.
#شهادت_امام_کاظم
#یا_موسی_بن_جعفر
صدای روضه می آید مهیّا می شود چشمم
خدارا گریه کن ها ! بینتان جا می شود چشمم؟
برای یوسف زندان بغداد اشک می ریزم
پس از این گریه ها یک روز بینا ، می شود چشمم
من از زندان و زندانبان و زندانی چه می دانم
بپرس از اشک می بینی که دریا می شود چشمم
عبادتگاه یا زندان ؟ نمی دانم ولی با او
نماز اشک می خوانم ، مصلّی می شود چشمم
بنا بود آنچه می خوانم تسلای دلم باشد
عجب جایی میان روضه ها وا می شود چشمم
شبِ تاریکِ زندان ، ابنِ شاهک ، خشم زندانبان
شب قدر است و با این روضه احیا می شود چشمم
گریزِ کربلا را نیز با خود دارد این زندان
فرات اشک ! جاری شو که سقّا می شود چشمم
تنی در بین زنجیر و تنی بر خاک در گودال
میان روضه حیرانم ، معمّا می شود چشمم
#محسن_ناصحی✍
.
1400120706.mp3
17.86M
#شهادت_امام_کاظم
#زمینه
حاج محمدرضا طاهری🎤
شاعر و نغمه پرداز :
#محمد_جواد_صادقی
#یوسف_زندیه
دوباره امشب توی روضه، کبوتر قلبم عازمه
مقصد این دل شکستم،حرم امام کاظمه
دلداری، کار تو و
دل بستن، کار منه
عشقت آب و گل من
عادت کرده دل من
به تو رو بزنه
یاد تو دوای، دلتنگی نوکر
می خونم شب و روز، با این حال مضطر
یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
"یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر"
-------
برا غمای تو محاله،چشای ما بارونی نشه
سخته یکی تو شهر غربت،تو بی کسی زندونی بشه
این غصه، کشته من و
زندون که جای تو نیست
توو اوج شکنجه ها
جز ذکر خدا خدا
رو لبای تو نیست
وای از روضههای، این زندون آخر
زخم تازیونه، آزار مکرر
یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر
"یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر"
-------
به یاد روضه ی مدینه، غم تو بی اندازه میشد
تا بی هوا کتک میخوردی، غصه ی دلت تازه میشد
گریون، مادرتی
وقتی که با حسنش ...
میرفتن تو کوچه ها
نامردای بی حیا
بی هوا زدنش
سیلی خورده زهرا، دور از چشم حیدر
با صورت زمین خورد، بین کوچه مادر
یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر
"یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر"
#اجرا_شده_از_کانال_کانون_نغمه_پردازی_خوشدل
.
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم_زمینه
بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم
با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم
لحظه اخره که چشم به رامو
منتظر رسیدن رضامو
منتظرم بالا سرم بیادُ
وا کنه زنجیرای دور پامو
خدا الهی برا کسی نیاره
ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره
………
تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه
قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه
زمزمه لبام ولی همینه
خداروشکر نیومد از مدینه
هرچی باشه نمی تونه یه دختر
تن باباش و روی خاک ببینه
ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر
تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر
….
وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو
یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو
یادم می یادازکوچه های شامو
ملأعام و بام و ازدهامو
کنار اون سرای روی نیزه
بزم شراب می بردن عمه هامو
یه نامسلمون می بست دست ربابو
کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو
#علی_زمانیان ✍
👇
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم_زمزمه
طور مناجاتم شده قعر سیاچال
طائرم و کنج قفس زدم پر و بال
خلصنی یارب ، بی کسم ای وای ای وای
رها کن از این قفسم ای وای ای وای
بالا نمیاد نفسم ای وای ای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
پا تا سرم شده کبود و زخمی یارب
این سندی شاهک نداره رحمی یارب
کارش اذیت کردنه ای وای ای وای
کاش منو تنها بزنه ای وای ای وای
این نانجیب بد دهنه ای وای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
تابوت من اگر چه شد یه تخته در
کفن قیمتی برام آوردن آخر
شد خاک صحرا کفن جدم ای وای
عریان شد آخر بدن جدم ای وای
پامال اسبا شد تن جدم ای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
#علی_سلطانی ✍
#زمزمه_امام_کاظم
👇
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#نوحه
غبارم و فتاده ام به پایش
هوائیم چو ذره در هوایش
خدا نگیرد از دلم ولایش
من و ولای، موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
فدای نغمه های یارب او
فدای سجده های هرشب او
فدای غربت و غم و تب او
سرم فدای موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
شنیده ام ز غصه او فسرده
پای ورا زنجیرها فشرده
شنیده ام که تازیانه خورده
دل و عزای موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
سوده شده چرا تنش خدایا
فدای زخم گردنش خدایا
به روی شانه بردنش خدایا
نبود سزای، موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
#سید_هاشم_وفایی✍
👇
.
#شهادت_امام_کاظم
در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم
لحظه لحظه، قطره قطره، آب گردیده تنم
بس که لاغر گشته ام چون می گذارم سر به خاک
خصم پندارد که این من نیستم پیراهنم
در سیه چال بلا با دوست خلوت کرده ام
این نماز، این حال خوش، این اشگ دامن دامنم
هر که زندانی شود باید ملاقاتش روند
این که ممنوع الملاقات است در زندان، منم
قاتل دل سنگ می خندد به اشگ دیده ام
حلقه ی زنجیر می گرید به زخم گردنم
بس که جسمم آب گشته مثل شمع سوخته
محو گشته جای نقش تازیانه بر تنم
روزه دارم، وقت افطار است و گویی قاتلم
کرده با خرمای زهر آلوده قصد کُشتنم
گاه گاه از ساق پای من خون می چکد
بس که پا ساییده گشته بین کند و آهنم
دوستان! از گریه ی من حبس هم آمد به تنگ
با وجود آنکه خندیدم به روی دشمنم
یاد از جسم من و از تخته در می کند
هر که گردد زائر و آید کنار مدفنم
یابن زهرا «میثم» استم با تولاّی شما
گر به دوزخ هم روم از هُرم آتش ایمنم
#استاد_سازگار ✍
.
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان فلاورجان
اختصاص به شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 گور به گورشده
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
در منطقه جایی كه ما بودیم بچه ها اغلب برای خودشان چاله ای كنده بودند و در اون نماز شب می خوندند. گاهی پیش می اومد كسی اشتباها در محلی كه دیگری درست كرده بود نماز می خوند و صاحب اصلی قبر رو سر گردون می كرد.
یه شب این وضع برای خود من هم اتفاق افتاد. فردای اون روز كسی كه گویا من در جای او ایستاده بودم مرا دید و گفت: فلانی، دیشب خوب ما رو گور به گور كردی!
پرسیدم: منظورت چیه؟ گفت: هیچی، می گم یك خرده بیشتر حواست رو جمع كن و ما را مثل كولیها خانه به دوش نكن.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#طنز_جبهه
مجموعه فرهنگی هنری شهید آوینی افتتاح رادیو آوینی درفضای مجازی
طنز جبهه جنگ
گوینده یسنا راشدی
هماهنگی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
.
صلی الله علیک یا اباالحسن یا موسی بن جعفر
ای هستی ام بر پای تو ، هستم پی سودای تو
دار و ندارم یکسره ، بر مقدم والای تو
افتاده ام در دام تو ، هستم به زیر گام تو
پر می کشم تا بام تو ، دارم به سر سودای تو
ای مهر تو در سینه ام ، ای دلبر دیرینه ام
نقش تو در آیینه ام ، وجه خدا سیمای تو
ای محور هفت آسمان ، چشمه ی نور کهکشان
چه از خدا دارد نشان ، آن وجه بی همتای تو
ای باب حاجات دلم ، ذکر مناجات دلم
باشد به مرآت دلم ، نقش رخ زیبای تو
محبوب داور هستی و ، از نسل حیدر هستی و
موسی بن جعفر هستی و ، دل ها شده شیدای تو
ای وجه بی همتای حق ، روشن تر از صبح و فلق
سرخی مغرب در شفق ، آیینه ی غم های تو
ایام هجران می رسد ، گویا به لب جان می رسد
از کنج زندان می رسد ، آوایی از نجوای تو
در شام غربت غمزده ، سِندیِ شاهک آمده
زنجیر بر پایت زده ، شد بند زندان جای تو
آید به سویت دشمنت ، با تازیانه بر تنت
خونین شده پیراهنت ، از کینه ی اعدای تو
از حیله و تزویرها ، از طعنه و تحقیرها
وای از غل و زنجیرها ، بر گردن و بر پای تو
خَلّصنی یا رب گفتی و ، در نیمه ی شب گفتی و
از داغ زینب گفتی و ، این شد غم عظمای تو
داری به دل داغ این همه ، شد نغمه ی یا فاطمه
روی لبانت زمزمه ، در خلوت تنهای تو
لحظه ی آخر می شود ، جان سوی دلبر می شود
غوغای محشر می شود ، با ذکر یا زهرای تو
شب #شهادت_امام_کاظم علیه السلام
#محمدعلی_شهاب ✍️
دوشنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۲
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#یا_موسی_بن_جعفر
صدای روضه می آید مهیّا می شود چشمم
خدارا گریه کن ها ! بینتان جا می شود چشمم؟
برای یوسف زندان بغداد اشک می ریزم
پس از این گریه ها یک روز بینا ، می شود چشمم
من از زندان و زندانبان و زندانی چه می دانم
بپرس از اشک می بینی که دریا می شود چشمم
عبادتگاه یا زندان ؟ نمی دانم ولی با او
نماز اشک می خوانم ، مصلّی می شود چشمم
بنا بود آنچه می خوانم تسلای دلم باشد
عجب جایی میان روضه ها وا می شود چشمم
شبِ تاریکِ زندان ، ابنِ شاهک ، خشم زندانبان
شب قدر است و با این روضه احیا می شود چشمم
گریزِ کربلا را نیز با خود دارد این زندان
فرات اشک ! جاری شو که سقّا می شود چشمم
تنی در بین زنجیر و تنی بر خاک در گودال
میان روضه حیرانم ، معمّا می شود چشمم
#محسن_ناصحی✍️
.
.
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم_زمینه
بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم
با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم
لحظه اخره که چشم به رامو
منتظر رسیدن رضامو
منتظرم بالا سرم بیادُ
وا کنه زنجیرای دور پامو
خدا الهی برا کسی نیاره
ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره
………
تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه
قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه
زمزمه لبام ولی همینه
خداروشکر نیومد از مدینه
هرچی باشه نمی تونه یه دختر
تن باباش و روی خاک ببینه
ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر
تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر
….
وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو
یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو
یادم می یادازکوچه های شامو
ملأعام و بام و ازدهامو
کنار اون سرای روی نیزه
بزم شراب می بردن عمه هامو
یه نامسلمون می بست دست ربابو
کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو
#علی_زمانیان ✍️
👇
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم_زمزمه
طور مناجاتم شده قعر سیاچال
طائرم و کنج قفس زدم پر و بال
خلصنی یارب ، بی کسم ای وای ای وای
رها کن از این قفسم ای وای ای وای
بالا نمیاد نفسم ای وای ای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
پا تا سرم شده کبود و زخمی یارب
این سندی شاهک نداره رحمی یارب
کارش اذیت کردنه ای وای ای وای
کاش منو تنها بزنه ای وای ای وای
این نانجیب بد دهنه ای وای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
تابوت من اگر چه شد یه تخته در
کفن قیمتی برام آوردن آخر
شد خاک صحرا کفن جدم ای وای
عریان شد آخر بدن جدم ای وای
پامال اسبا شد تن جدم ای وای
واویلتا واویلتا ای وای ای وای
#علی_سلطانی ✍️
#زمزمه_امام_کاظم
👇
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#نوحه
غبارم و فتاده ام به پایش
هوائیم چو ذره در هوایش
خدا نگیرد از دلم ولایش
من و ولای، موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
فدای نغمه های یارب او
فدای سجده های هرشب او
فدای غربت و غم و تب او
سرم فدای موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
شنیده ام ز غصه او فسرده
پای ورا زنجیرها فشرده
شنیده ام که تازیانه خورده
دل و عزای موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
سوده شده چرا تنش خدایا
فدای زخم گردنش خدایا
به روی شانه بردنش خدایا
نبود سزای، موسی بن جعفر
منم گدای موسی بن جعفر
#سید_هاشم_وفایی✍️
👇
4_5839021185806896242.mp3
17.86M
#شهادت_امام_کاظم
#زمینه
حاج محمدرضا طاهری🎤
شاعر و نغمه پرداز :
#محمد_جواد_صادقی
#یوسف_زندیه
دوباره امشب توی روضه، کبوتر قلبم عازمه
مقصد این دل شکستم،حرم امام کاظمه
دلداری، کار تو و
دل بستن، کار منه
عشقت آب و گل من
عادت کرده دل من
به تو رو بزنه
یاد تو دوای، دلتنگی نوکر
می خونم شب و روز، با این حال مضطر
یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
"یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر"
-------
برا غمای تو محاله،چشای ما بارونی نشه
سخته یکی تو شهر غربت،تو بی کسی زندونی بشه
این غصه، کشته من و
زندون که جای تو نیست
توو اوج شکنجه ها
جز ذکر خدا خدا
رو لبای تو نیست
وای از روضههای، این زندون آخر
زخم تازیونه، آزار مکرر
یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر
"یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر"
-------
به یاد روضه ی مدینه، غم تو بی اندازه میشد
تا بی هوا کتک میخوردی، غصه ی دلت تازه میشد
گریون، مادرتی
وقتی که با حسنش ...
میرفتن تو کوچه ها
نامردای بی حیا
بی هوا زدنش
سیلی خورده زهرا، دور از چشم حیدر
با صورت زمین خورد، بین کوچه مادر
یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر
"یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر"
#اجرا_شده_از_کانال_کانون_نغمه_پردازی_خوشدل