.
#امیرالمؤمنین
#امام_علی علیه السلام
#احسان_نرگسی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
جا پای مالک اشتر و سلمان گذاشتیم
روزی که با ضریح تو پیمان گذاشتیم
ما نام هر کسی که به ایوان طلای تو
یکبار سجده کرده، مسلمان گذاشتیم
عشق است عشق؛ حق بده ما سینه چاک ها
از دوریِ تو سر به بیابان گذاشتیم
کافی نبود گریه ی ما در فراق تو
این بار را به گردن باران گذاشتیم
تا جز تو هیچکس ننشیند به قلب ما
بابُ الورردِ سینه، نگهبان گذاشتیم
ما بعدِ دیدنِ تو و ایوان طلای تو
بر هر چه عشق، نقطه ی پایان گذاشتیم
یک روز می رسد که بگوییم وقت مرگ
ما نیز سر به دامن سلطان گذاشتیم
.
﷽
#امام_رضا
#دهه_کرامت
#مربع_ترکیب میلاد امام رضا
هر روز دل پر میزند در ساعت هشت
محکم گدا در میزند در ساعت هشت
دلتنگ تر سر میزند در ساعت هشت
یعنی که ساغر میزند در ساعت هشت
هشتم امام من فدایت هفت جدم
بودند عاشق بینهایت هفت جدم
"حِصنی" که فرموده امامم "لا اِلٰه" است
حِصنِ حَصین من فقط این بارگاه است
هر گوشهی صحنش برایم خانقاه است
ذکرم در آن گوشه فقط از مدح شاه است
شعری که در صحنش سرودم لذتی داشت
شعرم عنایات و نگاه حضرتی داشت
لب وا نکردم در حرم ، قبل از دعایی _
سنگ حریمت میکند حاجت روایی
تا در مسیر مرقدت آیم گدایی
حاجت روایم میکند شیخ بهایی
قبل از تمنا ابتدا حاجت گرفتیم
ما از همین علامه ها حاجت گرفتیم
اصرار کردم اشتباهم را همیشه
اما نشان دادی تو راهم را همیشه
هربار عوض کردی نگاهم را همیشه
در حوض تو شُستم گناهم را همیشه
آلودگی های مرا اصلا ندیدی
دست تو را دیدم در اوج نا امیدی
یک پیر مرد روستایی صاف و ساده
بار خودش را بسته و کرده اراده
سمت خراسان راه افتاده پیاده
از دوور میبیند تو را در بین جاده
او سالهای سال در این رفت و آمد
حاجت گرفته از تو شاهنشاهِ مشهد
حالا قرارم با تو فصل مشترک شد
شور وصالم آه خیلی کم نمک شد
ای خوش عیارِ من ، دلم سنگ محک شد
روی عقیق زرد من اسم تو حک شد
شمس الشموس عالمِ امکان رضا جان
روزی رسانِ کشور ایران رضا جان
ما دیر پیشت میرسیم و شرمساریم
ما را ببین آقا همین گوشه کناریم
در راه وصلت لحظه ها را میشماریم
با خانواده مشهدت را دوست داریم
با ویلچر مادربزرگ پیرم آمد
میگفت اینجا چیزهایی گیرم آمد
مانند گلهای حرم من را عوض کن
از شیشه، دل نازکترم من را عوض کن
با ربنای مادرم من را عوض کن
مولای عاشق پرورم من را عوض کن
مست نفس های بهشتیات دو عالم
حال مرا هم خوب کن قبل از محرم
🖍️#امیرطاهری ✍
.
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِْحسانِ وَ لا تُؤَدِّبْنى بِالْبَلاءِ
🔅 خدايا! با غرق كردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خويش مَكشان و با بلايا (گرفتارى ها) ادبم مكن.
#امام_حسین
#حدیث
🍃 ذڪر نٻڪ❤️
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
🍁اَلـلــَّهــُمَّ
🍁صَلِّ عَـلــَی
🍁مُحمـَّــــدٍ
🍁وَآل مُحمـَّــــدٍ
🍁وَعَجّـــِلْ
🍁فــَرَجَهــُـمْ
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزانی که برای زیارت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم مشرف میشوند مرقد این علمای بزرگ شیعه را نیز زیارت کنن
التماس دعا🤲
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
🍁اَلـلــَّهــُمَّ
🍁صَلِّ عَـلــَی
🍁مُحمـَّــــدٍ
🍁وَآل مُحمـَّــــدٍ
🍁وَعَجّـــِلْ
🍁فــَرَجَهــُـمْ
((وعده صادق))
☝️وقت سحر از وعده صادق خبر آمد
👈یک دسته ابابیل به پرواز دَرآمد
👊باران تماشایی سجیل نشان داد
✌️دوران بزن دررویِ دشمن به سَرآمد
#وعدهصادق #موشک #اسرائیل
✍#روحالله_راوینیا
@ravinia
هر کس که در حریم رضا پا گذاشته
پا در حریم عرش معلی گذاشته
خود را میان آینه کاری شکسته است
دل را میان صحن و سرا جا گذاشته
از گریه های پای ضریحش مشخص است
او را دلش به حال رضا وا گذاشته
ای نا امید سر به بیابان گذاشته
این خانه را خدای تو اینجا گذاشته
میخواست با بهشت کمی آشنا شویم
این بارگاه را به تماشا گذاشته
بر شانه های پنجره فولاد سرگذار
او دست لطف روی سر ما گذاشته
اینجا پناه هر که ندارد پناهگاه
در را رضا به روی همه وا گذاشته
#روحالله_راوینیا