.
یاصاحبالزمانعجلالله
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین
ساعت سه توان آقا رفت
خورد در پیش چشم زهرا تیغ
ساعت چار رفت در گوال
می کِشندش به هر طرف با تیغ
ساعت پنج شد زمین لرزید
که سپاهی به گرد مقتول است
ساعت شش شدهاست از گودال
همه رفتند و شمر مشغول است
(حسن لطفی )✍
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد
هیچکس مانند من با غم مصمم تر نشد
تکههای خیمهها را جای معجر میبرم
بیش از این چیزی برای ما فراهمتر نشد
بچهها در بوتهها و دختران در شعلهها
چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد
خیمهها غارت شدند و گوشها پاره ولی
یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد
باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است
مثل آتش هیچکس اینقدر محرمتر نشد
بی تعادل بودنِ تو کار دستم میدهد
هرچه میکردند سر بر نیزه محکمتر نشد
تا نیافتی بازهم بر نیزهات کوبیدنت
هیچ دردی مثل این پیشم مجسمتر نشد
روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته
خواستم بوسم گلویش ساقهاش خمتر نشد
زیر پای این قبایل چند ساعت بودهای
اکبرت هم از تو حتی نامنظمتر نشد
نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی
هیچکس مانند تو اینقدر مبهمتر نشد
خوب شد قبل هجوم اسب سر را بردهاند
خوب شد این سر از اینکه هست درهمتر نشد
(حسن لطفی۱۴۰۱/۰۵/۱۷)✍
.
#شهادت_امام_سجاد علیهالسلام
#زبانحال_امام_سجاد علیهالسلام
تمام عمر یادت کردهام با هر دعا حتی
تمام عمر با هر گریه با هر ربنا حتی
پس از تو روضههای هفتگی نه لحظهای دارم
پس از تو گریهام در جمعها در انزوا حتی
تمام داغهای چارشنبه از دوشنبه بود*
تمام عمر خواندم روضهها را بی صدا حتی
میانِ آتش خیمه صدای دومی آمد
که آتش میزنم با اهل آن این خانه را حتی
نه در بازارِ قصابان نه از آهنگران شهر
که میریزد دلم با دیدن قدری عبا حتی
که میافتم کنارِ راهِ دختر بچهها بر خاک
که آتش میشوم با دیدن مُشتی طلا حتی
دو دست و گردنم درگیرِ غُل بود و سرم میسوخت
نمیشد تا که بردارم کمی از شعله را حتی....
به سی و پنج سالی که برایت سوختم سوگند
وداع تو به یادم هست دادِ عمهها حتی
نمیآمد به جز جان بر لبم وقتی که میرفتی
نمیشد تا بمانم لحظهای بر روی پا حتی
تمام عصر جان میکندم اما جان نمیدادم
نمیشد تا کشم جسمِ تو را از زیرِ پا حتی
حجاب خیمه را بالا زدم دیدم عجب وضعیست
نمیشد دید حجم نیزهها را در هوا حتی
به سختی بر عصایی تکیه دادم دیدم از خیمه...
شیوخِ شام و کوفه میزدندت با عصا حتی
چهها کردند جمعا آن جماعت در سه ساعت که
نشد جمعت کنم بابا میان بوریا حتی
*بنابر بررسی تقویمی
چهارشنبه روز عاشورا
دوشنبه روز سقیفه
(حسن لطفی )✍
.
.
#دودمه
#امام_سجاد علیهالسلام
گرچه بیمارم ولی ای شام تحقیرت کنم
وای بر آل یزید
با خودم زنجیر آوردم که زنجیرت کنم
وای بر آل یزید
(حسن لطفی ۱۴۰۲/۰۵/۰۸)
#دکتر_حسن_لطفی
#شهادت_امام_سجاد
.
.
#زمزمه
#شور و #زنجیر_زنی
#سبک_قافله_سالار_من
#سبک_ناحله_الجسم_یعنی
#سبک_ام_المصائب_یعنی
قافله سالار من
کجایی ای دوای دردم
پی تو هرکجا میگردم
تو رو تو قتل گاه گم کردم
ای بدن صد پاره
رو خاک داغ این صحرایی
چرا مقطع الاعضایی
بگو کجا برم تنهایی
وای من از عاشورا
زمین و آسمون غمگینه
یه خواهری داره میبینه
یکی میشینه روی سینه
وای من از عاشورا
باید بمیره از غم دنیا
تو قتل گاه به پیش زهرا
دوازده ضربه زد واویلا
داغته روی سینم
که قلب مضطرم می سوزه
پاشو ببین حرم می سوزه
ببین که معجرم می سوزه
رفتی و دور از چشمت
به خیمه ها هجوم آوردن
همه چیو غنیمت بردن
سه ساله تو اسیری بردن
لشکر دشمن ای وای
به روی پیکرت می تازه
میان همه با نعل تازه
دیگه روشون به رومون بازه
〰〰〰〰〰〰〰〰
#محرم
#زنجیرزنی
#شور
#کربلایی_محمدیوسفی
〰〰〰〰〰〰〰〰
.
.
#شور_پایانی
دم پایانی
شکر للّه یابن زهرا
بر سر کوی تو هستیم
از دعای مادر تو
سینه زنهای تو هستیم
ای عزیز حیدر/گل پیمبر/غریب مادر
ای شفیع محشر/امام بی سر/غریب مادر
حسین غریب مادر...
عشقت ای یغماگر دل
برده قلبم را به غارت
آرزو دارم که آیم
کربلا بهر زیارت
ای که در ره دین/به حفظ آیین/به پیش خواهر
غرقه خون و عطشان/چو گل حسین جان/شدی تو پرپر
حسین غریب مادر...
در کلاس عاشقی و
شور ایثار وشهادت
داده ای بر نوکرانت
درس تقوی وعبادت
ای گل محبت/بهار عصمت/قتیل بدعت
ای امام ِ کشته/به تیغ غفلت/ز جهل اُمّت
حسین غریب مادر...
ای صراط المستقیم ِ
عالمی راه ِ پیامت
گشته بیداری اسلام
زنده از شور قیامت
عالمی بداند/که باشد این رَه/رَه ِ خدایی
ما چونان شهیدان/به راه قرآن/شویم فدایی
حسین غریب مادر...
صبر و ایمان و جهاد و
بندگی و استقامت
دشمنی با دشمنان و
یاریه راه ولایت
این عقیده ی ما/بُوَد که اینها/رَه ِ نجات است
بندگی ایزد/برای ما افضَل ُ الصّفات است
حسین غریب مادر
#امام_حسین علیه_السلام
#دم_پایانی
👇
#روز_دهم_محرم
#زمزمه و #زمینه #روز_عاشورا
#شام_غریبان
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
میان گودالت،تنت که دیدم من،
درد فراقت را،سخت چشیدم من
بریده رگها را،بوسه زدم گریان،
ناله یا جداّ، ز دل کشیدم من
وای حسینم وای،وای حسینم وای،وای حسینم وای، وای حسینم وای 2
_
کرده جدا سر را، شمرل عین ازپشت،
خدا کُشد آنکه، عزیزمن را کشت
تنت بود عریان،فتادن غرق خون،
کجاست انگشتر،بریده شد انگشت
وای حسینم وای....
به قتلگه بوی، مادرمان پیچید،
بمیرم از آندم،تن تو را او دید
بُنیِّ گفتا و،ناله سختی زد،
ز ناله مادر،عرش خدا لرزید
وای حسینم....
جان به تنت بوده، ذبح شدی جانا،
شهید لب تشنه،شدم بسی تنها
کشته ی خود دشمن،سپرده برخاک و،
پیکر تو مانده،به خاک این صحرا
وای حسینم وای....
شعر :اسماعیل تقوایی✍
.