‌کَنِ صبر علی‌ست خانۀ بی‌فاطمه قبر علی‌ست... 🔹 آیینه در خاک تا علی ماهش به سوی قبر بُرد ماه، رخ از شرم، پشت ابر برد آرزوها را علی در خاک کرد خاک هم گویی گریبان چاک کرد زد صدا، ای خاک! جانانم بگیر تن، نمانده هیچ از او، جانم بگیر ناگهان بر یاری دست خدا، دستی آمد هم‌چو دست مصطفی گوهرش را از صدف، دریا گرفت احمد از داماد خود زهرا گرفت 🔹 استقبال از آیینه گفتش ای تاج سرِ خیل رسُل وی بَرِ تو خُرد، یک‌سر جزء و کل، از من این آزرده‌جانت را بگیر! بازگرداندم، امانت را بگیر... اولین نُه‌سال از آن تو بود شمع بزم جان و مهمان تو بود گرچه هم‌چون جان، عزیزش داشتی نوروَش بر چشم من بگذاشتی، تا مرا نُه‌سال، شمعِ خانه شد بود شمع خانه و، پروانه شد می‌کِشد خجلت علی از محضرت یاس دادی، می‌دهد نیلوفرت! بدر بخشیدی، هلالت می‌دهم تو، الف دادی و دالت می‌دهم او که بعد از تو، شبی راحت نخفت قصه‌ای از غصه‌های خود نگفت از ستم‌هایی که آمد بر سرش داوری آورده نزد داورش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا