eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | 🏴ویژه ماه 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم        
📲 | 🏴ویژه ماه 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم       
📲 | 🏴ویژه ماه 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
📲 | 🏴ویژه ماه 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
. سادات فاطمی همه هستند یار هم جمعند خانواده شان در جوار هم هرچند کوفیان به حسین پشت کرده اند ماندند پای وعده و قول و قرار هم اینجا کسی ز قافله اش جا نمانده است بودند نیمه شب همه چشم انتظار هم اکبر پیاده شد به ابالفضل تکیه کرد با یاعلی شدند دو تا ذوالفقار هم زینب میان محمل خود یارقیه گفت از بسکه دید خار مغیلان سوار هم لعنت به حرمله که در اینجا نمی کند رحمی به حلق نازک آن شیرخواره هم خلق حسین و زینب کبرا مشابه است خواهر برادرند ولی غصه دار هم گودال قتلگاه، قدمگاه زینب است جان می دهند هر دویشان در مزار هم لشکر کشیده شمر برای سر حسین خولی و او شدند دگر پای کار هم با مادری که سوخت، مگو از غم تنور زهرا ندیده آتش و سر را کنار هم ✍ .
. کاش من را بیقرار تاب گیسویی کنی سرنوشتم را اسیر طاق ابرویی کنی اشک را از دست دادن، سوی چشمم را گرفت این دل تاریک، بیتاب است سوسویی کنی با همین حال خراب از خانه ام بیرون زدم کی می آیی از منِ دلتنگ، دلجویی کنی پشت در ماندم، منِ درمانده را، راهم بده روسیاهی آمده ... خوبست خوشرویی کنی گرچه من از بدترین، بدکارها هم بدترم از کسی نشنیده ام از بنده بدگویی کنی گر نمیخواهی مرا، من جای دیگر می روم موقع رسوا شدن، باید تکاپویی کنی خیمه ام را آب و جارو می زنم، یک سر بیا قبل از اینکه قبر من را آب و جارویی کنی دست خالی مرا خاک نجف پُر می کند تا مرا با مرتضی مهمان بانویی کنی من که میدانم دوای درد من کرببلاست کاش از دردم بپرسی، فکر دارویی کنی به خدا دلواپسم، یعنی مُحرّم زنده ام... تا که عاشورا مرا خرج هیاهویی کنی کاشکی با گریه ام در روضه ی جدّت حسین کار مرهم، روی عمق زخم پهلویی کنی آه ای باد صبا آهسته تر! باید تو هم ... با پریشان مادر او، شانه بر مویی کنی عج ✍ .
. بیچاره ام، درمانده ام، دل بیقرارم خیره شدم به پشت در، چشم انتظارم آمد محرم، باز هم یارم نیامد عمریست دارم هجر او را می شمارم هر صبح، سنگش را زدم بر روی سینه رد میشود یک صبح از سنگ مزارم وقتی که کار هر دو عالم دست آقاست من هم دو دستم را به دستش می سپارم هرچند بی تابم ببینم روی او را اما برای کرببلا بی اختیارم شغلی ندارم این دهه جز گریه کردن گرم است بازار من از داد و هوارم مادر لباس مشکی من را تنم کرد پس حاجتی جز نوکری کردن ندارم من مطمئنم روزی ام دست حسین است با روضه ها چرخیده چرخ روزگارم لطف کمش هم از سر عالم زیاد است در زیر پرچم بیمه اند ایل و تبارم پشتم همیشه قرص بوده به اباالفضل هرجا کم آوردم خودش آمد کنارم مسلم سر دارالعماره بی سر افتاد فرمود: من شرمنده ی آن شیرخوارم شمشیر خوردم، تیر خوردم، نیزه خوردم گودال را دیدم به چشم اشکبارم عج ✍ .
. گریه کردن های بی طاعت به درد من نخورد کوله بار جرم و معصیت به درد من نخورد پشت گوش انداختم هر آنچه را گفتی نکن این زرنگی نیست که! غفلت به درد من نخورد ای خدا بعضی رفاقت ها عذابم می دهد ازدیاد غیبت و تهمت به درد من نخورد این زبان نیشدار، آتش به اعمالم زده لال باید می شدم، صحبت به درد من نخورد تو مرا پوشاندی و زیبا به چشمت آمدم آنهمه پوشاک پُر قیمت به درد من نخورد راهِ کج رفتم ولی خوردم به جایی آشنا آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید شد تباه عمرم، جز این ساعت به درد من نخورد کربلا! من از ضریحت بوسه ای میخواستم بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد! من فدای دختری که عمه اش را هم زدند گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد بین شام افتاد و دستْ انداختند او را همه گفت بابا: پای بی قوّت به درد من نخورد باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا پیکرت کو! آنهمه حسرت به درد من نخورد ✍ .
. عالم نَمی از قطره و دریا رقیه است بالاتر از بالاتر از بالا رقیه است پوچ است دنیا که به آن‌ دلخوش نکردم آن علتی که آمدم دنیا رقیه است من هرچه هستم به کسی ربطی ندارد او که شفاعت می کند فردا رقیه است من کودکی بودم که دستم را گرفتند آنکه مرا آورده تا اینجا رقیه است در کشتی ارباب، عالم را نشانده پهلو گرفته آنکه با زهرا رقیه است ذکری که دارم هر محرم یاحسین است نذری که دارم اربعین ها یارقیه است غصه نخور شش گوشه! می آیم کنارت او که براتم را کند امضا رقیه است درد نگفته من زیاد آوردم امشب درمان هر دردی که دارم با رقیه است او را زدند اما به فکر معجرش بود الگوی دختر بچه های ما رقیه است آنکه شبی با دامن آتش گرفته ... خوابیده روی دامن صحرا رقیه است خورشید روی نیزه ها بابای او بود دنبال بابا، بین نیزه ها رقیه است ✍ .
. مستجاب الدعوه، ای امن یجیب کربلا ... پس چرا دیر آمدی عشقم طبیب کربلا از سرِ شب با سرت بالا سر من بوده ای بیشتر خاکی شدی، خدالتّریب کربلا آنقدر شادم نشد سرمه بمالم روی چشم شانه ی من گم شده، شیب الخضیب کربلا چیزی اینجا نیست که مهمانی ام رنگین شود پُر شده ویرانه ام از عطر سیب کربلا شام خوردی یا نه؟ چون من هم گرسنه مانده ام من غریب شهر شامم، تو غریب کربلا اینکه می گیرد زبانش موقع صحبت منم خواهشاً چیزی نپرس از عندلیب کربلا من کماکان خواب می بینم که در دستان شمر خنجر کُندی است در تُندی شیب کربلا ای عزیزم من بغل کردن نمیخواهم ز تو پیکرت با نعل تازه شد نصیب کربلا بین خورجین ضربه خوردی، در تنوری سوختی کوفه شد مبهوت از آن رسم عجیب کربلا خواب دیدم نیزه داری بد ترا بالا گرفت مثل قرآن روی نی رفتی خطیب کربلا کربلا معجر کشید و شام هم موی مرا رفتی و یک شهر شد اینجا رقیب کربلا ✍ .
. حضرت مسلم (ع) استخاره کردم و در پاسخش آمد حسین کاش برگردد حسین بین کوفه پهلوانی مثل من دارد حسین کاش برگردد حسین ✍ ....... . حضرت رقیه (س) دختر زهرا همیشه جان نثار فاطمه است یادگار فاطمه است پای زخمی دارد اما پای کار فاطمه است یادگار فاطمه است ✍ ................. (س) جان اصغر رومگردان از نگاه خواهرت جان زهرا مادرت نوجوانان مرا میدان ببر چون اکبرت جان زهرا مادرت ✍ ........ دودمه بن حسن علیه السلام لشکری حمله به تو کرد و سپاهی به حسن الهی به حسن جان فدایم، بده این را تو گواهی به حسن الهی به حسن ............ دودمه حضرت قاسم بن حسن علیه السلام" یک نفر هستم و تیغ غضب پنج تنم قاسم بن حسنم آمدم چون پدرم ریشه ی فتنه بکنم قاسم بن حسنم ✍ .......... . حضرت علی اصغر علیه السلام" محسن زهرا دعا بر زادهء حیدر کند کربلا محشر کند اصغر آمد بی زره کار علی اکبر کند کربلا محشر کند .......... دودمه حضرت علی اصغر علیه السلام" آخرین سرباز اردوگاه ارباب اصغر است ذوالفقار حیدر است در همین قنداقه همرزم علی اکبر است ذوالفقار حیدر است ✍ ................ . "دودمه حضرت علی اکبر علیه السلام" جلوه ی کرببلای حیدر صفدر منم شبه پیغمبر منم جان عباسم، سپاه شاه بی لشکر منم شبه پیغمبر منم ............... . "دودمه حضرت عباس علیه السلام" مشک عباس علی را ساقی کوثر گرفت جانب لشکر گرفت شاه، دستش را به زیر حنجر اصغر گرفت جانب لشکر گرفت ............. "دودمه " بعد زینب عاشق و مشتاق و بی تابت شدیم ما که اصحابت شدیم حلقه ی سینه زنانِ دور محرابت شدیم ما که اصحابت شدیم ..