العفو
دوباره چشم بیمارم پُر آب است
درستم کن که کار من خراب است
عطش دارم، کسی هم فکر من نیست
بجای چشمه اطرافم سراب است
بجای توبه هی توجیه کردم
چقدر این بنده ات حاضر جواب است
مرا درمانده تر کن پشت این در
ولی راهم بده گاهی ... ثواب است
حسابم را نرس، ای خوش حسابم!
اگرچه بنده ی تو بد حساب است
تمام فرصتم از دست رفته
به سوی قبر، عمرم پُر شتاب است
فقط زهرا برایم مادری کرد
فقط مادر دعایش مستجاب است
تهیدستم که دستم را گرفتند
به دستم خاک کفش بوتراب است
گرفتارم، نجف را قسمتم کن
خریدن کار آن عالیجناب است
نسیم کربلا! هنگام افطار
سلام تو به من بی اجتناب است
سرم شوریده ی عشق حسین است
دلم پیش علی طفل رباب است
سه شعبه ریخت برهم حنجرش را
لبش زخمی هرم آفتاب است
کنار خیمه خاکش کرد ارباب
ولی بعد از حسین، این غم عذاب است ...
دو چشم کوچکش بر نیزه ها دید
به دست مادرش ردّ طناب است
رضا دین پرور
#شعر_آیینی
#مثنوی
#رمضان_المبارک
دل من فرصت مستی است بیا
نوبت عهد الستی است بیا
در میخانه دوباره وا شد
موسم مستی بی پروا شد
مست شو تا به سحر هروله کن
سعی کن سعی خودت را یله کن
یله از غیر خدا شو دل من
عشق و ایمان و صفا شو دل من
گوش کن نغمه ی "شهر رمضان
الذی انزل فیه القرآن"
فصل زیبای مناجات رسید
با خدا وقت ملاقات رسید
فصل گل کردن آیات حضور
وقت پرواز دل از شب تا نور
وقت آدم شدن و ناب شدن
هم نفس با شب و محراب شدن
سفره ی رحمت حق گسترده است
از فلق تا به شفق گسترده است
جوشن و ذکر و توسل زیباست
جوشش فیض و تفضل زیباست
رمضان ماه خدا ماه علی است
محرم زمزمه و آه علی است
سجده در خون چه تماشایی بود
سحر وصل چه رؤیایی بود
"ربی الاعلی " می گفت علی
در اشک از مژه می سفت علی
سرخ شد چهره ی آئینه ی او
شد روا حاجت دیرینه ی او
استجابت گل نجوایش شد
راهی روضه ی زهرایش شد ...
مرکب ثانیه ها می گذرد
رمضان است هلا ! می گذرد
در تب جرم و خطا سوخته ام
چشم بر لطف خدا دوخته ام
به دل خسته ی مولا یا رب
به نماز شب زهرا یا رب
سوخته حاصل ما را دریاب
به نگاهی دل ما را دریاب
ﮐﻤﯿﻞ کاشانی
معصیت بود که سوزاند عبادات مرا
بر نگرداند به من حس مناجات مرا
نا گزیر است گدا ، دم ز عطایت بزند
نیمه شب عبد گنه کار صدایت بزند
خسته و بی کسم و غربت یک شهر بس است
بی پناه آمده ام طرد نکن قهر بس است
با امید آمده ام شاه ، فقیرم، چه کنم
ترسم این است گنه کار بمیرم چه کنم
من شب اول قبرم چه حسابی دارم
گر بپرسند چه داری چه جوابی دارم
منم و وحشت قبری که ز هر سو برسد
کاش آن لحظه فقط ضامن اهو برسد
یاد دادند به ما وقت دعا سجده کنیم
غافر الذنب بخوانیم تو را سجده کنیم
مهر تو در دل ما هست نمی سوزانی
تو سری را که به سجدست نمی سوزانی
پوستی را که لطیف است نمی سوزانی
بدنی را که ضعیف است نمی سوزانی
تو پشیمان شده ها را که نمی سوزانی
جلو حرمله ما را که نمی سوزانی
هر سحر ورد زبانی تو الهی العفو
رب شهر رمضانی تو الهی العفو
باز کن آغوش
با پشیمانی و با عفوِ اساسی آمده
باز کن آغوش خود را؛ عبدِ عاصی آمده
باز کن آغوش خود را یا رَجاءالمُذنبین”
سائلِ بی سرپناه و آس و پاسی آمده
رفته از یادش! فراموشی گرفته سالهاست
اهلِ نسیان است و غرقِ بی حواسی آمده
شُکرِ نعمت رفته از یادش، حواسش نیست که
با اجابت رفته و با ناسپاسی آمده
دردِ عصیان بیقرارش کرده! حالش را ببین...
تا شود بخشیده با چه التماسی آمده
دعوتش کردی به مهمانی که درمانش کنی
در دلِ شیطان عجب هول و هراسی آمده
رختِ تقوا بر تنِ خوبان دلش را برده است
گوشه ای کِز کرده! با کهنه-لباسی آمده
دوست دارد از صمیم جان، عزیزانِ تو را
بندهٔ ناقابلِ گوهرشناسی آمده
میشناسد مادرسادات را... یارب نگو:
پشتِ در” امشب گدایِ ناشناسی آمده
جانِ آن مادر ببخش این بندهٔ آلوده را
حال که با توبهٔ ناب و اساسی آمده!
مرضیه عاطفی
یا الله
از ما جفا بسیار دیدی و وفا نه
تو یاد ما بودی ولی افسوس ما نه
حالا که در دنیا مرا رسوا نکردی
بی آبرویم می کنی روز جزا؟ نه
از سفره ی جودت اگر محروم باشد
جای دگر پر می شود دست گدا؟ نه
آنگونه که میخواستم بودی همیشه
آنگونه که میخواستی دیدی مرا؟ نه
هر طور میخواهی بسوزانی بسوزان
اما برایت سود دارد؟ نه خدا نه
این یاعلی گفتن کم از یا ربنا نیست
اصلا مگر فرقی است در نام شما نه
جنت برای شیعیان زیباست اما
زیباتر از راه نجف تا کربلا نه
موکب به موکب اربعین عشاق جمعند
امسال آیا قسمت من هست یا نه
ای کاش ارباب مقاتل می نوشتند
سر را جدا کردند اما از قفا نه
علی ذوالقدر
#مناجات_با_خدا
رخ، زرد و مو سفید و همه نامهام سیاه
ره، دور و قد خمیده ز سنگینی گناه
اشکی نیامد از بصرم وای! وای! وای!
سوزی نمانده در جگرم آه! آه! آه!
بیاختیار، راه سپارم سوی جحیم
گر افکنم به نامۀ اعمال خود نگاه
یک مصرع است روز جزا کل نامهام
یک لحظه توبه کردم و یک عمر اشتباه
از بس گناه، پرده به چشمم کشیده است
تشخیص راه را ندهد دیدهام ز چاه
عمری گناه کردهام و توبه میکنم
با این زبان که ذکر تو را گفته گاهگاه
هرچند نیست در خور بخشش گناه من
مولای من! به عفو تو آوردهام پناه
فریاد از آن زمان که گناهان من روند
در پیش دیدهام رژه مانند یک سپاه
فردا که مادر از پسر خود کند فرار
"میثم" به خاندان پیمبر بَرَد پناه
✍️ #غلامرضا_سازگار
#مناجات_با_خدا
از ما جفا بسیار دیدی و وفا نه
تو یاد ما بودی ولی افسوس ما نه
حالا که در دنیا مرا رسوا نکردی
بی آبرویم می کنی روز جزا؟ نه
از سفرهی جودت اگر محروم باشد
جای دگر پُر میشود دست گدا؟ نه
آنگونه که میخواستم بودی همیشه
آنگونه که میخواستی دیدی مرا؟ نه
هر طور میخواهی بسوزانی بسوزان
اما برایت سود دارد؟ نه خدا نه
این یاعلی گفتن کم از یا ربنا نیست
اصلا مگر فرقیست در نام شما؟ نه
جنت برای شیعیان زیباست اما
زیباتر از راه نجف تا کربلا نه
موکب به موکب اربعین عشاق جمعاند
امسال آیا قسمت من هست یا نه؟
::
ای کاش ارباب مقاتل مینوشتند
سر را جدا کردند اما از قفا نه
✍️ #علی_ذوالقدر
#مناجات_با_خدا
يک قطره اشک شرم مرا "يم" حساب کرد
کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد
آه يکى گرفت، به پاى همه نوشت
ما باهم آمديم که با هم حساب کرد
با اين خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد
يک دم صدا زديم، دمادم حساب کرد
کارم اگر نداشت پس اينجا چه میکنم؟!
منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد
معلوم بود آبرويم را نمیبرد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد
اول بنا نداشت حسابم کند ولى
وقتى که ديد فاطمه دارم، حساب کرد
ما را اگر خدا نخرد، میخرد على
بايد به روى شاه دو عالم حساب کرد
اين گريه قابليت غفران نداشت که...
پس روى گريههاى محرم حساب کرد
فرمود "بالحسين" بگو؛ گفتم و خريد
يعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد
چيزى نمانده بود که بيرونمان کنند
ممنون حيدريم که درهم حساب کرد
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم
بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین
شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین
من گنهکارم! قبول! اما میآیم روضهاش
شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین
هرکجا که میروم مردم سلامم میکنند
پیش مردم اینهمه بااعتبارم با حسین!
کربلا یعنی هرآنجا که سلامش میکنند!
السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین
روضه رفتنهای ما تجدید بیعت کردن است
روضه روضه دستِ بیعت میفشارم با حسین
حاجت من را نداده! ناز شَستش که نداد
بهر حاجتها مگر منکار دارم با حسین؟!
دوست دارم مرگ را، چون وقت مرگم میرسد
کیف دارد لحظههای احتضارم با حسین
اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین
من فقط سر را به سجده میگذارم با حسین
::
دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بیکس است
آمدم در روضهاش حالا ببارم با حسین
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا
#شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه
حس کردهایم جودت، بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه
بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی
امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه
با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم
ما پا شکستهها را، داده عصا رقیه
دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه
دلتنگ های صحنِ، کرب و بلا کجایید؟!
امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه
یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد
از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه
غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد
این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه
بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت
با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه
در گوشهی خرابه، حق داشت جان سپارد
سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه
✍️ #علی_ذوالقدر
#مناجات_با_خدا در #شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
بی تاب و بی قرارم، العفو بالرقیه
عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه
شرمندهام که از من جز معصیت ندیدی
سنگین شدهست بارم، العفو بالرقیه
از بی وفایی ما، جانِ سه ساله بگذر
جز او کسی ندارم، العفو بالرقیه
دستان کوچک او، صدها گره گشاید
امید قلب زارم! العفو بالرقیه
یک کربلا در این شب، روزی این گدا کن
خورده گره به کارم، العفو بالرقیه
از تو به غیر خوبی، چیزی دگر ندیدیم
آری امیدوارم، العفو بالرقیه
✍️ #محمود_یوسفی
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم
شکر خدا که فیض فراوان به ما رسید
یعنی عزای شاه شهیدان به ما رسید
ما وارثان مکتب حفظ شعائریم
وقتی اقامهی غم جانان به ما رسید
روز الست، موقع تقسیم رزقها
منت گذاشت، دیدهی گریان به ما رسید
::
گریه برای ماتم تو اصل دین ماست
با اشک در عزای تو ایمان به ما رسید
دنبال وعدههای دروغین نمیرویم
تا زیر خیمههای تو عرفان به ما رسید
محتاج هیچ کسی به غیر از تو نیستیم
از سفره های پاک شما نان به ما رسید
بر روی نیزه باد به زلفت که میوزید
از آن به بعد موی پریشان به ما رسید
::
با گریه گفت رقیه، به جای ناز
بابا ببین که خار مغیلان به ما رسید
حتی برای مرکبشان سایهبان زدند!
گرمای ظهر گوشهی ویران به ما رسید
✍️ #مصطفی_هاشمی_نسب