eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. و امّا و امّا و امّا علی غریب است و مظلوم و تنها علی سحر شد - منادی - شنیدم که گفت دریغا دریغا دریغا علی به یک ضربه ارکان دین شد خراب جدا شد به یک لحظه از ما علی شب قدر ، آیا چه باید سرود؟ به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟ کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟ مگر می توان بود جز با علی؟ مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟ غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟ علی گفتم و خواندم از فاطمه که مولاست زهرا و زهرا علی گرفته است قرآن به سر مصطفی حسن گفته در حال احیا علی الهی الهی الهی حسین خدایا خدایا خدایا علی محسن ناصحی✍ 👇
. منکه از تو نا امید نمیشم میدونم که باز هوامو داری ممنونم که میشنوی صدامو ممنونم بهم محل میزاری کی مثل تو اینقَدَر کریمه کی مثل تو با گدا رفیقه خیرت همّیشه بمن رسیده هرجا هرثانیه هر دقیقه اغفرلنا،من با پای خودم اومدم اقرار کنم یا ربنا،واسه اینکه باشم پیش تو اصرار کنم انا الحقیر، یه بزرگی کن و دستمو بگیر .... هرجا سفره ی تو پهنه اونجا خیر از توی آسمون می ریزه هرکس دعوته تو این ضیافت معلومه که پیش تو عزیزه با خوب و بدیم همیشه ساختی نعمت هاتو کم نکردی اصلا ممنونم که آبرو خریدی تو بد تا نکردی هیچ جا با من نعم الحبیب،کی مثل تورفیق میشه با این بیچاره نعم الطبیب،جز تو کی خبر از این دل زارم داره انا الفقیر،به حسین بیا و دستمو بگیر ....... فورا یاد کربلا میفتم وقتی تشنگی میده عذابم یاد خشکیه لبای اصغر یاد اشکای بی بی ربابم اطفال حرم چیا کشیدن شرمش موند برا عموی خیمه گفتن ماها دیگه آب نمیخایم کاشکی برگرده به سوی خیمه ماه حرم،رفتی چشمای اهل حرم و تر کردی صاحب علم،بی توخیمه زمین میخوره کاش برگردی انا الصغیر، به ابالفضل بیا دستمو بگیر .... وقتی عاشق علی و زهرام دنیا واسه من همش به کامه حب حیدره که تو قیامت مثل نوره هر کجا باهامه روز تنهاییو وحشت و ترس ایشالله که دستمو میگیره برگه ی امان من از آتیش تو دستای حضرت امیره شاه نجف،خوشبختم که تورو دارمو بت مدیونم ای باشرف،یک وقت از در خونت نکنی بیرونم انا الحقیر، به علی بیا و دستمو بگیر رمضان ۱۴۴۳ هاشم محمدی آرا 👇
شب قدر است و قدرش را بدانید ز عفو و بخشش فارغ نمانید بیایید جوشن و قرآن بخوانید که امشب جام می را سر کشانید شب آمرزش و عفو گناه است شب ناله شب زاری و آه است بیایید زیر چتر این شب قدر که عالم را در این شبها پناه است قسم بر دین و بر راه سلامت قسم بر رهبر باغ امامت که امشب را اگر با توبه آیی خدا دستت بگیرد در قیامت اگر مست و اگر هم نیمه خوابی بیا تا زین شبی خود را بیابی ندانی کی رسد عمرت به پایان که شاید فرصتی دیگر نیابی بپا خیز امشبی را کن دعایی بگو بر حق که مسکین و گدایی طلب کن هرچه خواهی نیمه ی شب که امشب زیر لطف کبریایی بگو یا رب که من غرق گناهم بگو یارب که عبد رو سیاهم ولیکن آمدم در این شب قدر مرا امشب ببخشا ده پناهم بگو یارب که من بیچاره هستم بسی گم گشته ام آواره هستم مرا امشب نجاتم ده خدایا اسیر فتنه ی اماره هستم اگر امشب به درگاهش نشستی و یا بغض گلویت را شکستی خدا بس توبه ات را می پذیرد بدان قدرش به آن عهدی که بستی همی ترسد(تراب)روزی بمیرد ولی حاجت ز این شبها نگیرد اگر اینگونه باشد روزگارش همان بهتر خدا جانش بگیرد رضا ترابی گیلده
این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است چشم‌انتظارت از دم افطار مانده است برخیز و کوله‌بار محبت به دوش گیر سرهای بی‌نوازش بسیار مانده است آرام‌تر نفس بکش آرام‌تر بگو چندین نفس به لحظۀ دیدار مانده است از آن زمان که شاخۀ یاست شکسته شد چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است سی سال رفته است ولی جای آن طناب بر روی دست‌های تو انگار مانده است می‌دانی ای شکسته‌سر آل هاشمی! تاریخِ زنده در پی تکرار مانده است از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست باقی آن برای علمدار مانده است محسن عرب خالقی
. بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است استاد غلامرضا سازگار .
﷽؛ ✅ ضربت خوردن امیر المؤمنین علیه السلام 📝 در 19 ماه رمضان سال 40 هـ در نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق بر فرق مبارک امیر المؤمنین علیه السلام ضربت وارد شد. (1) 📝 در 13 ماه رمضان سال 40 هـ حضرت مولی الموحّدین علی بن ابی طالب امیر المؤمنین علیه السلام بعد از فارق شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. (2) 📝 در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بیان کلماتی دُرَر بار در حقایق اسلام، در آخر بیانات شریف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند : «تا امروز چند روز از ماه مبارک رمضان می گذرد» ؟ امام مجتبی علیه السلام فرمود : «13 روز گذشته است». از امام حسین علیه السلام پرسیدند : «چند روز باقی مانده است» ؟ امام حسین علیه السلام فرمود : «17 روز باقی مانده است». در این هنگام امیر المؤمنین علیه السلام دست به محاسن مبارک گرفتند و فرمودند : «نزدیک است این موی من به خون سرم خضاب شود». 📝 در شب 16 ماه رمضان سال 40 هـ امیر المؤمنین علیه السلام در خواب پیامبر صلّی الله علیه و آله را دیدند، و آن حضرت به نزدیک شدن ملاقاتشان در بهشت به امیر المؤمنین علیه السلام بشارت دادند، و امیر المؤمنین علیه السلام به دخترشان امّ کلثوم علیها السلام خبر دادند. در شب نوزدهم امیر المؤمنین علیه السلام روزه را در منزل امّ کلثوم علیها السلام افطار نمودند. (3) 📝 در شب 19 ماه رمضان سال 40 هـ وردان و شبیب که با ابن ملجم در شهادت امیر المؤمنین علیه السلام همراه بودند، در حین در گیری کشته شدند. (4) 📝 در سال چهلم گروهی از خوارج در مکّه جمع شدند و بر کشتگان نهروان گریستند. سه نفر از آنان با هم پیمان بستند که در یک شب امیر المؤمنین علیه السلام و عمرو عاص و معاویه را بکُشند. 📝 ابن ملجم کشتن امیر المؤمنین علیه السلام را بر عهده گرفت و وارد کوفه شد و با کمک قُطام بنت اخضر که ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستی شبیب بن بجره و وردان بن مجالد تصمیم خود را عملی کرد. 📝 در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، امیر المؤمنین علیه السلام وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به «یا أیُّهَا النّاس، الصَّلاة» بلند شد. 📝 سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامی که در رکعت اوّل سر از سجده برداشت شبیب بر آن حضرت حمله ور شد، ولی شمشیرش خطا کرد. 📝 بلا فاصله ابن ملجم لَعَنَهُ الله حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت را شکافت و محاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد، و صدای مبارکش بلند شد : «بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ الله، فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبَةِ». صدای جبرئیل بلند شد : «تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الهُدی وَ انطَمَسَت وَ اللهِ نُجُومُ السَّماءِ اَعلامُ التُّقی وَ انفَصَمَت وَ اللهِ العُروَةُ الوُثقی، قُتِلَ ابنُ عَمَّ مُحَمَّدِ المُصطَفی، قُتِلَ الوَصِیُّ المُجتَبی، قُتِلَ عَلیٌ المُرتَضی، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقیاء». (5) 📚 منابع : 1. ارشاد : ج 1، ص 19. و ... . 2. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 241. مستدرک سفینة البحار : ج 5، ص 213. 3. ارشاد : ج 2، ص 16 ـ 15. و ... . 4. بحار الأنوار : ج 42، ص 298. نفائح العلام : ص 410. 5. بحار الأنوار : ج 42، ص 282، 285. انوار العلویّة : ص 377، 379.
. میری مسجد امشب بابا حیدر بی قرار زینب بابا حیدر امشب خیلی چشمات غربت داره آسمونم داره خون میباره حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر آروم آروم میری بابا حیدر از دنیا دلگیری بابا حیدر میری تا راحت شی از این مردم از زمونه سیری بابا حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر دل زینب به شور افتاده بابا چرا خوندی زیر لب یا زهرا هوای خونه مون سرد و دلگیره بدون تو بدون زینب میمیره حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ایون طلاتو عشقه حیدر حیدر پایین پاتو عشقه حیدر حیدر عشق تو توو خونمه حیدر حیدر داوا و درمونمه حیدر حیدر مظلومِ دنیایی حیدر حیدر آقایی و مولایی حیدر حیدر ای عشق پیغمبر حیدر حیدر تو جانِ زهرایی حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر .
تفسیر عشق، درس الفبای کربلاست لب تشنه، خضر در پی صحرای کربلاست «باز این چه شورش است که درخلق عالم است» نیل فرات تشنۀ موسای کربلاست عیسی به عرش رفت ولی روضه خواند و گفت عریان به روی خاک، مسیحای کربلاست باید علی شود زکریای کربلا وقتی که روی نی سر یحیای کربلاست مجنون کجاست تا که ببیند چه چشم ها دنبال ردّ محمل لیلای کربلاست بعد از گذشت این همه سال از شهادتش خلقت هنوز مات معمّای کربلاست ای با خبر ز سرّ معما! شما بگو! ای روضه خوانِ ناحیه! آقا! شما بگو * آهی بکش، به باد بده دودمان ما شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما صمصام انتقام خدا صبرمان دهد یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما تاریخ را ورق بزن، از کربلا بگو برگرد چارده سده پیش از زمان ما این خون نوشته ای که تو خواندیش «ناحیه» این بی کسی که باد فدایش کسان ما این روضه های باز که با السلام هاش لکنت گرفته است سراپا زبان ما شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟ ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه هاست ای وای بر دلم... سندش روی نیزه هاست * آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت! از پایکوب اسب سواران شنیده ام بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت پیچیده بود در خودش از آتش عطش داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت انگشتری که با خودش آورده بود کو؟ ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید جای سرشک خون جگر، گریه می کنید...
. ( علیه السلام ) استاد شکر خدا که نام علی در اذان ماست ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست ذکر علی عبادت مختص شیعه است این اسم اعظم است که ورد زبان ماست با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام این یاعلی همیشه رفیق لبان ماست از یا علی زبان و دهان خسته کی شود؟ اصلا زبان برای همین در دهان ماست شکسته باد دهانی که بی علی باز است بریده باد زبانی که بی علی گویاست ... * *شب آخر عمر مولا علی ... دیگه همین ساعتا بود همه دور بسترشو گرفتن ... شب یتیمی من و تو هم هست ... چه جوری باهاش حرف زدند برات میگم ... هم دخترا آمدن ... هم حسنین اومدن ... قمربنی هاشم اینجاست همه دور بسترش حلقه زدند ...* پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر * ها!! کیه گل پرپر ؟! * پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر حرف سفر و داغ مکرر گل پرپر *چقدر برای بچه ها تداعی شده خاطره ی شب آخر مادرشون ...* پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر حرف سفر و داغ مکرر شب آخر اشکی شده نذر غم فاطمه سی سال انگار شده چند برابر شب آخر * *اومد خدمت امام صادق علیه السلام گفت : آقاجان خضاب کردن مگر سنت پیغمبر نبوده ؟ فرمود: بله ... آقا پیغمبر خودش خضاب کرده امام مجتبی،ابی عبدالله ... اما هر چی نگاه کردم دیدم امیرالمومنین خضاب نمی کرد علتش چیه آقا؟! فرمود:از اون روزی که پیغمبر بهش فرمود : علی جان به زودی محاسنت به فرق سرت خضاب میشه حضرت دیگه با چیزی غیر از خون خضاب نکرد ... همه ی محاسنش سفید شده برخلاف پیغمبر ، که وقتی از امام صادق پرسیدند آقاجان هم پیغمبر ۶۳سالگی از دنیا رفت هم جدتون علی ؛ اما نوشتند پیغمبر فقط 17 تار موی سپید در محاسنش بود اما جدت علی همه ی محاسنش سپید شده بود ... ان شاالله هیچ وقت چه در جوانی چه در پیری خجالت ناموس نکشی ....* *** حالا شب وصل است ولی با سر خونی شرمنده نمانده ست ز همسر، شب آخر ... با اشک غریبانه ی خود گفت سخن ها از بی کسی آل پیمبر ، شب آخر ... از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر شب آخر ... آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت گویی سخن از بوسه ی زیر گلو داشت ... *شب زیارتی ابی عبدالله هستا ...* آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت گویی سخن از بوسه ی زیر گلو داشت ... آن شب حکایت از یزید و ملک ری بود صحبت ز قرآن خواندن بالای نی بود ... *حسین ...* .
. شعر شهادت اميرالمومنين (ع) راز مگو دیشب فضا را غرق ِ سوز و ساز می کرد     گه دیده را میبست و گاهی باز می کرد دیشب علی با فرق تا ابرو شکسته     می رفت نزد همسر پهلو شکسته دیشب کنار حجره زینب زار می زد     از فرط غم سر بر در و دیوار می زد دیشب علی بوسید چشم مست عباس     دست حسینش را سپرده دست عباس دیشب علی با زینبش راز مگو داشت    گویا سخن از بوسه ی زیر گلو داشت دیـشب حکـایت از یزید و ملک ری بود     صحبت ز قرآن خوانـدنِ بالای نی بود  حسن فرح بخشیان✍ .
. دیشب اجل در کوفه دق الباب میکرد بـــر بــاب شهر علم فتح الباب میکرد دیشب علـــی با فرق تا ابرو شکسته میخواند شعــــر همسر پهلو شکسته از فــــرط غم در حال اغماء بود دیشب مشــتاق وصل و روی زهرا بود دیشب دیشب پدر بهر پسر چشمان تر داشت گویی خبر از طشت و از لخت جگر داشت دیشب حکـــایت از یزید و ملک ری بــــود صحبت ز قرآن خواندن و سر روی نی بود دیشب علــــــی با زینبش راز مگو داشت گویی سخـــــــن از بوسه و زیر گلو داشت
. امشب سخن از هر دري مي گفت مولا از قطعه قطعه پيکري مي گفت مولا امشب حکايت از يزيد و ملک ري بود صحبت ز قرآن خواندن بر روي ني بود امشب علي با زينبش راز مگو داشت گويي سخن از بوسه ي زير گلو داشت امشب حسينش تشنه ي جام بلا بود هنگامه ي قالوا بلاي کربلا بود امشب علي بوسيد چشم مست عباس دست حسينش را سپردي دست عباس امشب به عباسش علي از آب مي گفت از تشنگي و از لب بي تاب مي گفت با سوز دل مي گفت اي نور دو عينم تا زنده اي جان تو و جان حسينم با سوز دل از تشنگي و آب مي گفت هر دم سخن ز آن گوهر ناياب مي گفت با چشم تر مي کرد ياد گاهواره مي داد شرح تير و حلق پاره پاره ناگه کشيد آهي و مولا رفت از هوش يعني چراغ عمر مولا گشت خاموش .............. آن شب به کوفه غوغایی بپا بود شوری بپا از ماتم شیر خدا بود آن شب علی با فرق تا ابرو شکسته می خواند شعر همسر پهلو شکسته از فرط غم در حال اغما  بود  آنشب مشاق  وصل روی  زهرا بود  آنشب آن شب پدر بهر پسر چشمان تر داشت گویی خبر از طشت و از لخت جگر داشت  آن شب سخن از هر دری می گفت مولا از قطعه قطعه پیکری می گفت مولا آن شب حکایت از یزید و ملک ری بود صحبت ز قرآن خواندن سر روی نی بود آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت گویی سخن از بوسه ی ریر گلو داشت آن شب حسینش تشنه ی جام بلا بود هنگامه ی قالو بلای کربلا بود آن شب علی بوسید چشم مست عباس دست حسینش را گذاشت در دست عباس آن شب به عباسش علی از آب می گفت از تشنگی و از دل بی تاب میگفت با سوز دل می گفت ای نور دو عینم تا زنده ای جان تو و جان حسینم ای نور دیده گر پدر را دوست داری باید که دست از دامن او بر نداری .
. بیابان نجف را غم گرفته در آنجا فاطمه ماتم گرفته علی جانم علی جانم علی جانم غریبانه غریبانه شبانه کجا بردند علی را مخفیانه علی جانم علی جانم علی جانم یتیمان نیمه شب بابا کجا رفت ابر مرد جهان تنها کجا رفت علی جانم علی جانم علی جانم  بشر  را رهنما حق را ولی کو بپرسند از حسن قبر علی کو علی جانم علی جانم علی جانم   *** ناله کن اى دل به عزاى على گریه کن اى دیده براى على کعبه ز کف داده چو مولود خویش گشته سیه پوش عزاى على عمر على عمره مقبوله بود هر قدمش سعى و صفاى على دیده زمزم که پر از اشگ شد یاد کند، زمزمه‏هاى على تیغ شهادت سر او را شکافت کوفه بود، کوه مناى على عالم امکان شده پر غلغله چون شده خاموش صداى على نیست هم آغوش صبا بعد از این پیک ظفربخش لواى على منبر و محراب کشد انتظار تا که زند بوسه به پاى على ماه دگر در دل شب نشنود صوت مناجات و دعاى على آه که محروم شد امشب دگر چشم یتمیان ز لقاى على مانده تهى سفره بیچارگان منتظر نان و غذاى على واى امیر دو سرا کشته شد خانه غم گشته،سراى على پیش حسین و حسن و زینبین خون چکد از فرق هماى على خواهم اگر ملک دو عالم حسان از دل و جان باش گداى على .
. کنار من صدف دیده پر گهر نکنید   به پیش چشم یتیمان پدر پدر نکنید   توان دیدن اشک یتیم در من نیست   نثار خرمن جان علی شرر نکنید   اگر چه قاتل من سخت کرده بی مهری   به چشم خشم به مهمان من نظر نکنید   اگر چه پر و بال کودکان کوفه شکست   شما چو مرغ  سر خود زیر پر نکنید   از آن خرابه که شبها گذر گه من بود   بدون سفره ی خرما و نان گذر نکنید   به پیر مرد جذامی سلام من ببرید   ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید   ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان   تمام عمر شما هم گذر نکنید .
. من به درگاهت ندارم جز دعا کن دعایم را اجابت یاعلی مستمندم مستمندم مستجیر یا امیر المؤمنین دستم بگیر تو غریب خانه وکاشانه ای هم نوای آه مظلومانه ای با نگاهی کن پذیرائی زما ماهمه مهمان تو صاحب خانه ای یا امیر المؤمنین دستم بگیر من گدایم من گدای کوی تو گشته محراب دلم ابروی تو آمدم تا آنکه آبی بر سرم وقت جان دادن ببینم روی تو این گدای دست خالی را پذیر یا امیر المؤمنین دستم بگیر من یقین دارم جوابم می دهی من گدایم من گدایم یا علی  یا امیر المؤمنین دستم بگیر تو زحوز کوثر آبم می دهی من گنه کارم ثوابم می دهی سوی تو آوردم ای مولی سلام  من یقین دارم جوابم می دهی من به دام عشق تو هستم اسیر  یا امیر المؤمنین دستم بگیر گر چه یک بار گنه آورده ام شور واشک و موج آه آوردم از تو ممنونم که کردی دعوتم تا به درگاهت پناه آورده ام تو کریمی تو کریمی یا علی یا امیر المؤمنین دستم بگیر این من واین اشک حرت یا علی می کنم عرض ارادت یا علی یا امیر المؤمنین دستم بگیر
. |⇦•حیدر بابا دونیا یالان .. و توسل به امیرالمومنین اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حیدر بابا دونیا یالان دونیا دی سنه قالان زهرا سیز خراب اولان دونیا دی حیدر بابا خدا برای تو سوامون کرده اصالت ما به تو برمیگرده حیدر بابا حیدر بابا سلام اولا شوکتیوه آدیوا منیم ده بیر آدیمی سال یادیوا حیدر بابا من بی علی دنیا برام دنیا نیست نگاه من به دنیا جز علی و زهرا نیست حیدر بابا دونیا یالان دونیا دی سنه قالان زهرا سیز خراب اولان دونیا دی ـــــــــــــــــ حیدر بابا عاقبتم به خیره تا وقتیکه دلم به ایوون نجف نزدیکه حیدر بابا حیدر بابا محبتین سوو دا داغین داشیندا حلال چؤرک سفرامیزین باشیندا حیدر بابا باید یه روز دلو به دریا زد و رفت مث تو باید شب قدر پا روی دنیا زد و رفت حیدر بابا دونیا یالان دونیا دی سنه قالان زهرا سیز خراب اولان دونیا دی ـــــــــــــــــ حیدر بابا تو روضه هات شدیم نمک پرورده شهید مکتب تو خیلی مرده حیدربابا حیدر بابا حسینیوه فدا منیم اولادیم حسین حسین ذکری دی هر فریادیم حیدر بابا آقا دلم شده کرفتار نجف الهی باشم تا ابد نوکر دربار نجف حیدر بابا دونیا یالان دونیادی سنه قالان زهرا سیز خراب اولان دونیادی شاعر: ــــــــــــــــــ .👇
Shab23_Ramazan1401_MirzaMohamadi_b.mp3
4.63M
🏴 السَّلامُ عَلیکَ یا بقیه الله فی أرضه 🔊 آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت... ◾️ و توسل به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان 🎤حجت الاسلام
Shab23_Ramazan1401_MirzaMohamadi_c.mp3
2.17M
🏴 السَّلامُ عَلیکَ یا امیرالمومنین ... 🔊 آن شب علی با فرق تا،ابرو شکسته میرفت نزد همسر پهلو شکسته آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت گویی سخن از بوسه زیر گلو داشت ◾️ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🎤حجت الاسلام
Shab21_Ramazan1401_Banifatemeh.mp3
14.36M
🏴 السَّلامُ عَلیکَ یا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين 🔊 آروم آروم میری بابا حیدر از دنیا دلگیری بابا حیدر ... ◾️ شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🎤حاج سیدمجید
Shab23_Ramazan1401_MirzaMohamadi_d (1).MP3
6.8M
🏴 السَّلامُ عَلیک یا فاطمه الزهرا 🔊 أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا ... ◾️ حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🎤حجت الاسلام
باب الحرم _ مهدی رسولی.mp3
12.38M
|⇦•حیدر بابا دونیا یالان .. و توسل به امیرالمومنین اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
• مرا بگیر در آغوش و.. و مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان به نفس حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش دلم زبانۀ آتش، دلم خرابۀ شام مرا به خاطر این خانۀ خراب ببخش ببین! خرابی من از حساب بیرون است مرا بگیر در آغوش و بی حساب ببخش تمام عمر حواست به حال و روزم بود تمام عمر خودم را زدم به خواب ، ببخش منو ‌ببخش مولای من .... اگر شکسته پر و رو سیاه آمده ام مرا به نور حسین ابن آفتاب ببخش حسین گفتم و گفتی حسین عشق من است مرا به عشق عزیز ابوتراب ببخش حسین .. *گفتم اربعین میام‌ کربلا نشد .. گفتم نیمه رجب زیارت مخصوصه میام نشد .. گفتم‌نیمه شعبان کربلا باشم نشد .. اربعین یه کاری بکن دلم تنگ شده .. دلم هوای تو‌ کرده بگو‌ چه‌ چاره کنم؟!* همیشه جانب او گفتم "السلام علیک .." مرا به لطف فراوان آن جناب ببخش شنیده ام که تو با کودکان رفیق تری مرا به گریۀ شش ماهۀ رباب ببخش شاعر: ــــــــــــــــــ .
14000130-moriee-monajat.mp3
1.65M
|⇦•مرا بگیر در آغوش و.. و ویژه ماه مبارک رمضان به نفس حاج میثم مطیعی