eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا، پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این روز را روز پرستار می نامند و علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها و ناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق، دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد. درود بی پایان خداوند بر این بزرگ بانوی اسلام باد. نکته ای که لازم است به آن اشاره کنیم این است که: حیف است زینب را پرستار بیمار بخوانند زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های زینب(س) بود، و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. زینب(س) نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون حسین(ع) پایمال می شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله و پیش تازی زینب کبرا(س) در رسوا نمودن هیئت حاکم، و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند و نام رسول الله(ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه از تاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان و همچنین فریب خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ باید برده شود. زینب در پس آن مصیبت بزرگی که آن چنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد و حرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگر حرکت های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب(س) و قیام مبارکش، هم چنان بیرق های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته می شود زیرا زینب بود که پیام خونین حسین را به تمام نسل ها و عصرها رساند.[1] در اینجا نتیجه ای که می خواهیم از این مطالب بگیریم این است که علت نامگذاری روز میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها به روز پرستار به خاطر دو وجه است: 1 – تجلیل از مقام شامخ و شخصیت والای حضرت زینب(س) است که با برگزاری این مراسم یادی از این بزرگ بانو می شود و باعث الگو سازی در جامعه می شود. 2 – تقویت روحیه زینب گونه در میان پرستاران و تقدیر و تشکر از زحمات و نقش پرارزش پرستار در جامعه. 🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۱ دی ۱۳۹۸ میلادی: Sunday - 22 December 2019 قمری: الأحد، 24 ربيع ثاني 1441 📆 روزشمار: ▪️11 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️19 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️39 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️49 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️56 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران آموزش مداحی ساماندهی مداحان و آموزش https://eitaa.com/madahanpirbakran
یاعلی: 🌷 پدر و معلم 🌷 ازامیرالمومنین علی علیه السلام روایت شده: به احترام پدر و معلّمت از جای برخیز هرچند که فرمان روا باشی. 📚✏️📝📒غررالحکم، ص136 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @basijnews_pirbakran @ansar_Al_reza_pirbakran @valyamr_pirbakran @madahanpirbakran
. میلادیه سلام الله علیها سبک : شبانگاهان . ودود آذرین خلخال . . مبارک بادا به خلق جهان امشب آیت حجب و حیا آمد بده ساقی یک قدح پرمی زانکه اسوۀ عشق و وفا آمد . شب میلاد نگارآمد به لب ها یم این شعار آمد . مرحبا زینب مرحبا زینب . . . . هویدا شد ماه برج حیا دختر زهرا جان پیغمبر برون گشته گوهری زصدف داده حال شعف بر دل حیدر . که دلدار گلعذار آمد به لب ها یم این شعار آمد . مرحبا زینب مرحبا زینب . . . . . گلون یاران عرض ایدک بوگیجه زینبون قدمین حیدره تبریک بومیلادی حق اوزی بویوروب فخر اوزیله پیغمبره تبریک . نه گویچک عکسون خدا چکدی سینونده بذر وفا اکدی . مرحبا زینب مرحبا زینب . . . . نگاریمیز یار و دلبریمیز سایۀ سریمیز حضرت زینب بو گلشن ده سروناز چمن سایه گستریمیز حضرت زینب . فصاحتده بی بدل زینب درین معنالی غزل زینب . مرحبا زینب مرحبا زینب . . . .
. ، ، ایستاده حضرت زهرا سلام الله علیها آتیشه شعله ور در داره میشکنه اینکه پشت دره دخت پیغمبره وااای بین دیوار و در فاطمه شد سپر واویلا واویلا واویلا واویلا ثلث سادات شده کشته به دست کین ای وای من شده زهرا نقش زمین وااای زد فضه رو صدا بی بی خیرالنسا واویلا واویلا واویلا واویلا بعد از این فاجعه بستر نشین شده زخمی از جور این قوم لعین شده وااای دارد عزم سفر حیدر شد خون جگر واویلا واویلا واویلا واویلا شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها .
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها ای گل پرپرِ بهشت حضرت احمد ای دل و دلبر و جان و جانانِ محمد یاسِ قد خمیده مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا... در دلت درد و غم بیکران آه و واویلا در جوانی شدی قد کمان آه و واویلا روی تو نیلی است مظلومه زهرا قسمتت سیلی است مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا... در نبردِ حقّ و باطل اِی بضعه ی طاها ذکر سربند ما تا ابد باشد یا زهرا ما برای تو ایم‌ مظلومه زهرا جانفدای تو ایم مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا... ۹۸ .
. |⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج سال97 ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ شفیعه ا ی که شفا می دهد، جواب شده است فَلَک به رویِ سَرِ مرتضی خراب شده است نفس کشیدنِ زهرا، چقدر قیمتی اَست که قَدرِ جانِ علی، هر نفس حساب شده است *گفتم:بابا! مادر مُرد...روای میگه: از خونه تا مسجد راهی نبود،اصلاً تو هم بوده،هی علی می خورد زمین، هی بلند میشد...وارد حجره ی فاطمه شد،دید پارچه ای کشیدن رو صورتِ زهرا...زینبین هر کدوم گوشه ای نشستن،زینب و اُم الکلثوم دارن میلرزن...اومد بالا سر زهرا نشست،پارچه رو کنار زد...فاطمه جان!...* برای صورتِ او بَرگِ گُل ضرر دارد همان کسی که به او حورا خطاب شده است از امام صادق علیه السلام پرسیدند:آقاجان! چرا به مادرِ شما گفتند: اِنسیَّةَ الحورا ؟ فرمود: حوریه توی بهشت اگر برگ بهشتی از درخت جدا بشه،تو آسمون بچرخه...از کنارِ صورتِ حوریه رد بشه،صورت حوریه کبود میشه... چقدر لطیفِ...اون وقت اون نامرد سیلی هاش مشهور بوده،در عرب میشناختنش،اون وقت شما تصور کنید این نانجیب،دست های بلند،قلبش پر از کینه، حالا زهرا رو تنها گیر آوُرده...* مهریه ی فاطمه را شَرمِ مرتضی پرداخت برای دادن مهرش، چقدر آب شده است دلیل شرم علی، بال زخمی زهراست دلیل شرم علی، قصه طناب شده است محسن حنیفی *همچین که پارچه رو کنار زد،زینب داره می بینه،دو تا دستای کوچیکش را گذاشت رو صورتِ مادر تا بابا صورت رو نبینه،هفتاد و چند روزِ زهرا رو گرفته...دستای کوچیک زینب رو علی گرفت،عزیزِ دلِ بابا، تو فکر کردی بابا خبر نداره؟ علی سَرِ فاطمه رو گذاشت رو زانوش،دخترِ رسول الله! دید جواب نمیآد...مادرِ حسن و حسین! دید جواب نمیآد...رمز و کلیدِ قفلِ زبون فاطمه یه کلمه است،زهرا! من علی ام....تا گفت: من علی ام،چشمای زهرا باز شد...دید علی نشسته،قطره قطره اشک های چشمِ علی رویِ صورت فاطمه...زهرا با همون دستِ شکسته، که جون نداره بالا بیاره،هی دست رو میخواد بالا بیاره،اما دست می اُفته،بار دوم،بار سوم،امیرالمؤمنین فرمود: فاطمه! میخوای چه کنی؟ این دستِ شکسته رو اینقدر بالا نیار...دست رو برد زیرِ دست زهرا،دست رو بالا بیاره...اینقدر زهرا خانومِ،اینقدر علی دوستِ،یه بار نگفت:علی تو صورتت رو پایین بیار،اصلاً نمیخوام ببینم سرت پایین باشه،علیِ من همیشه باید سرش بالا باشه،دستِ زهرا رو آورد بالا،بالا،مقابل صورت،یه وقت امیرالمؤمنین دید انگشتای بی رمق زهرا حرکت کرد،اشکایِ صورتِ علی رو پاک کرد،علی جان!جلویِ من اینجور گریه نکن... شبِ شهادتِ مادرِ،اما بی حسین نمیشه،بی کربلا نمیشه،رفقا وقتی علی گفت:زهرا! من علی ام،زهرا چشماش رو باز کرد،شروع کرد با علی حرف زدن،اما " لا یوْمَ کیوْمِک یا ابا عبدالله " ابی عبدالله هرچی صدا زد:علی اکبر! من باباتم...* ای پسر من پدرِ پیرِ تو هستم پدرِ پیر و زمین گیرِ تو هستم سخنی گوی دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خاموش کن .
. روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج سال97 ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ بشین خونه رو آب و جارو نكن بذار زخم پهلوت بهتر بشه خودم از پَسِ غربتم بر میآم نمیخوام چشات واسه من تر بشه می دونم پُر از درد هستی ولی با این درد باید مُدارا کنی دَرِ خونَمون رو عوض می کنم *می دونم چشمت به این در می اُفته یادِ محسن می کنی،می دونم...باشه اما یه شرط داره...* دَرِ خونَمون رو عوض می کنم به شرطی نیآیی دَرُ وا کنی نمی تونم از كوچه مون رد بشم چیكار كرده این كوچه با روحِ من خجالت ازت می کشم تا اَبد من و بسته بودند تو رو می زدند زندگی با تو بس که شیرین بود شور چشمان مرا نظر زده اند *مگه یادم میره زهرا جان!..* تو زمین خوردی و جماعتِ پست خنده ها از تَهِ جگر زده اند .
. روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97 ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ زندگی با تو بس که شیرین بود شور چشمان مرا نظر زده اند تو زمین خوردی و جماعتِ پست خنده ها از تَهِ جگر زده اند قلم افتاد دستِ بی هنران رنگ شب بر رُخِ قمر زده اند سیلی و میخ و تازیانه بر آن صورت و سینه و کمر زده اند *اینکه میگن: مغیره و قنفذ تو کوچه بودند، نه،بخدا فقط این دوتا نبودند، بزرگشون ایستاده بود،همه میخواستن خودشون رو به رئیسشون نشون بدن...مغیره زد،قنفذ زد،خالد زد،هر سگ و شغالی از راه رسید زد...خودشم گفت: من دارم از قافله عقب می افتم...خود ملعونش هم اومد جلو...با غلاف...* بوته ی یاسِ نازنینِ مرا دستچین نه،بلکه با تبر زده اند *اما اینا که چیزی نیست،کجا بودید کربلا،دور گودال حلقه زدند،نیزه دار با نیزه میزنه،..... "أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب..."آقا رو به رو خوابوند، "أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَری..."حسین....* .
Khalaj Fatemie Aval 97-03.mp3
2.98M
#قسمت_پایانی|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97
Khalaj Fatemie Aval 97-01.mp3
4.84M
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97
Khalaj Fatemie Aval 97-02.mp3
2.33M
#قسمت_دوم |⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97
سلام دوستان متن و شعر هاکلاس فاطمیه هست اسلام دین شاد و پر شوری هست موقع شادی شادیم وموقع محرم فاطمیه غمگین
Karimi Shab 1 Fatemie Aval 97-04.mp3
2.57M
|⇦• سینه زنی زمینه ویژۀ ایام #فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج محمود کریمی _ سال97
. . ( س ) بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات. بر منطق کوبنده ی زینب صلوات. در گریه به رخسار حسینش خندید. بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات. ........................................... معنای تمام عشق به دنيا آمد دلبند علی ولی یکتا آمد آمد به جهان زینب کبری تبریک میلاد جگر گوشه زهرا آمد. . . رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🍃🌷🍃 زینب ز قیام خود به دین داد حیات وز خطبه او یافته اسلام نجات بر شیر زن بیشه توحید درود بر فخر زنان زینب کبری صلوات 🌷 زینب که به حُسن است همانند علی نور دل احمد است و دلبند علی بر مهر ولادتش تماشا دارد گلخندۀ فاطمه ، شکر خند علی 🌷 داده ست گلی خدای سرمد به علی کز هر طرفش تهنیت آمد به علی در عرش عظیم زینبش خوانده و گفت یزدان به محمد و محمد به علی 🌷🌷 بر خیل زنان مربی از رب آمد از دخت رسول زینت اَب آمد زین مزده بود چشم محمد روشن میلاد درخشنده زینب آمد .
منیم عمروم گونه بنذر گونون دائم باتان وقتی تاپار رنگ رخی تغییر دوشر دیلدن اذان وقتی اولوب ایندی اذان وقتی گوزومون باغلانان وقتی اذان اولدی داخی وصلیم یتیر پایانه حیف اولسون حسن نازین حسین چکسون اودل آگاهه تاپشوردوم بالام کلثومی زینب تک،غم جانکاهه تاپشوردوم بالالاری سنه بیربیر سنی اللهه تاپشوردوم خداحافظ که منسیز قالدی بوکاشانه حیف اولسون من ئولسم غملریم سنلن اولار بوایوده غمـخانه صفاسین تئز ویرر الدن ورارچوخ دیلره یاره چکون ئولسم بوایوین درودیوارینه قاره یازون زهرائولوب بوایو اولوب غمخانه حیف اولسون باشیم اوستونده ای دردی اولان منن گران ایلش باشما مثل پروانه یورولدون آز دولان ایلش (ایستیرم منده ئوزومی سیز دوشن حالا سالام، خانما منده عرض ادب الیم،ان شاءالله بیرگون دیلر بیرمحفله بیرتعداد یغشمیشدلار، دق مرگ اولدولار،غصه مرگ اولدولار،دیلر نمنیه گوره،دیلر ننه سیزقالمشدیلاراوناگوره،دیلر ننه لرینین دردینن دق مرگ اولدولار،غصه مرگ اولدولار،خانم آی خانم،) عمواوغلی یازون پشت دره زهرابویرده گل کیم سولدی صفالی گلستانینه نچه زاغ وزغن دولدی یازون من ضعف ائدن یرده بالام محسن شهید اولدی (ایلشرم یره اما به نیت زیارت حرم گمشده بی بی دوعالم ) عمواوغلی ایستیرم آخر نفسده عرض الیم حضورپاکیوه ایام ناگواریمنن چکنده مسجده ثانی سنی قولی باغلی (بیرتعداد نوحه لر وار نوحه خوانااوخوماسی مسئولیت گتیرر اوخوماسی مسئولیت گتیررخانم کمکلیخ اله نفسیمه ئوزون بیر ال یتیرمنده سنین اوچتین دقیقه نن بیرکلمه عرض الییم، بولمورم نه عالمیدی علی چخدی قاپیا، بولمورم نه گوردی،بولمورم نه حال گوردی،بولمورم نه اوضاع گوردی، اول ایشی کی گوردی عباسین چینینن آشدی، گلدی ثانی گریبانینن توتدی،دیدی ظالم گیت دعا ایله پیغمبرین امرینه والا بوردا قانا بلردیم،ثانی گوردی علی ال آشمیجاق رسن گتیردیلر دست خدانی باغلادیلار) حضورپاکیوه ایام ناگواریمنن چکنده مسجده ثانی سنی قولی باغلی دیمه مضایقه ایتدیم من امتصالیمنن باشردیقیم قدر الدیم کمکلخ اوگون سنین یولوندا من ال چکدیم ئوز وقاریمنن عمواوغلی ئوز اختاریمیلن ال گوتورمدیم سنن (خانم آیلدی ،فضه هانی عمواوغلوم، دیدی خانم آپاریلار بیله سین،فضه عمامه باشیندیدی؟، فضه عبا چینیندیدی؟، یوخ خانم، گوردوله خانم دورا دورمیا دوردی ایاقا، الین قویدی یاراسنا، ) عمواوغلی ئوز اختیاریمیلن ال گوتورمدیم سنن ئوز که مطلع اولدون معال کاریمنن عمواوغلی اوقدری وردی منه تازیانه حضرت زهرا(س) مهدی لیثی
. روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش *می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...* روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش شست با دست لباس کودکانِ دیگرش تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت تا بماند یادگار از او نماز آخرش *جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد* در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش *داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...* کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش *جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...* آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش *اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...* مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش *آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...* زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش *همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد... گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"... مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..* ( ) .