7. زینب مدد.mp3
8.89M
#سرود
#میلاد_حضرت_زینب( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی🎤
هم نام جام و باده ام
دلداده ام دلداده ام
دلبسته ی ، نام تو ام
آزاده ام آزاده ام
ای دخترِ ، حیدر مدد
زینب مدد ، زینب مدد
دُردانه ی کوثر مدد
حیدر مدد ، حیدر مدد
#بند_دوم
تو صاحب و من رعیتم
بی ارزش و بی قیمتم
ای عشق مولا زاده ها
من عبد نوکر زاده ام
ماه شبستان علی
شمشیر بُران علی
گردن به زیر تیغ تو
بنهاده ام بنهاده ام
( تکرار بند اول )
#بند_سوم
هر کس حسینی مذهب است
مدیون لطف زینب است
این شعر را حک کرده ام
بر گوشه ی سجاده ام
ای خواهر ، شور و شرر
ای دخترِ شاه نجف
ای خواهر شور و شرر
مست از نجف ، تا کربلا
در راهم و در جاده ام
( تکرار بند اول )
#بند_چهارم
دادی به من ، اِذن جنون
با حاء و سین و یاء و نون
قولِ الیه راجعون
را من به قلبم داده ام
باید که جمله جان شود
تا لایق جانان شود
لطفی کن و دستم بگیر
افتاده ام ، افتاده ام
#بند_پنجم
خفته اند در مینوی تو
اصحاب کهف کوی تو
من با شهیدانان آمدم
در دستشان قلاده ام
در پای هر خشت حرم
قابل نمی باشد سرم
جان برکفم ، رزمنده ام
آماده ام آماده ام
( تکرار بند اول )
به همت جواد افشانی
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
🔺حمله مسلحانه به یکی از کارکنان سپاه در اصفهان
🔹در ساعات ابتدایی صبح امروز هفتم آذرماه در یک اقدام مسلحانه در شهر اصفهان یکی از همکاران رده های سپاه به نام رضا داستانی با سلاح گرم مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت.
🔹فرد مذکور بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و مورد عمل جراحی قرار گرفت که متاسفانه تلاش پزشکان موثر واقع نشد و ایشان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
سپاه سایبری پاسداران👇🏻
☑️ @SEPAHCYBERY
هدایت شده از شهید قلم، سید مرتضی آوینی
باسلام واحترام خدمت دوستان عزیز و هنرمندان در ادامه فعالیت ، گروه هنری شهید آوینی شهرستان فلاورجان برای کشف استعداهای پنهان در عرصه کارگردانی،بازیگری،تئاتر،فن بیان ،مجری گری،فیلم برداری، عکاسی،گریم حرفه ای سینما ،باحضور هنرمند وفعال سینمایی استاد علیرضا توکلی.
تلفن تماس جهت ثبت نام وکسب اطلاعات بیشتر:
+989029125008(توکلی)
۰۹۳۹۱۰۴۷۵۴۰(احمدی)
۰۹۱۳۰۸۵۷۶۲۵(موسوی)
زمان:جمعه۱۴۰۱/۰۹/۱۱
بعداز نمازجماعت مغرب وعشاء(ساعت۱۸)
مکان:مسجدجامع روستای ونهر
هنرمندان که دراستعداد یابی انتخاب شوند معرفی می شوند جهت اجرای برنامه در گروهای هنری شهرستان فلاورجان،استان اصفهان وتهران
تور مشهد مقدس زمینی (اسکانیا) خدمات : صبحانه و ناهار -شام و ترانسفر
چهارشب اقامت
بلیط رفت وبرگشت ❇️یاسر 1170 ❇️ شهدا 1350 باما همسفر شوید سید موسوی09130857625
تور مشهد مقدس زمینی (وی ای پی) خدمات : صبحانه و ناهار -شام و ترانسفر
چهارشب اقامت
بلیط رفت وبرگشت ❇️یاسر 1370 ❇️ شهدا 1550 باما همسفر شوید سید موسوی09130857625
اقامت مشهد مقدس خدمات : صبحانه و ناهار -شام ❇️یاسر 160 ❇️آوازه 200 ❇️ شهدا 370 باما همسفر شوید سید موسوی09130857625
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بدون تعصب گوش کنید
🔹 به نفع حکومت است ، که حجاب را آزاد کند
🔹 ما حق ناامیدی نداریم. عالیه این کلیپ
🇮🇷 کانال رسمی #عنتر_نشنال 👇🏻
@antarnational
.
#امام_رضا
اگر می خواست ذات حقّ برد در نار سوزانم
نمی آورد پابوس رضا سوی خراسانم
گدایم، نه گدای آب و نانم آمدم اینجا
برات عفو از دست امام خویش بستانم
حرام است آتش دوزخ به من زیرا که از رأفت
امام مهربانم چند روزی کرده مهمانم
اگر چه قطره ام، آورده سیلم در دل دریا
وگر چه ذره ام در دامن مهر فروزانم
نسیم رحمتی بر من وزید از بارگاه او
که یکدم ریخت چون برگ خزان کلّ گناهانم
خدا را شکر بوسیدم درِ دارالشّفایی را
که درد خویش را ناگفته بخشیدند درمانم
تمام عمر دور قبر او گشتم به امیدی
که وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم
نماز و روزه و حج و زکات من به جای خود
رضا را گر امام خود ندانم نامسلمانم
گنهکارم ولی اینجا امام مهربان من
چنان تحویل میگیرد مرا انگار سلمانم
رئوف آل پیغمبر مرا چشمی کرم فرما
که شویم خاک زوّار تو را با سیل مژگانم...
گلچین و تلفیق دو #غزل #استاد_سازگار
.
.
#مدح_و_منقبت
#حضرت_زهرا
یا فاطمة الزهراء
...ممدوحهء محمد و محبوبهء علی
کز کبریا رسیده درود مکررش
آوای وحی می رسد از صحن خانه اش
بوی بهشت می دمد از خاک معبرش
حورا نهاده دست به دامان فضّه اش
غلمان گشوده چشم به احسان قنبرش
گوش علی به زمزمه های سحرگهش
چشم نبی به ماه جمال منورش
با هل اتی و کوثر و تطهیر و قدر و نور
پیوسته بوده ذات خدا مدح گسترش
انفاق کرد جامهء نو در شب زفاف
چون دید پیر سائله را در برابرش
از بس عطای اوست فزون باز هم کم است
خلق جهـان شوند اگر سائل درش
تا صبح حشر سلسلهء اولیای حق
مدیون صبر و نهضت شبیر و شبرش
دانشگـه معلـم آزادگان، حسین
بود از نخست دامن توحیدپرورش
اعجاز وحی داشت پیام مقدسش
آیات نور بود کلام منورش
از خشتخشت خانۀ او مرتفع شده است
هر صبح و شام ذکر خداوند اکبرش
این است فاطمه که به گلخانۀ بهشت
بوسند دست، مریم و حوا و هـاجرش
پا می نهد گرسنه به محراب بندگی
آنکه رسد طعام بهشتی ز داورش
هر بانویی است زیورش از خواندن نماز
اما نماز، سجدهء زهراست زيورش
زیبد که در نماز بر آن مادر نماز
جبریل جانماز ببافد ز شهپرش
گویی امیـن وحــی خـداوند، با ادب
زانـو زده بـرای تعلـم بـه محضـرش
گویی هنـوز پشت در آستـان وحی
زهـرا دفاع میکند از حـق شوهرش
ای کاش روز غربت او حمزه زنده بود
یـا میرسیـد پاسخ یاری ز جعفرش
این نکته نقش خاک قدمهای فاطمه است
آزاده آن زنیست که زهراست رهبرش
دشمن گرفته بود کمین در خط رسول
فکر هزار فتنه نهان بود در سرش
می خواست بعد مرگ پیمبر شود خموش
آن جاودان چراغ همیشه منورش
غافل از آنکه بعد پدر می کند قیام
بر دفع کفر دختر اسلام پرورش
غافل از آنکه فاطمه بر دفع دشمنان
صحرا و شهر و مسجد و خانه است سنگرش
مسجد شراره از در و دیوار برکشید
شد داغدیده دخت نبی تا سخنورش
با گریه از صحابه کمک خواست آن زمان
یک تن نداد پاسخ او غیر شوهرش
آن اشک و آه و ناله و فریاد و آن سکوت
هرگز نبود هیچکس اینگونه باورش
نفرین برآن سکوت که در موج فتنه ها
طغیان و ظلم و جور علم شد برابرش
نفرین برآن سکوت که از آن سکوت بود
اسلام هر چه آمده امروز بر سرش
جان داد و تن نداد به بیداد لحظه ای
در مرگ نیز سنگر او بود بسترش
دین نبی به همت زهرا دوام یافت
شد نقش آب نقشه خصم ستمگرش
شـد از قیـام فـاطمه اسلام، روسفید
با آن که شـد کبـود، عـذار منـورش
بعد از چهارده صـده مانده هنـوز هم
آثـار آن کبـودی، بـر مــاه منظرش
گویی هنوز میشنـود گـوش روزگار
ذکـر علـیعلـی ز نفسهای آخرش
روح نماز بود و روان خطابه بود
گر شد مزار در بر محراب و منبرش
تا شيعه زنده است عزادار فاطمه است
پیوسته خون دل چکد از دیدهء ترش
باید گرفت درس علی دوستی از او
آن گونه ای که درس گرفته است دخترش
مولا دو رکن داشت، یکی ختم الانبیا
ام الائمه فاطمه شد رکن دیگرش
آتش زدند بر در دارالولایه اش
سیلی زدند بر رخ از گل نکوترش
یک فرد نه دو تن نه شنیدم چهل نفر
در پیش دیدگان علی ریخت بر سرش
گویی سپهر بر سر مولا خراب شد
در شام تار خاکسپاری همسرش...
تا ننگرد به سایهء تابوت او كسى
بايد شبانه دفن كند دست حیدرش
چشمی به خاک تربت پنهان فاطمه
چشمی دگر به روضه پاک پیمبرش
گفتا به خود چگونه دهم پاسخ رسول!؟
پرسد اگر ز پیکر رنجور دخترش
گفتا بخود چگونه به زینب دهم جواب!؟
پرسد اگر ز خانه کجا رفته مادرش...
#استاد_سازگار ✍
قطعه ای گلچین و تلفیق شده از چهار قصیده
.
.
#حضرت_زهرا
گلچین و تلفیق دو شعر فاطمی
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان
با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان
با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان
هر چه زیبا خوانده ای امروز زیباتر بخوان
ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن
روح احمد لیلةالقدر خدا را مدح کن
جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل
مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل
گوهر دریای غفران را گرفته در بغل
هر چه گویی بهتر از آن را گرفته در بغل
یا محمّد یا محمّد عصمت کبراست این
بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این
فاطمه، ام ابیها هستی پیغمبر است
بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است
چارده معصوم را شخصیت او محور است
جز محمد از تمام انبیا بالاتر است
ذات حق در آیه قرآن ثناها گویدش
اولین شخصیت عالم فداها گویدش
مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او
ذات رب العالمین مظهر ندارد مثل او
مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او
شخص احمد مادر و دختر ندارد مثل او
هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است
مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است
آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه ست
مصطفی فخر نبوت افتخارش فاطمه ست
مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه ست
دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمه ست
در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است
گفتن اوصاف والايش نه کار هر کس است
کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود
کیست زهرا کعبه جان قبله اهل سجود
کیست زهرا رازدار عالم غیب و شهود
کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود
کیست زهرا آفتابی کبریایی طلعت است
کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است
فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین
فاطمه یعنی بهشت رحمة للعالمین
فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین
فاطمه یعنی چراغ آسمان ها و زمین
فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا
فاطمه یعنی کتاب الله کل انبیا....
ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه
ای تمام انبیا مات جلالت فاطمه
ای امیرالمومنین محو کمالت فاطمه
ای جهان مرهون فیض بی زوالت فاطمه
طاهره انسیه حورایی نمی دانم که ای؟
فاطمه صدیقه زهرایی نمی دانم که ای؟
با کمیت وحی تا آن سوی هستی تاختیم
یا به مضمون یا به ایراد سخن پرداختیم
شعرها خوانده، غزل قطعه قصاید ساختیم
عاقبت مبهوت ماندیم و تو را نشناختیم
حور، انسان یا ملک یا فوق اینان چیستی؟
کیستی تو کیستی تو کیستی تو کیستی؟
ای در اوج آسمانها از زمین مشهورتر
در فلک حتی ز جبریل امین مشهورتر
بر فراز عرش از عرش برین مشهورتر
از اب و ابن و امیرالمؤمنین مشهورتر
ای یگانه مادر هر چاربانوی بهشت
با نفسهایت محمد پر شد از بوی بهشت
مادری داری که جبریل آردش از حق سلام
شوهری داری که نعمت با تولایش تمام
دختری داری که صبرش حافظ جان امام
فضهای داری که قرآن از دمش جوشد مدام
آنکه عصمت از حجابش آبرو گیرد تویی
آفتابی که ز چشم کور رو گیرد تویی
ما و اوصاف تو!؟ ربالعالمین مداح توست
با کلام وحی، جبریل امین مداح توست
خواجۀ لولاک ختمالمرسلین مداح توست
داور قرآن، امیرالمؤمنین مداح توست
روح مابین دو پهلوی پیمبر کیست؟ تو
در دل یک شهر دشمن، یار حیدر کیست؟ تو
با وجود آنکه اندوه فراوان داشتی
داغ روی داغ دل با چشم گریان داشتی
رنج بازو، زخم پهلو، درد هجران داشتی
از علی کردی حمایت تا به تن جان داشتی
یاد زینب دادی ای زهرای زینبآفرین
کز امام خویشتن باید حمایت اینچنین
زینب از دوران طفلی درس از مادر گرفت
غیرت از مادر گرفت و قدرت از حیدر گرفت
خطبهای خواند و امان از دشمن کافر گرفت
با خطاب او ولایت زندگی از سر گرفت
خطبهاش قرآن ثارالله را تفسیر کرد
کربلا و کوفه را لبریز از تکبیر کرد
#استاد_سازگار ✍
.
.
#مدح
#حضرت_زهرا
ای بهشت قرب احمد فاطمه (س)
لیله القدر محمد (ص) فاطمه (س)
ای خدا مشتاق یا رب یا ربت
ای سلام انبیا بر زینبت
عالم خاکی محیط غربتت
آفرینش گشته گم در تربتت
کاروان دل روان در کوی تو
قبله جان محمد (ص) روی تو
عصمت حق کوثر پیغمبری
بلکه زهرای محمد (ص) پروری
مشعل شب های احیای علی
نقش لبخندت مسیحای علی
خانه کوچک پناه عالمت
عمر خلقت یک دم از عمر کمت
عمر تو بالاتر از ارض و سماست
هیجده سالت اگر خوانم خطاست
گرچه در این گردش لیل و نهار
زیستی با خاکیان هیجده بهار
اولین نور آخرین روشنگری
هم ازل را هم ابد را مادری
خلق عالم سائل و روزی خورت
لیف خرما وصله های چادرت
ای سه شب بی قوت و از قوت تو سیر
هم یتیم وهم فقیر و هم اسیر
وحی بی ایثار تو کامل نشد
هل اتی بی نان تو نازل نشد
آن که خاک مقدمش جان
گفت جان من فدای فاطمه (س)
ای که در تصویر انسان زیستی
کیستی تو کیستی تو کیستی
فوق هر تعریف و هر تفسیر هم
پاکتر از آیه تطهیر هم
ای سجود آورده بر پای تو سر
ای خدا هم از نمازت مفتخر
مرتضی را محو صحبت کرده ای
غرق در دریای حیرت کرده ای
مدح تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود
آفرینش مانده حیرانت بسی
به که نشناسد مقامت را کسی
بیم دارم هر که بشناسد تو را
در مقام بندگی خواند خدا
ای دوعالم قبضه ای در مشت تو
وی زمام خلق د رانگشت تو
انبیا را رهبری کن فاطمه (س)
اولیا را مادری کن فاطمه (س)
بر در بیتت مقام قنبری
نیست کم از رتبه پیغمبری
آسمانی ها مسلمان تواند
بنده مقداد و سلمان تواند
آنچه هست و نیست فیض عام توست
خوش ترین ذکر امامان نام توست
از نبی تا حضرت مهدی همه
ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه
خلق عالم بر درت استاده اند
انبیا در محضرت استاده اند
سائل بیت گلینت عالمی
بسته نبود باب احسانت دمی
ای گدا با کوه غم خرسند تو
حل صد مشکل ز گردن بند تو
ای مهار ناقه ات زلف عفاف
پیرهن بخشده در شام زفاف
عفو را نازم که گردد بسترت
قاتلت هم نیست نومید از درت
سینه تو جنت پیغمبر است
دامنت تا صبح محشر کوثر است
عیسی از لطف تو صاحب دم شده
آدم از خاک رهت آدم شده
اخترانت جمله ماه عالمند
دخترانت خوبتر از مریمند
دست بوس قنبرت فرزانگی
خاک پای فضه ات مردانگی
از شب میلاد تا آخر نفس
مصطفی یک دست را بوسید و بس
آن هم ای دست خدا دست تو بود
ای بر آن لب ها و دست تو درود
زهره وام النجوم الظاهره
راضیه مرضیه زهرا طاهره
خاک ، مشتاق سجود فضه ات
کل قرآن در وجود فضه ات
تا ابد بادا سلام از داورت
بر تو و دامان زینب پرورت
مرغ جان را آشیانه در بام تو
نقش قلب آفرینش نام تو
ای خدا را کلک قدت در کفت
نام ما را ثبت کن در مصحفت
عقل کل از کل هستی شد جدا
تا چهل شب کرد خلوت با خدا
این چهل شب در سرش شور تو بود
بهر استقبال از نور تو بود
چون تو ذات کبریا گوهر نداشت
از محمد (ص) دوستی بهتر نداشت
بهترین گوهر ز گوهر آفرین
هدیه شد بر شخص ختم المرسلین
دید قدر این گوهر را در زمین
کس نداند جز امیرالمومنین
جز علی کفو بر این گوهر ندید
مشتری زین مشتری بهتر ندید
تو ، رسول الله ، شویت بوالحسن
هر سه یک جانید با هم در سه تن
پس تویی ای عرش حق را قائمه
هم محمد (ص) هم علی (ع) هم فاطمه (س)
گر علی عالی اعلا نبود
بر تو چون ذات خدا همتا نبود
ای امیر المومنین حیران تو
کیست تا گوید سخن در شان تو
مسجدالاقصای دل پروانه ات
کعبه مشتاق طواف خانه ات
در طواف خانه ات افلاکیان
گوی سبقت برده اند از خاکیان
خانه ای دیوار و سقف آن ز گل
خشت خشتش از محمد (ص) برده دل
خاک آن با خون دل آمیخته
در حیاتش یک جهان جان ریخته
خانه نی رشک گلستان خلیل
آب بارانش سرشک جبرئیل
آستان آن صفا بخش صفا
حجره اش معراج روح مصطفی
آسمان آورده بر بامش پناه
سرزده در آن دو خورشید و دو ماه
مطبخش را روفتند از زلف حور
وز تنورش می رود بر عرش ، نور
اختران شمع دل افروز شبش
کوثر و ساقی کوثر صاحبش
عالمی پروانه و این خانه شمع
آفرینش گرد آن گردیده جمع
دل در این کاشانه تسکین یافته
هل اتی زین خانه آزین یافته
برتر از افلاکیانی فاطمه (س)
از چه بین خاکیانی فاطمه (س)
آسمانی ها تو را نشناختند
چون زمین را زادگاهت ساختند
از چه رو ای برتر از افلاکیان
سایه افکندی بفرق خاکیان
خانه گل جایگاه حور نیست
تیرگی را نسبتی با نور نیست
ما زتو اما تو از ما نیستی
کیستی تو کیستی تو کیستی
در تو تشریف خدائی یافتم
اقتدار کبریائی یافتم
هوش و عقل و بینشم رفته ز دست
بیم از آن دارم شوم زهرا پرشت
چون ببیند چشم احساسم تو را
با کدامین عقل بشناسم تو را
بشکن از مرغ عروجم بال و پر
تا نگیرم اوج از این بیشتر
باید این جا لال و کور و کر شوم
ورنه یا دیوانه یا کافر شوم
گرچه عمری در پناهت زیستم
آن که بشناسد تورا ما نیستیم
.