eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. زندگی تکرارِ یک رنجِ ملال‌آور شده حال ما اما به لطف روضه‌ات بهتر شده من نمی‌دانم چه سِرّی در گدایی تو هست هر کسی افتاده بر پایِ تو آقاتر شده من به آغوشِ ضریحِ تو پناه آورده‌ام هر کجا در بازیِ دنیا دلم مضطر شده هر که با یک واسطه هر شب صدایت می‌زند ضامنِ ما دل پریشان‌ها خودِ مادر شده آبرویی هم اگر دارم به لطفِ فاطمه‌ست با دعای مادرانه، سنگ هم گوهر شده قرن‌ها اجدادمان نامِ تو را بردند که حال بعد از سال‌ها فرزندشان نوکر شده صبح محشر آتشِ دوزخ نمی‌سوزانَدَش قَدرِ یک بالِ مگس چشمانِ هر کس تر شده از خدا دیگر چه می‌خواهم که عمرم سال‌هاست با گدایی کردن از این خانواده سر شده :: :: در تنورِ خانه‌ی خولی چه آمد بر سرت رأس تو ای ماه زینب! غرقِ خاکستر شده خوب شد چشمانِ تو بر روی نیزه بسته بود تا نبینی خواهرت اینگونه بی یاور شده ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام_الله_علیها ۱۲۰۶ گل مایی کجایی ای که اسیر غم‌هایی می‌دونم آقا که خیلی تنهایی گل مایی ای گمشده‌ی ما آقا به کجایی در مدینه ای یا در کرب و بلایی یا مهدی ای عزیز بوتراب بیا قلب شیعه شد کباب بیا دیگه بسه دوری از شما بحق بی‌بی رباب بیا یا مهدی تا تو نیای آواره‌ست رباب توو قافله بیچاره‌ست رباب با دست بسته می‌برنش پیِ سرِ شیرخواره‌ست رباب **** رباب افتاد غم کربلا نمیره هیچ از یاد خدا میدونه که چندباری جون داد رباب افتاد یک لحظه بیا از رو نیزه کنارم شیردارم عزیزم پس کو شیرخوارم لالایی یا که روی نیزه ها بخواب یا بیا در آغوش رباب تا بگیرمت در بغلم نبینی غم بزم شراب توی راه دیدم عمه دم گرفته بود دل منو غم گرفته بود جای گردنم چرا علی نیزه رو محکم گرفته بود **** سرش افتاد سر اصغر پیش مادرش افتاد دیدن‌که مادر با پسرش افتاد سرش افتاد با پا سرو برداشت یه مُلحد کافر بستن سر طفلو با معجر مادر می‌بینم ای کودک بی‌شیرم چرا؟ سرتو بالای نیزه‌ها یلی شدی واسه‌ی خودت هم قدِ عموت شدی حالا مادرت هر لحظه برات لالایی خوند قاتلت دل منو سوزوند یه یادگاری دارم ازت جای ناخنت رو سینه موند **** .👇
1737577910006_-2147483648_-210187.ogg
2.41M
(ع) عالم سر سفرت، مهمونه آقا جان آدم توو کار تو، می مونه آقا جان از بس کریمی تو، یه عمره که دارم روزی میگیرم از، این خونه آقا جان خدا رو شکر منم گداتم بیچاره ی تو و رضاتم منم مثه تموم ایران یه عمره پای سفره هاتم کارم من الازل، از تو گداییه کارت الی الابد، مشکل گشاییه اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره   ...... تا صحنتو دیدم، حالم که بهتر شد به لطف تو آقا، غمام همه سر شد توو هر گرفتاری، حتی توو بیماری با گریه ذکرم یا، موسی بن جعفر شد دلتنگ صحن با صفاتم دخیل یه تار عباتم همسایه ی معصومه ام من من خاک پای بچه هاتم ما رو الی الابد، بردی تو زیر دین جونم فدای تو، ای شاه کاظمین اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره ...... حکایت عمرت، پر از غمه آقا بمیرم از داغت، بازم کمه آقا توو ظلمت زندان، هر روز و هر ساعت بساط آزارت، فراهمه آقا زدن تو رو با تازیونه زدن تو رو به هر بهونه بعیده از تن نحیفت آقا دیگه چیزی بمونه بازم خدا رو شکر، جسمت زمین نموند هیشکی روی تنت، مرکب نمی دووند بازم خدا رو شکر، که دخترت ندید خاکسترِ تنور، روی سرت ندید ای بی کفن حسین... ✍ ۳ بهمن ۱۴۰۳ ع
. آخر در زندان چه مظلومانه وا شد باب الحوائج همه حاجت روا شد ای وای اگر زجنت ؛ زهرا کند نظاره تن نحیف او را ؛ بر روی تخته پاره باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر از آن همه دختر یکی دور و برش نیست یک جای سالم ای خدا بر پیکرش نیست تنش میان تابوت ؛ آهسته تر گذارید شکسته استخوانش ؛ مگر خبر ندارید باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر شکر خدا معصومه محنت کشیده زنجیرِ روی گردن بابا ندیده شکر خدا که خنجر ، بر حنجرش نبردند بین طبق سرش را ، بر دخترش نبردند باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر 👇