روضه-و-توسل-جانسوز_ویژه-وفات-حضرت-سکینه-سلام-الله-علیها-_استاد-حجت-الاسلام-میرزامحمدی.mp3
1.94M
#روضه و توسل جانسوز_ویژه وفات #حضرت سکینه سلام الله علیها
#استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
🥀🥀✨▪️🥀🥀✨▪️
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه و توسل جانسوز_ویژه وفات #حضرت سکینه سلام الله علیها
#استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
🥀🥀✨▪️🥀🥀✨▪️
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
* تا دم مرگ اینو دائما هر وقت مشرف میشی به زیارت میگی “آقاجان نکنه این زیارت آخرین زیارت ما باشه …” به خدا اربعین که اومدن آخرین زیارتشون شد” دیگه نتونستن کربلا برگردن …” انقده کنار این قبور مطهر ناله زدن،سه روز اونقده ضجه زدن که امام سجاد فرمود: دیدم عمه ها و خواهرام دارن جون میدن” دستور دادم سوار شن به سمت مدینه حرکت کنیم ” همه سوار شدن” اما دیدن سکینه هنوز از کنار قبر بابا جدا نشده ….”
الله اکبر ، روز یازدهمم آخرین نفری که از گودال جدا کردن همین دختر بود …”چی جوری جداش کردن؟؟ من از شما می پرسم ، مگه یه بچه ی ۱۳ ساله چقدر نیرو لازم داره که او رو از کنار بدن بابا جدا کنن؟؟؟ اما نوشتن :*فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب،فجروها عن جسد ابیها ….*
به خدا نمی شه بعضی عبارات رو ترجمه کرد،اما خیلی ساده بگم،یعنی این نازدانه رو کشون کشون از کنار گودال بردن …..” اربعینم که وقتی آخرین نفر،خواست با تربت بابا خداحافظی کنه،دید دیگه کسی نمونده باهاش حرف بزنه رو کرد به خاک گرم کربلا،فرمود: اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا …..“
قافله رسید به مدینه،روز جمعه بود وارد مدینه نشدن” بشیر آمد وارد مدینه شدهی صدا زد “یا اَهْلَ یَثْربَ لامُقامَ لَکْمْ بِها” تو خونه هاتون دیگه نمونید ….” چرا ؟؟؟ آخه:*قُتِلَ الْحُسَیْن فَاَدْمُعی مِدْرارٌ …..*فقط یه جلوش رو اشاره کرد” چه جوری کشتنش؟؟ اَلجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءمُضَرَّجٌ ، وَالرَّأسُ عَلَی الْقَناهِ یُدارُ ….“
قافله به استقبال آمدن به دنبال بشیر آمدن بیرون مدینه به استقبال قافله ی ابی عبدالله ….” چی جوری وارد مدینه شدن بماند، هر کی رفت سراغ یه بانویی” زن ها اومدن نزد سکینه . همه کنار قبر پیغمبر جمع شدن دیدن دختر علی زینب سلام الله علیها ؛یه پیراهن پاره پاره،یه پیراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پیغمبر پهن کرد” سفره ی روضه رو پهن کرد … دیدن دیگه نمی شه با زینب حرف زد … اومدن سراغ سکینه … گفتن آی بانو از کربلا تا مدینه کجا به شما بیشتر سخت گذشت؟ فرمود هیچ جا برا ما مجلس یزدید نمی شد …. سر بریده ی بابای غریبم میان تشت … همه مشغول لهو و لعب،خوشگذرانی و می گساری بودن،ما رو به طنابی بسته بودن……ای حسین ………
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه و توسل جانسوز_ویژه وفات #حضرت سکینه سلام الله علیها
#استاد شیخ حسین انصاریان
✨✨🏴✨✨🏴✨✨🏴
اسب عربی که خیلی تیزهوشه مخصوصا اگر تمرینشم دیده باشند؛چرا من هر چی با محبت رکابش رو میکشم اسبم حرکت نمیکنه؟باید یه مانعی جلوی مرکبم باشه،خم شد؛چون سر و گردن اسب جلو تره راکب که نشسته جلو رو میبینه اما اگر مانعی باشه باید خم بشه یه مقدار عقب گردن رو نگاه کنه،ابی عبدالله خم شد،دید دختر سیزده سالش دست اسب رو گرفته،نمیذاره بره ….” پیاده شد،روی خاک نشست،سکینه رو بغل دست خود نشوند،آنقدر ابی عبدالله با ادبه که سکوت کرد ببینه بچش چی میگه؟بابا کجا میخوای بری؟عزیز دلم میدان؛بابا از صبح تا حالا که میرفتی برمیگشتی،این بارم برمیگردی؟نه عزیز دلم دیگه برنمیگردم …..”
بابا حالا که میخوای بری و نیای میشه من یه درخواست از شما داشته باشم؟آره عزیز دلم،میدونه یاران همه رفتند،اکبر رفته،عباس رفته،دیگه مردی رو ندارن که از اینا دفاع کنه تنها برادر بیمارشه؛فکر میکنه بابا هم که بره تو این بیابون ما بین سی هزار دشمن گرفتار میشیم،گفت بابا قبل از اینکه بری میدان میشه ما رو به مدینه برگردونی؟نه عزیزدلم،یه ضرب المثلی رو براش گفت:
یعنی سکینه ی من،من دیگه دستم بسته،شما رو نمیتونم برگردونم …” دختر دیگه ادامه نداد حرفشو،حالا بابا شروع کرد به حرف زدن،سکینه جان میشه من از تو یه تقاضا بکنم؟از جا پرید،بابا رو بغل گرفت،صورت بابا رو بوسید،سر بابا رو رو سینه گذاشت،بابا شما از من چی میخوای عزیز دلم؟من از تو میخوام اینقدر مقابل چشم من اشک نریزی عزیزم ….”
سکینه جان این گریه های تو داره دل منو آتیش میزنه ….”
“لاتحرقی قلبی بدمعک حسرتا مادام منی الروح فی جسمانی…”
این جمله ی آخر میدونید یعنی چی؟یعنی اینکه سکینه ی من تا لحظه ی آخر مقابل من گریه نکن،دیگه نگفت بعد من گریه نکن،یعنی بعد من هر چی خواستی گریه کن؛دیگه من نیستم جیگرم آتیش بگیره،دیگه بابا رو ندید تا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته …..”
“عمتی نعش هذا من؟”عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟عزیزم این بدن قطعه قطعه ی پدرت حسینه ……..
@rozevanoheayammoharramsoghandi
4_556979832915756202.mp3
1.67M
#روضه و توسل جانسوز_ویژه وفات #حضرت سکینه سلام الله علیها
#استاد شیخ حسین انصاریان
✨✨🏴✨✨🏴✨✨🏴
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت# سکینه سلام الله علیها(سالروز وفات)
🍁▪️✨🍁▪️✨🍁▪️✨
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرا رکن زینبی
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
............
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتََ الْحُسَیْنِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّهِ .......
🍁▪️✨🍁▪️✨🍁▪️✨
آیت الله ری شهری در کتاب شهادتنامه امام حسین علیه السلام(بخش یکم،فصل پنجم) آورده اند:
امام حسین علیه السلام به شدّت به وى علاقه داشت. ....
سکینه را زنى خوش خو، عفیف، اهل شعر و ادب و از راویان حدیث شمرده اند. بزرگان قریش و بزرگان شعر و ادب در مجلس وى حاضر مى شدند.
...............
شیخ عباس قمی در کتاب فیض العلام باب هفتم:
در این روز، سال ۱۱۷ ه ق، در مدینه وفات یافت.
..... (ابوالفرج) گفته که جناب (سکینه) در شب وفات کرد. حرکت جنازه از شب تا صبح تاءخیر افتاد، (محمد بن عبدالله) نفس زکیه، چهار صد دینار، عطارى را داد و عطر وعود خرید و در پیرامون سریر (سکینه) ..... سوزانید .
🍁▪️✨🍁▪️✨🍁▪️✨
کفعمی عالم قرن هشتم هجری قمری در «مصباح کفعمی ج1 فصل 49» آورده است: سکینه ی بنت الحسین گفت: چون حسین علیه السلام کشته شد، من او را در آغوش گرفتم و بی هوش شدم در آن حال شنیدم میفرمود:
شعیتی ما ان شربتم ری عذب فاذکرونی
ای شیعیان هروقت آب گوارا نوشیدید پس مرا یاد کنید
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی
یا هروقت از غریب و شهیدی شنیدید ،پس برای من گریه کنید
پس ترسان برخاست و چشمش از گریه آزرده شده بود و لطمه بر روی میزد ناگهان هاتفی گفت:
بکت الارض و السماء علیه بدموع غزیرة و دماء
یبکیان المقتول فی کربلا بین غوغاامة ادعیاء
منع الماء و هو منه قریب عین ابکی الممنوع شرب الماء
یعنی: «آسمان و زمین بر او گریستند اشک فراوان و خون، گریه میکنند بر آن که در کربلا کشته شد میان مردم فرومایه و بد گوهر بی پدر، از آب او را منع کردند با آن که نزدیک آب بود، ای چشم گریه کن بر کسی که از آب نوشیدن ممنوع شد!
🍁▪️✨🍁▪️✨🍁▪️✨
(سینه زنی)
ای چشم حسین بر جمالت
وی مظهـر فاطمـه، جلالت
تعظیم کمـال بــر کمـالت
تحسین رسول بر خصالت
بر قلب پدر سکینهای تو
در بیـت ولا امینـهای تو
تـو سـوره نـور اهلبیتی
تو شادی و شور اهلبیتی
در سینه سـرور اهلبیتی
تو نخلـه طور اهلبیتی
تو دختر مــاه و آفتابی
آیینــه زینـب و ربابی
گل بر تو، گلاب بر تو نازد
عطشانـی آب بـر تـو نازد
آیـات حجـاب بر تو نازد
تنهـا نـه رباب بر تو نازد
حقـا کـه تو فخر عالمینی
ممدوحـه زینب و حسینی
#برگرفته شده از #(کشکول رسول)
@rozevanoheayammoharramsoghandi
-1109778686_-212003.mp3
5.83M
🥀▪️🥀 پنجم #ربیع الاول سالروز# وفات #حضرت_سکینه سلام الله علیها
آنان که بهر دنیا دل از خدا بریدند
گلهای باغ ما را در خاک و خون کشیدند
بر روی آل احمد از کینه آب بستند
فریاد العطش را از کودکان شنیدند
مانند ابن ملجم فرق علی اکبر
از ضرب تیغ کینه از راه کین دریدند
در پیش چشم نجمه لب تشنه جسم قاسم
پامال سم اسبان کردند و سر بریدند
از بهر جرعه آب لب تشنه دست سقا
از تن جدا نمودند بر آرزو رسیدند
بر روی دست بابا شش ماهه کودکی را
مانند غنچه گل با تیر کینه چیدند
اینجامکن اقامت ترسم دوباره آیند
آنان ک ناز ما را با کعب نی خریدند
ما را ببر از اینجا بالین قبر زهرا
تا گویمش چه کردند ، آنان با یزیدند
ما وارثان اوییم ،در تازیانه خوردن
از روی ما به سیلی، یک باغ لاله چیدند
521608962_-212014.mp3
13.17M
🥀▪️🥀 #روضه امروز: حضرت علی اصغرعلیه السلام
▪️🍃▪️هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم.
امام زمان:
یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
#روضه #شهادت امام حسن #عسکری علیه السلام
#حاج میثم مطیعی
🏴🏴🥀🏴🏴🥀🏴🏴
سِنی نداره امام حسن عسكری،۲۸ سال داره، اینقدر آزار و اذیت دیده،اینقدر تحت نظارت و كنترل بوده،تاریخ هم خیلی كم به ما رسونده از این امام مظلوم،اینقدر جو اختناق و تقیه بوده،چیز ِ زیادی از زندگی ِ آقا به ما نرسیده،امشب به امام زمان تسلیت بگیم.*
باز هم می شود حسینیه
وسعت قلب درد پرورتان
سامرایی شدیم و می گوییم
تسلیت، تسلیت امام زمان
*شیعه ها مثل امشب وارد حرم میشن صدا می زنند،آجرك الله،یا صاحب الزمان.آقا جان ما در روایت داریم كه فرزند باید احترام دوست پدرش رو نگه بداره، وقتی یه بابایی از دنیا میره،دوستان اون آقا باید مورد احترام فرزندش باشند،آقاجان ما پدرشما رو دوست داریم،ما وقتی سامرا می ریم دلمون میشكنه*
تسلیت ای به درد ها مأنوس
تسلیت ای بَقیَّتُ الزَّهرا
بیت الاحزان سینه ات این بار
پُر شده از مصیبت بابا
این حسن ها چقدر مظلومند
این غریبی ز قبرشان حاکیست
این حسن ها عجیب مادری اند
از همین رو قبورشان خاکی است
دشمنان ِ خبیث این دو حسن
قلب شان را به زهر آغشتند
آتش افکنده اند در دلشان
هر دو را آه، خون جگر کشتند
یابن زهرا ببین ز سوزش زهر
پدرت مثل بید می لرزد
دم آخر درون کاسه ی آب
جان مولا! چه دید می لرزد
*آخه شیخ طوسی در كتاب ِ الغیبه نقل كرده، امام عسكری كاسه ی آب رو به دست گرفت،اینقدر زهر به بدن مباركش اثر كرده بود،وقتی كاسه رو بالا آورد،این كاسه به دندان های مباركش خورد،اگه اجازه بدید یه گریزی به كربلا بزنم،امام زمان آمد كاسه رو بدست گرفت به بابا با احترام آب داد لحظه های آخر، اما دلها بسوزه برای اون آقایی كه ، اون نامرد چوب خیزران برداشت،اینقدر بر لب و دندان ِ ….*
دم آخر درون کاسه ی آب
جان مولا! چه دید می لرزد
دید دور از حضور یک سقّا
در حرم حرف قحطی آب است
دید در قتلگاه، بین دو نهر
لب جدش حسین بی تاب است
پدرت، لحظه های آخر عمر
آب از دست پاکتان نوشید
دم آخر پسر نداشت حسین
تشنگی از گلوش می جوشید
*سر بابا رو به دامن گرفتی،دلها بسوزه برا زین العابدین،پرده ها رو كنار زد.*
روی جسمش نشست آن ناپاک
خنجرش را به گردنش که نشاند…
با یکی نه، دوازده ضربه
ناله ی مادری به گوش رسید
خواهری از فراز تل نالان
سمت گودی ِ قتلگاه دوید
*ای حسین……*
شاعر :امیر عظیمی
@nohevarozechahardahmasomsoghandi