فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شرح رويداد #مباهله
#بخش_اول
▪️هنگامى كه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم مكه را فتح كردند و عرب تحت فرمان ایشان درآمد، نمايندگان و نامههايى از سوى خود به مناطق مختلف جهان فرستاده و مردم را به اسلام دعوت كردند.
▪️«عقبه بن غزوان»، «عبدالله بن ابى اميه»، «هدير بن عبدالله» و «حبيب بن سنان» نمايندگان پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم بودند كه به «نجران» اعزام شده تا مسيحيان آنجا را به اسلام دعوت نمايند و به آنان پيشنهاد كنند يا اسلام را پذيرفته و با مسلمانان برادر شوند، يا در صورت نپذيرفتن اسلام جزيه پرداخته و در صورت رد هر دو پيشنهاد آماده جنگ باشند.
▪️در نامه رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم آمده بود:
▫️بگو: اى اهل كتاب بياييد از سخن حقّى كه ما و شما آن را قبول داريم پيروى كنيم، كه به جز خداى يكتا هيچكس را نپرستيده، چيزى را شريک او قرار نداده، و برخى را به جاى خدا به خدايى تعظيم نكنيم. اگر آنها از حق روى گرداندند، بگوييد شما گواه باشيد كه ما تسليم فرمان خداونديم.
▪️پس از رسيدن پيام پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، در معبد بزرگ خود گرد آمدند. عده ديگرى نيز از «مذحج»، «عک»، «حمير»، «انمار» و خويشان و همسايگان آنها از قبايل «سبأ» - كه همگى بجهت سرنوشت مشترک خود و شرايطى كه براى آنان بوجود آمده بود خشمگين بودند - به آنان پيوستند.
▪️اسقف بزرگ آنان كه انسان موّحدى بود، علاوه بر مسيح به پيامبر عليه السّلام نيز ايمان داشت ولى اين مطلب را پنهان مىكرد. وقتى ديد مىخواهند به مدينه رفته و با پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به مشاجره برخيزند، آنان را پند و اندرز داده و به تأمل و تأنى دعوت كرد. «كرز بن سبره حارثى» - كه در آن زمان سرپرست قبيله «بنى حارث بن كعب» و فرمانده نظامى آنان و از اشراف و بزرگان آنان محسوب مىشد - از سخنان او خشمگين شده و به مقابله با او برخاست ولى اسقف بزرگ، «سيد» و «عاقب» كه آنان نيز از بزرگان قوم خود بودند، به مقابله با او برخاستند.
▪️و به اين ترتيب گفتگوى آنان طول كشيد تا جايى كه براى تطبيق صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم با آنچه پيامبران گذشته در مورد او گفته بودند، كتاب «جامعه» را آورده و ديدند سخنان اسقف بزرگ درست است. در اين جا بود كه «سيد» و «عاقب» مضطرب شده و تصميم گرفتند براى مشاهدهی صفات پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق بشارتهاى پيامبران گذشته با او به مدينه بروند.
▪️«سيد» و «عاقب» به همراه چهارده نفر از بزرگان و علماى مسيحى نجران و هفتاد نفر از اشراف و بزرگان «بنى حارث بن كعب» براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به طرف مدينه حركت كردند. آنان داراى چهرههاى زيبا و بدنى متناسب بودند و هنگامى كه نزديک مدينه رسيدند، براى اين كه با همراهان خود به مسلمين و مردم مدينه فخر فروشى كنند، سيد و عاقب سفارش كردند كه از مركبهاى خود پياده شده، خود را آرايش كرده، لباسهاى معمولى خود را از تن در آورده، لباسهاى ابريشمى و زيباترين و بهترين لباسهاى خود را بپوشند، خود را خوشبو نموده و با شكلى زيبا و صفى منظم به سوى مدينه حركت نمايند. وقتى در مسجد رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم بر آن حضرت وارد شدند، وقت نماز آنان بود. به طرف مشرق مشغول نماز شدند.
▪️مسلمانان خواستند مانع اين عمل شوند ولى پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نگذاشتند.
▪️تا سه روز نه پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را دعوت به اسلام كرد و نه آنان از پيامبر سئوالى كردند، تا بدين ترتيب آنان فرصت كافى براى ديدن پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم و تطبيق صفات او با آنچه در كتابهاى خود درباره پيامبر ديده بودند، داشته باشند.
ادامه دارد ...
📚 المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
#مباهله
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
💠 شرح رويداد #مباهله
#بخش_دوم
▪️پس از سه روز پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم آنان را به اسلام دعوت نمود.
▫️گفتند: اباالقاسم تمام نشانیهايى را كه در كتابهاى آسمانى دربارهی پيامبر بعد از عيسى عليه السّلام گفته شده، در تو يافتيم، مگر يک علامت كه بزرگترين آنهاست.
▫️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: چه نشانهاى؟
▫️گفتند: در انجيل آمده است كه او مسيح را تصديق كرده و به او ايمان دارد ولى تو به او ناسزا گفته و او را دروغگو مىدانى و مىپندارى او بندهی خداست.
▫️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خير. من او را تصديق كرده و به او ايمان دارم و گواهى مىدهم او پيامبرى است كه از جانب پروردگارش فرستاده شده و بندهاى است كه سود و زيان و مرگ و زندگى و برانگيختن او بدست خودش نمىباشد.
▫️آنان گفتند: آيا بندگان خدا مىتوانند كارهايى را كه او انجام مىداد، انجام دهند؟ و آيا پيامبران توانايى فوقالعاده او را داشتند؟ آيا او مردگان را زنده، كورها را بينا نكرده و پيسیها را شفا نداده است؟ آيا مكنونات قلبى و آنچه در خانههايشان ذخيره كرده بودند را به آنان نمىگفت؟ آيا كسى جز خدا يا پسر خدا توان چنين كارهايى را دارد؟ و درباره مسيح عليه السّلام خيلى غلو كردند.
▫️پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: برادرم عيسى، همانگونه كه گفتيد، بود. مردگان را زنده، كور و پيسی را شفا داده و آنچه را كه در ذهن قوم خود بود و نيز چيزهايى را كه در خانههايشان ذخيره كرده بودند به آنان مىگفت. ولى تمام اينها با اذن خداى عزوجل بود. او بنده خدا بود و اين مطلب براى او ننگ نيست و او نيز از آن ابايى نداشت. او داراى گوشت، خون، مو، استخوان، عصب و آميختهاى از اعضاى بدن بود. غذا مىخورد، تشنه مىشد و سفره مىگستراند. پروردگارش يگانه حقّى بود كه هيچ مثل و مانندى ندارد.
▫️گفتند: كسى را به ما نشان بده كه بدون پدر بوجود آمده باشد.
▫️فرمود: آفرينش آدم از او شگفت انگيزتر است، او بدون پدر و مادر به وجود آمد، و هيچ كارى براى خدا سختتر يا آسانتر از كار ديگرى نيست. و هر وقت خدا بخواهد چيزى را بوجود آورد، فقط به آن مىگويد بوجود بيا، او نيز بوجود مىآيد. و اين آيه را براى آنان خواند:
▫️إنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (آل عمران. آیه ۵۹)
▫️«خلقت عيسى نزد خدا مانند خلقت آدم است كه آن را از خاک آفريد، آنگاه به او فرمود: بوجود بيا. او نيز بوجود آمد.»
▫️سيد و عاقب گفتند: سخنان تو ما را قانع نكرده و به آنچه تو مىخواهى اقرار نمىكنيم. بنا بر اين مباهله كرده و لعنت خدا را بر دروغگو قرار مىدهيم. و به اين ترتيب حق به زودى آشكار مىگردد.
▪️در اين جا بود كه خداوند آيه مباهله را بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل فرمود:
▪️فمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين (آلعمران. آیه ۶۱)
▪️«اگر بعد از اين كه آگاه شدى، كسى در مورد او (عيسى) با تو مجادله نمايد، بگو: بياييد هر كدام از ما و شما خودمان و زنان و فرزندانمان را گرد آورده، مباهله نموده و دروغگو را گرفتار لعنت و عذاب خدا نماييم.»
ادامه دارد ...
📚 المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
#مباهله
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
💠 شرح رويداد #مباهله
#بخش_سوم
▪️پيامبر نيز اين آيه را براى آنان خواندند. سپس فرمودند:
▫️خداوند به من دستور داده است كه اگر بخواهيد و بر گفتهی خود استوار باشيد، به خواسته شما عمل كرده و با شما مباهله كنم. آنها گفتند: فردا با تو مباهله مىكنيم تا حقيقت روشن شود. آنگاه با همراهان خود از پيش پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم برخاستند.
▪️هنگامى كه به منزلگاه خود در «حرّه» رسيدند يكى از آنها به ديگرى گفت:
▫️مباهله كار را يكسره خواهد كرد. بنابراين قبل از هر چيز بنگريد با چه كسانى براى مباهله مىآيد. آيا با تمام پيروان خود، يا با اصحاب با سوادش، يا با افراد متواضع، بىچيز و برگزيدگان دينى خود كه تعدادشان اندک است؟ اگر عدّه زياد و قدرتمندان را به همراه خود آورد، چنين كسى مانند پادشاهان قصد فخر فروشى دارد و شما برنده مباهله هستيد. و اگر با عده كمى از پيروان فروتن و برگزيده خود آمد - كسانى كه پيامبران با آنان به مباهله مىآيند - مبادا با آنان مباهله كنيد. هنگام مباهله حتماً اين مطالب را در نظر داشته باشيد تا مبادا به عذاب خدا گرفتار آييد. من آنچه را بايد بگويم، گفتم، ديگر خود دانيد.
▪️رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم دستور داد زير دو درخت را جارو كرده و فرداى آن روز امر فرمود پارچه سياه و نازكى را روى آن درختها انداختند.
▪️هنگامى كه سيد و عاقب اين منظره را ديدند، با فرزندان خود كه عبارت بودن از: صبغة المحسن، عبدالمنعم، ساره و مريم و نيز مسيحيان نجران و سواران «بنى حارث» با بهترين شكل و شمايل، براى مباهله از جايگاه خود بيرون آمدند.
▪️اهالى مدينه يعنى مهاجرين، انصار و ديگران نيز هر كدام با نشانها و پرچمهاى خود با شكل و شمايل نيكو، به آنجا آمدند تا نظارهگر حوادث باشند. رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم صبحگاهان، در اطاق خود درنگ نمود تا مدّتى از روز گذشت. آنگاه بيرون آمده، دست على را گرفته و در حالى كه حسن و حسين عليهماالسّلام در جلوی او و فاطمه عليهاالسّلام پشت سر او حركت مىكردند، بطرف آنان آمده، در ميان دو درخت و زير آن پارچه ايستادند.
▪️در اينجا نيز دست على علیهالسّلام در دست او، حسن و حسين علیهماالسّلام جلوی او و فاطمه علیهاالسّلام پشت سر او قرار داشت. آنگاه به دنبال سيد و عاقب فرستاد و آنان را به مباهلهاى كه خواسته بودند، فرا خواند.
▫️آنان نيز آمده و گفتند: اباالقاسم با چه كسى با ما مباهله مىكنى؟
▫️حضرت صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: با بهترين مردم روى زمين و گرامیترين آنان نزد خداى عزوجل، با اينان - و به على عليه السّلام، فاطمه، حسن و حسين كه درود خدا بر آنان باد اشاره كرده و گفتند: براى مباهله با ما نه بزرگان را آورده، نه جمعيّت زياد، و نه افراد زيبايى را كه به تو ايمان دارند. و كسى را جز اين جوان و اين زن و دو تا بچه با تو نمىبينيم. با اينان مىخواهى با ما مباهله كنى؟
▫️فرمود: بله. به كسى كه مرا به حق برانگيخت سوگند، دستور دارم با همينان با شما مباهله كنم.
▪️در اينجا بود كه از ترس رنگشان زرد شده و به نزد ياران خود برگشتند.
▪️وقتى همراهان آنان، قيافهی رنگ پريدهی آنان را ديدند، پرسيدند چه اتفاقى افتاده است؟ آنان خود را كنترل كرده و گفتند: چيزى نيست.
▪️جوان برگزيده و دانشمندى در ميان آنان بود، به آنان گفت: واى بر شما، اين كار را انجام ندهيد، صفات او را كه در جامعه بود، بياد آوريد.
▪️به خدا سوگند شما به خوبى مىدانيد كه او راستگوست. مدّت زيادى از تبديل شدن برادرانتان به خوک و ميمون نمىگذرد. سخنان اين جوان بر آنان اثر گذاشت و از مباهله منصرف شدند.
▪️راوى مىگويد:
▫️اسقف برادر دانشمندى بنام «منذر بن علقمه» داشت و آنان او را با اين عنوان مىشناختند. وقتى ديد كار به اينجا رسيده و آنان در مورد كارى كه مىخواستند انجام دهند، به ترديد افتادهاند، دست «سيد» و «عاقب» را گرفته و گفت: مرا با اين دو تنها گذاريد. آنگاه رو به آنان كرده و گفت: پيشقراول قبيله كه در پى آب و علف جلوتر حركت مىكند، هيچگاه به قوم خود دروغ نمىگويد. من از روى خيرخواهى مىگويم به خودتان كمک كنيد و خود را نجات دهيد والّا خود و ديگران را نابود مىكنيد.
▫️گفتند: بگو، كه تو امين و درستكارى.
▫️گفت: به خوبى مىدانيد كه هيچگاه قومى با پيامبرى مباهله ننموده، مگر اين كه نابود شده است. شما و تمام عاقلانى كه با شما هستند و از مطالب كتاب آسمانى اطلاع دارند مىدانند كه همين شخص يعنى اباالقاسم، محمد صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان كسى است كه پيامبران مژده آمدن او را دادهاند. مطلب ديگرى نيز هست كه بايد از آن ترسيد.
▫️پرسيدند: چه چيزى؟
ادامه دارد ...
📚 المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
#مباهله
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 واکنش جالب پیامبر(صلی الله) علیه وآله وسلم به بدگویی عده ای پشت سر امیرالمومنین (علیه السلام)
🎙حجت الاسلام #کاشانی
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم_ظریف
این ۳/۵ دقیقه را ببینید سپس قضاوت با خودتان...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
⛔️ برسد به دست حامیان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف
الان وقت یاری و حمایت و همدلیست...
#انتخابات
#حضور_حداکثری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰من یک روز هم ناامید نشدم
آینده مال ماست...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💚🌺🍃
🌺
❇️ #سلام_امام_زمانم 🌤
درد دل ما، بی تو فراوان شده آقا
دلها همه، امروز پریشان شده آقا
بد میگذرد زندگی مردم دنیا
بی تو همهٔ سال، زمستان شده آقا
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🤲
🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲
#امام_زمان علیهالسلام
🌺
💚🌺🍃
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
🔴 #ایستگاه_آخر
✍اتوبوس از اولین ایستگاه حرکت کرد،
تمام صندلیها پر شده بود
و به ناچار وسط راهرو ایستادم.
چند مقصد اول،
همچنان به جمعیت اضافه میشد
و من هم خستهتر،
البته دیدن صحنهی احترام نوجوان،
که جایش را به پیرمردی عصا به دست داد،
خستگی را از تنم به در کرد!
🔹هر چه ایستگاه پایانی نزدیکتر میشد،
شلوغی هم رو به خلوتی میرفت
و از جمعیت کاسته میشد!
کنار پیرمردی که از ایستگاههای اول،
سرش را به شیشهی اتوبوس تکیه داده بود،
یک صندلی خالی شد و نشستم.
هوا کم کم رو به تاریکی میگذاشت
و فضا کمی دلگیر شده بود!
🔸پیرمرد که انگار از همان اول حرفی در دل داشت،
رو به من کرد و با لحنی پدرانه گفت:
«جَوون دیدی ایستگاه اول چقدر شلوغ بود؟!»
گفتم:
«بله پدرجان.»
گفت:
«میبینی الان که به آخر خط داریم میرسیم،
چقدر خلوت شده؟!»
🔹من که از این سوال و جواب حسابی گیج شده بودم، گفتم:
«بله؛ چطور مگه؟!»
لبخندی روی لبش نشست و گفت:
«آخرالزمان هر چی به ایستگاههای آخر نزدیکتر میشیم،
آدمای بیشتری از قافلهی دین پیاده میشن!
از علما شنیدم که حدیث داریم،
دین نگه داشتن تو آخرالزمان
مثل آتیش توی دست میمونه!
🔸پس تا جوونی مراقب خودت باش،
و از کم شدن آدمای توی مسیر نترس...»
من که حسابی از نگاه عمیق پیرمرد تعجب کرده بودم،
یاد حدیثی #امامصادق(علیهالسلام) افتادم که فرمودند:
⚠️به خدا سوگند شما خالص میشوید؛
⚠️به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا میشوید؛
⚠️به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
👈🏻تا اینکه از شما شیعیان باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر!!!
صابرطبقی
🖼چطور می توان
ساکت نشست
در حالی که
دل امام عزیزمان
از دست
طلحه و زبیرها
و عافیت طلبان
به درد می آید
چطور ممکن است
انسان شاهد
شهادت و سوختن
پیکر مطهر باکری ها باشد
و خود گوشه ای بنشیند
و در پی مقام و زندگی و رفاه باشد
بر دهان
عافیت طلبان
بکوبید
و ذلت و خواری را
بر آنان بگذارید
و عزت و شرف و لقاءاللّه
را خود انتخاب کنید
بدانید در این لحظات سرنوشت ساز
کوچکترین غفلت و بی تفاوتی
مساوی با شکست اسلام است
و آن روز
روزِ مرگ ماست
و خشم و غضب
خداوند قهّار
پاداش ما
🌺شهید محمد قنبرلو
#بی_تفاوت_نباشیم
#غیرت_دینی
رای قاطع به دکترجلیلی
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان فلاورجان
اختصاص به شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زندگینامه_شهدا
محمدرضا زاهدی متولد ۱۱ آبان ۱۳۳۹ در اصفهان بود .
در سال ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و در طول جنگ تحمیلی از فرماندهان میانی سپاه بود و فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم را از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ برعهده داشت.
وی در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع) بود.
زاهدی در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران بود.
وی از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ با حفظ سمت فرمانده قرارگاه ثارالله نیز شد و از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ معاونت عملیات سپاه پاسداران را هم برعهده داشت.
سردار زاهدی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ در نیروی قدس فعالیت میکرد و فرمانده سپاه سوریه و لبنان بود.
این سردار والامقام در جنایت حمله هوایی صهیونیستها به دمشق ( ۱۴۰۳/۱/۱۳ ) به شهادت رسید.....
سردار
#شهیدمحمدرضا_زاهدی
به استقبال کنگره ۲۴هزارشهید استان اصفهان
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═
مجموعه فرهنگی هنری شهید آوینی افتتاح رادیو آوینی درفضای مجازی
داستانگ کمال الملک
گوینده:
هماهنگی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
.
دشمن خارجی و منافقین؛ اول میان #رای_بی_رای رو ترویج میکنن و بعد که مشارکت پایین اومد ... میان عدم مشارکت رو ،به عدم مشروعیت نظام تعبیر میکنن ...
مراقب باشیم که داریم با افکار مردم چه می کنیم و نتیجه ی آن چه خواهد بود...
#مشارکت_حداکثری همچنان مومنانه ترین کار ممکن است.
ان شاءالله
.
.
#زمزمه روضه
حضرت رقیه(س)
#شب_سوم_محرم
به سبک آتیشه خونمون...
با کعب نی زدن
منو زیر دست و پا پی در پی زدن
منو از روزی که تو رفتی هی زدن
با کعب نی زدن
من سوخته دامنم
یه جای سالم نیس دیگه توو تنم
معجزه س بابا این زنده موندنم
من سوخته دامنم
تووی تاریکی شب جا موندم از قافله
پاهام شد پر از آبله
تو ندیدی بابا موهامو کشید از عقب
حرف بد می زد بی ادب
#وحید_محمدی ✍
#سبک_بارونه_کربلا 🎼
#حضرت_رقیه
#زمزمه_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_زمزمه
شورقمرالعشیره.mp3
4.05M
﷽
#محرم_۱۴۰۳
#حضرت_ابالفضل_ع
#شور_حماسی
شور حضرت عباس (ع)
بند1️⃣
قمر العشیره
عَلَمت دست منو ، میگیره
خیر تو مثل علی ، کثیره
قمرالعشیره
واست کم نمیذارم / ای همهکارم / ای عموی رقیه
وقتی که تو رو دارم / آبرو دارم/ ای عموی رقیه
ای عموی رقیه _ آرزوی رقیه
مشکِ آب تو شده آب وضوی رقیه
ای عموی رقیه _ گفت و گوی رقیه
حتی آقا به تو رفته خلق و خوی رقیه
(یا ابوفاضل)
بند2️⃣
قمرالعشیره
تو که باشی نافذ الـبصیره
دشمن از خشم نگات میمیره
قمرالعشیره
پرچمدار ابوفاضل / یار ابوفاضل / پای کارِ حسینی
مثل ماه عالمتاب / قمر ارباب / در مَدار حسینی
در مَدار حسینی _ تو قرار حسینی
حامِلُ اللِوایی و طلایه دار حسینی
یک تنه تو و لشگر _ فنّ جنگه یا محشر
منحصر به فردی و در انحصار حسینی
(یا ابوفاضل)
بند3️⃣
قمرالعشیره
کائنات پیش تو سر بهزیره
جبرئیل رکابتو میگیره
قمرالعشیره
دنیا بِت بدهکاره / هر کی غم داره / حاجت از تو گرفته
هر کی که دلش گیره / کربلا میره / نوبت از تو گرفته
نوبت از تو گرفته _ شوکت از تو گرفته
پهلوونِ میدون آقا رخصت از تو گرفته
هر کسی به تو رُو زد _ اگه کربلا اومد
برگه ی برات هر زیارت از تو گرفته
(یا ابوفاضل)
🖍️به قلم:
#امیر_طاهری
#میلاد_فاروقی
.
#فارسی #ترکی
#زمینه_قتلگاه امام حسین علیه السلام
محرم ۱۴٠۳
بشکنه دستی که موهاتو کشید
از قفا سرت رو بی هوا برید
به دل مادرمون رحم نکرد
مادرو گوشه ی قتلگا ندید
زینبو بیچاره کرد، دست و پا زدن تو
زینبو بیچاره کرد، زخمای روو تن تو
زینبو بیچاره کرد، خشکی دهن تو
چجوری زیر دست و پا، افتادی حسین
دل نگرون خیمه ها، جون دادی حسین
دور سر تو کف زدن، با شادی حسین
یارالی حسین
بی حیا اومد و قلبمو شکست
وقتی رو سینه ی تو شمر نشست
صدای ناله ی مادرم اومد
وقتی که محاسنُ گرفت به دست
بند دلم پاره شد آخه خیلی طول کشید
بند دلم پاره شد سر حوصله برید
بنده دلم پاره شد شد امیدم نا امید
خیمه هارو چیکار کنم بدون تو حسین
جونی نمونده واسه من بجون تو حسین
خسته شده خواهر قد کمونه تو حسین
یارالی حسین ع
اللهین لعنتی شمر و خولییَ
بوقازووو بجیری کسیپ نییَ
کهنَه کونگون نییَ غارت اولوپ
ظالم ایستیر کی اُنو هارا گییَ
اُن دَنه مرکب گلیر قتلگاهَ نِینیییم
سن دگینن خیمه ی بی پناهَ نینیییم
من تکیمَ قالمیشام خیمه گاهَ نینیییم
ناله ویرر اهل حرم یارالی حسین
آقلییارام و دییرم یارالی حسین
اسیرییَ من گدیرم یارالی حسین
یارالی حسین ع
شعر بند دوم و سوم #محمد_مرادزاده
سبک و شعر بند اول #وحید_محمدی
#امام_حسین
#امام_حسین_زمینه
#زمینه_امام_حسین_قتلگاه
👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور حضرت علی اکبر(ع)
محرم ۱۴٠۳
نوکر تو نداره، ترسی از روز محشر
صلی الله علیک، مولانا علی اکبر
دل بستن به تو نداره پشیمونی
آقاجان تو حاجت منو می دونی
از دورم یه روزی این رفقا میرن
تنها تو، تا آخر، پای من، می مونی
ای رعنای حرم، زیبای حرم
بعد از عباس و حسین آقای حرم
دوس داره یه جور دیگه اربابم تو رو
دل بسته به تو چقد بابای حرم
علی اکبر مولانا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موو نمی زنه اصلا، صورتت با پیغمبر
صلی الله علیک، مولانا علی اکبر
توو میدون چه گرد و خاکی به پا کردی
مثل مرتضی نداری هماوردی
معلومه شجاعتت به حسن رفته
واللهِ، بی مثل و، مانندی، توو مردی
ای شهزاده علی، فریادِ علی
هر کی شد اسیر تو ، آزاده علی
از بس مثل حیدری تو میدون جنگ
زینب می خونه برات هی نادعلی
علی اکبر مولانا
وحید محمدی
#شور
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_شور
زمینهحماسیحضرتقاسمع.mp3
4.89M
﷽
#محرم_۱۴۰۳
#شب_۶ #زمینه_حماسی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع
#زمینه حماسی شب ۶
«حضرت قاسم ابن الحسن ع»
بند1️⃣
دیگه دل موندن نداری ، دارم از چشات میخونم
قربون رگ غیرتت شم ، پهلوون نوجوونم
من خودم بزرگت کردم ، میدونم که
دشمنای دینو راحت ، نمیزاری
بی زره میری تُو میدون ، بفهمن که
این سر نترست رو از ، حسن داری
بگو حسن که جون بگیرم
بگو حسن عمو فدات شه
بگو حسن سر یک لشکر ، خاک پات شه
(نوجوون بت شکنم
ای قاسم حسنم)
بند2️⃣
جملو زنده کردی بازم ، با این هیبت و جلالت
نَفَس لشکرو بریدی ، شیر مادرت حلالت
تا گره به ابروت افتاد ، به هم ریختن
توی فنّ جنگیدن تو ، چه استادی
دُور شدن جَووناشون از ، دم دستت
با یلِ یلاشون وقتی ، در افتادی
میگن حسن اومد دوباره
دلیری بسکه مثل بابات
خونِ علی ولی اللهه ، توی رگ هات
(نوجوون بت شکنم
ای قاسم حسنم)
بند3️⃣
رجزتو که خوندی قاسم ، دشمنت به لکنت افتاد
پسرای ازرق رو دیدم ، قلب شون به وحشت افتاد
شمشیرو گرفتی تُو دست ، مثه عباس
وارث حسن از نسلی ، شریفی تو
دست و پاشونو گُم کردن ، تا دیدن که
یک تنه همه لشگر رو ، حریفی تو
تا یه قدم جلو میرفتی
عقب عقب میرفت یه لشکر
همه برات سپر انداختن ، شدی حیدر
(نوجوون بت شکنم
ای قاسم حسنم)
🖍️بهقلم:
#صادق_نجم
#امیر_طاهری
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم