172.5K
#زمینه
#سه_ضرب
#زنجیرزنی
#شب_ششم_محرم
🎤کربلایی یاسین قنبری
۳۸
(حضرت قاسم ابن الحسن ع)
ای نور چشم فاطمه،خورشید تابانم
مولی عموجانم
بهر غریبی حرم،چون شمع سوزانم
مولی عموجانم
یتیم مجتبی منم،تویی حبیب من
یار غریب من
تا جان دهم در راه تو،ده اذن میدانم
مولی عموجانم
آمده ام اذنم دهی،گردم فدای تو
در کربلای تو
با گریه ی اهل حرم،شمع فروزانم
مولی عموجانم
ممنونم اذنم داده ای،تا که روم میدان
جانم شود قربان
شکر خدا از لطف تو،عازم به میدانم
مولی عموجانم
رفتم بگویم بر عدو،من تحت فرمانم
فدای قرآنم
به یک دعای عمه جان،شد وقت جولانم
مولی عموجانم
دشمن بداند قاسمم،سر تا به پا احساس
پرورده ی عباس
از بهر یاری شما،من شیر میدانم
مولی عموجانم
افتاده ام زیر سم،اسبان دشمن ها
عمو در این صحرا
من کشته ی راه تو با،شمشیر عدوانم
مولی عموجانم
ای مهربان عموی من،برس به فریادم
جان در رهت دادم
شهید دشت کربلا،با سم اسبانم
مولی عموجانم
در این دم آخر تویی،آرامش جانم
ای روح و ریحانم
بنگر عموی مهربان،حال پریشانم
مولی عموجانم
ممنونم از تو یا عمو،از غم شدم آزاد
بنمودی ام امداد
شکر خدا با تو بود،آغاز و پایانم
مولی عموجانم
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
4_5787519485636262863.mp3
1.12M
#زمینه
#حضرت_قاسم
#زمینه_حضرت_قاسم_ع
#شب_ششم
#محرم
🏴بند اول:
ای میدان دار کربلا، یا قاسم بن الحسن
میوه ی قلب مجتبی، یا قاسم بن الحسن
سرباز دین و ولایت، یا قاسم بن الحسن
فدائیه ی خون خدا، یا قاسم بن الحسن
رفتی تو، قلب دشمنا، آقا بی واهمه
با یه سر بندِ سبز لبیک یا فاطمه
ازرقو کشتی به نسلش، دادی تو خاتمه
نوه ی یل خیبر
پهلوون و دلاور
وقتی که میری میدون
به پا میکنی محشر
یا قاسم بن الحسن
🏴بند دوم:
یل حماسه آفرین، یا قاسم بن الحسن
ماه نشسته بر زمین، یا قاسم بن الحسن
پیش تو بهتر از عسل، یا قاسم بن الحسن
شهادتِ تو راه دین، یا قاسم بن الحسن
دلبر و آروم دل و، یاوره اربابی
تو امید اهل حرم، حامی اصحابی
میدرخشی مثل یه ماه، تو نور مهتابی
نوجوون دلاور
حریف صدتا لشکر
چه قده شبیهی به
جوونی های حیدر
یا قاسم بن الحسن
🏴بند سوم:
تو جنگجوی با وقاری، یا قاسم بن الحسن
برا حسین افتخاری، یا قاسم بن الحسن
ای پسر شیر جمل، یا قاسم بن الحسن
از مجتبی یادگاری، یا قاسم بن الحسن
خشم تو، مثل ذوالفقار، برّندس ضربه هاش
وقتی تو، میدون میزنی، حریفت رو صداش
دشمنت، ترس و واهمه، می باره از نگاش
امیر با صلابت
کوه شوکت و هیبت
میجوشه توی رگ هات
مردونگی و غیرت
یا قاسم بن الحسن
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#وحید_زحمتکش
4_5787519485636262960.mp3
2.41M
#شور
#حضرت_قاسم
#سبک_شور_حضرت_قاسم_س
#شب_ششم
#محرم_
🏴بند اول:
شیره شکار حسن
ای ذوالفقار حسن
یاد آوره جمل و
آیینه دارِ حسن
یا قاسم بن الحسن، نوجوون بی بدل
یا قاسم بن الحسن، خشم تو تیغِ اجل
گفتی به خونِ خدا، شهادت و جنگیدن
یا قاسم بن الحسن، برات احلی مِنْ عسل
تو محشری و از همه سرا سری و
بهترین و برتری و، قاسم
تو گوهری و از تبار حیدری و
یک تنه یه لشکری و، قاسم
یا قاسم مدد یا قاسم
🏴بند دوم:
ای ضربان حسین
آرام جان حسین
حسن کرب و بلا
روح و روان حسین
یا قاسم بن الحسن، داماد خون خدا
یا قاسم بن الحسن، جنگاورِ کربلا
قهرمان بی رقیب، هستی استاد فنون
یا قاسم بن الحسن، مثل بابات مجتبی
تو صف شکنی، آینه ی امام حسنی
هر یَلو زمین میزنی، قاسم
تو پهلوونی، وقتی که رجز میخونی
قلب کفرو می سوزونی، قاسم
یا قاسم مدد یا قاسم
🏴بند سوم:
یل نامی و قَدَر
چه قده داری جگر
ای بچه شیره حسن
شاگرد رزم قمر
یا قاسم بن الحسن، دلاوره با وقار
یا قاسم بن الحسن، آیه آیه اقتدار
توی میدون نبرد، وقتی غضب میکنی
یا قاسم بن الحسن، میکنه دشمن فرار
دم اجلی، اکبره یلِ جملی
افتخار آل علی، قاسم
میگم علنی، عشق معنویِ منی
تو کریم و ذوالمننی، قاسم
یا قاسم مدد یا قاسم
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#محمد_جواد_رودی
4537fce120babf80d4372db2773e0a07.mp3
10.61M
شور حضرت قاسم رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️
من اومدم برا جنگ تن به تن
انی انا القاسم وارث الحسن
منم فدایی شاه بی کفن
انی انا القاسم وارث الحسن
کریم اهل بیت بابامه دعای مادرم همرامه
با یه ضربه تموم کارش سر ازرق توی دستامه
نجمه میگه که ماشاءالله میگه بابام تبارک الله
میرسه از حرم تکبیر اباعبد الله
انا ابن حسن انا الحسین
****
رجز میخونم من با صوت جلی
انی انا القاسم من نسل علی
داریم
مدد میگیرم از والی الولی
انی انا القاسم من نسل علی
آره کم سن و سالم اما بوده استاد رزمم سقا
حرز بابامه دور بازوم نقش سربند من یا زهرا
فاتح بی بدل هستم من شیر جنگ جمل هستم من
صاحب جمله احلی من عسل هستم من
انا ابن حسن انا الحسین
****
میلرزه زیر پام خاک کربلا
انی انا القاسم سبط المصطفی
ترسی ندارم از تیر و نیزه ها
انی انا القاسم سبط المصطفی
حالا که نیست علی اکبر میزنم من به قلب لشکر
تن دشمن میلرزه وقتی توی میدون میگم یا حیدر
کربلا پر شد از تکبیرم قاتل دشمن شمشیرم
انتقام علی اکبر رو خودم میگیرم
انا ابن حسن انا الحسین
#رجزخوانی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
میکنه گل.mp3
724.3K
#واحدشلاقی_یازنجیرزنی_حضرت_قاسم #میکنه_گل
🌷🌷🌷
✅بنداول
میکنه گل به روی لبای من
توی سختی ها و هر درد و محن
یاگره می افته تو کارم میگم
مددی ارباب قاسم حسن ع
🌷
پسره شاه کرمه
خیلی برامحترمه
هیچ چیزی من کم ندارم
تاکه سایه ش رو سرمه
🌷
یاقاسم قاسم بن الحسن ع
________________
✅بند دوم
ذکره لبهاشه احلی من عسل
نوجوونه بی نظیرو بی بدل
هیبتش رفته به بابا حسنش
تک یله پهلوونه جنگ جمل
🌷
شاگرده علی اکبره
مافوق صدشیره نره
مثل عموش عباسه
وجوونیای حیدره
🌷
یاقاسم قاسم بن الحسن ع
________________
✅بندسوم
نوجوون حسن آل عبا
قیامت کرده توی دشت بلا
تورجز میگه فَاَنَا بنُ الحسن (ع)
منم حامی حسین خون خدا
🌷
مثل باباش مادربه
شمائلش اکبریه
اَزرَقُ کشت بابچه هاش
قدرتشم حیدریه
یاقاسم قاسم بن الحسن (ع)
💠💠💠4⃣4⃣6⃣💠💠💠
________________
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
گُلِ پژمرده پژمردن ندارد
ز پا افتاده پا خوردن ندارد
مرا بگذار عمو برگرد خیمه
تن پاشیده كه بردن ندارد
بیا شوق مرا ضرب المثل كن
تمام ظرفهایم را عسل كن
برای آنكه از دستت نریزم
مرا آهسته آهسته بغل كن
لبم بوی پدر دارد عمو جان
سرم شوق سفر دارد عمو جان
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
یتیمی دردسر دارد عمو جان
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
وصلی الله علی الحسن
بنازم شیر جمل حسن
جلو چشمای اباالحسن
رجز میخونه انا الحسن
چه صف شکن اومد
علی ایستاده بودو فقط حسن اومد
آره واسه معرکه بهم زدن اومد
آقام حسن اومد
آقام حسن اومد
اوضاع بهم خورد /وقتی پرچم و بالا میاورد
۱۰۰ تا ۱۰۰ تا اومدن ولی بازم حسن بُرد
الله اکبر
یه انا الحسن که گفت عدو قبل از زدن مُرد
حسن مولا حسن آقا
دلیر نام آوره حسن
علم بالا میبَره حسن
توی کوچه حضرت کریم
توی میدون حیدره حسن
میگن بنی هاشم
یه امام حسن تو کربلا میشه لازم
واسه اینه جلوه ی حسن میشه قاسم
حسن میشه قاسم
حسن میشه قاسم
دست خدا زد / زد و شیر خدارو صدا زد
پسرای ازرق و پسر مجتبی زد
الله اکبر
به تلافی کوچه دو سه تا بی هوا زد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
❁﷽❁
🔸السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ... 🔸
نصر من الله از حرم تکبیر پا شد
هنگام پیکار برادر زاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد
یا حضرت زهرا! حسن حاجت روا شد
تحت الهنک را گرچه بررویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست از چپ میزند سرها میوفتد
نام حسن برروی پیکرها میوفتد
ازرق ببین این نوجوان صف شکن را
انتنکرونی خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هرسو زدن را
پایان بده این جنگهای تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و برش هرقدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی از خون رنگ میخورد
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد
دوره شد و روی سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت
افتاد و بین لشگری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم پهلوی زهرا شد و بعد
مثل سفارش نامه خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعوا شد و بعد
آمد عمو دید استخوانهایش شکسته
جوری ز اسب افتاده که پایش شکسته
سمت تنش پرتاب شد هرنیزه ای بود
در صورتش تیر و به حنجر نیزه ای بود
هر تکه از دشداشه اش بر نیزه ای بود
عمامه اش آویز بر سر نیره ای بود
زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس را هم به صد زحمت کشیده
بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی های وقت بردنش را
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکر پر روزنش را
پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم
#مرثیه_حضرت_قاسم_بن_الحسن علیه السلام
#شب_ششم_محرم
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
چه کنم تا لبِ تو نالهی بابا نَکِشد
صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد
نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف
تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف
سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند
ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند
در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است
قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است
به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند
همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند
باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم
عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
خواستی تا که بگویی به عمویت بابا
گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
نیزهای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند
تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند
نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد
آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد
سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت
تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت
همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند
هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند
تیغشان برتو نه بر سینهی پیغمبر خورد
دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد
در تو دیدم حسنم را که دوباره میخواند
روضهی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد
ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف
دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد
حسن لطفی
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram