eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
بیرگون مینوب قطاره،پابوسه طوسه گیتدیم 🌱🍁🌱🍁🍁🌱🍁🌱 ماجرای شفا گرفتن دو خواهر دوقلوی نابینا از امام رضا علیه السلام . کربلایی بهلول حبیبی زنجانی . بیرگون مینوب قطاره،پابوسه طوسه گیتدیم ال سینه ده حرمده،عرض ارادت ائتدیم گزدیم دویونجا،صحنِ،گوهرشادا قییتدیم صحبت ائدوردی خُدّام،نجوالرین اِشیتدیم گوزیاشیم ایله آخدی،من دویمادیم نوادن بیر معجزه ائشیتدیم،اربابیمیز رضادن . . خادم ائدوردی تعریف،اُول وادی کرمده مشغول خدمتییدیم،عشقیله من حرمده گوردوم گلور بیر عاشق،حالِ نوا و غمده گه گنبده باخوردی،گوزلر یاشیل عَلمده دوتموشدی یولدا محکم،بیر خردا قیز الیندن دوشمور آتا،بالانین،ذکر رضا دلیندن . . یورقون آتا امامه،صدقیله عارضییدی دردی اونون یقینا”،اربابه بارزییدی خردا قیزا حرمده،گویا محافظییدی یوخونلاشاندا گوردوم،قیز گوزدن عاجزییدی حالیم ائله پوزولدی،اشکیم اولوبدی جاری ویردیم قدم او حالدا،منده اولارا ساری . . حال تضرّعیلن،گلدی آتا نوایه ائتدی قیزا اشاره،ال قوزادی دعایه معصومه نی او لحظه،ویردی قسم رضایه بو رسمیدی گدانون،امّیدی وار عطایه سسلندی بارالها،سن دردیمه دوا ویر گورمور گوزی بالامین،الله اونا شفا ویر . . آگاهیسن خدایا،هر لحظه قلبیلردن چوخ طعنه لر ائشیتدیم،دنیاده رهگذردن بو خرداجا بالامی،ایله رها خطردن هر دکتره آپاردیم،نور اولمادی بصردن الدن الیم ئوزولدی،اولدوم رضایه مهمان منده پناه گَتدیم، ای شهریار خوبان . . مولا ئوزون گورورسن،هر زائرین نواسین اولدی خضاب یوزده،گوز یاشلان آغ محاسن نذر ایلییوبدی بو قیز،تقدیم ائده طلاسین سن بیل رقیه جانی،ویر بو قیزین شفاسین گل قلبیمی سویوندور،رحم ایله غمگساره فرض ایله بچّه آهو،ایستور کمک دوباره . . بو حالدا یالواروردی،محزون آتا امامه بلکه چاتا حرمده،لطفیله اخذ کامه ایمانی چوخ قوی دی،احسن بیله مرامه ناگه گوزوم ساتاشدی،بیر لحظه ازدحامه قلبیم مکدّریدی،بیردن جلا تاپوبدی سس قوزانوب حرمده،بیر قیز شفا تاپوبدی . . قالدیم امام رضانین،حیرتده سائلیندن شاد اولمادی عَجَبدی،بو لطفون حاصلیندن حالی خراب اولوبدی،اُول۰ حالِ اَوّلیندن آلدیم خبر آتانون،بو سِرّی ئوز دلیندن آلدون شفا مریضن،غرق اولموسان،نوایه دور از ادبدی بو ایش، تعظیم ائله رضایه . . عرض ائتدی گوز یاشیلا،پوزقوندی گرچه حالیم آلدیم شفا،ولیکن؛آرتوب غم و ملالیم وار علّتی بو نوعی،حضرتله قیل و قالیم منزلده ناگراندی،یول گوزلوری عیالیم خوشحال اولوم نجه من؟چون شاهدیم خدادی آیری قیزیمدا واردی، بو درده مبتلادی . . الله ویروب ایکی قیز،دنیاده دلغمیندی روشن دل اولماقیلان،هر ایکّیسی حزیندی بو معجزین بیانی، ائوده منه چتیندی اوخ اولدی بو قضیه،دگدی ئورک دلیندی ای خادم رضا بیل،خاکِ درِ بتولم تز ایلمه قضاوت،علت بودی ملولم . . دوردوم ایاقه ائتدیم،اَوّلده عُذر۰خواهی بلکه اِئدم حضورا”،جبران بو اشتباهی آلدیم اجازه منده،قلبیم ویرور گواهی تا منزله اولارلان،طِیّ ایلییم بو راهی بو نوعیلن او شخصین،کم ایلییم ملالین هر وقت که لازم اولسا،توجیح ائدم عیالین . . با هم گلیردوق آرام،در سایه ی رضاده روحیم اوچور حرمده،گوز گنبد طلاده بیر گوز اولوب گزاره،بیر گوز اولوب نهاد”ه” گاهی گوزوم آتاده،گاهی،گوزوم بالاده پس کوچه لر دولاندیق،چاتدوق ائوه نهایت اطرافِ ائوده گوردوک حلقه ویروب جماعت . . اوردا آتا،بالایه،ائتدیم بونی سفارش آرام اولون آلوم من،بیر مختصر گزارش ذهنیمده ایلییم تا افکاریلن نگارش! آلدیم خبر ندندی؟مردم ائدولّه یورش بیر اهل دل دانیشدی،قلبه صفا ویروبدی عرض ائتدی بیر اوشاقه،مولا شفا ویروبدی . . گیتدوق ائوه نه گوردوک؟اوج ائیلییوب هیاهو اعجاز حقدن عرشه،چاتدی صدای هوهو ذکر آتاسی یاحق،ذکر آناسی یاهو ظلمتدن اولدی آزاد،چون ایکّی بچه آهو چوخ نازیلن دوخواهر،باهم قوجاقلاشیردی هر ایکّیسی گولوردی،دوروبَر آغلاشیردی . . گوردوم آتاسی آغلور،گاهی گیدور ئوزوندن صف باغلییوب جماعت،بو معجزه سوزوندن بوسه ویرور آناسی،ایکّی قیزین گوزوندن باخ اشک شوقه یارب!جاری اولوب یوزوندن شکر ایلوری آناسی،گوزیاشیلن خدایه خوشحال اولوب آتاسی،ال قوزویوب دعایه . . مولا گینه(حبیبی)آهی دونوب فغانه سایَنده دالدالاننام،ناز ایلرم جنانه فخریم بودور جهاندا،گلدیم بو آستانه ویرمه رقیه جانی،بیر عده یه بهانه بیر عده هضم ائدنمور،شهریمده،شاعرم من لطف ایله دفترینده،نوکر آدیمی یاز سن . 🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱
نوجوانم دیده بگشا آمدم یا قاسم ابن الحسن (ع) . هدایتی تبریزی . نوجوانم دیده بگشا آمدم گر چه بی حاصل شد امّا آمدم . دیده بگشا ای گل باغ حسن سینه چاک و بی مهابا آمدم . قاسمم ، آرام جانم ، نو گلم دُر فشانم ، نا شکیبا آمدم . چون ببینم خفته ای در خاک و خون کاکلت از خون محنّا آمدم . تیره روزی بین ، تو و سمّ ستور زین ستم در سوز و ایذا آمدم . دست و پا در خون خود کمتر بزن من به جان زین شور و غوغا آمدم . احسن احسن جان فدایت جان فدا بهر تجلیل تو جانا آمدم . زخم سر از تو مرا شد نقش دل من به زخم دل مدارا آمدم . تشنه ای بر آب و من تشنه تو را دیدن آن روی زیبا آمدم . بوسه ای خواهم ز خشکیده لبت نازنینم بر تمنّا آمدم . تشنگان لب تشنهٔ دیدار تو در حرم شد ناله بر پا آمدم . وای اگر اهل حرم بیند تو را ناله برخیزد ز ثکلا آمدم . سنگ باران گشته ای ایوای من از جفاجویان به شکوا آمدم . بی زره بودی چو گل پرپر شدی بلبلم بر زار و معزّا آمدم . رفتی از دستم پریدی بر جنان بی جهت من بر تفلّا آمدم . عاجز از ذکر مصیباتت قلم گو (هدایت) من به ایما آمدم . 🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂.
نیست سوزی بجگر سخت تر از سوز فراق . مرحوم میرزا یحیی مدرس اصفهانی . نیست سوزی بجگر سخت تر از سوز فراق تیره تر از شب دیجور بود روز فراق کوه با سنگدلی نیست غم اندوز فراق بسوی قبر بود مرگ ره آموز فراق کاشکی تخم جدائی بجهان کشته نبود از جدائی بتنی پیرهنی رشته نبود . . رسته از غیر چه پریسته بدلدار شود محرم کعبه دل محرم اسرار شود پای تا سر چه حسین بن علی یار شود خواست تا ره سپر عرصه پیکار شود کس نبود آورد آن اسب سواری حسین قدمی پیش گذارد پی یاری حسین . . متحیر شد و از هر طرفی کرد نگاه نه مغیث و نه مجیر و نه معین ونه پناه کامدش زینب سودا زده با ناله و آه کاورم اسب قوای خسرو سیاره سپاه گیسوی خویش عنان دیده رکاب تو کنم صبر و زاری ز درنگ وز شتاب تو کنم . . پس شتابان شد و آورد سویش اسب جناح زره و مغفر و شمشیر و سپر خود و سلاح که به پیماره مقصود بخیر و بفلاح شد شتابان بفلاح اهل حرم گرم نیاح ز پیش زینب مظلومه که مهلا مهلا قدمی لحظه آهسته رو اهلا سهلا . . دل بریدم ز وصال تو و مأیوس شدم باغم و رنج و جدائی تو مأنوس شدم همسر رنج و بلا همدم افسوس شدم بس پی خاک قدوم تو زمین بوس شدم حالیا بایدم از حضرت تو دل ببرم ز دل آسان برم از وصل تو مشگل ببرم . . مهلتی تا که به بینم دم آخر رویت تتری نافه ببویم ز شکنج مویت قبله گاهی تو و محراب کنم ابرویت که نیاز است و نماز است ز هر سو سویت مادرم گفته که من زیر گلویت بوسم آخرین لحظه بیاسای که رویت بوسم . . شاه فرمود مرا باعث تأخیر مشو پای دل را مکن آزرده و زنجیر مشو مانع سرّ قضا حکمت تقدیر مشو راه عشق است در این راه عنان گیر مشو خواهرا در سفر شام تو را همسفرم پیش چشم تو بیاید بسر نیزه سرم . . چه شوم کشته ببایست که گردی تو اسیر بسوی شام روی از ستم چرخ اثیر تازیانه خوری و کعب نی از قوم شریر مجلس ابن زیادت بشمارند حقیر صبر کن کوفه و شام ارنگری طشت طلا از کف آل زنا بر لب من چوب جفا . . خواهر زار روان کرد بسوی بنگاه قدمی چند چه رفت اسب فرومانده ز راه شاه آگاه ز زین سوی زمین کرد نگاه داشته دید سکینه است سم اسب نگاه که پیاده شود از خاک سر من برگیر بنه این مرحله و مرحله دیگر گیر . . بر سر من بکش ایدست خداوند علیم دست رحمت که کشیدی سر اطفال یتیم آنچه با دختر مسلم شدت از قلب سلیم بکن از راه عنایت بمن و اهل حریم شد پیاده شه و برداشت سر ازخاک رهش کرد راضی و روان کرد سوی خیمه گهش . . گفت تقدیر تو را گشته چنین دربدری بیکسی خسته دلی خونجگری بی پدری باید اینک با سیری ره وادی سپری در ره شام روی خار مغیلان گذری خویش را در همه احوال نگهداری کن در مدینه چه روی پیشه عزاداری کن . . آمد و حمله بر آن لشگر جرار نمود ذوالفقارش بوغا حیدری آثار نمود جلوه داوری و احمد مختار نمود وقعه خیبری و حیدر کرار نمود شوق جان باختنش در دل و در سر افتاد که نگاهش بسوی کشته اکبر افتاد . .   سالها خون شد دلم در آرزوی کربلا . حاج یحیی فغانی تبریزی . سالها خون شد دلم در آرزوی کربلا نقش جان دارد به سینه رنگ و بوی کربلا . با دو صد حسرت به عمر عاریه مرغ خیال روز و شب پر می گشاید کوبکوی کربلا . هفت شهر عشق را شد پایتخت اندر جهان آبرو دارد جهان از آبروی کربلا . صحبت از کوی بلا خوش باشد از هر صحبتی لذّت جان می دهد چون گفتگوی کربلا . مردۀ صد ساله را جان دوباره می دهد بر مشام جان رسد گر عطر و بوی کربلا . کهربای دلگشای کربلا بی اختیار کاه دل را می کشاند تا بسوی کربلا . گر غباری باشد اندر رخ خدا را بی شکیب بر سر مژگان کنم من شستشوی کربلا . ریشه در جان و دل هر شیعه دارد این سخن آشنای جان حدیث موبموی کربلا . عرش حق را می زند طعنه چه باشد حکمتش کس نداند در جهان راز مگوی کربلا . ذره ذره خاک او بهتر ز درّ و گوهر است خفته شاه انس و جان در پرّ قوی کربلا . ساقی گلچهرۀ دشت بلا عباس ما عالمی را مست کرده از سبوی کربلا . می زند طعنه به یوسف، یوسف آل علی اکبر آن زیبا جمال و ماهروی کربلا . حسرت لعل عطش ناک علی اصغر چنان می فشارد بغض دیرینه گلوی کربلا . گر به دور آسمان گردم «فغانی» روز و شب تا دم آخر کنم من جستجوی کربلا . 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
نیست سوزی بجگر سخت تر از سوز فراق # رفتن امام حسین علیه السلام بمیدان . مرحوم میرزا یحیی مدرس اصفهانی . نیست سوزی بجگر سخت تر از سوز فراق تیره تر از شب دیجور بود روز فراق کوه با سنگدلی نیست غم اندوز فراق بسوی قبر بود مرگ ره آموز فراق کاشکی تخم جدائی بجهان کشته نبود از جدائی بتنی پیرهنی رشته نبود . . رسته از غیر چه پریسته بدلدار شود محرم کعبه دل محرم اسرار شود پای تا سر چه حسین بن علی یار شود خواست تا ره سپر عرصه پیکار شود کس نبود آورد آن اسب سواری حسین قدمی پیش گذارد پی یاری حسین . . متحیر شد و از هر طرفی کرد نگاه نه مغیث و نه مجیر و نه معین ونه پناه کامدش زینب سودا زده با ناله و آه کاورم اسب قوای خسرو سیاره سپاه گیسوی خویش عنان دیده رکاب تو کنم صبر و زاری ز درنگ وز شتاب تو کنم . . پس شتابان شد و آورد سویش اسب جناح زره و مغفر و شمشیر و سپر خود و سلاح که به پیماره مقصود بخیر و بفلاح شد شتابان بفلاح اهل حرم گرم نیاح ز پیش زینب مظلومه که مهلا مهلا قدمی لحظه آهسته رو اهلا سهلا . . دل بریدم ز وصال تو و مأیوس شدم باغم و رنج و جدائی تو مأنوس شدم همسر رنج و بلا همدم افسوس شدم بس پی خاک قدوم تو زمین بوس شدم حالیا بایدم از حضرت تو دل ببرم ز دل آسان برم از وصل تو مشگل ببرم . . مهلتی تا که به بینم دم آخر رویت تتری نافه ببویم ز شکنج مویت قبله گاهی تو و محراب کنم ابرویت که نیاز است و نماز است ز هر سو سویت مادرم گفته که من زیر گلویت بوسم آخرین لحظه بیاسای که رویت بوسم . . شاه فرمود مرا باعث تأخیر مشو پای دل را مکن آزرده و زنجیر مشو مانع سرّ قضا حکمت تقدیر مشو راه عشق است در این راه عنان گیر مشو خواهرا در سفر شام تو را همسفرم پیش چشم تو بیاید بسر نیزه سرم . . چه شوم کشته ببایست که گردی تو اسیر بسوی شام روی از ستم چرخ اثیر تازیانه خوری و کعب نی از قوم شریر مجلس ابن زیادت بشمارند حقیر صبر کن کوفه و شام ارنگری طشت طلا از کف آل زنا بر لب من چوب جفا . . خواهر زار روان کرد بسوی بنگاه قدمی چند چه رفت اسب فرومانده ز راه شاه آگاه ز زین سوی زمین کرد نگاه داشته دید سکینه است سم اسب نگاه که پیاده شود از خاک سر من برگیر بنه این مرحله و مرحله دیگر گیر . . بر سر من بکش ایدست خداوند علیم دست رحمت که کشیدی سر اطفال یتیم آنچه با دختر مسلم شدت از قلب سلیم بکن از راه عنایت بمن و اهل حریم شد پیاده شه و برداشت سر ازخاک رهش کرد راضی و روان کرد سوی خیمه گهش . . گفت تقدیر تو را گشته چنین دربدری بیکسی خسته دلی خونجگری بی پدری باید اینک با سیری ره وادی سپری در ره شام روی خار مغیلان گذری خویش را در همه احوال نگهداری کن در مدینه چه روی پیشه عزاداری کن . . آمد و حمله بر آن لشگر جرار نمود ذوالفقارش بوغا حیدری آثار نمود جلوه داوری و احمد مختار نمود وقعه خیبری و حیدر کرار نمود شوق جان باختنش در دل و در سر افتاد که نگاهش بسوی کشته اکبر افتاد . 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
گوز آچ یاتما قوم اوستونده امیر لشگریم قارداش زبانحال امام حسین (ع) در بالین حضرت ابوالفضل (ع) .  … 7 سبک مشابه  . مرحوم صاعد تبریزی . گوز آچ یاتما قوم اوستونده امیر لشگریم قارداش سپهداریم علمداریم بو چولده یاوریم قارداش . . سن آتدان دوشدون اهل کین منی یالقوزلادی قارداش سنون بو حالوه باخجاق گوزومده دورموری قانیاش الییدیم گورمییدیم من سنون بو حالوی ایکاش نه عون و جعفریم واردور قالور نه اکبریم قارداش . . سنی بو لشگر اعدا وروب آتدان یره سالدی آزالدی قوتیم دیزده اورکدن تابیمی آلدی بلیم سیندی جفائیله بلیمده اللریم قالدی توکر قانیاش فراقونده همیشه گوزلریم قارداش . . بو قدری تیر و خنجر یاره سی اعدا ندن ویردی دایاندون مرکب اوستونده گلن ویردی گیدن ویردی گوروبلر صاف یرین یوخدور گینه هر بیر یتن ویردی بلوبلر سنسیز عالمده یوخومدور یاوریم قارداش . . سنی آتدان یخان قارداش یقینا بر عمود اولدی وروب هانسی شل اولموش ال گوزون القانیله دولدی اسوبدور صرصر باد ستم تا گلشنیم سولدی آدون دوشمز دلیمدن چون اولوبدور ازبریم قارداش . . گوزوندن کیم ووروبدور بو جفا تیرین جفائیله سنی آغوشه آلموش هامی پیکان وفائیله دولوبدور پیکرون باشدان باشا قارداش یارائیله باتوبدور قانوه باخسان منیمده پیکریم قارداش . . تیکوبدور گوز یولا گوزلور خیَمدَه خورداجا قیزلار سنه چوخ یالواروب ایتدی گلنده التجا قیزلار دور ایمدی الده سو جامی دوروبدی جابجا قیزلار گتور سو مشگیوی الده گیداخ سر لشگریم قارداش . . آنان یوخدور بو صحراده سنه بیر آغلاسون قارداش دیه ایوای جوان اوغلوم یوزه جاری ایده قانیاش سنون بو حالوی قارداش آنان هیچ بولمسون ایکاش هلاک ایلر اوزون بولسه وفالی مادریم قارداش . . خیامه حمل ایدوم نعشون دگول ممکن ندور چاره زبسکه اشقیای دون یارا اوستن وروب یاره ایدوبلر فطعه به قطعه وجودون پاره به پاره اولوبدور قانیله الوان سراسر اللریم قارداش . . تیکوبدور باب امیده گوزون «صاعد» صله ایستر نجاتین دائما سندن دوشوبدور مشگله ایستر غریق بحر عصیاندور چخاچوخ ساحله ایستر اونی سن ناامید ایتمه وفالی یاوریم قارداش . . 🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
گوز آچ یاتما قوم اوستونده امیر لشگریم قارداش #عباسیه #صاعد_تبریزی.mp3
1.2M
گوز آچ یاتما قوم اوستونده امیر لشگریم قارداش زبانحال امام حسین علیه السلام دربالین حضرت ابوالفضل علیه السلام 🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
گروه محبان اهل بیت ع جواب درخواستی مطالب مادحین ایتا لینک 👇 http://eitaa.com/joinchat/2740453387Cca7ea66bc5
27.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه سر بسته تر بهتره گریه پیوسته تر بهتره مداح🎙:سید مهدی میرداماد 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌷 روضه دختر سه ساله🌷 از سفر آمدی و روشن شد چشمهایی که تارتر شده اند از سفر آمدی به جمعی که همگی دست بر کمر شده اند زخمهای تو را شمردم که یک به یک نذر بوسه ای دارم چقدر زخم در بدن داری چقدر بوسه من بدهکارم بعد از این است بادها ندهم گیسوان تو را که شانه کنند من نمردم که سنگها هر بار زخم پیشانی ات نشانه کنند دختری که مقابلم انداخت باز هم نان پاره خود را به خدا روی گوش او دیدم هر دوتا گوشواره خود را گیسوانی که داشتم روزی کربلا تا به شام کمکم سوخت خواستم تا که شعله بردارم نوک انگشتهای من هم سوخت لکنتم بیشتر شده خوب است لکنت دخترانه شیرین است لهجه ام را ببین عوض کرده چقدر دست زجر سنگین است تا به سختی ز عمه پرسیدم که تو هم درد استخوان داری گریه کرد و به گریه با من گفت چقدر لکنت زبان داری گرچه پیرم نموده ای اما دیدنت باز جای خوشحالی است باید از خیزران کسی پرسد جای دندان تو چرا خالی است ساربان آمد و به رویم ماند اثرات کبودی از دستش چشم من تار شد ولی دیدم خاتمت را میان انگشتش 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1_124581719763324367.mp3
491.8K
🔉 جریان گریه یک مرد یهودی برای علیه السلام 🎤 حجت الاسلام 🏴 🏴🏴🏴🏴
روضه خانگی - حضرت علی اصغر(ع) - 169.mp3
9.82M
🎙بچه ها دست بابا خونی شده ... 🔻روضه حضرت علی اصغر ع 👤استاد 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 168.mp3
7.34M
🎙حیف از تو عزیزی که منت یار بخوانم... 🔻مناجات با (عج) 🔻روضه (س) 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 👤حجت الاسلام علی