eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت_اول روضه و توسل شب عاشورا 96_سید مهدی میرداماد 💚😭💚 "اَسْتَغْفِرُاللَّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِكْرامِ وَ اَتُوبُ إِلَیْه.....باالحسینِ الهی العفو......" شبی که درنَفَسِ سرخ ماه طوفان بود شبی که آبِ فرات آتشِ فروزان بود شبی که ارض و سماوات،کربلاشده بود شبی که خشمِ خداوند،برمَلا شده بود حسین بود و نماز شب و مناجاتش *این نماز شب،آخرین نمازِ شب حسینِ،دیگه از فردا شب؛سری به نیزه بلند است....* حسین بود و نماز شب و مناجاتش حسین بود و وعده ی ملاقاتش حسین بود و صد و چند شاخه ی یاسش *نقل معروف،هفتاد و دو نفر شهیدِ،اما خیلی ازمقاتل و تواریخ میگن:بالای صد و ده شهید...* حسین بود و صد و چند شاخه ی یاسش حسین بود و زُهیر و حبیب و عباسش *اصلا همه رو بذار کنار،حسین بود و عباس،اصلاً انگار عباس باشه همه هستند...امشب هی نماز خوند،هی به عباس نگاه کرد،هی نماز خوند هی به قد و بالای علی اکبر نگاه کرد...* حسین بود و شبِ وصلِ جان نثارانش حسین بود و سر و دستِ یارانش درون خلوتِ شب،حرف با خدا می زد گرفته جان به کف،اصحاب را صدا می زد که ای به عالم زَر بوده جان نثارِ حسین شما در این شبِ غربت شدید یارِ حسین هزار مرتبه از شوقِ دوست جان دادید زجان گذشتگیِ خویش را نشان دادید به آن خدا که از او ارِجعی شنیدم من بلند مرتبه تر از شما ندیدم من فرمود:"ما أَعْلَمُ أَصْحَابًاً، أَبَرَّ و أَوْفَی مِنکُم" من هر کجای عالم رو بگردم از شما بهتر پیدا نمی کنم....* حبیب،عابس،عباس،عون،بُرِیر علیِ اکبر،قاسم،سعید،جُؤن،بُرِیر من از برای خدا سر گرفته ام سرِ دست گذشته ام ز هست خویش،هر چه که هست خدا زصبح اَزل برگزیده است مرا برای دادنِ سر،آفریده است مرا چه غم که دشت شود لاله زار از خونم من از وفای شما فرد فرد ممنونم شب است،بدرقه ی راهتان دعای حسین *می دونید امشب به کیا گفته شماها بروید،اینها با من کار دارند؟به زهیر و بُرِیر و مسلم و حبیب گفت،اما اولِ همه رو کرده به عباس،فرمو:عباس! داداش تو هم میخوای بری برو... اباالفضل یه نگاه کرد،صدا زد:یا سیدی و مولای،ما زنده باشیم شمارو بکشن؟اصلاً من به دنیا اومدم فدای شما بشم....* شب است،بدرقه ی راهتان دعای حسین روید و اشک بریزید در عزایِ حسین صحابه سوخت زسوزِ حسین حاصلشان جواب بود در آن لحظه پاره ی دلشان یکی صدا زد: ای خاکِ مقدمت سرِ من هزار بار فدای ِتو،جان و پیکرِ من هزار بار خوراکِ درندگان بدنم اگر تو را بگذارم دَرِ دِگر بزنم حبیب گفت: که هفتاد بار اگر میرم دوباره خیزم و بهر تو سر به کف گیرم زُهیر گفت: که ای عالمی پریشانت هزار مرتبه جانِ زهیر قربانت یکی ز پرده ی دل گفت ای جمالِ احد اگر خدای به من عمر جاودان بدهد به آن خدا که مرا جان دمید در پیکر مرا شهادت از این عُمر هست زیباتر *اینجوری امشب دور حسین گردیدند،اینجوری دل دادند و دلبری کردن،اینجوری دورآقاشون مثل پروانه گردیدن،اینجوری با آقاشون حرف زدن،اینجوری عشق بازی کردن... اما،امان از فردا،فردا وقتی حسین رو زمین افتاد،همه یاراش رو خاک افتادن، تکه داد به نیزه ی غریبی،صدای اِستغاثه اش عالم رو به هم ریخت،دیدن یه صدایی هی میگه:"هَل مِن ناصر؟..أینَ زُهیر؟أینَ حبیب؟أینَ مسلم؟...." مرحوم شیخ مفید نقل میکنه: تا صدا زد یارانش رو،همه شهید بودن،بدن بی جان،بی سر،اما نوشتن: تا حسین گفت:" هَل مِن ناصر؟.."بدن ها یه تکون خورد،حتی بعضی ها بلند شدن نشستن بی سر،دوباره افتادن،یعنی ای کاش جون داشتیم دوباره برات می مردیم... امشب شبِ سختیِ برا زینب،امان از دلِ زینب...من و شما بارها رفتیم کربلا،کربلا سخت ترین لحظه ی سفرش،کجاست؟ سخترین لحظه ی کربلا،اون لحظه ای است که دستت رو میذاری رو سینه ات میخوای وداع کنی،میخوای بگی: حسین! خداحافظ...کیآ رفتن؟ بگم:کربلا،کربلا......* اینِ دلِ تنگم غصه ها دارد گوئیا میلِ کربلا دارد می روم بینم، در کجا زینب ناله از شمرِ بی حیا دارد حسین.... 💚شب عاشورا💚 متن وصوت ازاینترنت التماس دعا
قسمت_پایانی روضه و توسل شب عاشورا 96_سید مهدی میرداماد 💚😭💚 چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه.... همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد *دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟ کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را *دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..* ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟ *اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِیامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین.... سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... * دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند *مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.." شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد... مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو... مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت... بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود... زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت..... ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای.... گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّی رسول الله صلی الله علیه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره... نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه.... 💚شب دهم محرم💚 😭شب عاشورا😭 متن وصوت ازاینترنت التماس دعا
 او میدوید و من ميدويدم 🥀🌿▪️🥀🌿▪️🥀 صدای غلام کویتی پور گفتم کجا گفتا به خون گفتم چه وقت گفتا کنون  ♬♫ گفتم چه وقت گفتا کنون  ♬♫ گفتم سبب گفتا جنون گفتم مرو خندید و رفت  ♬♫ گفتم سبب گفتا جنون  ♬♫ گفتم مرو خندید و رفت گفتم که بود گفتا که یار  ♬♫ گفتم چه گفت گفتا قرار  ♬♫ گفتم چه گفت گفتا قرار گفتم چه زد گفتا شرار  ♬♫ گفتم بمان نشنید و رفت  ♬♫ گفتم چه زد گفتا شرار گفتم بمان نشنید و رفت  ♬♫ آندم بریدم از زندگی دل  ♬♫ کامد به مسلخ شمر سیه دل او می دوید و من می دویدم  ♬♫ او سوی مقتل من سوی قاتل  ♬♫ او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل  ♬♫ او می نشست و من می نشستم  ♬♫ او روی سینه من در مقابل او می کشید و من می کشیدم  ♬♫ او از کمر تیغ من آه باطل  ♬♫ او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل  ♬♫ او می برید و من می بریدم  ♬♫ او از حسین سر من غیر از او دل ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── او میدوید و من ميدويدم
#‍ عاشورا واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید عشق از پرده ی اسرار بُرون می آید این سوی معرکه آوای جنون می آید آن سوی معرکه پیوسته قُـشون می آید این حسین است که سَر سلسله ی مستان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا کربلا آینه در آینه حیران حسین لشکر جن و مَلَک گوش به فرمان حسین همه ی کُون و مکان دست به دامان حسین زینب آواره ی گیسوی پریشان حسین آنچه عشاق ندارند سَر و سامان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا ساقی امشب به قَدَح باده ی غم میریزد عصر فردا همه ی عرش به هم میریزد خون سقای ادب پای علم میریزد دشمن از جانبِ هر سو به حرم میریزد زینب از ماتم فردای حرم گریان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا بین دشمن پسر فاطمه بی یاور بود شب مظلومیت عطرت پیغمبر بود کربلا شاهد دل کَندن یک خواهر بود بین یک عاشق و معشوق شب آخر بود شب عاشق کُشی و دلبریِ جانان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا حضرت فاطمه در کرب و بلا بود امشب دل یاران پُر از ایمان به خدا بود امشب بر لب اهل وِلا ذکر و دعا بود امشب ذکر طفلان حرم وا عطشا بود امشب شب پایانیِ آرامش این طفلان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا بعد سقا نکند از حرم عزت برود از خِیام پسر فاطمه حُرمت برود نکند دختر زهرا به اسارت برود مَعجَـر عمه ی سادات به غارت برود همه ی دشت پُر از عِطر خوش ایمان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... واویلا آه و واویلا زمین کربلا 🥀🥀🥀
  ***  متن نوحه قدیمی  عزیزان، قتل شاهان است امروز/  حسین تا ظهر مهمان است امروز سکینه سر برهنه دل پر از خون /  به هر کس دست و دامان است امروز  گلوی نازک بی شیر اصغر /    نشان تیر عدوان است امروز به زینب زندگی دیگر حرام است /  به هر کس دست و دامان است امروز  چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز       سر حسین مظلوم از تن جداست امروز  روز عزاست امروز جان در بلاست امروز     غوغای روز محشر در کربلاست امروز  بی آب مانده اصغر ناخورده شیر مادر          آن طفل شهربانو پر خون چراست امروز عباس بهر اصحاب می‌خواست تا برد آب     آن شاه را دو بازو از تن جداست امروز قاسم فتاده در خون با اقربا و اقوام           اندر تنش جراحت بی انتهاست امروز :  چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز سر حسین مظلوم از تن جداست امروز  روز عزاست امروز جان در بلاست امروز  /  فغان و شور محشر در کربلاست امروز چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز      سر حسین مظلوم از تن جداست امروز  روز عزاست امروز جان در بلاست امروز      غوغای روز محشر در کربلاست امروز گریید ای محبان بر ماتم شهیدان              زاری کنید و افغان روز عزاست امروز  آن نازش پیمبر سرو ریاض حیدر            بی یار و بی برادر در کربلاست امروز فرزند شاه مردان افتاده در بیابان            غلطان به خاک میدان این کی رواست امروز  آن دم که از سر زین افتاد سرور دین          گفتند آل یاسین واحسرتاست امروز زد نعره شهربانو از فرقت شه دین            هر دم به ناله می‌گفت زهرا کجاست امروز  من بی‌کس و غریبم بی‌یار و بی‌نصیبم         کز مونس و طبیبم از من جداست امروز کلثوم تشنه در خون با چشم‌های گریان         هر دم به ناله می‌گفت بابا کجاست امروز  گر ما سیاه‌پوشیم زین واقعه عجب نیست       عیسی به چرخ چهارم نیلی قباست امروز گوش فلک سلیمی پر شد ز بانگ نوحه          گویا تمام عالم ماتم‌سراست امروز  عـزای بـی گنـاهـان است امروز   حسین تا ظهر مهماناست امروز  عزیزان قتل شاهان سر رسیده/ عـزا بر جانـب دل ها وزیـده نثار دیـده ها کن اشـکِ دیده/ به یـادِ لالـه های سر بریـده   حسین تنهاشده در خیمه گاهش/  دگر یاری نمانده در سپاهش علمداری که باشد تکیه گاهش/  نشسته اشک خونین در نگاهش  زند غم در دلِ زینـب جوانـه/  بسـوزد در وداعـی غمگنانـه حسین فاطمه خود عاشقانـه/  به میـدانِ بـلا گـردد روانـه  عزیـزان قتـل شاهاناست امروز   حسین تا ظهر مهمان است امروز  وداع با خواهـرِ غمدیده گوید/ به چشمِ خون ، به اشکِ دیده گوید   برایش آنچه را نشنیده گوید/ سخـن از ماتـمِ نادیده گوید/    برادر را به خون دیـده شناور/ ز دستش رفته عباسی دلاور نشسته در کنـار نعـش اکبر/ به آغوشش فدا گردیده اصغر پیـاپـی پیکـر صدپـاره دیده/ کمان و حنجرِ شیرخواره دیده به دورَش لشکری مکاره دیده   (عزیـزان قتـل شاهاناست امروز   حسین تا ظهر مهمان است امروز)  رَود میدان به جنگ کینه توزان/ بجنگـد با دلِ خون ، قلبِ سوزان امان از این سپاهِ تیره روزان/ که هردم غصه ای گردد فروزان  به رویَش تیر و سنگ و نیزه بارد/ دگر امـیـد برگشـتـن ندارد تنش را دستِ قاتل می سپارد/  که رویِ حنجرش ، خنجر گذارد  صدای جنگِ نای و خنجر آید/ فغـان از سینة زینـب بر آید/ که اشک از دیدة عالم در آید به خیمه طاقتِ طفلان سر آید/  ( عزیـزان قتـل شاهاناست امروز   حسین تا ظهر مهمان است امروز)  به هرسویی گُلی گردیده پرپر/ حسین در قتلگاه افتاده بی سر به ساحل ، نعش عبّاسِ دلاور/ جلویِ خیمه ها ، شهزاده اکبر  تمام خیمـه ها شد نیزه باران/ به دست کوفیـان و نابکاران به صحرا مانده بر جا نعش یاران/ سرِ آنان به دستِ نیزه داران   بگو ای سـروری با ناشکیبی/ به پیش خواهرِ حسرت نصیبی حسین را سر بریدند در غریبی/ چه روزِ سخت و مردانِ عجیبی/  (عزیـزان قتـل شاهاناست امروز   حسین تا ظهر مهمان است امروز)