eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
138 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوالجناح به خیام اهل بیت امام حسین علیه السلام السلام عليك يا ابا عبداللّه الحسين(ع) تابستان سال 61 هجرى قمرى است. بيابانى به نام كربلا. روز از نيمه گذشته است. از صبح جنگى نابرابر بين سپاه حق با سپاه باطل در جريان بوده است. ديگر صداى چكاچك شمشيرها به گوش نمى رسد. اما اسبهاى بى صاحب با شيهه سوزناك خود ولوله اى برپا كرده اند. تعدادى از بدنهاى پاره پاره و خون آلود شهيدان در نزديك خيمه گاه رديف شده اند در حالى كه قطعاتى از اعضاى بدن آنها هنوز در ميدان برجاى مانده است. گروهى ديگر هنوز در ميدان و روى خاكهايى كه با سم اسبان شخم زده شده اند، افتاده اند. نه فرصت و مجالى فراهم شده و نه كسى باقى مانده است كه جسد پاره پاره يا نيمه جان ياران اباعبداللّه الحسين(ع) را به خارج از محوطه معركه انتقال دهد. اجسادى نيز به دليل از هم پاشيدگى قابل انتقال نيستند. گاهگاهى صداى خرخر گلوهاى بريده و ناله هاى دردناك از دور و نزديك شنيده مى شود. اما ديگر اللّه اكبرهاى عباس بگوش نمى رسد. از هم آورد طلبيها و رجزخوانيهاى على اكبر خبرى نيست. على اصغر از بى شيرى و تشنگى بى تابى نمى كند. قاسم آرام گرفته است. عبداللّه چشم و دم فرو بسته است. حسين، خسته، داغ ديده، تنها و بى ياور مانده است. كودكان حرم، د يگر طلب آب نمى كنند. با شنيدن هر خبر مرگى، تاب و توان خويش را بيشتر از كف داده اند. هر يك به گوشه اى از چادر خزيده و زانوى غم در بغل گرفته اند. همچون بيد بدنشان مى لرزد، گويا در آن بيابان سوزان، سرما بر آنان مستولى گشته است. با آن خداحافظى دردناك حسين(ع) از همه اهل حرم، اميدى به بازگشت پير و مرادشان ندارند اضطراب و نگرانى لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر مى شود. آيا حسين(ع) زنده باز خواهد گشت؟ آيا دوباره لطافت و صفاى دست مولايشان بر سر يتيمى خويش احساس خواهند كرد؟ همه اهل حرم، داغ از دست دادن پدر و برادر و فرزند خويش را فراموش كرده اند. همه به حسين(ع) مى انديشند. زمين و زمان براى سلامتى او، دست به دعا برداشته ا ند. اى شمشيرها چه مى شود كه شما نيز مثل كارد حضرت ابراهيم بر گلوى اسماعيل كند شويد و رگهاى گلوى حسين را نبريد؟ اى ابرها، همچنان كه در مسجد غمامه بر سر رسول خدا(ص) سايه گسترانديد، بيائيد و بربالاى ابدان شهدا و بدن خسته حسين و كودكانش سايه افكنيد و كمى از سوز تشنگى اطفال بكاهيد. اى خورشيد، چرا همچون آتشى كه بر ابراهيم سرد شد، از داغى تابش خود نمى كاهى؟ اى مرغان آسمان، چرا ابابيل نمى شويد و پيل سواران يزيدى را از پاى در نمى آوريد؟ اى بادها چرا طوفان نمى شويد و بناى كاخ ستم را ويران نمى كنيد؟ اى زمين چرا به لرزه در نمى آيى؟ اى كوهها چرا فرو نمى ريزيد؟ اى آسمان چرا دكاً دكا نمى گرديد؟ اى ابرها چرا نمى گرييد و با اشك خويش زمين تفتيده كربلا را براى اطفال، نمناك نمى كنيد؟ اى ملائكة المسومين، چرا همانطورى كه رسول خدا(ص) را در جنگ بدر يارى كرديد به يارى پسر رسول خدا(ص) نمى شتابيد؟ اى كشته ها، آهاى ياران حسين، اى عباس، اى على اكبر، قاسم، جعفر، عون، حر، عوسجه چرا مثل اصحاب كهف دوباره زنده نمى شويد و سيد پير و دلشكسته را يارى نمى كنيد؟ آخر حسين وارث آدم است، حسين وارث ابراهيم خليل و موساى كليم است. كاش آن زمان سرداق گردون نگون شدى وين خرگه بلند ستون بى ستون شدى كاش آن زمان درآمدى از كوه تا به كوه سيل سيه كه روى زمين قيرگون شدى اما گويا اين بار خداوند مى خواهد معجزه اش را به گونه اى ديگر به رخ جهانيان بكشد. اين بار حفظ دينش نه با گلستان شدن آتش، اژدها شدن عصا، دو شقه شدن رود نيل، تكلم آتش در كوى طور و شكافته شدن خانه كعبه نشان دهد، بلكه مى خواهد، با نمايش ايثار، ارث و فداكار ى همه انبياء و صبر و استقامت عصاره خلقت، معجزه كند. تأثير معجزه همه انبياء و اولياء محدود به همان زمان و مكان بوده است و تعداد افرادى كه تحت تأثير آن آيت الهى قرار گرفته اند بسيار اندك بوده اند و چه بسا پس از مدتى همانها نيز منكر گشته اند. اما معجزه عاشو رايى خداوند، از آدم تا خاتم نقش آفرين بوده و هست، معجزه عاشورايى از سنخ نبوت خاتم(ص) است و بايد تا قيام قائم (عج) گرمابخش حيات بشر باشد. اينك امر الهى بر اين قرار گرفته است كه، فتبارك اللّه احسن الخالقين را به عينه، به جن و انس بنماياند. آن دست مريزادى كه خداوند به خويش گفت، براى منكرين اثبات نمايد. خداوند مى خواهد، معجزه ولايت پذيرى بنى آدم را بر ملائك نمايان سازد.تأثير خون، اين درّه نا دره را بر سرنوشت بشر به رخ جهانيان بكشد و حسين به نمايندگى از انسان، اين بار امانت را بر دوش گرفته است... اما ناگهان صداى شيهه ذوالجناح، همه را متوجه خود مى كند و از جا بر مى خيزند. زانوانشان توان و رمقى ديگر مى يابند. نور اميد به خيمه ها تابيدن مى گيرد. داغ عزيزان فراموش مى شود. خدايا شكر، خدا شكر... حسين سالم برگشته است، دوباره مى توانيم چهره
وداع امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام حضرت امام حسین علیه السلام به خیمه ها آمد تا با اهل بیت علیهم السلام کند. دو وداع برای حضرت نوشته اند؛ یکی وداع رسمی که این وداع، خیلی دردناک است ودیگری، وداع موقتی و غیر رسمی بوده است. نوشته اند که حضرت با دشمن جنگ کرده، وارد فرات شد. دشمنان ترسیدند که امام حسین علیه السلام آب بخورد. یک نفر صدا زد: اباعبدالله! تو آب می خوری؛ در حالی که دشمنان به خیمه ها ریخته اند! حضرت با لب تشنه از فرات بیرون آمده و به خیمه ها برگشت و دید که خبری نیست.(1) باز به بچه هایش سری زده، وصیت و سفارش کردو برگشت. در این وداعی که حضرت با اهل بیت علیهم السلام کرده، هم تصور حال امام حسین علیه السلام برای ما مشکل است و هم تصور حال اهل بیت علیهم السلام. یکی از دوستان ما که اهل تهران بود، می گفت: وقتی به مکه می رفتم، گفتند: پرواز تأخیر دارد. گفتم: با تاکسی به خانه بروم و باز هم زن و بچه ام را ببینم و برگردم. می گفت: با تاکسی آمدم به خانه، خوودم در را باز کردم و رفتم داخل، دیدم زن و بچه ام دور هم جمع شده اند و با حالت غصه و اندوه و پژمردگی نشسته اند. می گفت: من آن جا، اباعبدالله علیه السلام را یاد کردم و گفتم: خدایا! من در سلامت کامل به سفر حج می روم و این زن و بچه ام در فراق من به این حالت افتاده اند؛ ولی وقتی اباعبدالله علیه السلام می رفت، این بچه ها چگونه از حضرت دل کندند؟ و چگونه بعد از حضرت در خیمه ها نشستند؟ اهل بیت علیهم السلام یک وقت دیدند آقا وسط یا دم در خیمه ها فرمود: «یا زینب یا سکینة.» عزیزانش را صدا زد و فرمود: « علیکنّ منّی السلام.» (2) معنای این فرمایش حضرت این است که: من می روم وبا شما خداحافظی می کنم. همه از خیمه بیرون ریختند و دور حضرت را گرفتند؛ دختر های کوچک، دخترهای بزرگ، خانم ها، خواهرها، عمه ها. ابن شهر آشوب می نویسد: از همه نزدیک تر به حضرت، دخترش سکینه علیها السلام بود. او چنان گریه می کرد، مثل این که اختیار را از دست امام حسین علیه السلام گرفته بود. می گوید: با این که امام حسین علیه السلام خودش را نگه داشت که ضعف نشان ندهد؛ اما یک وقت دیدند که دست در گردن سکینه علیها السلام انداخت، سر او را به سینه اش چسبانید و این شعر را – که به حضرت نسبت داده اند – خواند: سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی(3) دخترم! تا زنده ام ذل من را آتش نزن و گریه نکن. فاذا قتلت فانت اولی بالّذی تأتینه یا خیرة النّسوان(4) بعد از مرگ من، تو باید برای من گریه کنی. دختر باید برای بابا گریه کند. حضرت حتی آن شیر خوار را هم دید.حضرت آمد و حال زین العابدین را هم پرسید. این روایت از امام زین العابدین علیه السلام است که می فرماید: پدرم مرا به سینه اش چسبانید و دیدم که خون از حلقه های زره، مثل چشمه جاری است.(5) راوی می گوید: یکی از جاهایی که این ها ( دشمنان) خودشان گفتند که دل مان به حال ابی عبدالله علیه السلام سوخت، جایی بود که دیدیم خانم ها و بزرگ ترها در خیمه ها نشسته و بیرون نیامده اند و اباعبدالله علیه السلام به سمت میدان حرکت می کرد؛ اما بچه های کوچک، دامانش را رها نمی کنند. دخترهای پنج – شش ساله نیز با او به طرف میدان می آیند. دشمنان می گویند آن وقت بود که دل مان به حال ابی عبدالله علیه السلام خیلی سوخت! هر چه بود، اباعبدالله علیه السلام به میدان آمد؛ اما اهل بیت علیهم السلام چطور در خیمه ها نشسته اند؟ خانم ها با چه دلی در خیمه نشسته اند؟ دختر ها چطور آرام گرفته اند؟ دستور هم ظاهرا همین بود که بلند گریه نکنند تا دشمن صدای آن ها را نشنود. امام قبلا به حضرت علی اکبر علیه السلام دستور داده بوود که: برو و نگذار گریه کنند تا دشمن صدای آن ها را نشنیده و خوشحالی و سرزنش نکند.(6) ظاهرا این را نوشته اند که حضرت به تنهایی حمله می کرد . آن ها فرار می کردند. بعد هم برمی گشت، می ایستاد و می فرمود: «لا حول و لا قوة إلا بالله». تا صدای حضرت به خیمه ها می رسید، خانم ها و بچه ها مقداری آرام می گرفتند که – الحمدالله – آقا زنده است. اما در روایت این طور وارد شده است که از بس تیر به حلقه های زره خورده بود، بده حضرت مانند خارپشت شده بود.(7) نوشته اند که چهار هزار نفر تیرانداز، حضرت را یک باره تیرباران کردند؛ در عین حال، وقتی به تنهایی حمله می کرد، آن ها فرار می کردند. راوی می گوید: قسم به خدا، من مردی که این قدر بال و پر شکسته و در عین حال شجاع باشد، مانند حسین علیه السلام ندیده بودم.(8) برادرها کشته شده، پسرها کشته شده، تمام یاران و اصحابش جلوی چشمش از دستش رفته، بچه هایش منتظر اسارت اند؛ اما این قدر شجاعانه می جنگید! می فرمود: شما که برادران و پسران مرا کشتید، پس کجا فرار می کنید؟
شمشیر میزد برمیگشت وتنها می ایستادویک مقدار استراحت می کرد. خانم ها به همین حال، در خیمه نشسته و منتظر مقدرات الهی بودند. یک وقت دیدند که صدای ذوالجناح می آید. سکینه زودتر از همه بیرون آمد که ببیند بابا دوباره برگشته است یا نه؟(9) ................................................................... 1-قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص 355. 2-مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص 346. 3-ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 109؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص346. 4-ابن شهر آشوب، المناقب، ج 4، ص 110. 5-قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص 347. 6-ابن طاووس، سید علی، اللهوف، ص 87؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص 240. 7-الشیخ المفید، محمد بن محمد، الإرشاد، ج 2، ص111؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 45، ص 54. 8-قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص 361. 9-همان، ص 374. @rozevanoheayammoharramsoghandi
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇ایتا @rozevanoheayammoharramsoghandi 🌹🌹 همه محبین اهلبیت ع مخصوصا روحانیون و مادحین‌ عزیز حتما عضو کانال ها بشین عالی هست انتشار وجمعآوری انواع اشعار،روضه،نوحه،احادیث ،روایات،ادعیه و...خدا واهلبیت ع با ما خادمین کانالها دعوت دوستان وانتشار لینک کانالها با شما عاشقان اهلبیت ع دوستان را دعوت کنید دراین ثواب سهیم باشین اجرتان با خدا 🌹🌹 👇👇👇 https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
▪️✨سبک: مداح: 🏴 احساسی چقده نوکر بینمونن که سال پیش غرق غم بودن شب هلال ماه ماتم رو تا صبح روز بعدحرم بودن چقده نوکر بینمونن که سال پیش و کربلا بودن برای روضه ی علی اکبر نزدیکی پایین پا بودن دیدی آقا چی داره به سرم میاره دیدی آقا غم دوریت آخر از پا درم میاره شرمندتم اگه نبود حواسم آقا شرمندتم نگاه کن التماسم آقا قدرشو ندونستم آقا غلط کردم چقده نوکر نیستن الان که سال پیش سینه زن بودن مثل همین شبا توی روضه نوکر شاه بی کفن بودن چقده نوکر نیستن الان که عمری خادم شما بودن تموم طول سال و به فکر زیارت کرببلا بودن نشه آقا بمیرم کربلا ندیده تو که خیرت به همه نوکرا رسیده این نوکرت میاد تو روضه ها نرفته چند ساله که زیارت حرم نرفته قدرشو ندونستم آقا غلط کردم @rozevanoheayammoharramsoghandi
🍃✨سبک: مداح: 🏴 احساسی محرم محرم سلام حوا سلام آدم سلام عیسی سلام مریم سلام عالم به تو ای ماه محرم به تو ای نور سلام به تو از دور سلام به سلیمان جهان از طرف مور سلام ای جانم ای جانم حسین جانانم حسین سلام زهرا سلام خاتم سلام بیرق سلام پرچم سلام عالم به تو ای ماه محرم دل بیتاب سلام روضه ی آب سلام دوباره دم میگیریم حضرت ارباب سلام سلام روضه سلام اشکم سلام بزم عزا و ماتم سلام عالم به تو ای ماه محرم شور شیرینم سلام دل غمگینم سلام به توای صاحب روضه های سنگینم سلام بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوب کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا یا حسین @rozevanoheayammoharramsoghandi
🥀▪️🥀سبک: مداح: 🏴 احساسی حسین علیه السلام این دل تنها جای امام حسینه تربت خاک پای امام حسینه شور محرم امام حسین ذکر امام رضا حسین دارالشفاست روضه ی من اسمه دوا حسین عزت یعنی اصحاب الحسین کل خیر فی باب الحسین دنیا عقبا مست امام حسینه عزت عزت دست امام حسینه راه بی انتها حسین ساکن کربلا حسین تو نوکرات محترمن تو عز و من تشا حسین تو اربابی من سائل حسین کل خیر فی باب الحسین قلبم روی بام امام حسینه اسم اعظم نام امام حسینه مقصد هر سلام حسین علت گریه هام حسین روضه منو میرسونه تا حرم امام حسین یا اباعبدالله الحسین کل خیر فی باب الحسین یا شریکة الحسین یا بنت من صلی قبلتین دختر سرلشکر خیبر و هنین بانوی باوقار ناموس کردگار او تن به ذلت لشکر نمیدهد زینب عفیفه ایست در راه عفتش عباس میدهد معجر نمیدهد محشر در محشره زینب ذوالفقار حیدره زینب وقتی سقا میزنه زانو روز و شب در محضر زینب مدد یا زینب یا زینب یا زینب @rozevanoheayammoharramsoghandi
▪️🌿سبک: مداح: 🏴 احساسی سلام الله علیها ازم نپرسید چه حالی دارم تو این دل شب چرا بیدارم ازم نپرسید از اشک چشمام دلم گرفته بابامو میخوام ازم نپرسید وقته قراره رنگم پریده تو این شب تار سر زد سپیده عمه نگاه کن بابا رسیده آآآ حالا به آرزوم رسیدم آآآ خدا میدونه چه کشیدم آآآ باالاخره بابامو دیدم آآآ بابا جونم خوش اومدی برات بمیرم میون گودال به زیر مرکب شدی لگد مال برات بمیرم سرت شد جدا شد تن شریفت رو خاک رها شد برات بمیرم برات بمیرم یادم نمیره حتی یه لحظه از وقتی رفتی تو روی نیزه دیدم که عمه داره میلرزه آآآ وبال خواهرت شدم آآآ شبیه مادرت شدم آآآ شهیده ی سرت شدم آآآ بابا جونم منو ببر حـــسـیــن ازت میپرسم کجاست عمو جون چرا نیومد توی بیابون ازت میپرسم با حال خسته کجا بودی که سرت شکسته ازت میپرسم ازت مپرسم بابا نبودی حالم خرابه چیزی که واسم بدجور عذابه حرف کنیزی بزم شرابه آآآ گلایه دارم از زمونه آآآ منو زدن با تازیونه آآآ جورب زدن که جاش بمونه آآآه باباجونم چه دیر اومدی برات بمیرم میون گودال به زیر مرکب شدی لگد مال برات بمیرم سرت جدا شد تن شریفت رو خاک رها شد برات بمیرم برات بمیرم یادم نمیره حتی یه لحظه از وقتی رفتی تو روی نیزه دیدم که عمه داره میلرزه آآآ وبال خواهرت شدم آآآ شبیه مادرت شدم آآآ شهیده ی سرت شدم آآآ باباجونم منو ببر @rozevanoheayammoharramsoghandi
12-99060102.mp3
21.63M
نپرسید چه حالی دارم تواین دل شب چرابیدارم حسین سیب سرخی @rozevanoheayammoharramsoghandi