8. منم من شهید اشک.mp3
1.68M
#نوحه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
منم من ،
شهید سوز و اشک و ناله
به دل دارم داغ سه ساله
عزیزان من ،
شدند از غربت ،
تمامی پَرپر همچو لاله
( تکرار بند اول )
امامُ العارفینم ،
سید الساجدینم ،
من زین العابدینم
( واغربتا ، واویلا ... )
اگرچه ،
خزانی دیدم باغ و گلشن
اگرچه زخمی شد مرا تن
به شام وکوفه ،
ز خطبه ی من،
شده ویرانه کاخ دشمن
خطبه خواندم غوغا شد
شور محشر بر پا شد
ظلم و فتنه رسوا شد
( واغربتا ، واویلا ... )
به عمرم ،
به یاد دلبر غُصه خوردم
به دوشم بار ناله بردم
چو دیدم جسم ِ،
پدر را بی سر،
میان مقتل جان سپردم
صد پاره تن ای بابا ،
دور از وطن ای بابا ،
ای بی کفن ای بابا
( واغربتا ، واویلا ... )
#شهادت_امام_سجاد
.
#زمینه_شهات
#امام_سجاد
#سبک_نوشته_مقتل
#به_روی_بستر
🔘🔘🔘
☑️بنداول
به روی بستر افتاده به احتضار
به روی بستر نداره تاب و قرار
به روی بستر شده چشماش تاره تار
به روی بستر
زده زهر کین شعله به بال و پرش
زده زهر کین شراره به جیگرش
تداعی میشه روضه های پدرش
تداعی میشه
.....
راویه روضه های کربلاس
رو بدنش پر از نشونه هاس
هنوز تنش پر از کبودیه
این یادگار شام پر بلاس
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
شروع شد تازه روضه های کربلا
که دائم فرمود صبح و ظهرو هر مسا
امام سجاد امون از شام بلا
شروع شد تازه
.....
امون از شام و از غل و سلسله ها
امون از شام و مردمان بی حیا
امون از شام و سنگ از پشت بوما
امون از شام و
.....
امون ازون محله ی یهود
محله ی پر از آتیش و دود
از اثر ضربه ی تازیون
کل تن بچهها شد بود
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند سوم
شبیه عمه محنت و بلا دیدی
مثل رقیه روی خارا دویدی
مثل سکینه زجر و دردا کشیدی
شبیه عمه
تو دیدی نامرد توی قتلگاه رسید
تو دیدی نامرد خنجر کندُ کشید
تو دیدی نامرد سر بابا تو برید
تو دیدی نامرد
دیدی تنی افتاده زیر پا
سری که می بریدن از قفا
دیدی دم اخری می زنه
مادرش و تو قتگاه صدا
السلام علی سیدالشهدا«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
عذابم می داد غمه حنجر بابام
عذابم می داد تنه بی سر بابام
عذابم می دادچشمای تر بابام
عذابم می داد
عذابم میداد کوچه و بازاره شام
عذابم میداد شلوغی و ازدحام
عذابم میداد من و خنده ی عوام
من بودم و مردای بد دهن
من بودم همراهم یه عده زن
یادم نمیره توی بازارا
خارجی مارو صدا می زدن
السلام علی سیدالشهدا«ع»
#شهادت_امام_سجاد
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
👇
.
#زمینه_شهادت
#امام_سجاد
#سبک_بهونه
#شب_غمم_سحرشد
🌷🌷🌷
✅بنداول
شب غمم سحرشد
این لحظه های اخر
رسیده به مشام جانم
بوی یاس معطر
💧💧💧
مادر رسیده به برم
اومد کنار بسترم
می بینه حال مضطرم
💦💦💦
اومدکنارم مادر
اون گل یاس اطهر
غریبم من غریبم
💦💦
✅بنددوم
دیگه راحت شدم من
ازون رنجا که دیدم
اومد به یادمن کربلا
چه سختیا کشیدم
💦💦💦
اومد به یادم کربلا
اتیش و دود خیمه ها
سرهای روی نیزه ها
💠
پا برهنه تو صحرا
می دویدیم رو خارا
💠
غریبم من غریبم
#شهادت_امام_سجاد
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
👇
♡••
سجــادهے سجّــاد پُر از اشکِ روان بود
چھلسال خودش پاے دلش مرثیہخوان بود..
#محرم
#امام_سجاد
جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند:
▫️ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای مجتهدی به قزوین رفتیم.
بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل(ع) بگویم.
حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمینویسند!
این بیان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت علیهم السلام بود.
به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔸حضرت ولی عصر میفرمایند:
هر کس با این شعر متوسل به عمویم حضرت عباس(ع) شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصلهی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام میگریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس شعر را نوشتند:
یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید
آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید
.
#واحد #زمزمه_ای
#شهادت_امام_سجاد
#سبک_امون_ازغریبی
#جداشدتابابا
🌷🌷🌷
✅بنداول
جدا شد تا بابا
سر از پیکر تو
دیدم روی تل زد
به سر خواهر تو
تا دستهای ساقی
که از تن جدا شد
چادر مشکی اون
پر از رد پا شد
یکی می زدش ضربه با تازیونه
یکی می زدش با لگد وحشیونه
بمیرم برای غریبیه عمه
سیلی خرده و صورتش ارغوونه
بابا جون بابا جون
____
✅بنددوم
پس از تو یه عمری
می بینم تا اب و
می افتم به یاد
رضیه رباب و
می افتم به یاد.
لب خشک اصغر
در اغوش تو شد
لب تشنه بی سر
می افتم به یاد یه باغ اقاقی
یاد صحرا و یاد افتاب داغی
می افتم به یاد یه فرق دریده
می افتم به یاد لب خشک ساقی
باباجون باباجون
__
✅بندسوم
به یادم اومد از
سرای بریده
ازون ضربه ها از
لگد از کشیده
یاد بغض وگریه
یاد اشک وناله
به یاد سکینه
به یاد سه ساله
به یاد رقیه دلم درعذابه
هنوزم دله من به یادش کبابه
یادلحظه ای که بابا بابا میگفت
همون لحظه که جون میداد توخرابه
بابایی بابایی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
.
#زمینه_شهات
#امام_سجاد
#سبک_ریان_بن_الشبیب
#دنبال_قافله
☑️بنداول
دنبال قافله به دستم سلسله
می دویدم
با تنی مجروح و پای پر ابله
می دویدم
.....
به یاد اصغر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
با دیده ی تر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
با قلبه مضطر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
تو هرمکان رو نی زدن چوب به لب بابام
میونه بزم مِی زدن چوب به لب بابام
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
می خوردیم بی امون لگد و تازیون
از این و اون
می دیدم که می زد به لبت خیزرون
با چشمه خون
یه عده اشرار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
تو کوچه بازار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
میونه انظار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو زدن مارو
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
ای وای از شهرشام ای وای از دحام
ای وای ای وای
ای وای از کوچه و از نگاه عوام
ای وای ای وای
به اشکای ما
می خندیدن می خندبدن می خندیدن
دور و بر ما
می رقصیدن می رقصیدن می رقصیدن
حال مارو که
نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
می بینم گهواره بچه ای شیر خواره
محزونمی شم
می بینم هر جایی روسریه پاره
گریون می شم
چهل ساله کارم
فقط روضه س فقط روضه س فقط روضه س
چهل ساله کارم
فقط نوحه س فقط نوحه س فقط نوحه س
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
بابای بی سر غریب مادر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#سبک_ریان_بن_شبیب
#شهادت_امام_سجاد
#شعرای_آیینی
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
👇