438.6K
#غدیریه سال ۹۵
#سید_مهدی_میرداماد
🍎ذکر تو محشر هیجان آور
زیارت امام زمان(عج) در روز جمعه
♡جمعه روز حضرت صاحب الزّمان(عج)و بنام آن حضرت است و همان روزى است كه ایشان در آن روز ظهور خواهد فرمود...(بزودی ان شاءالله)
بگو:
♢ بسم الله الرحمن الرحیم♢
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْكَ،
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمینش،سلام بر تو اى دیده خدا در میان مخلوقاتش،سلام بر تو اى نور خدا كه رهجویان به آن نور ره مىیابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مىشود،سلام بر تو اى پاكنهاد و اى هراسان از آشوب دوران،سلام بر تو اى همراه خیرخواه،سلام بر تو اى كشتى نجات،سلام بر تو اى چشمه حیات،سلام بر تو،درود خدا بر تو و بر خاندان پاكیزه و و پاكت،سلام بر تو،خدا در تحقق وعدهاى كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرماید،سلام بر تو اى مولاى من،من دلبسته تو و آگاه به شأن دنیا و آخرت توام،و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب مىجویم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار مىكشم،
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَكَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْكَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِكَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِینَ بِسَیْفِكَ وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ كَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِكَ الطَّاهِرِینَ.
و از خدا درخواست مىكنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد و مرا از منتظران و پیروان و یاوران تو در برابر دشمنانت و از شهداى در آستانت در شمار شیفتگانت قرار دهد،اى سرور من،اى صاحب زمان،درودهاى خدا بر تو و بر خاندانت،امروز روز جمعه و روز توست روزى كه ظهورت و گشایش كار اهل ایمان به دستت در آن روز و كشتن كافران به سلاحت امید مىرود و من اى آقاى من در این روز میهمان و پناهنده به توام و تو اى مولاى من بزرگوارى از فرزندان بزرگواران و از سوى خدا به پذیرایى و پناهدهى مأمورى،پس مرا پذیرا باش و پناه ده،درودهاى خدا بر تو و خاندان پاكیزهات.
سیّد بن طاووس فرموده:من پس از این زیارت به این شعر تمثل مىجویم و به آن حضرت اشاره نموده،
مىگویم:
نَزِیلُكَ حَیْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِی وَ ضَیْفُكَ حَیْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ
در هر كجا و بر سر هر خوان،من میهمان توام اى صاحب الزّمان
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین پناه . .
با صدای استاد سعید صادقی
این نماهنگ بارها از شبکه های صدا و سیما پخش شده .
5d68196a72d598a64e8bfbc5_-8144388769968693375.mp3
3.4M
🍃چقدر غمگینه غروبای جمعه
🎤 مجتبی_رمضانی
#احساسی
🌸اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
.
#زمینه ایام #محرم ، اربعین و شبِ جمعه به نفسِ سید رضا نریمانی و حاج امیر عباسی
ما که هم نوایِ خواهرِ حسینیم
غُصه دارِ جسمِ بی سرِ حسینیم
از دعایِ زهرا نوکرِ حسینیم ..
چشمِ دل حسینیا غیر حرم نمی بینه
روسیاه و بدم ولی ، تموم دلخوشیم اینه:
اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین ...
در رهِ شهیدان ، اهلِ کربلاییم
خون جگر زداغِ شاهِ سر جداییم
روضه خوانِ رأسِ رویِ نیزه هاییم
اونی که بود تو قتلگاه ذکرِ خدا رویِ لباش
همیشه هر کجا داره عنایتی به زائراش
اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین ...
حسین آقام ..
همه میرن تو میمونی برام ...
با مادرم ان شالله اربعین میام حرم ..
سلام بدم به محضرِ شما قدم قدم
صدات زدم با دستِ خالی اینجا اومدم
حسین آقام ..
همه میرن تو میمونی برام ...
یه عمریه شده پناهِ من حسینیه
ای آشنا منِ حقیر کجا شما کجا
شه وفا گره به کارمِ ، گره گشا
حسین آقام ..
همه میرن تو میمونی برام ...
با مادرم ان شالله اربعین میام حرم ..
سلام بدم به محضرِ شما قدم قدم
صدات زدم با دستِ خالی اینجا اومدم
حسین آقام ..
همه میرن تومی مونی برام
#سید_رضا_نریمانی
#حاج_امیر_عباسی
#روضه_شب_جمعه
#سینه_زنی
#اربعین
.👇
1_402662671.mp3
6.72M
#زمینه
#امام_حسین (ع)
#محرم
غصه دار جسم بی سر حسینیم
🥀 #السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
🎤 #سیدرضانریمانی
🎤 #کربلاییامیرعباسی
شعـــــر مهـــــــدوے
☀️ﻫﺮ قطره دریا می شود وقتی بیایی
🌤صحرا شکوفا می شود وقتی بیایی
☀️آئینه در آئینه در آئینه لبخند
🌤دنیا چه زیبا می شود وقتی بیایی
☀️چیزی شبیه آنچه در باور نگنجد
🌤مانند رؤیا می شود وقتی بیایی
☀️رمز تمام قفلهای بسته ی ما
🌤یک لحظه پیدا می شود وقتی بیایی
☀️یوسف که در مصر ملاحت پادشاه است
🌤محو تماشا می شود وقتی بیایی
☀️در باور ما ریشه دارد وعده ی وحی
🌤" ﻓﺘﺤﺎ ﻣﺒﯿﻨﺎ " می شود وقتی بیایی
☀️تلخ است صبر و انتظار اما به کامم
🌤شهد گوارا می شود وقتی بیایی
☀️ﺁﻥ ﭘﺮﭼﻤﯽ ﮐﻪ ﻋﺼﺮ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ
🌤ﺩﺭ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ
☀️ﺑﺮ ﻧﯿﺰﻩ ﺁﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
⛅️ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ
☀️ﯾﺎﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ! ﻋﻘﺪﻩ ﺯ ﮐﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ
⛅️ﺑﺎ ﻟﻄﻒ ﺗﻮ ﻭﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ بیایی
💞🌹💞🌹💞
💞💞@madahanpirbakran
#مرثیه_امام_باقر علیه السلام
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
شاعر/ قاسم نعمتی
⇦🕊*ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _سید رضا نریمانی
🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀◾️
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمهگاه تا تهِ گودالِ قتلگاه
دنبالِ عمههام دویدم به کودکی ...
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریادِ اَلفرار شنیدم به کودکی ...
عمه اگر چه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
*این اقا بالاخره مردِ .... پسرا تحملشون بیشتره .....
دستِ عدو بزرگتر از صورت من است ...*
آن شب که درخرابه سر آمد میانمان
چون عمهام رقیه خمیدم به کودکی
با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر زِ اهل شام ندیدم به کودکی ....
یک سرخمو زِ قافلۀ ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلسِ شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی .....
*به امام صادق گفت بابا ، دوتا دندانِ من شکسته ، فلان جا گذاشتم نکنه یه وقت یادت بره ، اینا رو حتما با بدنِ من دفن کن ... همه جا اینطوریه حتی داریم از شهدا هم که اومده به خوابِ فلانی ، فلانی یه تیکه از بدنِ من فلان جا افتاده ، اینو حتماً ببرید دفن کنید ... رسمِ ما مسلموناس ، اون یه تیکه رم تشییع می کنن ، دفن می کنن با بدن ... ببینم دلت کجا میره .... دیدن تو صحرا آقا داره دنبالِ یه چیزی میگرده ... سوال کردن چی شده آقا ؟ صدا زد آخه ساربان جسارت کرده ...*
حسین .....
شاعر : حاج قاسم نعمتی
🌾🥀◾️🌾🥀◾️🌾🥀
🔶ختم دعای امن یجیب:
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَكَّرُونَ (62/نمل)
یا كیست آنكس كه دعاى مضطر را اجابت مى كند و گرفتارى را برطرف مى سازد، و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد، آیا معبودى با خداست؟ كمتر متذكر مى شوید!
🌺🌺🌺ختم دعای امن یجیب دوازده هزار مرتبه به نیت شفای همه مریضان و دوری از بلا و ویروس منحوس کرونا دوستان هرکس که می خواند در گروه اعلام کند🌺🌺🌺
👇👇👇
ختم امن یجیب:
ختم امن یجیب به این منظور انجام میگیرد که ما خود را مصداق موجودی مضطر و درمانده و خداوند را مجیب و فریادرس و دستگیر مییابیم و این آیه را با توجه به مضمون و محتوای آن به قصد جلب عنایت و امداد خداوند و نجات یافتن از گرفتاری و بلا میخوانیم.
شاید در بهشت بشناسمت !
مجری یک برنامه تلوزیونی از فرد ثروتمندی که میهمان برنامهاش بود، پرسید:
*بهترین چیزی که شما را خوشحال کرد و از بابت آن احساس خوشبختی کردید چه بود؟*
فرد ثروتمند پاسخ داد:
چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی *خوشبختی* را چشیدم.
*« اول»* گمان میکردم خوشبختی در جمعآوری ثروت پول است، اما این چنین نبود.
*«مرحله دوم»* چنین به گمانم رسید که خوشحالی و خوشبختی در جمعآوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است ، ولی تاثیر آن هم موقت بود.
*«مرحله سوم»* با خود فکر کردم که شاید خوشحالی و خوشبختی در بدست آوردن پروژههای بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی یا ورزشی یا کارخانه و غیره باشد، اما باز هم آنطور که فکر میکردم نبود.
در *«مرحله چهارم»* یکی از دوستانم به من پیشنهاد برای جمعی از *کودکان معلول* صندلیهای مخصوص خریداری و به آنها هدیه کنم. من هم بیدرنگ پیشنهادش را قبول کردم. دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدایا را خودم به آنها بدهم. وقتی به جمع کودکان رفتم و هدیهها را به آنان تحویل دادم، خوشحالیای که در صورت آنها نهفته بود واقعاً دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لبهایشان نقش بسته بود.
اما آن چیزی که *طعم حقیقی خوشبختی* را با آن حس کردم چیز دیگری بود!
هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را محکم گرفت!
سعی کردم جوری که ناراحت نشود با مهربانی پای خود را از دستانش بیرون بکشم ، اما او درحالی که به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمیداد!
خود را خَم کردم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا چیزی میخواهی برایت تهیه کنم؟
و آن کودک جوابی به من داد که میخکوبم کرد!!!
... و این جواب همان چیزی بود که *معنای حقیقی خوشبختی* را با آن فهمیدم...
او گفت: میخواهم چهرهیتان دقیق به یادم بماند تا در لحظه *ملاقات در بهشت* شما را بشناسم و در آنجا جلوی * خدا * دوباره از شما تشکر کنم!
#امام_باقر
ای ولــیّالله داور، السـلام
ای سلامت از پیامبر، السلام
حجّت خلاق اکبـر، السلام
زادۀ زهـرای اطهر، السلام
-السلام ای باقـر آلرسـول
-چارمین فرزند زهرای بتول
ای نبی بـر تو فرستاده سلام
وی به زینالعابدین، ماه تمام
هفتمین معصومی و پنجم امام
مکتبت تا صبح محشر، مستدام
-تیغ نطقت میشکافـد، علم را
-روح میبخشد مرامت، حلم را
ای سـلام ذات حـیّ داورت
بر تو و نطـق فضیلتپرورت
علم آرد سجده بر خاک درت
حلم گردیده است بر دور سرت
-نسل نوری هم ز باب و هم ز مام
-خـود امام و مـادرت بنـت الامام
کیستـی ای آیت سـرّ و علن؟
تو هم از نسل حسینی، هم حسن
تو امـامت را روانـی در بـدن
ای ولایـت را چـراغ انجمـن
-علم تو، علـم خداونـد جلیل
-وحی باشد بر لبت بیجبرییل
از درخـت علم، بَـر داریم ما
وز تو صد دریا گهر داریم ما
بس حـدیث معتبـر داریم ما
از شما کی دست برداریم ما؟
-یابن زهرا سر برآور باز هم
-«جابر جُعفی» بپرور باز هم
یابن زهرا گر چه با بغض تمام،
حرمتت گردید پامال «هشام»،
بر تنت آزار آمد صبح و شام،
تو امامـی، تو امامی، تو امام
-نور از هر سو که خیزد، دیدنی است
-چهرۀ خورشیـد کی پوشیدنی است؟
تو خـزانِ بـاغ زهـرا دیدهای
تو تن بیسر به صحرا دیدهای
گـردن مجـروح بابا دیدهای
بر فراز نیـزه سرهـا دیدهای
-کاش میدیدم چه آمد بر سرت
-یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟
تو چهلمنـزل اسارت دیدهای
از ستمکاران جسـارت دیدهای
خود عزیزی و حقارت دیدهای
تشنگی و قتل و غارت دیدهای
-چارساله، کـوه ماتم بردهای
-مثل عمه، تازیانه خوردهای
شـام بـود و مجـلس شوم یزید
چشم تو چوب و لب خشکیده دید
گـه سکینه ناله از دل میکشید
گاه زینب جامـه بـر پیکـر درید
-چشم بر رگهای خونین دوختی
-سـوختی و سـوختی و سوختی
ای دل شیعـه چـراغ تــربتت
دیدههـا دریـای اشک غـربتت
سالهـا بـر دوش کـوه محنتت
روز و شب پامال میشد حرمتت
-ظلم دیـدی در عیـان و در خفا
-تـا شـدی مسمـوم از زهر جفا
ای به جانت از عدو رنج و عذاب
هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب
قلبت از زهـر ستـم گردیــد آب
قبــر بـیزوّار تــو، در آفتــاب
-وسعت صحن تو مُلک عالم است
-لالۀ قبـر تو اشک «میثم»است
استاد حاج غلامرضا سازگار