.
نوحهیِ #زمینه #اربعین
سبک دلم هواییِ تو شد ....
یادشبهخیر خاطرهها
یادشبهخیر کربوبلا
یادشبهخیر با رفقا
پیاده اومدیم آقا
یادشبهخیر موکبا وُ....
مزهیِ شاٰیِ عِراقی
یادشبهخیر گم میشدیم
تو اِزدحامِ زائرا
دلتنگتم یامولا یامولا یامولا
اللهمَّ ارزُقنا اربعینِ کربلا
اگه نشد حرم بیام
از راه دور میدم سلام
سلام اِی شاهِ بامرام
( اَلسّلامُ علیَ الحسین
وَ علیٰ علیِ ابنِ الحسین
وَ علیٰ اولادِ الحسین
وَ علیٰ اصحابِ الحسین ) /۴/
به سر ُو سینه میزدم
ستون ستون میاومدم
گفتم اگه خوب یا بدم
فقط این خونهَرُو بلدم
حسرت شده برام بیام
ضریحتو بغل کنم
اِی کاش تو آغوشِ ضریح
یه کمی ناله میزدم
دلتنگتم ثاراللّه ثاراللّه ثاراللّه
بِاَبی اَنتَ وَ اُمِّی اباعبداللّه
نَسْپُر غلامتو به غیر
نظر بهم کُن چون زهیر
با تو میشم عاقبت به خیر
( اَلسّلامُ علیَ الحسین
وَ علیٰ علیِ ابنِ الحسین
وَ علیٰ اولادِ الحسین
وَ علیٰ اصحابِ الحسین ) /۴/
#زمینه #اربعین
#حسین_ایمانی
.👇
4_6041947481325963062.m4a
2.35M
یادشبهخیر خاطرهها
.
#نوحه
#واحد_سنگین
#اربعین
دارم دارم بر لبانم آه
آمد آمد زینبت از راه
خاک غم بر روی تو ای ماه
نهفته به خاکی برادر
بشنو بشنو ناله هایم را
بنگر بنگر دیده ام دریا
هستم هستم بی تو من تنها
بده تو جوابی به خواهر
پس از این هجران غمبار
آمدم اما نیمه جانم
چگونه باور کنم من بر مزار تو سایه بانم
ربوده تاب و توانم آمدم زیارتنامه بخوانم
بهار زردم و صیثد خزانم
یا حسین برادر ای برادر
مجتبی صمدی شهاب✍
👇
.
#نوحه
#واحد
#شد_اربعین_سید_شهیدان
#اربعین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔲بند اول
شد اربعین سید شهیدان
آمده کاروانی زار و نالان
زینب پریشان،شده دیده گریان
گوید حسین من کجایی
خفته به خاک کربلایی
▫️واویلتا آه و واویلا ▫️
▫️▪️
🔲بند دوم
دیده به چشم خود خزان گلها
سر برادرش شد از تن جدا
حمله ی اشقیا،غارت خیمه ها
با کعبه نی و تازیانه
اورا زدن چه ظالمانه
▫️واویلتا آه و واویلا▫️
▫️▪️
🔲بند سوم
شنیده از مردم کوفه دشنام
تنش کبود گردیده از شهر شام
به دستش سلسله،به دورش هلهله
منزل به منزل زجر و آزار
رفته به زور مجلس اغیار
▫️واویلتا آه و واویلا▫️
▫️▪️
🔲بند چهارم
دیده به چشم خود یزید نامرد
با خیزران بر لب یاره او زد
امان از این عذاب،دختره بوتراب
در بین نامردای ناپاک
کرده گریبانه خودش چاک
▫️واویلتا آه و واویلا▫️
✍:#الیاس_محمدشاهی
۱۴۰۲/۰۶/۱۴
.👇
.
#واحد
#امام_زمان
#مناجات_با_امام_زمان
#زمزمه
#یابن_الحسن_کی_میآیی
🏴🏴🏴
🚩بند اول
یابن الحسن کی میآیی
خسته ام از این جدایی
ای یوسف زهرا
کی میشه پیشت بشینم
روی ماهتو ببینم
ای منجی دنیا
امیده فردام،علت اشکام
از بچگی تا به حالا،ذکرت رو لبهام
نور عالمتاب،صاحب و ارباب
دیگه بریدم از انتظار،گدات و دریاب
▪️مهدی بیا،یابن الزهرا▪️
🔳🔳🔳
🚩بند دوم
یه نوکره روسیاهم
آلوده و پر گناهم
منو بخر آقا
بزار که من رو سفید شم
به راهت آقا شهید شم
ای مه دل را
هستم بیقرار،از هجرانت زار
برس به فریاده این، عبده خطاکار
ولی داور،حجت آخر
عجل الا ظهورک،منتقم مادر
▪️مهدی بیآ،یابن الزهرا▪️
#الیاس_محمدشاهی✍
۱۴۰۲/۰۶/۱۳
.👇
.
#زمینه
#اربعین
◾️◾️◾️
چل شبِ داداش
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت میدونی چی کشیدم
تو کوچه ها و ازدحاما
چل شبِ داداش
طناب به دستامون میبندن
به اشک چشمامون میخندن
همه کنیزا و غلاما
چهل شبِ خاطره ی گودالت شده
مصبیتِ خواهر قد خمیده ت حسین
نمیره یادم که به جای مادرم
بوسه زدم به حنجرِ بریده ت حسین
سرت روی نیزه ، تاج سر زینب
غریب دنیایی ، برادر زینب
زندگی زینب ، بشه فدا اسمت
انقد غریبی که ، کفن نشد جسمت
◾️◾️◾️
منو حلال کن
الهی دور تو بگردم
که رفتمو خاکت نکردم
ای همه ی دار و ندارم
منو حلال کن
شرمنده ام از تو برادر
هر کاری کردم اما آخر
نشد رقیه رو بیارم
فدای اون سه ساله ای که بال و پرش
شکسته و زخمی شد مثل مادرت
کنج خرابه های شام افتاد از نفس
همینکه دید سر بریده ت رو دخترت
رد کبودی بود ، رو صورت زیباش
تا اون شب آخر ، تموم نشد اشکاش
نمیتونست راحت ، از رو زمین پاشه
بسکه فراوون بود ، آبله های پاش
◾️◾️◾️
#امیر_قربانی_فر✍
👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#زمزمه
#اربعین
◾️◾️◾️
چل روزِ دیدمت ، بالای نیزه ها
هی گریه می کنم ، من پای نیزه ها
چل روزِ بی حسین ، عمرم به سر شده
چل روزِ با غمت ، شبهام سحر شده
داداش حسین
نشد برات عزا بگیرم
برای غربتت بمیرم
عشق من حسینم
بی کفن حسینم
◾️◾️◾️
چل روزِ خونِ دل ، همراهِ خواهرِ
کابوس هر شبم ، بوسه به حنجرِ
بار مصیبتت ، بر روی دوشمه
فریاد تشنگیت ، هر تو گوشمه
داداش حسین
یه آرزو مونده تو سینم
یه بار دیگه تو رو ببینم
ای شیب الخضیبم
حسینِ غریبم
◾️◾️◾️
#امیر_قربانی_فر
.👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#اربعین
گرچه تقدیرِ دل این شد به حرم تا نرود
تو حسینِ همهای هرکه رود یا نرود
تو حسینِ همهای صحبت خوب و بد نیست
آنکه رود است محال است به دریا نرود
تو حسینِ همهای بارشِ باران و نسیم
اَبر اَبر است ندیدیم به هرجا نرود
تو حسینِ همهای ، در دلِ هر دلشوره
پشتِ هر بغض که میگفت مبادا نرود
نه فقط آنِ همانی که حرم را دیده
آنِ آنکه قدمی سوی تو حتی نرود
نه محال است محال است محال است حسین
پیشِ جامانده از این جادهی زیبا نرود
پیش آن مرد که در گوشهی بیمارستان
کنج شش گوشه برایش شده رویا ، نرود
پیش آن مادرِ پیری که ندارد پایی
که قدم را بگذارد دل صحرا ، نرود
پیش سجادهی آن مادرِ نابینایی
که نشسته به دلش داغِ تماشا ، نرود
یا که در وقت گرفتاری آن مردیکه
ارمنی است ولی عاشقِ سقا ، نرود
یا به دیدارِ جوانی که گرفتار شده
هیچکس نیست به دادش برسد تا نرود
یا به دادِ دل آوارهی معتادی که
چاییِ روضه چشیده است به لبها ، نرود
پیش آن لاتِ جوانی که زمینگیرش کرد
پدری پیر و زمینگیر .... که حالا نرود
پیش آن محتضری که به نفس اُفتاده
تا حسینش نرسیده است زِ دنیا نرود
فاصله نیست میان حرمت با دلها
تو حسین همهای هر که رود یا نرود
سخت آن نیست که پا رنجِ بیابان بکشد
سخت آن است که مجنون سوی لیلا نرود
هرکه اُفتاد به این راه پس از آن حس کرد
مُردن آسانتر از آن است که آنجا نرود
گرمی روزِ نفَس سوز و تب و تاول پا
اینهمه عشق که از خاطرِ زهرا نرود
آنکه خرج سفر یک دو نفر را داده
دست خالی دمِ مرگش تک و تنها نرود
هرکه هرجاست به دنبال طبیب است طبیب
هرکه اینجاست به دنبالِ مداوا نرود
سفرم را سرِ تو با همه قسمت کردم
به خصوص آنکه به من گفت که هرجا نرود
ما نرفتیم به جایی و به مولا سوگند
که حسین است و بهشتی است که بی ما نرود....
کربلا سخت شلوغ است بیا شام رویم
تا عقیله به سوی علقمه تنها نرود
بارِ خود بسته و محمل به زمین است ولی
بی سهساله چه کند آه روَد یا نرود
به لبش بود دعا کاش پس از این با سر
بغل دخترکی ، سر زده بابا نرود
میرسد کرببلا قافلهای پاشیده
که بجز آه زِ لبها به ثریا نرود
زینب از ناقه زمین خورد همه اُفتادند
آنکه بالا به جز از زانوی سقا نرود
زینب است و روی زانو بدنش را میبُرد
نذر کرده است به گودال که با پا نرود
نوزده طفل از این قافله جامانده چرا...
گفت از شام ، کسی کاش به آنجا نرود
دید با مشک سکینه است دعایش این شد
برود هر طرف و علقمه اما نرود
همهاش فکر رُباب است حواسش جمع است
به سرِ تربت خالیِ علی تا نرود
بستری نرمتر از سینهی بابایش نیست
هیچ جای دگر این کودکِ زیبا نرود
یادش اُفتاد از این خیمه به آن خیمه دوید
که حرامی به سوی دختر نوپا نرود
پیکری دید ولی مزرعهی نیزه شده
حق بده اینهمه سرنیزه به یکجا نرود
عاقبت پیش حسین آمد و عریانش دید...
دست خالی کسی از غارتِ آقا نرود
میزدندش برود شام ولی فهمیدند
تا که بوسه نزند بر روی رگها نرود...
✅حسن لطفی ۱۴۰۲/۰۶/۱۴✍
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#پیاده_روی_اربعین
#حیاتنا_الحسین
.