eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این چند خط شعر برای مقدمه مجلستون عالی👇👇 فلک امشب بحالم ناله سرکن😭 به قلب پر شرارم ناله سرکن فلک پرسیدی از آسمانها کجا رفته هلالم ناله سرکن خدایا خانمانم رفته بر باد که تنها آشیانم رفته بر باد مراموی سفید زینبم گفت تمام دودمانم رفته برباد شام غریبان
🖤🖤🖤 از تو صحرا با صدای زنگ اُشترا به پا خواست همگی بیایید سوار شید کاروون راهی صحراست میون لشکر اعدا دیگه زینب تک و تنها سوار ناقه ها کرده همه بچه های زهرا ببینید از روی ناقه همه ی چشم ها به زینب حالا همه سوارند از اون بالا دارند نگاه میکنند،این عمه یه روزی سوار ناقه شده،نمیدونی چه جوری سوار شد،چه شوکتی،بنی هاشم ،جوانها بازو به بازوی هم دادن،نیمه ی شب یه دیوار درست کردند،یه وقت سایه ی عمه مون رو کسی نبینه،عباس اومد زانو گرفت،علی اکبر اومد محمل گرفت،خود حسین علیه السلام زیر بغلای بی بی رو گرفت،حالا اهلبیت دارند از بالای ناقه ها نگاه میکنند،عمه تنها مونده پایین،چه جوری میخواد سوارشه؟ ببینید از روی ناقه همه ی چشم ها به زینب چه جوری میخواد سوار شه رحم کن خدا به زینب روی گونه اشک نم نم رو به گودال میگه با غم پاشو از جا غیرت الله خواهرات بین نامحرم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ دارم میرم داداش اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🖤دل اهلبیت شور میزنه،بالاخره زینب چه میکنه؟لشکر ایستادند،یه وقت دیدند عوض اینکه زینب به سمت ناقه ها بیاد، دوید سمت گودال،داداش چه خاکی به سرم بریزم،خودش رو اندخت رو بدن برادر،وای،لباهارو گذاشت بر اون رگ های بریده، حسین... 🖤🖤🖤
3538136066.mp3
18.2M
(ع) 🖤🖤🖤 حسینم ای بی‌سر ، حسین عریان ‌پیکر تو رو تشنه کشتن ، بمیرم ای مادر دوید و دویدم ، برید و بریدم سرت رو روی نیزه دیدم قَتَلوک بُنَیَّ ، ذَبَحوک بُنَیَّ او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم او روی سینه من در مقابل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر ، من از حسین دل به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردن، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال، مادرو دیدم من که رفته بود از حال، دیر رسیدم من حسین...
2_144182259143252490.mp3
5.9M
🎤•| |• منزل به منزل خسته در اسارت ديدم به هر جايى فقط جسارت. يك الامان از كوفيان بد نام صد الامان از بى  حيايى شام ديگر ندارم ياورى از من نمانده پيكرى من باغبان باغى از ياسم كه شد نيلوفرى "از كوفه و شام الامان" من شاهد بزم شراب شامم بى حرمتى كردند و بر امامم من شاهد لبها و ضرب چوبم سر را به محمل بى امان بكوبم دشمن به دشنام آمده سنگ لب بام آمده آذين شده شهر يزيد رأس تو در شام آمده "از كوفه و شام الامان" ديگر از اين غم ها  شدم زمين گير شهرى مرا اين گونه كرده تكفير سويى ندارد ديده ى كبودم خونين جگر از كوچه ى يهودم  مى زد عدو يار تو را دلدار و غم خوار تو را با سنگ طعنه زد ز كين رأس علمدار تو را "از كوفه و شام الامان"
Z0000052.MP3
8.67M
خیمه ها برپاست امشب، شب عاشوراست امشب کربلا غوغاست امشب، شب عاشوراست امشب شب قدرماست امشب، شب عاشور است امشب همه ذرات جهان دلنگرانند و پریشان محشر کبراست امشب، شب عاشوراست امشب چه نیازی به مقاتل؟ هیچ اگر روضه نخوانم روضه ای شیواست امشب، شب عاشوراست امشب دل زینب شده گرم از رجز و بیعت یاران خطبه ها غراست امشب شب عاشوراست همه سرمست تماشای بهشتی که حسین است چهره ها زیباست امشب، شب عاشوراست امشب پیشمرگان ولایت، گرم سبقت در شهادت بینشان نجواست امشب شب عاشوراست امشب چشم امید همه تشنه لبان مثل رقیه به سوی سقاست امشب، شب عاشوراست امشب ابر خون روی ابالفضل علی را نگرفته ست ماه ما پیداست امشب، شب عاشوراست امشب اهل خیمه خبر از غارت و از شعله ندارند خیمه ها برپاست امشب، شب عاشوراست امشب سربه سر شوق شهادت، دم بدم سوز تلاوت صحبت از نی هاست امشب، شب عاشوراست امشب می رود فردا خمیده قامتی در راه گودال خونجگر زهراست امشب، شب عاشوراست امشب
Z0000050.MP3
10.07M
◾نوحۂ امام حسین(ع)◾ زبانحال حضرت زینب(س) ای ماه آسمانم،آتش زدی به جانم(2) عازم شدی بمیدان،رفت ازتنم دگرجان بیاغریب مادر،تا بوسمت حسین جان دردِ دلِ حزینم،دیگر نداره درمان دیدار آخرِتو،سوزَد چو خانمانم ای ماه آسمانم،آتش زدی به جانم(2) به قتلگه رسیدم،به گوش آمدصدایی بهارِمن خزان شد،گُلم گشته فدایی گویم زِسوز سینه،حسینِ من کجایی میان این همه گُل،دادی تویک نشانم ای ماه آسمانم،آتش زدی به جانم(2) در این دیارِغربت،به درد وغم اسیرم بعدازحسینِ مظلوم،الهی من بمیرم خاکم بسرعزیزم، عزاتو من میگیرم رفته زِدل قرارم،داداشِ مهربانم ای ماه آسمانم،آتش زدی به جانم(2) طفلانِ بی پناهت،ماندن غریب وتنها خوردند تازیانه،به راهِ شامِ بلا از داغ ودردِ هجران،ببین قدِ خمم را بودی چراغِ راهم،تنها در این جهانم ای ماه آسمانم،آتش زدی به جانم(2) یارب بده توصبری،براین عزای عُظما (هستی)که دلغمین است،ازبهرِاین ماجرا (پرویزی)خادمم را،از غصه هاکن رها در زندگی حسینم،بودی تو هم زبانم ای ماه آسمانم،آتش زدی به جانم(2)
Z0000047.MP3
15.04M
سفره ات را مادرت زهرا فراهم می کنم چون وهب آخر نگاهت سر به راهم می کند هر چه می‎خواهی بگیر از من، گدایی را نگیر نوکریِ خانه‎ی تو پادشاهم می‎کند سی شبِ ماه خدا، شکرِ خدا، گفتم حسین پس مُحَرم، مَحرم این دستگاهم می‎کند تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم دوری از تو مطمئنا روسیاهم می‎کند بیشتر از یک سیاهی لشگرم کردی حساب چون علمدارت فدایی سپاهم می‎کند در میان خیمه‎هایت دست من را هم بگیر چشم خیس دخترت دارد نگاهم می‎کند به لباس کهنه‎ای که دوخته زهرا، قسم خواهر تو بی‎قرار قتلگاهم می‎کند فکر این که می‎رود صحرا به صحرا پیکرت مثل زینب عاقبت بی‎سرپناهم می‎کند یکی از اصحاب نگهبانه کنار خیمه ابی عبدالله،میگه دیدم خواهر عرض کرد داداش، میخوام بهت بگم،این اصحاب و یاراتو امتحان کردی؟ فردا می‌مونن پای رکابت؟(اخه زینب داغ دیده ست) چرا اخه میدونه یه روزه امام حسنو شبونه تنها گذاشتن،همه رفتن،معاویه لعنت الله علیه همه رو خرید” نگهبان جزء اصحابه، میگه نگهبانی‌مو رها کردم به سرم زدم،رفتم تو خیمه ی اصحاب، گفتم حبیب چرا نشستی؟زینب بی بی دو عالم نگرانه” پاشید شمشیراتونو آماده کنید دیدم همه ی اصحاب وارد میدون شدن : یا بنات رسول الله ،شمشیرهاشونو بالا کشیدن ،ما فردا وایمیستیم ….” با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم باز هم ناله ی من شد که فروکش نکنم چقدر حرف تلنبار شده روی دلم خواهرم می‌شود ازچشم تو خواهش نکنم حرفهایی زده مادر که به هم ریخته ام می شود موی تو را باز نوازش نکنم هی دست سر حسینش میکشه،هی میگه آقا بشین،هی دورش می گرده،هی دستای ابی عبدالله رو می‌بوسه …”هی انگشترشو نگاه می‌کنه …
◾️نوحه زیبا و جانسوز کربلا کربلا ما داریم می آئیم غرقِ شور و نوا ما داریم می آئیم ما حسین و عباس ،شهید بی سر دادیم قاسم و اکبر و علی اصغر دادیم هفتاد و دوتن از گلهای پرپر دادیم گوشه ی قتلگاه غریبِ مادر دادیم کربلا کربلا ما داریم می آئیم غرقِ شور و نوا ما داریم می آئیم کنارِ علقمه ،یه شاخه ی یاس دادیم یَلِ ام البنین، حضرت عباس دادیم باوفا علمدار ، خدای احساس دادیم قمر هاشمی ، دونه ی الماس دادیم کربلا کربلا ما داریم می آئیم غرقِ شور و نوا ما داریم می آئیم گُلِ باغِ طاها، حسین زهرا دادیم سَرورِ شهیدان، امید فردا دادیم ما گُلای تشنه ، کنارِ دریا دادیم توی خون آغشته، لاله ی شیدا دادیم کربلا کربلا ما داریم می آئیم غرقِ شور و نوا ما داریم می آئیم زیر سُمِ اسبان، صدها لاله دادیم پاره پاره پیکر، سیزده ساله دادیم گوشه ی خرابه، طفلِ سه ساله دادیم ما هزاران شهید، با آه و ناله دادیم کربلا کربلا ما داریم می آئیم غرق شور و نوا ما داریم می آئیم مسلم و هانی و ما عون و جعفر دادیم توی خون شناور، لاله ی احمر دادیم تشنه لب، سر جدا زِ نسلِ حیدر دادیم زیر تیغ و سُنین، شافعِ محشر دادیم کربلا کربلا ما داریم می آئیم غرقِ شو و نوا ما داریم می آئیم صحرای نینوا ما داریم می آئیم
میرزاوند: ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️همه رو صدا زد ، با همه محارمش وداع کرد.. اما یه نفر روش نشد بیاد جلو .. میدونید اون یه نفر کی بود؟! تو مجلس نامحرما دیدن یکی دوید سر ابی‌عبدالله رو برداشت .. (فهمیدی بگم یا نه؟!..) بی بی زینب اومد نگاه کرد دید ای وای .. عروسِ مادرش ربابه .. گفت رباب جان چرا این کارُ کردی؟.. گفت خانم عاشورا یادته شما خواهرا و دختراش دورشُ گرفتید من روم نشد بیام جلو ببوسمش .. از کربلا دلم برا آقام تنگ شده بود .. دیگه طاقت نیاوردم ..😭 اربابِ ما یه وقت دید ذوالجناح حرکت نمیکنه یه نگاه کرد گفت بابا بیا پایین کارت دارم .. دید دخترش دستایِ اسبُ بغل کرده (دختر داری یا نه؟!) ابی ‌عبدالله پیاده شد این دخترُ بغلش کرد .. گفت بابا داری میری بابا یادته تو راه داشتیم میومدیم خبر شهادت مسلمُ دادن دختر مسلمُ بغل کردی یه دست رو سرش کشیدی .. بابا الان داری میری من چیکار کنم.. اینقدر ابی عبدالله گریه کرد ..😭 هر طوری بود دخترشُ گذاشت آروم بغل زینب دوباره سوار شد بر ذوالجناح .. نوشتن از مُخیم تا گودیِ قتلگاهُ میدان ، صد و پنجاه مترِ .. آروم آروم داره میره.. یه وقت دید یکی میگه مهلاً مهلاً یابن الزهرا .. تا دید داره با نام مادر صدا میزنه برگشت دید زینبه گفت داداش .. چیه خواهرم؟.. گفت داداش وصیتِ مادرم .. داداش پیاده شو .. دیدن زینب زیر گلوشُ داره میبوسه.. (چه بوسه ای زد حالا میگم برات..) نانجیب هر چی خنجرشو کشید نبرید … ▪️اینجا میگن ابی‌عبدالله پیراهنُ طلب کرد ، پیراهنُ آورد یه نگاه به پیراهن کرد دیدن حسین پیراهنُ بغل گرفت هی داره میبویه و میبوسه .. (یه سوال بپرسم؟..) مادرش کی پیراهنُ دوخت؟.. اون روزا که دیگه دستش بالا نمیومد.. ▪️نوشتن ابی عبدالله این پیراهنم لحظۀ آخر گذاشت رویِ زمین ، دیدن با خنجر داره پیراهنُ پاره پاره میکنه .. گفت داداش چرا پیراهنُ پاره میکنی؟.. گفت خواهرم اینا رحم و مروت ندارن .. میخوام بلکه ببینن این پیراهن پاره ست منو برهنه نکنن .. اما براش بمیرم ، کاش میبردن ، غارت کردن پیراهنُ .. ▪️بسم الله الرحمن الرحیم .. یا صاحب الزمان آقاجان منو ببخشید ، بذارید من روضۀ شبِ عاشورا رو شروع کنم .. ارباب ما رفت یه وقت دیدن حسین ذوالجناحُ نگه داشت .. داره نفس نفس میزنه پیرمرد کربلا .. یه نانجیبی چنان یه سنگ به پیشانیش زد .. ارباب ما پیراهن عربی شُ بالا زد .. صدرُ الحسین نمایان شد .. (عاشورایی باید گریه کنی..) عاشورا با یه تیر شروع شد با یه تیرم تمام شد .. اولین تیرُ فردا صبح عمر سعد انداخت آخرین تیر میدونی چی بود؟ دیدن حرمله نشست چنان به قلب حسین ..😭😭