.
#شور
#حضرت_زهرا
#حضرت_محسن
#هجوم_به_خانه_وحی
یافضة خذینی ، نور چشمای ترم رو کشتن
یافضة خذینی ، گل بی برگ و برم رو کشتن
یافضة خذینی ، نانجیبا پسرم رو کشتن
بیا که مسمار در ، پهلوی منو درید
بیا که با ضرب لگد ، محسن من شد شهید
امان از دل علی 4
..............
یافضة خذینی ، داره از غم جگرم میسوزه
یافضة خذینی ، تو آتیش بال و پرم میسوزه
یافضة خذینی ، دیر بیایی پسرم میسوزه
میون دیوار و در ، نفس نفس میزنم
تا نسوزه صورتم ، آتیش و پس میزنم
...............
ابتا یارسول الله ، چی به روز دخترت آوردن
ابتا یارسدل الله ، روز روشن حق ما رو بردن
ابتا یارسول الله ، علی رو با دست بسته بردن
یه مشت بی حیا منو ، با ضرب مشت می زدن
جلو چشمای علی ، با قصد کشت می زدن
..............
یابن الحسن کجایی ، گل اسیر کینه های خاره
یابن الحسن کجایی ، مادرت بین در و دیواره
یابن الحسن کجایی ، سینه زخمی شده از مسماره
همه هجوم می برن ، ولوله و همهمه س
همه دارن رد میشن ، در رو تن فاطمه س
#علی_سلطانی ✍
#فاطمیه
👇
.
#حضرت_زهرا_شور
#شور
داره میسوزه در ، گیر افتاده توو هُرم شعله ها ، زندگیه حیدر
خونابه روو زمین هِی میریزه ، از پهلوی مادر
داره میسوزه در
بدجور لگد خورده ،ضربه ی محکم و سنگین پا ، گلشو پژدمرده
بال و پرش تَرک خورده مسمار ، چی سرش آورده
بدجور لگد خورده
یه عده بی حیا همش توو رفت و آمدن
افتاده غرق خون به زیر دست و پا یه زن
با بار شیشه پشت در نقش زمین شده
خونه و زندگیه حیدرو بِهم زدن
شکسته دنده و : پهلوی مادرم
میباره درد وغم : از روی مادرم
مظلومه مادرم
---------------------
چادر و معجر سوخت، بانوی پا به ماه پیش چشم ، یه عده کافر سوخت
حرارت اون قَده بالا بود که ، همه ی پیکر سوخت
چادر و معجر سوخت
راه نفس سد شد، ریخته بودن توو خونه نامردا ، حال حسین بَد شد
یه گوشه مجتبی دق کرد وقتی ، ضربه ها ممتد شد
راه نفس سَد شد
همه میخندیدن به حال و روز مرتضی
مادر و میزدن با ضرب تازیوونه ها
یکی برای یاری و کمک نیومدِش
به اشک چشم مجتبی نکردن اعتنا
بشکنه پای اون: کسی که زد لگد
همونکه بی هوا : مادر ما رو زد
مظلومه مادرم
--------------------
قنفذ جفا کردش
همراه اون مغیره با غلاف ، عُقدشو وا کردش
دستای ما درو از دستای ، مولا جدا کردش
قنفذ جفا کردش
کرده ورم بازوو
میچکه روو زمین خونابه از ، زخمای توو پهلوو
سیاهی و کبوودی ها مونده ، روو صورت و ابروو
کرده ورم بازو
حرومیا دستای مولارو که بستن و
اون دو نفر بازوی مادرو شکستن و
خدا الهی نگذره از اون چهل نفر
توو کوچه ها غرور حیدرو شکستن
چقد بلا کشید: مادر قد کمون
باتن غرق خون: دیگه نداشت توون
مظلومه مادرم
-----------------
#عباس_قلعه✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
،
#شور_حضرت_زهرا
#شور
*
جواب: آویلاه یا فاطمه المظلومه
*
امید من رو کی آزرده؟
گل یاسم چرا پژمرده ؟
مگه از عدو سیلی خورده؟
سرفه هاش امونم رو برده
کار این زمونه آزاره
داغتو رو دلم میذاره
قاتلم اون در و دیواره
دیدنه خون رو مسماره
چقد درد کشیدی اما تو
نگفتی به حیدر درداتو
نذاشتی ببینم اشکاتو
نشد مرهم بشم زخماتو
حمله کردن میون خونم
تو رو بدجور زدن میدونم
حلالم کن عزیز جونم
فاطمه من ازت ممنونم
گناه ما مگه چی بوده؟؟
میخنده دشمنو خشنوده
تو رو کشتن شدن آسوده
یتیمی برا زینب زوده
به کی باید بگم دردامو
فقط چاه میشنوه حرفامو
گرفتن تموم دنیامو
جلو چشمم زدن زهرامو
#مرتضی_کربلایی✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#حضرت_زهرا_شور
#شور
واژهایکهندارهوصفش اِنتها زهراست
ثانیهثانیهنوایِ مُرتضی زهراست
نوکرا کُلّ سالو میگن "یاحسین"اَمّا
شورِ مخصوصِ فاطمیّه ذکر"یازهرا"ست
روزِسختی؛فاطمهتنها درکنارِحضرتمولاست
توگرفتاریاهلبیتم ذکرشونزهراست
همرسولان مُکرّم به تو محتاجند
کُرسی و لوح و قلم هم به تو محتاجند
حرفمو خلاصه میکنم تو یک جمله
همهیعالَم و آدم به تو محتاجند
《صدّیقةالكُبري ياحضرت زهراء》
........
خَمشدودستتوروبوسید پدرتبانو
بهکفپاتگذاشتهصورت پسرتبانو
تاابد،ازاوندوتاملعون هستیناراضی
بهخداکهعوضنمیشه نظرتبانو
کعبهیتوفقطعَلیّه خونَهتممَسجدُالحرامه
شکندارماطاعتازتو اصلاسلامه
توییراضیّه و مرضیّه و منصوره
توبهماگفتیعلی کَعبهی مَستوره
رَنگِ تَبرو نمیبینهحضرتِسلمان
وقتیصبحوشبکلامش دعاینُوره
《صدّیقةالكُبري ياحضرت زهراء》
..........
قطرهقطرهجمعمیشیمتا روزیدریاشیم
دیگهوقتشرسیدهمادر کهمُهیّاشیم
تویروضهت باچشمگریون ازخدامیخوایم
با دعای تو در رکاب منتقمباشیم
منفقطآرزومهمینه کاشمیفهمیدناهلدنیا
زندگیمعنامیگیرهدر دولتُالزّهرا
خوش به حال دلیکه امامزمانیشه
خاطرآسوده از این دلنگرانیشه
یهفقیرم توی دنیا نمیشهپیدا
روزیکه عدل امام ما جهانیشه
《یاصاحبالصَّمصام جونم فدات آقام》
#محمد_قاسمی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇