57.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴حاج صادق آهنگران
مداحی مسیر تاسوعا سال ۱۴۰۳
هیئت رزمندگان اسلام شهرستان دزفول
قسمت اول
تا که علم افتاد حرم فهمید
روز خوشی دیگر نخواهد دید
عباس افتاده زمین
گفتند لشکر این چنین
تمام شد کار حسین
┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
#روضه_حضرت_قاسم_ع_گریز_به_روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
|⇦•علی اکبر که جوشن داشت...
#قسمت_اول_روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
"*فَخَرَجَ قاسِمُ ابنُ الحَسَن و هو غلامٌ صَغیرٌ لُم یَبلُغِ الحُلُم.."اومد مقابل عمو ایستاد."فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام اعتَنَقَهُ..."برادرزاده رو در آغوش گرفت..." وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما..."عمو و برادرزاده اونقدر گریه کردند در آغوش هم،هر دو بی حال شدند."ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ..."عمو میذاری برم میدون؟" فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ عليه السلام أن يَأذَنَ لَهُ..."نه...اجازه نمیدم.چه کنه؟چه کسی رو واسطه کنه؟حال اهل حرم خوب نیست....همه عزادارِ علیِ اکبرند..."فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ..."انقدر دستاش رو بوسه زد،دید فایده نداره...افتاد به پاهای عمو...عمو اگه شهید نشم جا می مونم...اگه شهید نشم بیچاره میشم...
روضه من همین یه جمله:" فَخَرَجَ ودُموعُهُ یَصیلُ عَلى خَدَّيهِ..."بهش اجازه داد...اینم معطل نکرد...همچین که وارد میدان شد،زرهی که به تن نداره..کفش جنگی به تن نداره...پاش به رکابِ اسب نمیرسه...با پیراهن آمده...راوی میگه نگاه کردیم،دیدیم داره گریه می کنه...*
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری،وای بر من....
*فقط همین قدر بهتون بگم:راوی میگه گرد و غبار فرو نشست...دیدیم بالاسرش ایستاده...."فَإِذا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ..."بالای سر نوجوان ایستاده اما قاسم هنوز زنده هست..." وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ..."پاهاش رو به زمین می کشه...هی صدا می زنه "یا عمّاه...! "
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله...آه از آن ساعتی که همه رفتند تنها شد...عزیزفاطمه افتاد گودیِ قتلگاه...
"وَالحُسَینُ یَجودُ بِنَفسِه...."دیدند داره پا به زمین می کشه...اینجا که سینه ش سنگین شد...پا به زمین می کشید...یه وقت نفساش به شماره افتاد..چندتا صدا شنیده شد...اول منادی از آسمان ندا کرد:" اَلا یا اَهلَ العالَم قُتِلَ الحُسَین بِکَربَلا عَطشانا..." یه صدای دیگه شنیده شد....خواهرش صدا می زد: "وا مُحَمَّداه! واعَلیّاه ! هذا حُسَینٌ بِالعَراء،مُرَمَّلٌ بِالدِّماء،مَسلوبٌ عِمامةِ والرِّداء..."یه صدای دیگه بلند شد...بانویی صدا می زد:"بُنَیَّ..." پسرم....
یه صدای دیگه م شنیده شد...از حلقوم بریده صدا بلند شد:"اُخَیَّ....اِلَیَّ..." زینب بیا...یه صدای دیگه هم شنیده شد...فقط خدا کنه زینب زود از قتلگاه بیرون رفته باشه...اون ملعون صدا زد:"ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُل..."چرا منتظرید...؟! اسب ها آماده اند.جزر و مدّ دریا شد...
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹به نفس حاج حيدر خمسه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دوره اش كرده اند و دورانِ بلا آغاز شد
ديگر از هر سمت، كارِ سنگ ها آغاز شد
انتقام از قاسم بن المجتبي، آغاز شد
مادرش در خيمه افتاد، تا آغاز شد
بي زره بودن بلايي بر سرش آورده است
يك نفر از مركب بلندش كرده است
بر زمین افتاده هر اسبی ز رویش رد شده
استخوانهایش اسیرِ عده ای مُرتَد شده
آه! با پهلوی قاسم یک قبیله بد شده
قد کشیده، قد کشیده، قد کشیده، مَد شده
سینه اش مثل ضریح است و دخیلش نیزه هاست
هرکجایِ پیکرش را که ببینی جایِ پاست
*حسين رسيد بالا سرش، صدا مي اومد، قاسم رو نمي ديد، گرد و خاك نشست، ديد يكي رو سينه اش نشسته، موهاش رو گرفته، الانِ كه سر رو جدا كنه، داد زد: برو كنار، رسيد بالا سرش...پاي قاسم وقتي ميخواست عازمِ ميدان بشه، به لگامِ اسب نمي رسيد، يعني قدش كوچيك بوده..حسينِ پنجاه و هشت سالِ، رشيد، ميگن اومد بالا سرش، وقتي اومد بلندش كرد، سينه به سينه چسبيده بود، پاها رو زمين بود، اين رو دو جور معنا كردن، يا حسين خم شده، واي به دومي، يا اينقدر استخوانهاي قاسم له شده، قدِ قاسم كشيده شد...*
بال هايِ اين كبوتر، به آسمون رسيده
نجمه بگو: ماشاءالله، عجب قدي كشيده
واويلتا، واويلا، واويلتا، واويلا...
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
چقدر داغ دلت آتشین و پابرجاست
چقدر زخم وجودت عمیق و ناپیداست
کتاب زنده ی کرب بلا و شاماتی
حدیث حادثه ها با تو قابل معناست
اگر برای شهیدان بود فقط یک روز
تمام عمر برای تو روز عاشوراست
رضا به حقی و با آنهمه جفا و ستم
میان آتش و خون هر چه دیده ای زیباست
شکسته بغض تو و کس نبود همدم تو
سکوت گریه ی تو آشناترین غوغاست
گشود قفل دل خلق را دعاهایت
هنوز سیره تو رهگشای انسانهاست
به اهل شام سخن گفتی و نشان دادی
که نسل پاک پیمبر زبانشان گویاست
یزید مرد ولی زنده شد مرام حسین
مسیر و راه شما امتداد راه خداست
دلم به شوق بقیع ات همیشه در تپش است
کویر تشنه جان در تلاطم دریاست
غبار در گهتان می کند مرا مدهوش
به حکم نوکری ام با خط شما امضاست
#محمد_هوشمند
#مدهوش
🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🍃
درعزای حضرت امام سجاد علیه السلام
حاج اصغر فرشچی (عدلی تبریزی)
سبک : ای قلم سوزلرینده اثر یوخ...
جامه عشقوی... مطهری...
سال یولون ای صبا کربلایه
ویر خبرمهربان اول آتایه
جان ویروبدی بالان فخر ساجد
شرکت ایله اوزون گل عزایه
گل عزایه آقا.. گل عزایه.....
شور اعظمدی گویا قیامت
حشره واردی بوگوندن علامت
باتدی خورشید نور و هدایت
غم سهابی سالوب یرده سایه
حق یولوندا غمی سهل ساندی
صبرایدوب هرجفایه دایاندی
زهر کیندن ولی قلبی یاندی
ایتمدی شکوه دوزدی جفایه
قرخ ایل عمرون عزا ساخلیوبدی
غم غم اوسته سینه داغلیوبدی
هر زمان سو گوروب آغلیوبدی
باش اگوبدی قدر هم قضایه
ایلدی کوفه ده نهضت ایجاد
ناقه اوستونده بیرخطبه ایراد
حقه ساری ایدوب خلقی ارشاد
حقی ثابت ایدوب ما سوایه
عرصۀ سجده ده با لیاقت
خالقه ایلیین دوز عبادت
باقره تا پشورو بدی امامت
تبدیل ایتدی فنانی بقایه
کربلا داغی ایتموشدی مغموم
باش باشا عمرونی زار و مهموم
عاقبت زهرلین اولدی مسموم
عمری چاتدی اونون انتهایه
هریره نصب ایدون غم لواسی
بو فراقه دوتولسون عزاسی
شاهد کربلا ماجراسی
ملحق اولدی بوگون لا یرایه
خشک اولوب چشمه سار فضیلت
قلب باقرده وار درد و حسرت
یاسلیدی گویلون آل ایت محبت
ویر تسلی او غم مبتلابه
قلبی قانه دولان قانیاش ایستر
مهربان قارداشی قارداش ایستر
همدم و مونس و یولداش ایستر
اکبره ده صبا گل عزایه
ای شهیدان عشقون آقاسی
واردی بو (عدلینون) التماسی
باشدا وار کربلانون هوایی
گویلی ایستور گله کربلابه
..
🍃
🌾🌼
🍃🌾🌼
🌸🍃🌾🌼
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
زمینه یا شور_بعد چهل سال گریه کردن.mp3
2.94M
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بعد چهل سال گریه کردن
دارم میشم حاجت روا من
بعد چهل سال غصه خوردن
میمیرم از زهر جفا من
عطشانمو یاده؛بابا شدم مضطر
رو خاکا افتادم؛با یاد اون پیکر
تو این دم آخر،چشامه بازم تر
با یاد خنجر که،اومد روی حنجر
سرش روی نیزه،باز جلو چشمامه
حالم دگرگونه،جونم رو لب هامه
یا ابالمظلوم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بعد چهل سال زجر کشیدن
واسه همیشه میشم آرام
بعد چهل سال آه کشیدن
راحت میشم من از غم شام
یادم نمیره اون،خنده ی شامیا
خارجی ام خوندن،پیش یهودی ها
یادم نمیره که،رقاصه آوردن
ماهارو تو بزم،حرام مِی بردن
یادم نمیره اون،هیزیه چشماشون
یادم نمیره اون،چوب و لب و دندون
یا ابالمظلوم
۱۴۰۳/۰۵/۰۶
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#غزل
✍شاعر:قاسم نعمتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من علمدار گریه کن هایم
وارث ناله های زهرایم
انقلابی ترین دعا خوانم
نعرهٔ حیدری ست نجوایم
روضه خوان ها همه غلام منند
به همه نوکران من آقایم
من گلوی بریده بوسیدم
خون رگهاست روی لبهایم
تنِ بی سر شده بغل کردم
جمع کردم ز خاک بابایم
هرچه چیدم تنش درست نشد
زائر ِ قطعه قطعه اعضایم
کمکم کرد بوریا آن شب
تا که برخواستم من از جایم
شاهدِ گریهٔ بنی اسد و
ناله های وحوش صحرایم
بعد ازاین ماجرا حسینی ها
بنشینید پای غمهایم
غیرتی ها بلند گریه کنید
شد اسارت بلای عظمایم
حیدر دسته بستهٔ شامم
جای زنجیر بر سروپایم
عمه ام را بهم نشان دادند
داد زد ای حسین تنهایم
دیدی آخر نمود ،آخرِ عمر
چشم نامحرمان تماشایم
وسط آن همه ارازل شهر
گفت عمه کجاست سقایم
سخت بر من گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
راسِ بابام زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1