eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
VID_20220925_155624_206_۲۵۰۹۲۰۲۲.mp3
1.65M
🔖منبر کوتاه 🔖 💠غربال شدن در آخر الزمان ♦️سلبریتی های بیسواد و بی درد 💠 دل انسان میسوزه این کوه با اغتشاشات از بین نمی رود... لاتهای قدیم بامرام بودند....
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی حماسی احمد بابایی در اجتماع عظیم امت رسول الله(ص) در تهران خون قاسم هنوز می جوشد/ خصم در حیله تا زند به زمین، مرد و غیرت، زن و حجاب، همین نتوانید حجب به حق بدرید/ اربعین را به حاشیه ببرید ما به شانه نشانه آوردیم / اربعین را به خانه آوردیم ساکت باشید، ما اسیر نان نشدیم/ خسته از انقلابمان نشدیم آی بیگانه گرچه تشنه لبیم/ همچون زینب حریف می طلبیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
93-09-23 rafiee.MP3
2.87M
🔖منبر کوتاه🔖 صلی الله علیه و آله 💠سه نگرانی پیامبر اکرم بعد از خود برای امت اسلام 💠 ‼️ متن روایت : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي 1⃣الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ 2⃣وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ 3⃣وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ. رسول اکرم(ص) فرمود: سه چیزند که پس از به خاطر آن نگران امتم هستم: 1⃣ گمراهی پس از شناخت 2⃣فتنه های گمراه کننده 3⃣شهوت شکم و شهوت جنسی. 💠کافی، ج2، ص79
. نَفَسم سوخته از فرط گناه آقاجان در گلو نیست مرا هیچ جز آه آقاجان مثل یک آهوی زخمی فراری از شهر دل تنگم به تو آورده پناه آقاجان هر چه از حال و هوای حرمت دور شدم دل سردر گمم افتاد به چاه آقاجان چاره خستگی ام جرعه ی سقاخانه ست بتکان خستگی ام را به نگاه آقاجان آسمان بسکه به پابوس ضریحت آید می زنم در حرمت بوسه به ماه آقاجان مرگ را ساده گرفتم اگر از عشق تو بود زائرت بوده ام و چشم به راه آقاجان .
علیه السلام دو بند اخر به لهجه ی مشهدی 1 سلام آقا جون سلام بازم منم مگه می تونم ازت دل بکنم تا که شیشه ی غرورم نشکنه به کسی غیر تو رو نمی زنم تو پادشاهمی_کوه تکیه گاهمی آهوی بی کسم_تنها سرپناهمی یا علی موسی الرضا سلطان عشق ۲ گرچه توی نوکری آخِر می شم روسیاهم تو حرم طاهر می شم وقتی که گره گره میشه کارم میام از باب الجواد زائر می شم دست خودم نبود_بسکه تو دل آرایی توی صف ضریح_جا زدم یه وقتایی یا علی موسی الرضا سلطان عشق ۳ دست ما تنگه و دل تو قفسه صحن آزادی تو باز هوسه دنیا باشه مال آقازاده ها گوشه ی صحنت برای ما بسه کارم زیارته_کار تو هدایته قرار ما و تو_سه جا تو قیامته یا علی موسی الرضا سلطان عشق ۴ از همو بِچگیا ديوِنتُم مِثه كِفترات مويُم حيرونِتم با اجازه به خودُم وعده دِدُم كه شب اول قبر مهمونِتُم سايه ي سَرُمي مِهرِبون ياورُمي تو مهرِبون تر از بابا و مادرُمي ٥ وَختايي كه گِره مُفته به كارام مِدِنُم دل ناگرون مِشي بِرام حال زندگیِ خيليا بده حال مو كه خوبه به لطف آقام هر چی از کرَمِت بُگم بازم کمه با تو دلُم آقا قرصِه و محكمِه یا علی موسی الرضا سلطان عشق .👇
. با این ستاره‌ها که به چشمانم آشناست هر شب به زخم‌های تنت دست می‌کشم پیش از نماز صبح، به مُهر شکسته‌ام بر عطر سرخ پیرهنت دست می‌کشم دلشوره‌ها و دلْ دل پیرانه مال من پرواز تا مزار گل یاس مال تو بیت‌الحرام من شده آن مدفنی که نیست! شیرین زبان گمشده، شیرم حلال تو آتش‌فشان ساکت این شهر برفی‌ام چون بغض کوه، در جگرم حرف می‌زنم هر وقت تازه می‌شود این زخم بی‌کسی با عکس کهنه‌ی پسرم حرف می‌زنم «مادر شدم» که چشم به راهت بمانم و «مادر شدم» که خاطره‌ها زنده‌ام کنند آه، ای عصای پیری‌ام! از من خبر بگیر راضی مشو که بی‌خبران، خنده‌ام کنند «یلدا» و «فال» بود و تماشای برف و من «هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم»* هم «موسپید» گشتم و هم «روسپیدِ» شهر «هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم»* اخبار، شرح یک عملیات تازه داشت این شد که خواب خوش به دو چشمم حرام شد هر شب ز هول زخم تو از خواب می‌پرم «مادر شدن» به قیمت پیری تمام شد «مادر شدن» به حسرت یک قبر می‌کشد! «مادر» نگو که پشت سرت، چشم تر شدم دیدم به خواب، علقمه را... آب شد دلم من هم شبیه «امّ بنین»، بی‌پسر شدم مادر شدم به «فاطمه» نزدیک‌تر شوم باید به داغ یاس جوانمرگ خو کنم «گمنام»ها به «فاطمه» همسایه‌اند... آه! از که مزار گمشده را پرس و جو کنم!؟ یافاطمه! به سردیِ یلدای من بتاب تو قبله‌گاهِ جان پریشان عالمی مادر شدم «شهید» بیارم برای تو «تو» مادر تمام شهیدان عالمی بانو! شنیده‌ام تو به عباس سر زدی گفتی به جای امّ بنین، دلبری کنی جان شهید من به فدای شهیدهات! خوشبخت، من! که بر پسرم «مادری» کنی احمد بابایی✍
. چی میشه که منم امروز میونِ زائرات باشم؟ یه بیمارِ نظر کرده تویِ دارالشفات باشم تمومِ آرزوم اینه، یه بارم که شده حتیٰ بیام تا خادم و جاروکشِ صحن وسرات باشم واسه پروازِ رو گنبد ندارم بال و پر امّا میتونم کلِّ عمرم روغبارِ زیرِ پات باشم چه حسِّ خوبیه...کنجِ رواق عاشقیت من هم یه روضه خون واسه جدِ غریبِ کربلات باشم ببار ای حضرت بارون که خیلی این روزا تشنَه م می شم سیراب ... وقتی که تو صحنِ باصفات باشم نمی خوام تاج شاهی رو ، تویی بالاترین ثروت چی کم دارم توی دنیا تا وقتی که گدات باشم؟ منصوره محمدی مزینان ✍ 🌹