eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
آن زمینهایی که به لطف تو واجد میشوند در طهارت داشتن مانند مسجد میشوند کیمیای دست فضه مزد کار خانه بود پس کنیزان تو دارای عواید میشوند به گرو رفته و ولی صد دل گرو می آورد از قبال چادرت یک قوم عابد میشوند خاک خاک انداز صحن خانه را بیرون نریز! رحم کن بی بی به آنهایی که زاید میشوند! در عبودیت به تسبیح تو محتاجیم ما نامساعدها به اذکارت مساعد میشوند در مقام عشق از اصل و نسب گفتن خطاست پس تمامی محبان تو سید میشوند! از مصادیق جهاد احیای امر فاطمست گریه کن های تو هم شأن مجاهد میشوند پاکی ناموس ما مدیون ناموس علی ست زیر این پرچم همه دور از مفاسد میشوند روز محشر در جواب منکران فاجعه لکه های خون برمسمار شاهد میشوند سید پوریا هاشمی @marsiyeeh
تو صاحبش شدی و هی زمان ادامه دار شد نیامدی و روز و شب جهان ادامه دار شد نشست تیر پشت تیر روی پلکهایت و در ابروان نافذت کمان ادامه دار شد پس از عبور از نهاد سیزده نفر فقط به جسم تو که کوچ کرد جان ادامه دار شد تمام گشت باخدا و با نبی اگر،ولی به واژه ی علی رسید اذان ادامه دار شد فقط به این دلیل که به وقت دردها تو را صدا زدیم،بی گمان دهان ادامه دار شد برای امتحان هرکسی زمان معین است برای تو همیشه امتحان ادامه دار شد صغیر بود غیبتت ضرر به شیعیان رسید کبیر گشت غیبت و زیان ادامه دار شد  مهدی رحیمی زمستان @marsiyeeh
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان هنوز در پی بویی که می رسد به مشامی و جبرئیل هم آن جا مجال پر زدنش نیست رسیده اند شهیدان کربلا به مقامی... یکی حسین امیرش شد و چه خوب امیری یکی حسین امامش شد و چه خوب امامی یکی بدون زره مرگ را گرفت در آغوش یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم به سردر حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی... مهدی جهاندار @marsiyeeh
نمک سفره ی ارباب زمین گیرم کرد لقمه نان سراین سفره مرا سیرم کرد هر زمان دورشدم از در پر فیض شما نفس عماره مرا در غل و زنجیرم کرد تا نفس هر نفسم آه کشیدم حسین به سرخوان پر از مهر سرازیرم کرد چه شود گرد حریمت به طواف آید دل دوری از کرببلا بود که دلگیرم کرد نه فقط داغ حرم ،روضه مکشوفه ی تو روضه های دم "دروازه" چنین پیرم کرد اصغر مومنی @marsiyeeh
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟ چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟ بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟ شرمنده زلعل لب عطشان حسین است دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش یعنی که خدا هم عزادار حسین است @marsiyeeh
بنویسید مرا بی سر و سامان حسین جگری سوخته و پاره گریبان حسین پای شش گوشه گدا را بنشانید و سپس بنگارید مرا دست به دامان حسین روضه ای باز بخوانید و، هلاکم بکنید روی قبرم بنویسید پریشان حسین پروراندند مرا پای همین هیئت ها از همان روز ازل خورده ام از نان حسین کاش در کرببلا جام شهادت نوشم بسرایند مرا جزء شهیدان حسین شبِ بی گریه در این عشق حرام است مرا این چنین است شبِ ریزه خور خوان حسین بنویسید روی مشک علمدار حرم جان عالم به فدای لب عطشان حسین *** به خدا این پسر حضرت زهرا باشد روی خاک است چرا پیکر عریان حسین رضاباقريان @marsiyeeh
دل در بهارانِ هـــوایــــت دلنشین است حقاً که شهر کـــــــربلا عرش برین است شـــوق زیـــارت میزند در سینه ها موج طعمِ اذان صحن تو حصنِ حصین است رزق حـــلال نــوکران ذکـــر حسین است اسم تـــــــو بر روی عقیق دل نگین است درس جــــنون و عاشقی را داده زیــــنب روحی فداک حضرت عشق آفــرین است راه نجف تا کــــــربلا تعریـــــف عشق است یعنی شــــــــروع عاشقی از اربعین است عبدالرحمن رستمیان جهرمی @marsiyeeh
ای که بر حیدری تو نور دو عین دل من پر شده ز شور و شین گریه و ناله ی حسن بنگر مرو مادر به اشک چشم حسین گل حیدر مرو مرو مادر(۳) مادر امشب نظر به حالم کن نظری برشکسته بالم کن خواهشی دارم از تو ای مادر مگوحیدر مراحلالم کن گل حیدرمرو مرو مادر ای که هستی تو کعبه ی دلها بی تو مادرشوم دگر تنها بگو بعد از تو ای گل حیدر چه کنم با غریبی بابا گل حیدر مرومرومادر دیده واکن منم به تاب و تب منم مادر دختر تو زینب به کنار بستر تو مادر رسیده جان من دگر بر لب گل حیدر مرو مرو مادر مرو مادر که بی مجیب هستم بی کس و بی یار و حبیب هستم بنگر حال و روز زینب را بی تو من تنها و غریب هستم گل حیدر مرو مرو مادر ای که هستی آرامش جانم بنگر بر دیده ی گریانم من شفای تو را الا مادر خواهم ازحی ذات سبحانم گل حیدر مرو مرو مادر ای که هستی مادر محبوبم تاتوهستی مادر من خوبم مرو ای نور دیده ی زینب بنگر بر دیده ی مرطوبم گل حیدر مرو مرو مادر تا که ناله زدی به پشت در میزدم ای مادر من بر سر دختر کوچکت شده دل خون ای صفای حرم مرو مادر گل حیدر مرو مرو مادر شاعر : رضا یعقوبیان
باعرض سلام و خسته نباشید هیئت انصار الرضا بخش پیربکران برنامه هیئت چهارشنبه شب را از ساعت ۱۸/۳۰برگزار می کند لطف کنید به دوستان خود اطاع بدهید با تشکر هیئت انصار رضا بخش وشهر پیربکران آدرس سالن حوزه مقاومت بسیج شهید بهشتی از خواهران و برادران دعوت می شود
🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اما بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... 📍مدد از عمه گرفتم که مرا راه برَد 📍چند قدم برد ولی دست به دیوار گرفت بابا... 📍چو میگفتی به عمه، من شبیهِ مادرت هستم 📍تمام سرنوشتِ خویش را از پیش دانستم یعنی فهمیدم باید مثل مادرم زهرا سیلی بخورم... تازیانه بخورم... آخه توی مدینه وقتی اون ملعون دستور داد به خانهء وحی حمله کنند ، وقتی بی بی بین در و دیوار قرار گرفت بازهم مانع ورود به خانه شد ..اما اون نانجیب باسیلی بی بی رو دور کرد و بعد هم به قنفذ دستور داد با تازیانه بی بی رو کنار بزنه.... ای وای ...امیرالمؤمنین تازه موقع غسل شبانه از ورم بازوی بی بی خبردار شد... صدا بزن زهرا .....