eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◻️حاج مهدی سماواتی تمام ثواب نفس زدن‌هام برای سیدالشهداء رو تقسیم میکنم بین کسانی که..... ▫️کامل ببینید صحبتهای این مداح اهل بیت رو و منتشر کنید https://eitaa.com/madahanpirbakran
. (س) 🔘🔘🔘 بند1⃣ گریه امونمو بریده ناله هام و بابام شنیده گوشه این خرابه امشب تو طبقی از نور رسیده ..... حالا که اومد پیشم ،میخوام واسش ناز کنم این موهای سوخته رو ،جلو چشاش باز کنم بگم بابا نگاه کن ،این حال و روزه منه هر کی میاد سراغم ،فقط من و میزنه .... گناهم ،مگه چی بود صورتم ،شده بود دیگه از ،زمونه سیرم اومدی ،ولی دیره دخترت ،دیگه پیره دعا کن ،زودتر بمیرم بابا بابا ،بابا بابا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ ای که به درد من دوایی خوش اومدی بابا بابایی تو خواب دیدم بغلم کردی واسم میخونی لالا لایی .... نبودی و گم شدم ،منه غمین و دلخون گریه میکردم از ترس ،وسط اون بیابون ای کاش که مُرده بودم ،قبل رسیدن زجر از اون شبه که دارم ،بابایی لکنت زبون .... با بابا ،این بازیه دخترا ،ی شامیه اینجوری ،میدن عذابم چه خوب شد ،که اومدی به ما ها ،تو سر زدی پیش تو ،میخوام بخوابم بابا بابا بابا بابا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• شعر و سبک: .👇
. (س) ⚫️⚫️ بند1⃣ خیلی برا تو دلتنگم کی میای از سفر بابای قشنگم اخه به جای آغوشت توی آغوش سرد خاکا و سنگم دخترت از دنیا سیره بی تو روزا و شبام خیلی دلگیره رقیت مثه مادرت وقت راه رفتن دست به پهلو میگیره بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین ...... بند2⃣ عمه میاد عطر امید انگاری نالم به گوش بابام رسید کاش معجری بود تا که من میپوشوندم موهای سوخته و سفید تا دیر نشد یه کاری کن جلوی باباجونم منو یاری کن پاهام رمقی نداره به جای من از بابام پذیرایی کن بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین ...... بند3⃣ خوش اومدی بابا جونم   چرا اینقدر دیر اومدی  مهربونم شاید منو نمی شناسی  رقیه تم ولی دیگه قدکمونم از وقتی که رفتی سفر اصلن روز خوشی رو ماها ندیدیم ما رو گردوندن تو بازار نبودی چه حرفا و تهمت شنیدیم بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین به قلم : .👇
. ⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ یه دختر کوچیک، با موهای سوخته، یه دختر مجروح، شبیه زهرا یه کنج تاریکِ، خرابه با گریه، دستای زخمیشو، میبره بالا اگر خداجونم، میبینی بابامو، بهش بگو با غم ، رقیه میگه خیلی دلم تنگت، شده دیگه برگرد، بسه عزیز من، جدایی دیگه بهش بگو بدون من، رفته سفر آخه چرا نکنه یک وقتی با من قهره بابا جونم خدا بهش بگو، دسته گل دردونه ت دیگه شده، از غم تو پژمرده بهش بگو، اینقد کشیدن موهامو شده دیگه، پوست سرم آزُرده بابا حسین... بابا حسین بند2⃣ یه دختر کوچیک، گونه ش وَرَم کرده،نشسته یک گوشه، میکنه گریه میریزه اشکاشو، با صدای لرزون میگه بابا برگرد، جون رقیّه میگه بابا وقتی، نبودی گم کردم، عروسکامو تو، آتیش خیمه یه نیزه دار اومد، گوشواره مَم بُردِش، واسه ی دخترش، برای هدیه میگه خدا چیکار کنم، اگه یه وقت بابام بیاد آخه حسابی زشت شدم، نکنه که من رو نخواد یه وقت نیاد، ببینه باباییم که من رو زدن، این دندونم افتاده اگه بیاد، چه جوری ببینمش آخه چشام، دیدشو از دست داده بابا حسین بابا حسین بند3⃣ یه دختر کوچیک،با چشمای پُر أشک، سر باباشو به آغوش کشیده دست میکشه روی موهای باباشو، میگه کی رگهاتو، بابا بریده میگه بابا جونم، خسته و داغونم، تنگه دل خونم، دلم شکسته ببر رقیّه ت رو، که دخترت دیگه، سیره ازین دنیا، دیگه بریده دیگه ندارم طاقتِ، سوزش لاله ی گوشام سوزش جای خار روی، آبِله های کَفِ پام قسم میدم، تو رو به موی سوخته م قسم میدم، به گوشای پُر خونم تنگه دلم برای داداش اصغر دخترتم، بِبَر بابایی جونم بابا حسین..... 💠 به قلم : .👇
. (س) 🔘🔘🔘🔘 بند اول بابای خوب و مهربونم ،سر زدی به خرابه امشب دختر تو توون نداره ،چن روزیه میسوزه تو تب داشتم امید بیای دوباره ،منو تو آغوشت بگیری بعد تو و عمو ابالفضل ،کشته مارو دردِ اسیری ............ بابا ،بابا ،بابا ،بابا گفتم پرم شکست زدن بی حیاهای پست زدن توی محله های شام یهودیای مست زدن .......... رمق نداره دخترت بابا بابایی شدم شبیه مادرت بابا بابایی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند دوم یادش بخیر چه روزایی رو ،با هم بودیم توی مدینه دستای ما تو دست عباس(ع)، عزیز بودیم منو سکینه چی جور بگم عزیزِجونم ،ماها رو هی میدادن آزار تهمت و ناروا بمونه ،بردنمون تا سرِبازار .......... بابا بابا بابا بابا دردای من بی شماره دیگه چشام سو نداره بسکه تو صحرادویدم کف پاهام پُره خاره رمق نداره دخترت بابا بابایی شدم شبیه مادرت بابا بابایی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند سوم عمه میگفت رقیه جونم ،غصه نخور میاد بابا جون اومدی اما چرا بابا ،لبای تو شده پر از خون چرا بابا نداری پیکر ،توی طبق اومدی با سر سوالی دارم از تو بابا ،کجاس داداش علیِ اصغر .......... بابا بابا بابا بابا با لب تشنه کشتنت چی اومده سرِتنت خدا رو شکر که آخرش دست خودم سپردنت مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا بابایی چرا تو خونین دهنی بابا بابایی •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• به قلم : .👇👇👇