eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5832673413121966858.mp3
4.95M
📀واحدجانسوز فاطمیه😭 🎼سبک ایران 📖ای وای غمی میون دل اسیره 🎤حاج نریمان پناهی ✍کربلایی مجیدمرادزاده
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ 🎶 بخشی ازتوضیح تحریرها که درمباحث سلفژوصداسازی بصورت کامل آموزش داده میشود 🎙تک تحریر🎙 🌟مدرس:🔸 استاد زاده🔸
✍ این متن رو بخوانید و لذّت ببرید (حافظ شيرازی) اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را / بخال هندويش بخشم سمرقندوبخارا را 🌼🌼🌼🌼🌼 (صائب تبريزی) اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را / به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را / هر آنکس چيز می بخشد ز مال خويش می بخشد / نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را 🌼🌼🌼🌼 (شهريار) اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم تمام روح و اجزا را / هر آنکس چيز می بخشد بسان مرد می بخشد / نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند/ نه بر آن ترک شيرازی که برده جمله دلها را 🌼🌼🌼 (خانم دريايی شاعر) اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنيا را / نه جان و روح می بخشم، نه املاک بخارا را / مگر بنگاه املاکم ؟ چه معنی دارد اين کارا / و خال هندويش ديگر، ندارد ارزشی اصلاً که با جراحی صورت، عمل کردند خال ها را / نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را / فقط می خواستند اينها، بگيرند وقت ماها را 🌼🌼🌼🌼 (کامران سعادتمند شاعر) اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را / نه او را دست و پا بخشم، نه شهری چون بخارا را / همان دل بردنش کافی که من را بی دلم کرده / نمی خواهم چو طوطی من، بگويم اين غزلها را / غزل از حافظ و صائب و يا دريايی بی ذوق / و يا آن شهريار ترک که بخشد روح اجزا را / ميان دلبر و دلدار، نباشد حرفِ بخشيدن اگر دلداده می باشيد، مگوييد اين سخن ها را 🌼🌼🌼 (عارف تهرانی شاعر) اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را / شعار و حرف پُر کرده، تمام ادعاها را / يکی بخشيده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را / یکی چون صائبِ تبريز ، سر و دست و تن و پا را / از اين سو شهريار داده تمام روح اجزا را / از آن سو بانودريايی گرفته حال ماها را / سعادتمندِ شاعر نيز فقط گفت و نداد هرگز / نه ملک و نه بخارایی ، نه روح و نه تن و پا را 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ولي من می شناسم کس ، که او نه گفت و نه دم زد / بدون حرف عمل کرده ، تمام ادعاها را / کسی که خانمانش را ، رها از بهر جانان کرد / بدون منتی بخشيد ، سر و دست و تن و پا را / و او آهسته و آرام ، برای کشور ایران / فدا کرده به گمنامی ، تمام روح و اجزا را / دگر خواهی بدانی کيست ، وجودت از سجود اوست / تمامی خودش را داد ، به ما بخشيده دنيا را / نه گفتش ترک و شيرازی ، نه گفتش خال هندويش / و او نامش " سلیمانی " عمل کرد ادعاها را / شادی روح مطهرش صلوات @madahanpirbakran
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه، عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده .
YEKNET.IR - roze 3 - fatemie 2 - 98.11.02 - amir kermanshahi.mp3
4.9M
🔳 🌴برسانید خبر را به علمدار حرم 🌴چادر زینب تو زیر لگدها مانده 🎤 یک جا فاطمه بعد از پیغمبر دستمال بسر بست، یه جا هم کربلا سرِ ارباب رو به نیزه بستند. برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه، عریان روى صحرا مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده
یاعلی: ✍✍✍تحمل✍✍✍ شخصي نزد امام صادق علیه‌السلام از آزار و اذیت‌های همسایه‌ی خود شکایت کرد. امام صادق فرمودند: او را تحمّل کن. مرد گفت: تحمل می‌کنم ولی مَردُم مرا متهم می‌کنند که ذلیل و ناتوان هستم و نمی‌توانم با او مقابله کنم. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ذلیل، کسی است که ظلم می‌کند نه ‌کسی‌که آزار دیگران را تحمل می‌کند. 📚📒✏️📝بحار، جلد ۷۵، صفحه ۲۰۵ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @madahanpirbakran
شبانگاهان روی دوش علی نعش فاطمه تا هر کجا میرفت به دنبالش آه وزمزمه زینبین وحسین تا سما میرفت مدینه با سوز سینه کشید آه سینه سوز از غم حیدر خدا میداند که اشک غم از چشم خونبار کوچه ها میرفت زسوز آه دل زینب..رسیده جان علی بر لب.آه و واویلا آه و.... گل یاس باغ احمدی از سیلی پاییز ارغوانی شد در آن لحظه باغ سبز علی زرد وغم زده گشت وخزانی شد چه سازد یا رب به این غم ودرداین علی غریب وستمدیده که تنها همپای زندگیش در جوانی قامت کمانی شد ببین حال فاتح خیبر..نهان در گل شد گل حیدر آه و واویلا ....... فقط میداند حسن که در آن کوچه غم وغربت چه رخ داده که این گونه بی قرار وپریشان نشسته وبر سر زند بادست درون ذهنش چه خاطره ای آمده که به زینب چنین گوید بگردید اینجا در این کوچه گوشواره ای از مادر افتاده مدینه شد غرق در ناله..که پرپر شد غنچه ولاله..آه و واویلا...... .